تحقیق قضایی از سیف، بودجه یک میلیارددلاری برای اشتغال، رد خودروهای گمشده در پارکینگ رسمی، کدام ۱۳۰۰ امضا موجب رانت شد؟، جاده مرگ در مناظره داغ، اعتراض هنرمندان به نمایشگاه نقاشی کارگردان سینما، بصره؛ جهنم العبادی، آن سوی ماجرای جنجال جنسی زائران عراقی، ناظم کودکآزار در انتظار حبس ۱۰ساله و تلاش برای پایان خوش سریال FATF از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه نوزدهم شهریورماه در حالی چاپ شدند و بر پیشخوان مطبوعات کشور جای گرفتند که بیانات رهبر معظم انقلاب در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) در نوشهر با تیترهایی همچون ملت ایران از اخم امریکا نهراسید، مبارزه با تروریسم در صحن علنی، اظهارات سخنگوی دستگاه قضا درباره بازداشت شدگان و متهمین ارزی و جزئیات طرح عفو عمومی از تیترهای صفحات نخست روزنامههای امروز محسوب میشود.
روزنامه آرمان امروز عنوان جزئیات طرح عفو عمومی را تیتر یک کرد که در گزارشی مرتبط با این عنوان عضو کمیسیون حقوقی و قضائی به تشریح آن پرداخته است. این روزنامه گفت و گویی با مقصود فراستخواه جامعه شناس انجام داده و این گفته او مبنی بر اینکه «نااطمینانیهای امروز» ما را به «آینده مبهم» پرتاب میکند را برجسته کرده است.
روزنامه اعتماد در گزارشی با طرح این پرسش که آیا نامه ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به دبیر شورای نگهبان اتفاق خوبی است، عنوان تلاش برای پایان خوش سریال FATF را تیتر کرده است. این روزنامه در گزارش خود از بیانات رهبر انقلاب عنوان اقتدار شما دشمن را به عقب نشینی وامیدارد را تیتر کرده است.
روزنامه کیهان از زبان سخنگوی قوه قضاییه عنوان دولت به هشدار فروردین ماه وزارت اطلاعات درباره بازار سکه و ارز توجه نکرد را برجسته کرده و در گزارشی دیگر با اشاره به حضور آذری جهرمی در برنامه تلویزیونی با هدف شفاف سازی کدام ۱۳۰۰ امضا موجب رانت شد؟ / وزیر ارتباطات معرفی نکرد را تیتر گزارش خود کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سر مقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
سوختن خرمن شفافیتفروشی در مجلس
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با اشاره به شعر واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند/، چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند/پرسشی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/ توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند از حافظ نوشت: آنان که همه را به شفافیت فرامیخوانند، ولی به بدترین شکلی نشان میدهند که ضد شفافیت هستند. آنان که با توجیهات گوناگون و حتی سادهانگارانه عدم شفافیت آرا و نظرات خود را توجیه میکنند تا در فضای عمومی یک چیز بگویند و در فضای رسمی و حرفهای مجلس آن کار دیگر کنند. قضیه از این قرار است که ۱۶۰ نفر از نمایندگان مجلس طرحی را با قید یک فوریت در خصوص شفافیت آرای نمایندگان تقدیم مجلس کردند، ولی هنگام بررسی آن معلوم شد که پیش از صد نفر از این افراد خودشان نیز به این فوریت رأی ندادهاند و عملاً آن را برای مدت زیادی به محاق فراموشی سپردهاند. نمایندگانی که در شرایط کنونی، رئیس جمهور و وزرا را به مجلس میکشند و حساسترین موضوعات را به بحث میگذارند و انتظار هم دارند که افراد سؤالشونده با صراحت و شفافیت نظر و پاسخ دهند، چرا هنگامی که نوبت خودشان میرسد آن کار دیگر میکنند؟
عدهای از نمایندگان مدعیاند برای جلوگیری از فشارهای برخی از نهادهای رسمی بر آنان بهتر است که آرای آنان غیر شفاف بماند! این عذر بدتر از گناه است. مگر قرار است نمایندگان مجلس نیز انجام وظیفه و رسالت خود را منوط به حل این گونه مشکلات کنند؟ آیا آنان حق دارند که به این فشارها تن دهند؟ آیا شفاف نکردن آرای آنان به نوعی به رسمیت شناختن این فشارها نخواهد بود؟ اصولاً اگر چنین فشارهایی وجود داشته باشد، وظیفه نمایندگان مقابله با این امور است و نه تن دادن به آنها و رسمیت دادن آنها.
