محمدعلی کریمخانی، خواننده قطعه بارها شنیده شده «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: جوانیاش را دم خانه امام حسین(ع) گذرانده و خوشحال است که دم این خانه پیر شده است.
به گزارش ایلنا، محمدعلی کریمخانی را به شیوه اوج خوانیاش میشناسند و به گرمی و سوز صدایش، تا حدی که خسروی آواز ایران؛ محمدرضا شجریان و فرزند او؛ همایون شجریان نیز این نکته را تاکید میکنند. کریمخانی میگوید از این توانایی تنها در چهارچوب اهل بیت استفاده کرده و میکند. چون معتقد است «اینها همه عنایت خداوند است و خداوند ما را بازخواست میکند که من این صدا را به تو دادم، تو کجا مصرفش کردی؟!»
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگو با این مداح اهل بیت(ع) است که اگرچه از نوجوانی و جوانی میخوانده اما با قطعه «آمدم ای شاه پناهم بده» به شهرت رسید و با آلبوم «ساقی سرمست» هر دو به آهنگسازی آریا عظیمینژاد، بیش از پیش شناخته شد.
در مراسم رونمایی از آلبوم «ایران من» با آواز همایون شجریان و آهنگسازی سهراب پورناظری که نیمه مرداد 97 در تالار وحدت برگزار شد، همایون شجریان ضمن اشاره به این نکته که آواز «من کجا، باران کجا» را براساس شیوه آوازخوانی شما خوانده است خاطرهای هم از حضورتان در دفتر شرکت دل آواز و ملاقاتتان با استاد محمدرضا شجریان تعریف کرد و از شیوه خواندن شما که اوج خوانی است و به گفته استاد شجریان وقتی میخوانید شیشههای اتاق میلرزد، گفت. نکتهای که همان جا مورد اشاره قرار گرفت این بود که سبک اوجخوانی باید به شکلی باشد که شنونده در خود، نه احساس ضعف که احساس قدرت کند.
من اگر بخواهم تعریف از خود بکنم، درست نیست. همه چیز را خدا به ما داده است، ما در این دنیا صاحب چیزی نیستیم و اگر چیزی هست عنایت پروردگار است. من تمرین، زیاد داشتهام و الان کمی کمتر شده است و آهنگهایی را انتخاب میکنم که هم سوز داشته باشد و هم عامهپسند باشد یعنی همه بپسندند.
آقای همایون شجریان هم به ما لطف دارند و ما قابل این حرفها که ایشان فرمودند، نبودیم. خاطرم هست که در همان دفتر قدیمی شرکتشان در خیابان هفت تیر که با محمد اصفهانی به دیدن استاد شجریان رفته بودیم، همایون رفته بود طبقه پایین که چای بریزد، وقتی برگشت پرسید بابا این کی بود که خواند؟ استاد گفتند ایشان، همایون گفت من طبقه پایین گوشهایم را گرفته بودم!
صدا؛ عنایت پروردگار است، منتها ساختنش و پختنش دست کسی است که از این عنایت برخوردار شده است. من شب و روز زحمت کشیدم، آهنگهای مختلف گوش کردم چه ترکی، چه عربی، چه فارسی و غیره و تمام این موسیقیها را گوش کردم و از آنها یک چیزهایی درآوردم. همین قطعهای که برای امام رضا(ع) خواندم «آمدم ای شاه پناهم بده»، یا آلبوم «ساقی سرمست» یا آنچه برای امام حسین(ع) خواندم به اسم «نجوای عاشورا» و مجید مجیدی کارگردانیاش را برعهده داشت و حاج نزار قطری و صادق آهنگران هم بودند و به زبانهای عربی، فارسی و ترکی خواندیم، اینها عنایت خداوند است و نظر امام حسین(ع) و ما چیزی از خودمان نداریم.
من همینجا از همایون شجریان تشکر میکنم و انشاالله که خداوند پدرش را شفا بدهد که استادی بزرگ است و از نوابغ دوران.
