تلاش برای پایان حصر و محدودیت، عملیات ممکن یا ناممکن رئیس جدید بانک مرکزی، چرا مصلای تهران تکمیل نمیشود، رخت عـزا بر تن محیط زیست، سیاستهای جدید ارزی، ۱۵۹ میلیون دلار ارز در جیب سلطان سکه، برداشتهای مبهم از صندوق توسعه ملی به بهانههای مختلف، نقش آدم بانک مرکزی در به هم ریختگی بازار ارز!، دستهای نامرئی پشت فرمان مزدا ۳، تیر خلاص به مصرف کننده، وعده تهران بدون گدا، نوبت شفافیت و مبارزه با فساد شهرداری، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه هفتم مردادماه در حالی روانه پیشخوان روزنامه فروشیها شدند که سیاستهای جدید ارزی و وبرنامههای رئیس جدید بانک مرکزی در کنار وعدههای شهردار تهران و خبرهای قضایی درباره برخورد با متخلفان ارز و سکه و خودرو در صفحات نخست آنها برجستهتر از سایر موضوعات منعکس شده است.
روزنامه ایران با انتخاب تیتر رانت ارزی را حذف میکنم از قول همتی، رئیس جدید بانک مرکزی در مراسم معارفه به عنوان تیتر یک اولین وعده او در سمت جدیدش را برجسته کرد. این روزنامه همچنین گفت وگویی با آذری جهرمی وزیر ارتباطات انجام داده و عنوان خطر بزرگ نارضایتی مردم و فساد است را تیتر این گفت وگو کرده است.
روزنامه اعتماد با چاپ تصویر سیدحسن خمینی در دیدار فعالان فضای مجازی عنوان منتقد نباشیم فرو میافتیم را از سخنان او به عنوان تیتر یک انتخاب کرده است. این روزنامه همچنین گزارشی از نشست خبری اسماعیل گرامی مقدم، عنوان حمایت منتقدانه از دولت را به عنوان موضع حزب اعتماد ملی تیتر گزارش خود انتخاب کرده است.
روزنامه کیهان برای گزارش اصلی امروز خود که تیتر یک صفحه اول خود نیز کرده، تیتر «سایه جنگ» عملیات روانی است جنگ در عرصه اقتصادی جریان دارد را برگزیده و در گزارشی دیگر به نقل از سخنگوی دستگاه قضا، از نقش آدم بانک مرکزی در به هم ریختگی بازار ارز! خبر داده است.
در ادامه تعدادی از یاددشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ابراز دلتنگی احمدینژاد برای چاوز
شرق در گزارشی با عنوان ابراز دلتنگی احمدینژاد برای چاوز نوشت: همزمان با سالروز تولد هوگو چاوز، رئیسجمهوری فقید ونزوئلا، محمود احمدینژاد با انتشار توییتی، تولد او را تبریک گفت و نوشت: همه ما برای تو دلتنگیم. البته رئیس سابق دولت مشخص نکرده که مقصود او از «ما» کیست؟! و او از جانب چند نفر و چه کسانی این «ما» را نمایندگی میکند.
او دو سال پیش نیز در روزهایی که تازه به توییتر پیوسته بود، در توییت عجیبی همزمان با سالروز درگذشت چاوز نوشت: «چاوز زنده است تا زمانی که انسانیت، آزادی و حقیقت زنده است. او بازمیگردد همانطور که آزادی و عدالت باز خواهد گشت».
هوگو چاوز، رئیسجمهوری ونزوئلا، در ١٤سالی که بر مسند ریاستجمهوری نشسته بود، ٩ بار به تهران، عسلویه و حتی مشهد سفر کرد. اولین سفر او به تهران، در دوره دولت اصلاحات انجام شد، اما هیچوقت رابطه ایران و ونزوئلا به اندازه زمان احمدینژاد حاشیهساز نبود. سال ۸۸ که چاوز به ایران آمده بود، احمدینژاد او را برای زیارت به مشهد برد. حضور او در حرم اعتراضبرانگیز بود. سیدمحسن صالح، مدیر سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، گفته بود: «به نظر من این کار اصلا شایسته نبود. چون فردی که اساسا هیچ اعتقادی به خدا، ائمه معصومین (ع) یا پیامبر عظیمالشأن اسلام ندارد، گرچه شاید انسان خوب و وارستهای باشد، اما مباحث شرعی و دینی ما جایگاه خود دارد و باید حریمها را رعایت کرد. از سوی دیگر، نمیدانم چه پشتوانه فکری و دینیای پشت آن خوابیده که ما فردی را که اساسا اعتقاد به خدا نداشته باشد، به زیارت امام رضا (ع) ببریم».
