استاد انصاریان با اشاره به جلوه های رحمت الهی در انسان خطاب به مسئولان گفت: در اتاق دربسته ننشینید و برای مردم تصمیم بگیرید، مالیات وضع کنید، بیمه و ارزش افزوده درست کنید، در اتاق دربسته باری روی دوش امت نگذارید.
به گزارش شفقنا، حجت الاسلام حسین انصاریان در سخنرانی خود در بیت الأحزان اصفهان، اظهار داشت: قرآن مجید ۲۷۶ بار رحمت وجود پروردگار را مطرح کرده است. نکات بسیار مهمی در آیات در زمینهٔ رحمت وجود دارد و می توان گفت آیات رحمت، روش زندگیِ با برکت را نشان انسان می دهد. یکی از آن آیات در سورهٔ مبارکهٔ آل عمران و خطاب به شخص رسول اکرم(ص) است: «فَبِمٰا رَحْمَهٍ مِنَ اَللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شٰاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ فَإِذٰا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ یحِبُّ اَلْمُتَوَکلِینَ»(سورهٔ آل عمران، آیهٔ ۱۵۹)، این اخلاق، این نرمی و مدارای تو با مردم جلوهٔ رحمت خدا در وجود توست و به خاطر این رحمت نرم خو شدی؛ اگر آدم خشمگین و سخت دلی بودی، بر اثر این حالت خشم و سخت دلی، تمام مردم تو را رها می کردند و میرفتند.» به نظر میرسد معنی آیه این است که مردم تحمل خشم، سخت دلی و سنگ دلی را ندارند و در برابر آدم های خشمگین و سخت دل پس می زنند؛ لذا در طول تاریخ -از زمان حضرت آدم تا امروز- ثابت شده که خشم و سنگ دلی جواب نداده است.
استاد اخلاق حوزههای علمیه با بیان اینکه نبودِ خشم و سنگ دلی از آثار رحمت الهی در وجود انسان است، تاکید کرد: کسانی که حالت خشم بر آنها حاکم است و در برابر همه چیز خشمگین می شوند، کسانی که انسان های سنگ دل و سخت دلی هستند، نشان می دهند که رحمت پروردگار نصیب آنها نشده است و خودشان هم باعث شده اند که رحمت الهی نصیب آنها نشود؛ اگر درد خشم و سنگ دلی را با تمرین درمان کنند، یقیناً تجلی گاه رحمت پروردگار می شوند.
او گفت: دستوراتی که خداوند به پیامبر(ص) می دهد، نسبت به عرب آن روز که اسلام وجودش نهالی بود و هنوز درخت ریشه داری نشده بود، بسیار جالب است. عرب بی در و پیکر، بی اخلاق، تندخو، هیجان دار و هجوم کننده که پیغمبر عظیم الشأن اسلام هم از اخلاق آنها در امان نبود یعنی هنوز حساب خاصی برای حضرت باز نمی کردند و آن گونه که باید، ادب را نسبت به او رعایت نمی کردند. پیغمبر(ص) بین این مردم زندگی می کند.
مفسر و پژوهشگر علوم و معارف قرآن ادامه داد: دستورات خداوند نسبت به رفتار پیامبر(ص) با مردم آن زمان، دستورات عام است و شامل حال تک تک مرد و زن امت هم می شود؛ چرا که خدا در سورهٔ احزاب پیغمبر اکرم(ص) را سرمشق نیکوی امت می داند، یعنی کارهایی که او می کند، برای شما حجت و سرمشق است و روشی که او با مردم به کار می برد، شما هم باید به کار ببرید؛ البته اگر آخرت آباد را انتظار دارید و دلتان می خواهد یاد خدا در وجودتان جلوه کند. «لَقَدْ کٰانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کٰانَ یرْجُوا اَللّٰه»(سورهٔ أحزاب، آیهٔ ۲۱)، اگر می خواهید به خدا امید ببندید که خدا به شما رو کند، اگر آخرت آبادی را امید دارید و اگر می خواهید درونتان غرق یاد حق شود، به پیغمبر اقتدا کنید.