الان گِل را میآورند اینجا، آن کوزهگر است که این گِل را طوری شکل میدهد که انسان تعجب میکند. آنچه خداوند به ما داده است هم مانند همان گِل است و ما باید بسازیمش. اینکه کجا بخوانیم و چه بخوانیم، اینها را باید پیدا کنیم و کسی هم به من یاد نداده است، من خودم گوش کردهام و اینها را یاد گرفتهام.
تاکید شما بر این است که کجا بخوانیم و چه بخوانیم، اساسا علاقهمندیتان این است که از آنچه خداوند در گِلِ وجودتان گذاشته است، در راه موسیقی مذهبی استفاده کنید؟ آیا هیچ وقت به این فکر کردهاید که از قدرت صدایتان در جایی جز موسیقی مذهبی بهره ببرید؟
نه، هیچ وقت نه چنین فکری کردهام و نه میکنم. من از صدایم فقط در چهارچوب اهل بیت استفاده میکنم. اینها همه عنایت خداوند است و خداوند ما را بازخواست میکند که من این صدا را به تو دادم، تو کجا مصرفش کردی؟! من دلم نمیخواهد به خاطر پنج روز شهرت و ثروت، حسنات را نادیده بگیرم. باید شکر خدا را به جا آورد و گشت و دید استفاده از این نعمت در کجا بهتر است، کجا سالمتر است و رضایت خدا در کجاست و همان جا استفاده کرد.
اشاره کردید که آهنگهایی را انتخاب میکنید که هم سوز داشته باشد و هم عامهپسند باشد یعنی همه بپسندند، نظرتان در مورد آنچه این روزها تحت عنوان مداحی اهل بیت میشنوید چیست و حائز چنین ویژگیهایی میبینیدشان؟
من در حدی نیستم که بخواهم کسی را نصیحت کنم. انسان باید خودش یکسری چیزها را بداند. رفیقی دارم که میگوید شما وقتی میخواهی بخوانی، اول در آینه نگاه کن و صورتت را ببین، هم صورت شرط است، هم شعر شرط است، هم آهنگ شرط است. ما نمیخواهیم فقط به عنوان انجام وظیفه به این کار نگاه کنیم که این وظیفه را بر دوشمان گذاشتهاند، انجامش دهیم و جمعش کنیم و برویم. این سالهای سال باقی میماند.
آدم باید خودش متوجه باشد و تا چهار نفر دورش را گرفتند مسیر اشتباه نرود. آنچه میخوانیم باید در شان امام حسین(ع) و اهل بیت باشد. ما باید اول ببینیم آنچه میخواهیم بخوانیم در شان اینها هست یا نه، نکند با آنچه من میخواهم بخوانم اینها کوچک شوند و آیا آن چه میخوانم واقعا به دل خودم میچسبد؟! با چهار نفر هم باید صلاح و مصلحت کرد، یعنی یا باید خودتان بلد باشید یا اگر بلد نیستید بپرسید، سوال کردن ایرادی ندارد. متاسفانه بعضیها این طور نیستند و من هم کارهای نیستم که بخواهم جلوی کسی را بگیرم. من زورم به خودم میرسد و هرچقدر بتوانم اصیل، سوزناک و بر مبنای شعرهای اصیل بخوانم، میخوانم.
چیزی را باید بخوانی که مردم استفاده کنند و بروند در آن حال معنوی و از دور امام حسین(ع) را بغل کنند. طوری باشد که مردمی که نشستهاند پای تلویزیون وقتی از این کانال به آن کانال میزنند نگویند این دیگر چیست؟! از قدیم گفتهاند دو کیلو، یک کیلو را میبرد، سنگین همه جا پیش است، چه لزومی دارد من آنقدر تندتند بخوانم که نه شنونده چیزی بفهمد، نه خودم، چه لزومی دارد نوحه را با موسیقی پاپ بخوانم؟! مگر موسیقی اصیل ایرانی چه ایرادی دارد؟!