به علاوه این نوعی خوشخیالی است که برای اتخاذ تصمیمهای درست و تحت فشار قرار نگرفتن از شفافیت گریزان هستند. علت واقعی آن، مسئولیتناپذیری و شکاف رفتاری و گفتاری آنان در عرصه عمومی با مجلس است. احتمال اینکه مخالفت با شفافیت ریشه در منافع شخصی و گروهی داشته باشد بسیار بیشتر از آن است که ریشه در منفعت عمومی داشته باشد. نمونه روشن آن همین امضای ۱۶۰ نفری نمایندگان در فضای عمومی و آشکار در زیر این طرح و رأی کمتر از ۶۰ نفری آنان در خفا و مجلس است. چه دلیلی برای این شکاف رفتار آشکار و پنهان آنان میتوان ارائه کرد؟ جز اینکه آنان میخواهند در فضای عمومی بگویند طرفدار شفافیت هستند و از منافع این رفتار بهرهمند شوند، ولی در عمل و هنگام رأیگیری رأی خلاف آن میدهند تا مبادا مجبور به پاسخگویی باشند. گریز از پاسخگویی در برابر نهادهای خاص نه، بلکه در برابر مردم. چون آنها با نهادهایی که فشار میآورند به راحتی کنار میآیند و ملاحظات آنان را در رأی دادن خود لحاظ میکنند.
در رأیگیری شفاف، نمایندگان آرای خود را با مردم و رأیدهندگان معامله میکنند. در واقع رأیگیری شفاف به معنای پاسخگویی نمایندگان در برابر مردم و رأیدهندگان است. در حالی که در رأیگیری غیر شفاف، مردم و افکار عمومی به حاشیه میروند و نمایندگان رأی خود را با دیگران در تعامل قرار میدهند. این بدان معنا نیست که در همه آرای خود چنین میکنند. بلکه در مواقع ضروری و مهم رفتار رأیدهی نمایندگان، ظرفیت مناسبی برای توافقات پشت صحنه خواهد بود. وجود همین ظرفیت، منجر به تحقق آن خواهد شد، زیرا کافی است برخی از آنان به چنین معاملاتی تن دهند. در این صورت فرآیند مذکور به صورت تشدیدشونده افزایش خواهد یافت، همچنان که رخ داده است.
شاید نمایندگان مجلس تصور نمیکردند که به این سرعت دچار چنین سرنوشتی شوند و صداقت آنان در پرسش از رئیس جمهوری به محک آزمون در آید. این اتفاقی بود که دیر یا زود رخ میداد، هرچند انتظار نمیرفت که در کوتاهترین زمان قابل تصور، خرمن شفافیتفروشی آنان به این سرعت سوخته شود.
بازنده ایجاد تفرقه بین ایران و عراق که بود؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان ناکامی دشمنان مشترک ایران و عراق نوشت: نقش تخریبی و تحریک آمیز آمریکا و آل سعود در پشت پرده موج سواری انحرافیون در بصره است که بسیار پررنگتر از همیشه آشکار گردید. میدانیم که بصره در منطقه شیعه نشین عراق واقع شده است، لکن اصرار و تاکید سعودیها برای افتتاح و دایر کردن کنسولگری در بصره از ابتدا جای تعجب داشت و قابل درک و پیشبینی بود که سعودیها برای بصره چه خوابهائی دیدهاند. حضور آمریکاییها در بصره هم جای تامل داشت که آنها از بصره چه میخواستند و مشخص بود که پشت پرده حضور آنها در بصره توطئههائی قرار دارد.
پاسخگویی به این سوالات احتیاج به هوش و اطلاعات چندانی ندارد چرا که نقش پشت پرده ناآرامیهای بصره را آنها بازی میکردند که در سیر پرشتاب تحولات منطقه در جبهه ناکام و شکست خورده قرار دارند. حضور پررنگ داعش و بعثیها هم در این میان بسیار محسوس و ملموس بود و آنها نقش پیاده نظام آمریکا و آل سعود را در ناآرامیهای اخیر بصره برعهده داشتند. طبعاً در این میان سوالهای عمدهای وجود دارد که به سوءمدیریت نیروهای انتظامی و امنیتی بصره بر میگردد. جای سوال و بازخواست دارد که چرا آنها در این زمینه نتوانستند یا نخواستند مسئولیتهای تعطیلناپذیر خود را در حفظ و تقویت امنیت بصره ایفا کنند.
