تعویق فرایند انتخاب شهردار؛ بمب فروچاله در تهران؛ انزوای آمریکای ترامپ؛ واکنشهای داخلی و بینالمللی به اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران؛ چرا پرسپولیس بازی را واگذار کرد؟ پافشاری ترامپ ایستادگی اروپا؛ اتحاد هنرمندان علیه جنایت سعودی؛ نشانههای آشکارِ افول قدرت آمریکا در بیان رهبری؛ اردوغان، بنسلمان را رها نمیکند؛ نقش خشکسالی در گرانی لبنیات؛ تغییر نام خیابان سفارت عربستان در لندن به خاشقجی؛ ماجرای توقف هواپیماهای ایرانی در ترکیه و تماشای فوتبال در مدارس، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۱۳ آبان در حالی چاپ و منتشر شدند که ادامه واکنشها در عناوین و تحلیلهای روزنامه نگاران به اعمال دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران از امروز در صفحات نخست آنها برجسته شده است. بیانات رهبر انقلاب در جمع دانش آموزان با محوریت ۱۳ آبان و به تعویق افتادن انتخاب شهردار تهران از دیگر موضوعاتی است که مورد توجه روزنامههای امروز قرار گرفته است.
روزنامه ابتکار که تیتر یک امروز خود را، آمریکا تنها در تحریم انتخاب کرده، در گزارشی با همین عنوان، بازگشت دور دوم تحریمهای ثانویه آمریکا علیه ایران را بررسی کرده است. این روزنامه در سرمقاله امروزش با تیتر سیزده آبان پرماجرا به تحلیل اتفاقات مهم این روز در تاریخ معاصر پرداخته است.
روزنامه ایران گزارشی از تماشای فوتبال در مدارس تهیه کرده و عنوان آن تمرین نشاط را به همراه تصویری از تماشای روز گذشته فوتبال پرسپولیس با کاشیما در مدارس در صفحه نخست خود قرار داده است. این روزنامه همچنین گزارشی دیگر از دیدار رهبر معظم انقلاب و هزاران تن از دانشآموزان و دانشجویان تهیه و عنوان آن را قدرت امریکا روبه افول است انتخاب کرده است.
روزنامه کیهان نیز این جمله رهبر معظم انقلاب «سازشکاران بدانند آمریکا رو به افول است» را تیتر یک امروز خود کرده و در گزارشی دیگر با عنوان خروج ایران از برجام، تنها راه فعالسازی کانال مالی اروپا این موضوع را از دید تحلیلگر خود بررسی کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
آغاز تحریمها؛ پایان یک خیال!
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان آغاز تحریمها؛ پایان یک خیال! نوشت: ابتدا تأکید کنیم که مطلقاً درصدد آن نیستیم که بگوییم تحریمها هیچ خسارتی نداشته است و نخواهد داشت و حتی درصدد آن هم نیستیم که مثل رئیس جمهوری قبلی از تحریم استقبال کنیم و بگوییم «تحریم نمنه»؟ تحریم را با همه عوارضش میفهمیم. فقط باید بکوشیم که این وضع را تغییر دهیم. ولی در این میان چند نکته مهم است. در درجه اول تحریمها همان طور که برای اقتصاد ما یک تهدید هستند، یک فرصت مناسب نیز هستند. اصولاً در دل هر تهدیدی یک فرصت نهفته است. استفاده از این فرصت متأثر از کارآمدی و هوشمندی و استقامت ماست و الا اگر بخواهیم فقط آه و ناله کنیم، هیچ کاری پیش نخواهد رفت. تحریم یک فرصت است.
برای اینکه تا به قول معروف گیوهها را بالا بکشیم و به اصلاحات جدی ساختاری و سیاستگذاریهای علمی در حوزه اقتصاد اقدام کنیم. اگر قرار باشد که مثل گذشته مشغول اتلاف منابع خودمان باشیم، به طور قطع این تهدید گستردهتر خواهد شد، ولی اگر از این فرصت استفاده کنیم و با یک اجماع سیاسی اقدام به اصلاحات ساختاری کنیم، قطعاً بهرهمندی ما از موقعیت تحریم بیش از آن است که به مخیّله ترامپ خطور کند.