جمله معروفی هست که میگوید کار ما شده شمارش زخمهای حسین، چقدر با این نکته موافقید که نوحههای امروز ما تبدیل شده به ذکر مصیبت بی آن که برانگیزاننده باشد و تحریکمان کند که در مقابل ظلم به پا خیزیم؟
شاید درست نباشد ولی عقیدهام این است که نوحه و روضه رو باز خواندن، درست نیست. چه خبر است که همه مداحها، شمر را میآورند روی سینه امام حسین(ع)؟! من ایما، اشاره و در پردهگویی را بسیار بیشتر میپسندم. مثلا شعری است در وصف لحظه شهادت حضرت زهرا(س) که میگوید بر حاشیه برگ شقایق بنویسید/ گل تاب فشار در و دیوار ندارد. میدانید؟ گُل! نمیآید با ذکر جزئیات بگوید که در آن لحظه چه شده است.
کسانی هستند که معلماند و شاگرد دارند اما نوحههایشان را که میشنوید از خجالت آب میشوید. این چیزها را کجا نوشته است؟! این است که آدم باید حواسش جمع باشد. امام حسین(ع) قبول نمیکند که شان و مقامش را پایین بیاورید، ایشان شخصیتِ اول خلقت است و منِ نوعی بیایم یک شعری بخوانم که شان او را در چشم و گوش شنونده پایین بیاورم؟!
میگوید تیر رفت و چرخید و در فلان نقطه نشست! اینها را همه میدانند، همه از بچگی پای منبر بودهایم، همه میدانیم سر امام حسین(ع) را ذبح کردند، خیمهاش را آتش زدند، لازم نیست شما در هر روضهای، در هر مداحی اینها را تکرار کنید! شعری بخوانید که این را در پرده، با ایما و اشاره، با استعاره بگوید؛ گفتا شه شهیدان با شاهد یگانه، عشق تو کشت ما را، شمر و سنان بهانه... حالا این میآید میگوید شمر اینطور بود، آن یکی میگوید آنطور بود، بنشینید یک شعر و آهنگ خوب انتخاب کنید که چهار نفر دیگر هم که به دست شما نگاه میکنند چیزی یاد بگیرند.
بعد از «ساقی سرمست» پیشنهاد تولید آلبوم جدید داشتهاید؟
«ساقی سرمست» سه سال طول کشید تا ما بخوانیمش. 12 قطعه پنج، شش دقیقهای است و برایش خیلی زحمت کشیدیم. باور کنید من خواندم و میآمدم خانه، آریا (عظیمینژاد، آهنگساز آلبوم) زنگ میزد، میگفت آقای کریمخانی یک توک پا بیایید، این جایش ایراد دارد و دوباره از سر میخواندم. من یک قطعه السلامعلیک یا علیابن موسیالرضا را 36 دفعه خواندم و یک دانهاش را برداشت. اینطور نیست که ما یکبار رفته باشیم استودیو و برگشته باشیم. آریا خودش خیلی سختگیر است و شعرها و آهنگ را با هم انتخاب میکنیم.
ما باید مواظب باشیم و بدانیم که لطمه به خودمان بخورد خیلی بهتر است تا اینکه بخواهیم با شعرمان به امام حسین(ع) لطمه بزنیم. با شعرهایی سبک و بیمعنی، اگر میخواهید اظهار علاقه کنید با شعری درست، با کلماتی درست این کار را انجام دهید. هر شعری را که نمیخوانند.
آریا سه، چهار روز پیش (تاسوعا و عاشورای 97) که اصفهان بودم زنگ زد و گفت که آلبوم جدید ضبط کنیم که احتمالا این کار را میکنیم و چیزی تازه بیرون میدهیم.
و چنین کارهایی میتواند تبدیل شود به الگویی برای دیگران.