نقش قطعی بیگانگان و ریخت و پاشهای دربار سعودی در بصره به وضوح قابل رصد کردن است و رد پای آنها در بحران اخیر بصره را میتوان با اطمینان ثبت و ضبط کرد. ناآرامیهای بصره به تعبیری انتقام شکست سنگین آمریکا و سعودیها در عراق و سوریه و بلکه حتی در کل منطقه بود این دمل چرکینی بود که در بصره سرباز کرد و خشم و کینه آمریکا و سعودیها را به نمایش گذاشت.
اگر دولت، نیروهای انتظامی و امنیتی و همچنین مردم عراق با هوشیاری به این پدیده بنگرند و برای عقیم ساختن شیطنتهای دشمن، به استقبال حوادث نروند و دشمن را به حال خود بگذارند، ناآرامیهای بصره چه بسا فردا در بغداد و سایر نقاط عراق نیز عیناً و یا حتی با شدت و دامنهای بیشتر تکرار شود. دولت، مجلس و نیروهای انتظامی و امنیتی این کشور واکنشهای مثبتی نسبت به این پدیده شوم داشتهاند و با برخورد جدی در این زمینه سعی دارند از تکرار آن در بصره یا هر جای دیگر جلوگیری کنند، ولی انتخاب بصره و موج سواری آگاهانه توطئه گران در فرآیند ناآرامیهای اخیر بصره، قطعاً تصادفی نبوده بلکه وجود یک اراده سیاسی و هماهنگی تام و تمام عناصر فرصت طلب در این آشوبهای سیاسی - اجتماعی به خوبی قابل ردیابی و رصد کردن است. ناگفته پیداست که شیطنت حمله به کنسولگری ایران در اوج این شورشها هم کاملاً برنامه ریزی شده به اجرا درآمده است. روشن است که وقتی آمریکا و برخی رژیمهای فاسد منطقه نسبت به نفوذ کلام ایران در منطقه حسادت میورزند و از تحرکات مثبت و مهارکننده ایران در جهت مقابله با تروریستها عصبانی شدهاند و مراتب خشم و اعتراض خود را نیز پنهان نمیکنند، چگونه میتوان انتظار داشت که آنها در میدان عمل اگر فرصتی برای شرارت و کینه ورزی به دست آوردند، ساکت بمانند و زهر خود را خالی نکنند.
این دشمنی آشکاری بود که هدف آن برهم زدن روابط مودت آمیز ایران و عراق است و ایجاد دشمنی بین مردم ایران و عراق را به عنوان هدف اصلی دشمنان ثبات و آرامش منطقه برگزیده است. دشمن آرزو داشت با جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، مردم دو سوی مرز برای همیشه و تا پایان تاریخ، با یکدیگر نزاع و دشمنی داشته باشند و به همین دلیل از دیدن روابط مودت آمیز طرفین احساس ناخشنودی و دشمنی محور شرارت غربی – عبری – عربی کاملاً آشکار است. ملتها و دولتها در دو سوی مرز مشترک ایران و عراق باید با هوشیاری و سعه صدر بیشتری در جهت خنثی کردن توطئههای دشمن عمل کنند و مطمئن باشند که حامیان دیروز صدام و داعش، قطعاً مایل نیستند شاهد بهبود و ارتقاء روابط ایران و عراق باشند. کینه انباشتهای که در بصره به نمایش درآمد، گوشهای از خشم و سرخوردگی حامیان تروریسم است. درک این مهم باعث هشیاری ملتها و دولتهای منطقه را زمینه سازی میکند.