او به دستورات خداوند به پیامبر (ص) بر اساس رحمت خود، اشاره و تصریح کرد: «فَاعْفُ عَنْهُمْ»، اینها مردمی هجومی، هیجانی، خشمگین، تند و تلخ هستند و تو هم در امان نیستی. ادب را رعایت نمی کردند و در روایات دارد که گاهی با همان حالت هیجان و تندخویی وارد مسجد می شدند و خیلی تند و تیز و تلخ می گفتند که محمد کدام یک از شماست؟ در کمال بی ادبی از حضرت سراغ می گرفتند. پیغمبر اکرم(ص) هم به مردم یاد داده بودند که با تازه واردین، وارد مسئله ای نشوید تا خودم وارد شوم. می فرمودند؛ کسی که سراغش را می گیرید، منم و جمعیت را می شکافت. مسجد هم سقف نداشت و هنوز تمام نبود، پول هم نداشتند که تمامش کنند. هوا گرم بود و مردم برای نماز ظهر می آمدند، نماز را می خواندند و می رفتند. منبرهای رسول خدا(ص) صبح بود و شب هم منبر نداشتند، چون هوای شبِ مدینه هم گرم بود. می گفتند آن کسی که سراغش را می گیرید، منم و جمعیت را می شکافت، جلو می آمد و سرش را روی دامن پیغمبر(ص) می گذاشت، با پایش هم مردم را به عقب هُل می داد که جای راحتی برای خودش باز کند، بعد با همان هیجان و خشم به پیغمبر(ص) می گفت برایم قصه بگو، شنیده ام تو خوش زبانی! پروردگار به حضرت دستور می دهد: «فَاعْفُ عَنْهُمْ» از آنها گذشت کن، موضع گیری و تلخی نکن، جواب هیجان را با هیجان نده، جواب خشم را با خشم نده، جواب بدی را با بدی نده.
انصاریان افزود: این آیه دو بار در قرآن تکرار شده است که اگر ما بتوانیم این آیه را عمل کنیم، دلیل بر این است که مؤمن واقعی هستیم. این دو آیه عجیب است و هر دو هم یک مطلب را می گوید: «وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ»(سورهٔ رعد، آیهٔ ۲۲؛ سورهٔ قصص، آیهٔ ۵۴)، بدی مردم را با نیکی جواب بده. در ضرب المثلهای ایران می گویند جواب و سزای بدی بدی است، اما آیهٔ شریفه می گوید نه، شما پاداش بدی دیگران را هم نیکی قرار دهید. اینها کمال مسلمانی، کمال اخلاق و انسانیت است و این نیکیها، اخلاق خوش، رفتار نرم و گذشت بسیار جواب می دهد.
خشم و دفع در این چهل سال جواب نداده است
او با تأکید بر اینکه دفع در این چهل ساله جواب نداده است، اظهار کرد: دفع موجب جذب جوان نمی شود؛ اگر ما با مردم بدی کنیم، مردم را بتارانیم، خشمگینانه با مردم برخورد کنیم، سر مردم داد بکشیم و دست روی مردم بلند کنیم، مردم نمی ایستند و رها می کنند، بی تفاوت و مخالف می شوند؛ اما محبت تاکنون جواب داده است. سزای بدی، بدی نیست! ما دستور به خشم، دستور به مشت بلند کردن، دستور به داد کشیدن و دستور دست بردن به اسلحه هم داریم، ولی در مقابل دو طایفهٔ منافقین و کفار؛ اگر آنها با ما جنگ شروع کردند و اگر هم جنگ شروع نکردند که ما دستور برخورد با آنها را هم نداریم، یعنی جامعه باید پر از رحمت و نرمی پروردگار باشد.
نویسنده کتاب « تفسیر حکیم»، یکی از نشانههای دفع جوانان را مساجد خالی دانست و گفت: من چند روز پیش در قم طرحی را به علمای قم برای مساجدی دادم که خلوت شده است و در آن طرح گفتم ما می توانیم تمام مسجدهای خلوت شدهٔ ایران را پر کنیم. پر کردن مساجد راه دارد و اکثراً این راه را بلد نیستند؛ بنا شد در قم این پیشنهادهای من را تکمیل کنند، بلکه بتوانند دوباره مساجد را به روزگار گذشتهاش برگردانند. ما دستور جنگ با منافقین و کفاری داریم که شروع به جنگ با ما می کنند، ولی اگر در تمام قرآن و روایات بگردید، ما هیچ جا نداریم که خودتان سر خود با مجرم برخورد کنید. قرآن و روایات برای مجرم برنامه قرار داده اند و اوّلین برنامه شان هم انتقال محبت است.