اما ماجرای دلدادگی محمود احمدینژاد و هوگو چاوز بعد از مرگ رئیسجمهوری ونزوئلا بیشتر حاشیهساز شد. محمود احمدینژاد همان زمان در پیامی درگذشت چاوز را تسلیت گفت و هیئت دولت ایران یک روز عزای عمومی اعلام کرد. احمدینژاد علاوه بر این، چاوز را شهید راه پاسداری از ارزشهای انسانی و انقلابی دانست، او را «حزباللهی تمامعیار»، «مؤمن واقعی و انقلابی» خوانده و در پایان پیام تسلیت خود خطاب به نیکلاس مادورو، کفیل ریاستجمهوری ونزوئلا، آورده بود: «تردید ندارم او بازخواهد گشت و به همراه همه صالحان و عیسی مسیح و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد و جامعه بشری را در استقرار صلح و عدالت کامل و مهربانی و کمال یاری خواهد کرد».
واکنشها به پیام احمدینژاد بسیار بود؛ بهویژه در میان چهرههای اصولگرا. احمد خاتمی در حاشیه اختتامیه سیزدهمین اجلاس خبرگان درباره این پیام گفته بود: «من بهصراحت نظرم را اعلام میکنم؛ آنچه ایشان در این پیام گفت، زیادهروی بود. میشد یک پیام دیپلماتیک داد و وارد حوزههای اعتقادی نشد. همتای یک رئیسجمهور در یک کشور دیگر از دنیا رفته است و طبیعی است که رئیسجمهور ما نیز باید پیام تسلیت بدهد، اما بنده ورود در مباحث اعتقادی در این پیام را درست نمیدانم. از ایشان تقاضا میکنیم از مواضع چالشزا و تنشزا پرهیز کند. رئیسجمهور حق دارد تسلیت بگوید، اما ورود در مباحثی که مورد اعتراض است، مشکلزا خواهد بود».
هنوز این اعتراضها پایان نیافته بود که ماجرای سفر محمود احمدینژاد به ونزوئلا برای شرکت در مراسم خاکسپاری هوگو چاوز، دوباره حاشیهساز شد. تصاویر منتشر شده از درآغوشگرفتن مادر چاوز در خبرگزاریها و سایتهای مختلف داخلی و خارجی منعکس شد. انتشار آن عکس، بازخوردهای شدید و فراوانی را از سوی عوامل دولتی و غیردولتی، مراجع تقلید و افکار عمومی داخل و خارج مانند رسانههای مختلف به همراه داشت. گویا مسئولان دولتی و خبرگزاریهای وابسته به دولت نیز که خودشان از مشاهده آن تصویر یکه خورده بودند، شروع به تکذیب کردند و آن را مونتاژ و استفاده از ظرفیتهای فتوشاپی و نرمافزاری اعلام کردند و پشتبند آن تصویر دیگری منتشر کردند که نشان میداد احمدینژاد بهجای مادر چاوز، البرادعی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی را در آغوش گرفته است. با وجود این، در نهایت مشخص شد تصویر نخست درست بوده است؛ چراکه رسانههای خارجی اعلام کرده بودند آن را از دفتر اطلاعرسانی کاخ ریاستجمهوری ونزوئلا دریافت کردهاند.