بستههای خوشبختی نوبختی و چند ابهام و پرسش
محمدصادق جنان صفت در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان بستههای خوشبختی نوبختی و چند ابهام و پرسش نوشت: در این روزهای داغ شهریورماه که کسب و کار ایرانیان در غبارها افتاده و چشم چشم را نمیبیند و در این روزهایی که ایرانیان ناراحت و خشمگین هستند که چرا سازمان برنامه و بودجه به مثابه یکی از مراکز فرماندهی اقتصاد ایران پیش بینی دقیقی از این روزها نداشته است، محمدباقر نوبخت با بستههای خوشبختی خود خبرساز شده است. وی از اختصاص۳۰ هزار میلیارد تومان بودجه برای اجرای برنامهها و بستههای اقتصادی دولت خبر داده و گفته است: ۱۳ میلیارد دلار از این مبالغ برای ۲۵ قلم کالای اساسی، دارو و نهادههای کشاورزی اختصاص خواهد یافت که معادل ریالی آن ۱۷هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان است که ۷۵۰۰ میلیارد تومان این مبلغ به ۵ قلم کالا اختصاص خواهد یافت. دولت در حدود ۲۹ تا ۳۰ هزار میلیارد تومان بودجه برای اجرای برنامهها و بستههای تهیه شده اختصاص داده است.
وی البته جز این مورد یک فهرست از ۵ بسته را ارائه کرده است که شامل حمایت از تولید و حمایت از پیمانکاران و حمایت از گروههای کم درآمد است که جز همان بسته بالایی بقیه در دست اقدام است. درباره این بستههای خوشبختی نوبختی چند نکته و ابهام را در زیر به طور خلاصه یادآور میشوم:
یکم: منابع تامین این رقام کجاست؟ آیا در بودجه ۱۳۹۷ این رقم دیده شده است یا ناگهان و براساس شرایط، سازمان برنامه و بودجه تصمیم گرفته است این رقم را برای بستههای حمایتی تامین کند؟
آیا قرار است منابع لازم از محل پساندازهای شهروندان در بانکها برداشته شود؟ آیا دولت درآمد تازهای از محل فروش نفت یا دلار گران به دست آورده است؟ در هرصورت باید محل تامین منابع به صورت شفاف توضیح داده شود تا عدم تعادل تازه پدیدار نشود.
دوم: نوبخت میگوید از این۳۰ هزار میلیارد تومان، ۱۳ میلیارد دلار برای ۲۵ قلم کالا اختصاص مییابد که رقم ریالی آن ۱۷ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان است. یک تقسیم ساده نشان میدهد هردلار در این جدول نوبخت ساخته معادل ۱۳۴۶ تومان است. آیا ارقام اعلام شده توسط رئیس سازمان برنامه و بودجه نیاز به تصحیح دارد؟ درصورتی که نرخ هردلار معادل ۴۲۰۰ تومان باشد و آن را در ۱۳ میلیارد دلار ضرب کنیم به عدد ۵۴ هزار و۶۰۰ میلیارد تومان میرسیم که از کل۳۰ هزار میلیارد تومان بیشتر است.
سوم: سازمان برنامه و بودجه باید توضیح دهد آیا این ۲۵ قلم کالا از محل تولید داخلی خریداری خواهد شد و متولی این خرید کدام نهاد، سازمان و یا موسسه و شرکت دولتی است؟ فروشندگان چگونه انتخاب خواهندشد؟ آیا با توجه به اعلام رقم دلاری، احتمال دارد این میزان کالا از محل واردات تامین شود؟ در این صورت باز هم میتوان پرسید سازمان متولی خرید این ۱۳ میلیارد دلار ادعایی کیست و قرار است این ۲۵ قلم کالا از مسیر کدام شبکه توزیع و چگونه به دست مردم برسد.
چهارم: رئیس سازمان برنامه و بودجه آیا میتواند بگوید از۱۲۵۰۰ میلیارد تومان باقیمانده برای حمایت از تولید، حمایت از پیمانکاران، حمایت از فقرا، سهم مثلا بخش تولید چقدر است و سازوکار اختصاص هر رقم به این بخش و اولویت پرداخت چیست و آیا این محل بازکردن راه رانت تازه و تبعیض بین بنگاههای تولیدی نخواهد بود؟
پنجم: به نظر میرسد شان و شخصیت سازمان برنامه و بودجه بالاتر از این است که در مقام یک سازمان تهیه و توزیع کالا عمل کند و ریاست این سازمان باید وقت و انرژی خود را معطوف به برنامههای کلان اقتصادی کرده و بهمثابه عقل بودجهای دولت اقتصاد کشور را از بلایای بودجههای نامتوازن دور سازد.