جنبه جذبی ما ضعیف و جنبه دفعی بسیار شدید شده است
انصاریان ادامه داد: یکی زنا کرده و دستگیر شده است، اسلام به او یاد می دهد و می گوید اقرار به این جرم واجب نیست، لازم نیست به کسی بگویی، لازم نیست خودت را به دادگاه معرفی کنی. یک جرمی بین خودت و من کردهای، آشتی کن و من هم میبخشم؛ اما خودت را به زحمت نینداز، خودت را دچار تازیانه و آبروریزی نکن. تمام موارد برخورد با جرم، ابتدا با محبت شروع میشود. حال به فرض مجرمی را گرفتند و جرمش هم ثابت شد، فقط باید براساس قوانین قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) با او رفتار شود. حق این را ندارند که یک چَک به او بزنند و اگر بزنند، باید از او حلالیت بطلبند؛ اگر زیر مشت و لگد زخمیاش کنند، باید دیه بدهند؛ اینها الحمدلله عمل نمیشود، یعنی جنبهٔ دفعی ما در این چهل سال خیلی شدید بوده و جنبهٔ جذبی مان که رحمت الله هست، بسیار ضعیف بوده است.
امام جمعههای تلخ، تیز و تند را در شهرهای پرجمعیت تغییر دهید
انصاریان گفت: چند وقت پیش به یک جلسهٔ بسیار مهمی دعوت شده بودم که بعضی از سران مملکت هم بودند؛ از من پرسیدند: شما بین مردم هستید و همهٔ شهرها، حتی تا روستاها می روید، نظرتان دربارهٔ مردم چیست؟ باید با مردم چه کار کرد که آرام باشند و مردمی که قهر کرده اند، برگردند؟ گفتم: من یک نظر بیشتر ندارم و آن هم محبت کردن به مردم است. محبت کردن به مردم هم کم کردن بار و درد مردم است. شما می توانید خیلی چیزها را از روی دوش مردم بردارید که امکان هم دارد.
مترجم نهج البلاغه و صحیفه سجادیه افزود: پنج پیشنهاد به آنها دادم که فعلاً دستور داده اند یکی از آنها در یک گسترهٔ محدودی عملیاتی شود؛نمی دانم عملیاتی هم شده یا نشده است. یک پیشنهادی که دادم، این بود: امام جمعه های تلخ، تیز و تند را در شهرهای پرجمعیت تغییر دهید. چون دفع خیلی خطرناک است! جذب رحمت الهی است، مردم را دور هم جمع کرده و ایجاد محبت می کند؛ بنابراین خداوند در قرآن مجید اجازه داده اند که با دو طایفهٔ منافقین و کفار اگر با شما جنگیدن با آنان بجنگید و اگر کاری به کار شما نداشتند، شما هم کاری به کارشان نداشته باشید. همین محبت پیغمبر(ص) و همین رحمت الهی در وجود پیغمبر(ص) بود که مردم را جمع کرد. چه مانعی دارد که آدم در هیچ موردی عصبانی نشود؟ چه مانعی دارد که آدم در همهٔ موارد محبت کند؟
او به نمونه برخورد محبت آمیز با مردم سایر ادیان اشاره و خاطرنشان کرد: تاکنون چند مسیحی و فکر می کنم یک یهودی به من برخورده اند، فقط با محبت با آنها برخورد کرده ام و آنها شیعه شده اند؛ حتی دو - سه مهندس و دکتر با سوادِ غیرشیعه به من برخوردند و شیعه شدند. یکی از آنها قبل از برخورد به من شیعه شده بود که او هم دکتر و رئیس بهداری مرکز استان بود. گفتم کدام یک از کتابهای ما را خوانده ای؟ گفت: هیچ کدام. گفتم: پس چه شد که شیعه شدی؟ گفت: من در قرآن مجید دیدم که خدا به پیغمبر(ص) می گوید: «فَبِمٰا رَحْمَهٍ مِنَ اَللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک»، اتفاق افتاد و به مکه رفتم، دیدم که آخوندهای عربستان از زهرمار هم تلخ ترند! گفتم اگر دین این است، من این دین را نخواستم و همان جا در خانهٔ کعبه و مسجدالحرام شیعه شدم؛ بعد هم کنار شماها آمدم. امسال هم اتفاقی به من گفتند که شما برای منبر به شهر ما میآیی، هر شب می آیم. شما آخوندهای شیعه از عسل شیرینتر هستید. شما اسلام را نشان می دهید و آنها ما را از اسلام دفع می کنند. چه عیبی دارد که آدم در همه جا گذشت نشان دهد؟ چه عیبی دارد که آدم در همه جا محبت نشان دهد؟