چه ایرادی دارد؟! در همین آلبوم «ساقی سرمست» 12 آهنگ هست، آهنگهایی جورواجور مثل سهگاه، همایون، بیات ترک، ماهور و... من همه اینها را در آنجا خواندهام، چه ایرادی دارد همان آهنگ را بردارند و شعر دیگری بگذارند رویش و بخوانند. من هم الگو داشتهام، من به دست خوانندگان خارج از ایران نگاه کردهام، عربها و قاریان قرآن مصر که از لحنشان استفاده میکنم. خوانندگان جمهوری آذربایجان، خوانندگان ترک و... من از کار اینها استفاده و (با خنده) مثل آش شلهقمکار با هم جفت و جورشان میکنم. این جفت و جور کردن هم آسان نیست، تمرین میخواهد و نشان دادن حاصل کار به رفقا. منظور این است که مواظب باشیم چیزی نخوانیم که کسر شان مقام شامخ امام حسین(ع) شود.
من از هفت سالگی میخواندم. پدرم هم صدایش خیلی خوب بود ولی نمیخواند. هم پدربزرگ مادری و هم پدربزرگ پدری و هم پدرم صدایشان خیلی خوب بود ولی نمیخواندند. آنچه من بلدم ژنی است و ارثی. پسر کوچکم هم در دانشگاه آهنگسازی میخواند. اگر در راه مستقیم باشید زودتر به مقصد میرسید ولی آرزوی انحرافی هیچ وقت به مقصد نمیرسد.
نوجوانی و جوانی من در شهر نرجه، آن طرف تاکستان گذشت، من آنجا به دنیا آمدم و تا 20 سالگی هم همانجا بودم و بعد آمدم تهران.
محمد اصفهانی در خاطراتش گفته بود که اولین بار در سال 64 با شما آشنا شد، زمانی که شما 35 ساله بودید و این دغدغه را داشت که شما را فریاد بزند، چراکه احساس میکرده صدای شما شناخته نشده. از این دیدار هم برایمان بگویید.
در سوهانک (شمال شرقی تهران) بودیم و من به ختمی دعوت شده بودم و داشتم میخواندم که یک نفر به من گفت پسر جوانی میخواهد الرحمان بخواند، اصفهانی آن زمان 18، 19 سالش بود. الرحمان را خواند و گفت من شماره تلفنتان را میخواهم و با شما کار دارم. شماره تلفنم را دادم و ارتباط برقرار کرد و هنوز هم یکدیگر را میبینیم و کارش را میپسندم.
اولین قطعهای از من که همه گیر شد و همه شنیدندش همین «آمدم ای شاه پناهم بده» بود. تا قبل از آن به استودیو نرفته بودم، کارهایم ضبط شده بود ولی آدمها، فیلمبردارها خودشان ضبط میکردند و به مردم میفروختند.
هیچ وقت شاگرد تربیت کردهاید؟
نه، شاید در مساجد و تکایا چیزی بپرسند، ولی اینکه شاگرد داشته باشم، نه. چون من چیزی بلد نیستم. من غریب بودم و هستم اما خدا کمکم کرده است. در هر صنفی هم آدمهایی هستند که دوست ندارند همصنفیهایشان پیش بروند و چیزی در درونشان میجوشد که مثلا موذنزاده چرا آنقدر بالا رفت یا فلانی یا بهمانی، ولی اگر توکل شما به خدا باشد، توسلتان به امام حسین(ع) باشد، هیچکس نمیتواند خالی به شما بیندازد. خدا شاهد است به من میگویند استاد، بدم میآید. استاد کسی است که هیچ کم و کسری نداشته باشد ما که هنوز اول راهیم.
مداحی را هیچ وقت به چشم شغلی برای امرار معاش دیدهاید؟
من وقتی میخوانم، پول هم میگیرم، نمیگویم نمیگیرم ولی بازنشسته چیتسازی تهران هستم، آنجا کار میکردم، روبهروی سیلو، من سالها آنجا بودم، کشاورزی هم میکردم و بین کارهایم مداحی هم میکردم. اینکه بگویم پول نگرفتهام، اشتباه است.
من جوانیام را دم خانه امام حسین(ع) گذراندم، جای بدی هم نبود و خیلی خوشحالم که دم این خانه پیر شدم. نزدیک 50 سال است که میخوانم ولی مداحی هیچ وقت راهی برای امرار معاشم نبوده است.