جناب وزیر! معلمان به شدت عصبانی اند
محمدرضا نیک نژاد، کارشناس فرهنگی در یادداشتی که در شماره امروز روزنامه قانون چاپ شده است، نوشت: «به عنوان نماینده یک میلیون و ۷۰۰ هزار معلم شاغل و بازنشسته فرهیخته در هیات دولت، همه همت و تلاش خود را برای ارتقای معیشت و منزلت آنها بهکار میگیرم». جمله بالا سومین وعده از وعدههای سه گانه وزیر آموزش و پرورش در نخستین روز وزارتش در دولت دوازدهم و در آموزش و پرورش بود. امروز کمتر از یک سال از آن روز و آن وعدهها گذشته است. همین چند روز پیش بود که حکمهای سال ۹۷ و فیشهای حقوقی تیر به دست فرهنگیان رسید و بسیاری از آنان را برآشفت. حکمها و فیشهایی که (دست کم تاکنون) نشان از خلف وعده وزیر و تیم همراهش و البته دولتی داشت که وعده بهبود وضع معیشتی- منزلتی معلمان را داده بود. وزیر که به تاکید خودش نماینده یک میلیون و ۷۰۰ هزار معلم شاغل و بازنشسته است، نتوانست از کاهشِ باور نکردنی میزان افزایش سالانه حقوق موکلان خویش دفاع کند و دولت در روندی غیرقانونی میزان افزایش حقوق فرهنگیان را از ۱۲ تا ۲۰ درصد به ۶ تا ۱۲ درصد رساند! این کاهش برای فرهنگیانی که همواره خواستار حقوقی آبرومند و نزدیک به کارمندان همپایه خویش در وزارتخانههای دیگر بوده اند، باری بر بارها و دردی بر دردها افزود.
وزیر آموزش و پرورش و تیم همراهش با اتکا به نزدیکی با سخنگوی دولت و رییس سازمان برنامه و بودجه قرار بود پاسبان معیشت و منزلت پایمال شده معلمان باشد. آری پاسبانِ همین شندرغازی که هر سال فاصله اش با حداقل دریافتی برای زندگی بر خط فقر بیشتر و بیشتر میشود و امسال به لطف افت شدید ارزش پول ملی در برابر ارزهای دیگر به بیشترین فاصله در چند دهه گذشته رسیده است! در شرایطی که معلمان چشم بهراه کاهش شکاف دریافتی خویش نسبت به میانگین دریافتی کارمندان دیگر بودند، آیا حذف یا کاهش فوق العاده سختی کار آنان نشان از به کار گیری «همه همت و تلاش وزیر برای ارتقای معیشت و منزلت» فرهگیان دارد؟! در حالی که میانگین دریافتی سالانه معلم در آمریکا ۴۴ هزاردلار، در کره جنوبی ۵۵ هزار دلار، در فنلاند ۴۱ هزاردلار و حتی در قطر و ترکیه به ترتیب ۳۶ هزار و ۲۵ هزار دلار است، آیا دریافتی سالانه بین ۳۶۰۰ تا ۴۸۰۰ دلار، ستم به معلم و وهن آموزش و وزیر و دولت و نظام نیست؟! آیا سکوت در برابر حذف «فوق العاده ویژه» از پاداش پایان خدمت بازنشستگان نشان دهنده نمایندگی شایسته از آنان است؟! کسانی که با هزینه کردن از جانشان بر گردن همه ملت و مسئولان حق دارند و باید گرامی شان داشت و از حقوق شان دفاع کرد. گرچه در یک سال گذشته اندکه تلاشهای آموزشی پیشروِ وزیر و تیم همراهش (از جمله حذف آزمونهای تیزهوشان از دوره دبستان) از سوی بسیاری از فرهنگیان با همدلی همراه بود، اما شوربختانه کارنامه او و معاونان مالی اش به هیچ روی پذیرفتنی و قابل دفاع نیست! با اینکه فشارهای رسانهای پس از صدور حکمها و پرداخت معوقههای چهار ماه نخست سال (به ویژه درفضای مجازی) وزیر قول پیگیری حذف فوق العاده سختی کار فرهنگیان را داد، اما جناب وزیر! چرا پیش از حذفِ این بند نمایندگی را بهجا نیاوردید و سکوت کردید؟ و آیا این نوشدارویی پس از مرگ سهراب نخواهد بود؟ به هر روی امروز فرهنگیان به شدت از شما عصبانی و دلخورند. دلخور از اینکه بر خلاف قول بهکارگیری «همه همت و تلاش» تان برای ارتقای وضع معیشتی و منزلتی کارکنانتان، آنان امسال بیش از سالهای پیش گرفتار پیامدهای کمی دستمزد، سختی معیشت، کاهش منزلت و البته عصبانی از «فقر و فرق» هستند. راهکارتان برای این همه آسیب معیشتی- منزلتی به تاثیرگذارترین کارمندان دولت چیست؟ چه کسی باید پاسخگوی این همه سختی زندگی شاغلان و بازنشستههای فرهنگی و ناامیدی از ساختار آموزشی کشور و البته ریزش رای دهنگان باشد؟ چه کسی باید پاسخگوی پیامد انگیزههای نابوده شده فرهنگیان باشد؟ چه کسی ... جناب وزیر فرهنگیان از شما و دولت دلخورند!