انصاریان با بیان اینکه دعای عرفه، موجی از محبت و رحمت است، اظهارداشت: در مؤسسه ام که در شهر قم هست، با بسیاری از کشورها از طریق سایت در ارتباطیم و شبانه روز با ما تماس دارند. تاکنون نزدیک چهارصد هزار سؤال از خارج و داخل کشور از ما پرسیدهاند، خیلی از به اصطلاح نامههایی که برای ما بر روی سایت می آید، خواندنی است که بر اثر همین محبت است. یک نامه در بایگانی مان داریم که از یک استاد دانشگاه مصر است و این نامه را در ماه ذی القعده برای من فرستاده است. من او را نمیشناسم، ولی ایمیل زده بود که من استاد دانشگاهی در مصر هستم و با شنیدن دعای عرفهٔ شما شیعه شدم؛ چون دیدم همه ٔ این دعا محبت و رحمت است. فارسیهایش را که نمی فهمیدم، ولی آن تُن خواندن و حرف زدن معلوم بود که موج فقط موج محبت است و ما نمونهٔ این دعا را در دین خودمان نداریم. نوشته بود من شیعه شدم و خدا در روز یازدهم ماه، یعنی روز ولادت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) اولادی به من داده است که اسم او را علی گذاشتم. شما از امام زمان(عج) بخواهید که به این بچه دعا کند و این بچه شیعهٔ ناب از آب در آید. این محبت است! من که او را ندیدم تا خودم رودررو محبت کنم بلکه دعا موج محبت و دریای محبت بود.
او به نمونه دیگری از گذشت و بخشش در رفتار اشاره و خاطرنشان کرد: کارگردان های سایت مؤسسه یک روز نشسته بود و با یکدیگر مشورت می کنند که این ایمیلی را که آمده است، دست ایشان بدهیم یا ندهیم؟ عده ای می گویند ندهیم، اما یک نفر می گوید به دست ایشان بدهیم چرا که این نامه خطاب به ایشان نوشته است. بالاخره تصمیم بر این شد که نامه را به من بدهند. نامه از آمریکا بود و اسم من را نوشته بود، بدون سلام و هیچ چیزی، فقط شروعش با اسم من بود و نوشته بود: یقین دارم که شخص جناب عالی، آقای حسین انصاریان، یک حیوان هستید! آدرس هم داده بود و معلوم بود آدم شجاعی است؛ البته میدانست فاصلهٔ ما تا آمریکا خیلی زیاد است و نمیتوانیم با او رودررو شویم. گفتند چنین ایمیلی برای شما آمده است، گفتم: بدهید تا من جواب بدهم؛ نوشتم: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»؛ یک، از اینکه از من خبر گرفتید، خیلی ممنون و متشکرم؛ دو، از اینکه یک رفیق به رفیق هایم اضافه شد، من خدا را شکر می کنم؛ سه، من از شما تقاضا می کنم که رابطه ات را با من قطع نکن و باز هم برای من ایمیل بده. امضا کردم. جواب ایمیل من آمد، نوشته بود: از جوابی که به من دادید، متشکرم و من جواب شما را خواندم، برایم ثابت شد که حیوان خودم هستم، من را ببخش! بعد هم دیگر با سایت ارتباط داشت و مسائلش می پرسید و بالاخره جزء شما شد. حالا من هم می خواستم یک جواب بدهم و ده تا فحش روی آن یک فحش بگذارم، یک نیرو را برای اسلام از دست داده بودیم.
انصاریان گفت: گذشت، مردم را جذب می کند، زنِ خانواده را برای شوهر حفظ می کند، شوهر را برای زن حفظ می کند، فرزندان را در دامن پدر و مادر نگه می دارد و نمی گذارد فرزند دچار دزدان روز در بیرون شوند. دفع حرام و خطرناک است، نیروها را کم و مردم را بدبین می کند؛ ای کسانی که از دولت و آخوندها کارگردان مردم هستید، جاذبه و محبت داشته باشید، دفع را رها کنید که کاری ظالمانه و بد است؛ اگر هم جُرم مجرمی ثابت شد، قرآن مجید و روایات برنامه ریزی دقیقی کرده اند که به مجرم ظلم نشود، چون ظلم حرام است.