ما باید بتوانیم و میتوانیم که خود را با این شرایط سخت وفق دهیم. البته ایمان داریم که در صورت استقامت این شرایط ادامه نخواهد یافت. ترامپ نیز میداند که این شرایط دائمی نخواهد بود. زیرا برخلاف اقدامات اوباما که با پشتیبانی سایر کشورها و قطعنامههای سازمان ملل همراه بود، تصمیمات ترامپ نه تنها فاقد حمایت جهانی است، بلکه نزدیکترین متحدان آن یعنی اتحادیه اروپا مخالف ترامپ بوده و درصدد خنثی کردن اقدامات او هستند. بنابراین، این بهترین فرصت برای به چالش کشیدن اقدامات و سیاستهای امریکا است. چالشی که به طور آشکار یا پنهان از طرف جامعه جهانی حمایت خواهد شد.
بنا به قول آقای رئیس جمهور، در اجلاس سازمان ملل ترامپ در دیدارهای خصوصی خود به رهبران اروپایی گفته است که چند ماه فرصت دهید حساب حکومت ایران رسیده خواهد شد. این بدترین توهین برای یک جامعه است که یک نیروی خارجی قصد تغییر حکومت آن را کند. مردم ایران ۶۵ سال پیش درگیر یک دخالت خارجی ویرانگر در امور داخلی خودشان شدند که اتفاقاً همین ایالات متحده سردمدار آن اقدام زشت بود و مردم ایران تاکنون هزینه این دخالت را میپردازند، بنابراین اجازه نخواهند داد که بیگانگان در این مورد دوباره اقدامی کنند. هر تغییری که باید صورت گیرد صرفاً از طریق متغیرهای داخلی و مردم ایران صورت میگیرد؛ بنابراین باید به ترامپ و جهان این پیام روشن را مخابره کرد که ممکن است ما در داخل خود مشکلات زیادی داشته باشیم و حتی اختلافات عمیقی هم در جامعه ایران وجود داشته باشد، ولی در برابر دخالت خارجی چه از طریق مستقیم و چه از طریق تحریم ایستادگی خواهیم کرد.
با توجه به قولی که ترامپ به اروپاییها داده است، عدم موفقیت او تا چند ماه دیگر قطعی است و به منزله شکست کامل او تلقی خواهد شد و در این مرحله راه برای حل و فصل مسائل از موضع قدرت فراهم خواهد شد؛ بنابراین آغاز تحریمهای جدید ترامپ، پایانی است بر توهم خوشخیالانه او در مورد تسلیم شدن ایران. حالا که وارد اولین روز تحریمها میشویم، صدای شکستن استخوانهای سیاست ترامپ در به صفر رساندن صادرات نفت ایران به گوش میرسد.
او و دیگر اعضای کابینهاش که بارها و بارها اعلام کردند که صادرات نفت ایران باید به صفر برسد، حتی اگر برای یک روز هم شده باید به صفر برسد، اکنون به جای آن مشغول مستثنی کردن کشورها از تحریم نفتی هستند. این راه را میتوان ادامه داد. توهم به زانو درآوردن ایران را باید به پایان برد. ولی ایران میتواند پس از گذشت از این مرحله از موضع مسئولانه و برابر پای میز هر نوع مذاکرهای بنشیند، همچنان که در زمان باراک اوباما چنین کرد. این دیگر یک رؤیا نیست، یک واقعیت است.