حمله به فساد با چاقوی شفافیت و طبل انتقاد
جهانبخش محبی نیا نماینده مجلس شورای اسلامی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار نوشت: اقدام دیر هنگام رئیس جمهوری در پاسخ به مطالبه افکار عمومی، رهبری و مجلس شورای اسلامی جهت ترمیم، بازسازی و هماهنگتر کردن حلقه اقتصادی هیات دولت در خور ستایش است.
اما ادامه اقدام بدون تحلیل درست و واقعی شرایط، ثبات و آرامشی در بر نخواهد داشت. متاسفانه ضعف مدیریت در نظام اداری ایران وقتی با فساد و فشار بین المللی قرابت پیدا کند آثار بسیار شکننده و جبران ناپذیری را بر جای میگذارد که نتیجه آن در توقف رشد اقتصادی، فساد نظاممند، افت ارزش پول ملی، قرار سرمایه، مهاجرت نخبگان و موارد متعددی از مصائب و گرفتاریهای ملی هویدا میشود.
وقتی برای مقابله با آثار مداخله و مخاصمه اقتصادی ناگزیرید از موانع غیر تعرفهای استفاده کنید و یا تعرفه را آنقدر بالا میبرید که هیچ کالایی امکان ورود به داخل پیدا نکند، متاسفانه شرایط را برای انواع مفسدههای دیگر آماده میکنید. عدهای با انحصار در بازار، حقوق مصرفکننده را بکلی کنار مینهند و میدان قتل کیفیت، آماده و احتکار احیا میشود. قیمتها به دلخواه جهش ناگهانی پیدا میکنند و خدمات پس از فروش به یکباره قیچی میشود. در ورود کالاهای استراتژیک و اساسی، چون دارو و خودرو، موبایل و سایر کالاها سامانه واردات از حال معمولی و عرفی خارج میشود و با حلقوی شدن اعمال و رفتارهای قانونشکن، اوضاع برای بروز پیامدهای روانی، سیاسی، اجتماعی جهت پیدا میکند. پس بهبود شرایط مدیریتی در اقتصاد، امن کردن عقبه اقتصاد ایران و نجات دادن آن از کمین، از اولویتهای مهم است. در واقع نفت گاز، سرمایه گذاری خارجی، جذب سرمایه ایرانیان خارج کشور و رونق بازرگانی خارجی به تامین نیاز دارد و دیپلماسی خارجی باید بخشی از دغدغههای اساسیاش را به آن معطوف کند. مانورها و آموزشهای میدان تیر هم نباید کاروانهای مسیر تجارت را به هراس اندازد و به بهانه امنیت سنگر درست کنند و یا در سنگر بمانند و کاروان را رها کنند.
فساد امر دیگری است که نباید به بهانه مبارزه با آن فسادهای دیگر را تولید یا تقویت کرد. ریشههای فساد باید با چاقوی شفافیت قطع و با طبل انتقاد و پاسخگویی مهار شود. هم اینک ثابت شده است هیچ فرد، گروه، نهاد و ادارهای را نباید به بهانه نزدیکی و یا دوری از نظام سیاسی در دریای بخششها غرق و عدهای را در بیابان محرومیت با تشنگی و گرسنگی هلاک کرد.
بنیادهای وابسته به مراکز سیاسی، زیارتی، علمی، حوزوی و دانشگاهی باید در مناقصات و مزایدهها لخت و عریان و بطور برابر مورد قضاوت، داوری و رقابت قرار گیرند و این رفتار به باور مردم برسد که ما از عطیه و بخشش آنهم از جیب مردم و حق ملت خسته شدهایم و میخواهیم بعد از این جبران کنیم.