او به برنامهٔ قرآن دربارهٔ قاتل اشاره و خاطرنشان کرد: یک نفر قتل میکند و قاتل را دستگیر می کنند، طرف را بی گناه کشته است. قرآن مجید به خانوادهٔ مقتول میگوید که من تو را بین سه کار مخیّر می کنم: اول قصاص: اگر خیلی دلت سوخته است، قاتل را بکشند؛ البته نه اینکه فقط روی این یک حکم اصرار دارم، بلکه یک مورد آن قصاص است. دوم دیه گرفتن: اگر قاتل پول دارد، پول دیه را بگیرید و رهایش کنید. سوم اگر قاتل را ببخشید، برای شما خیلی بهتر است؛ یعنی هم اخلاقِ با منِ خدا شده اید. مگر من وحشی -قاتل حمزه- را که مسلمان شد، نبخشیدم؟ مگر من بت پرستان مکه را بعد از مسلمان شدن نبخشیدم؟ مگر من قاتل های عمار و سمیه را بعد از مسلمان شدن نبخشیدم؟ مگر من هر قاتلی را به دار کشیدم؟ خداوند بر بخشش قاتل تأکید می کند تا رحمت خدا در خانواده تان، وجود خودتان، مردم، مدرسه ها، دولت، نماز جمعه ها و امام جمعه ها جریان داشته باشد.
محقق، مفسر و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم با بیان اینکه تلخی و قهر، جرقهٔ آتش دوزخ است، گفت: تلخی برای شیطان است! تلخی برای آدمی است که کم داشته و روحیه ناقصی دارد، پیغمبر(ص) می فرمایند: تلخی جرقه ای از آتش دوزخ در وجود افراد خشمگین، تلخ، سنگ دل، عصبانی و هجوم کنندهٔ به مردم هست، این یک دستور است، می توانیم عمل کنیم؟ اگر مایهٔ ایمانی مان بالا نباشد، نمی توانیم عمل کنیم؛ حالا خواهرم یک اشتباه کرده است، با او قهر می کنم تا هر دو بمیریم؛ با برادرم قهر می کنم تا هر دو بمیریم. قهر جرقهٔ آتش دوزخ است که پیغمبر(ص) فرموده اند؛ بیش از سه روز نگه ندارید! حالا سه روز قهر باشید، یک خرده آرام بگیرید و دوباره به همان محبت و رابطهٔ اوّل برگردید. همه باید نمایندهٔ رحمت خدا باشیم!
انصاریان به جلوه های دیگر رحمت الهی در انسان اشاره کرد و افزود: فَبِمٰا رَحْمَهٍ مِنَ اَللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شٰاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ فَإِذٰا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ یحِبُّ اَلْمُتَوَکلِینَ». این جلوهٔ رحمت الهی در وجودت است که آدمی نرم، با مدارا، خوش اخلاق و خوش برخورد هستید و اگر این رحمت خدا نبود، همه از دور تو پراکنده می شدند.
استاد اخلاق حوزه های علمیه خطاب به مردم و مسئولین گفت : حال این دستورات را نسبت به یکدیگر عملی کنید: الف) «فَاعْفُ عَنْهُمْ»، از آنها بگذرید؛ ب) «وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ»، و به جای آنها بر ایشان طلب مغفرت کنید و بگویید: خدایا! اینها را بیامرز، من هم می بخشم. ج) «وَ شٰاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ»، حبیب من! در امور امت با آنها مشورت کنید. در اتاق دربسته ننشینید و برای مردم تصمیم بگیرید، برای مردم مالیات وضع کنید، برای مردم بیمه و ارزش افزوده درست کنید، در اتاق دربسته باری روی دوش امت نگذارید! از چهره های ریش سفید هر صنفی بخواهید که شما را راهنمایی کنند تا امور امت به آسانی و خوبی بگذرد؟ در اتاق دربسته، نشناخته و نفهمیده برای خود قانون درست می کنید و به مردم فشار می آید. «وَ شٰاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ»، در صورتی که باید در کل امور زندگی مردم با مردم مشورت کنید. د) «فَإِذٰا عَزَمْتَ»، وقتی تصمیم به انجام کار بعد از مشورت گرفتید، «فَتَوَکلْ عَلَی اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ یحِبُّ اَلْمُتَوَکلِینَ»