موضوع مهم دیگر این است که اقدام در حوزه اقتصادی به تنهایی کار ساز نیست. کشور در حوزه قضایی، فرهنگی، اداری و سیاسی به مراتب شدید، اورژانسی و دقیق به ترمیم و بازسازی نیاز دارد. اگر در امر قضا درست دیدهبانی کنیم روابط بین محاکم، متهم، مجرم و حتی قاطبه مردم از مهر و عطوفت خالی است. حوزه سیاست به مشارکت همگانی نیاز دارد. شایسته است نردبان رسیدن به موفقیت برای نخبگان هموار و کرسی توفیق در کارگاه نجاری نهادهای نظارتی، امنیتی و انتظامی معماری نشود.
آسیب مؤسسات غیرمجاز به اقتصاد ایران
فرشاد حیدری معاون نظارتی بانک مرکزی در بخشی از یادداشتی که در شماره امروز روزنامه ایران چاپ شده، نوشت: آسیبهای مهم وارد شده به اقتصاد کشور و چالشهای ایجاد شده توسط مؤسسات مالی و اعتباری غیر مجاز را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: افزایش سهم از بازار با نرخهای سود بالا و هدایت پول از بخش نظارتپذیر و بانکها به سمت خود. مؤسسات اعتباری غیرمجاز به دلیل عدم پرداخت سپرده قانونی و عدم مراعات الزامات قانونی قادر به دادن وعده پرداخت سودهای بالاتر به سپردهگذاران خود باشند. به مخاطره افتادن امنیت سپردههای مشتریان به دلیل عدم رعایت الزامات و مقررات احتیاطی بانک مرکزی، عدم بیمه سپردهها، عدم کفایت سرمایه و... توسط این مؤسسات.
ورشکستگی نهادهای مزبور و بحرانهای اجتماعی و به تبع آن مسائل امنیتی خاص برای مناطق محل فعالیت مؤسسات یاد شده (مانند ورشکستگی تعاونی اعتبار اعتماد ایرانیان، تعاونی اعتبار بهمن ایثار، تعاونی اعتبار فرهنگیان مرند، صندوق قرضالحسنه محمد رسول ا... جی اصفهان، صندوق قرضالحسنه جوانان خیر مرند و...) ایجاد بحران و ورشکستگی مؤسسات فاقد مجوز میتوانست منجر به ایجاد فضای بیاعتمادی نسبت به شبکه بانکی کشور شود.
ورود به بازارهای دیگر و مداخله در آنها از جمله سرمایهگذاری در املاک و خرید زمین در شهرهای بزرگ یا حتی در مواردی خرید و احتکار کالاهای اساسی مورد نیاز مردم (مانند برنج) و اخلال در بازارهای مزبور و تحمیل هزینههای گزاف بر کشور و مردم؛ واسطهگری و سفتهبازی در بازار ارز و ایجاد التهاب در بازار ارز.
استفاده از روشهای نامتعارف و تبلیغات گمراه کننده، وعده سودهای غیر واقعی و خارج از توان آنها به منظور ترغیب مردم به سپردهگذاری و سوءاستفاده مدیران برخی از این تعاونیها در خرید املاک با قیمتهای غیر واقعی و. همگی موجب شد که بسیاری از تعاونیهای اعتبار با مشکل کمبود نقدینگی، عدم توانایی ایفای تعهدات پرداخت سپردههای مردم و زیان انباشته به دلیل هزینه سنگین اداره این نهادها مواجه شوند؛ عدم شفافیت در عملکرد و فقدان آمار و اطلاعات دقیق از حجم فعالیت؛
عدم برخورداری اعضای هیأت مدیره و مدیران ارشد مؤسسات یادشده از تخصص بانکی؛ فعالیت این نهادها بعضاً با حمایت برخی اشخاص متنفذ همراه بوده است. این حمایتها گاه با نیت خیر برای ایجاد اشتغال و. صورت گرفته است. اما وجود منابع مالی فراوان در اختیار تعاونیهای اعتبار و عدم نظارت دستگاه صادر کننده مجوز موجب ایجاد برخی مفاسد شده است که قوه قضائیه در حال رسیدگی به آنهاست.
به هر حال مراجع ذیربط با قدرت و بدون ملاحظه وارد رسیدگی به موضوع شده و با اطلاعرسانی لازم و انتشار نام محکومین در چارچوب قوانین به وظایف قانونی خود عمل خواهند کرد. از این رو امیدوارم هزینه تکرار این جرائم برای افراد متخلف در آینده به اندازهای سنگین شود که دیگر شاهد وقایع مشابه نباشیم.