همه ماجراهای 13 آبان
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان ۱۳ آبان پرماجرا نوشت: از همان شبی که مرحوم امام خمینی (ره) در ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳ توسط ساواک بازداشت شد، تا ۱۳ آبان ۱۳۵۶ و به خاک افتادن دانشآموزان و بعدتر در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا حمله کردند، همه و همه نشان میدهد که قرار است این روز در تاریخ بماند. در تاریخ بماند تا قصه پر غصهای از مردمان این سرزمین را روایت کند. امروز هم به ۱۳ آبانی دیگر رسیدهایم. شاید در فردای تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۹۷ را هم به عنوان روزی خاص در تاریخ این مرز و بوم ثبت کنند و آیندگان از آن بگویند. چرا که قرار است امروز موج دوم تحریمهای یکجانبه ایالات متحده علیه ایران اجرایی شود. دونالد ترامپ که از همان آغاز رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، موضعی تند علیه توافق برجام داشت، پس از رسیدن به بالاترین کرسی کاخ سفید اعمال تحریمهای تازه علیه جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار قرار داد و سعی بر آن داشت تا به هر طریق ممکن از توافقنامه بینالمللی برجام خارج شده و اقدامات تندی علیه کشورمان را اجرا کنند.
سرانجام چندی پیش ایالات متحده آمریکا از برجام خارج و تحریمهایی را علیه کشورمان به اجرا گذشت. او در همان وقت اعلام کرد که موج دوم تحریمها هم روز ۱۳ آبان اجرایی خواهد شد. حالا به روز موعود رسیدهایم. اما به تحرکات اخیر دیپلماتیک و مواضع دولتمردان آمریکایی نشان میدهد که وضع این تحریمهای تازه برای آنها چندان ساده هم نخواهد بود.
آنها که تا پیش از این اعلام کرده بودند بنا دارند تولید نفت ایران را به صفر برسانند، طی روزهای اخیر در چرخشی عجیب، مواضعشان را تغییر داده و ۸ کشور را مشمول معافیت از تحریمهای نفتی و گازی کردند. این موضوع و دیگر شواهد و قرائن نشان میدهد که آمریکاییها علیرغم هیاهوی رسانهای خودشان هم چندان اعتمادی به نتیجه حاصل از این تحریمها ندارند.
در سوی دیگر این میدان نبرد، ایران هم مانند گذشته نیست. ایران از بستر دستیابی به توافق برجام و پایبندی به آن توانسته است به خصوص طی سالهای اخیر یاران متعددی را عرصه بینالمللی کسب کند. از اتحادیه اروپا تا ۵ کشور صنعتی، برخی کشورهای منطقه و شرکای تجاری پر و پا قرص، دیگر حکومتی منزوی در صحنه جهانی نیست.
این سالها مقابله با ایران بر هر کشوری، حتی ابرقدرتی مانند آمریکا، هزینههای فراوانی را به آنها تحمیل خواهد کرد. ایران ثابت کرده است که میتواند حکومتی قابل اعتماد باشد. حکومتی که به معاهدههای بینالمللی پایبند است.
از تعهدات خود عبور نمیکند و به توافقها پشت پا نمیزند و میتوان روی دیپلماسی آن حساب کرد. بیانیهها و مخالفت کشورهای مختلف با تحریمهای یکجانبه آمریکا هم تاییدی بر این تحلیل است. با این اوصاف، به نظر نمیرسد ایالات متحده بتواند بحرانی جدی و تاثیری شگرف بر پیکره جمهوری اسلامی وارد آورد.
در این میان البته نقش مسئولان امر، نهادهای موثر در قدرت، ارکان گوناگون نظام و ... در اداره و مدیریت شرایط پساتحریم بسیار مهم و حیاتی است. در حقیقت با شرایط پیشآمده آنچه بیش از هر چیز مهم و حیاتی به نظر میآید نحوه تعامل، مدیریت، برنامهریزی در سطوح مختلف استراتژیک و اجرایی است.
در چنین موقعیتی توجه به منافع و مصالح عمومی، پرهیز از منازعههای جناحی و جریانی و اهتمام نسبت به تمامیت ارضی و موجودیتی به نام «ایران» نهتنها یک ضرورت اجتنابناپذیر، بلکه یک تکلیف میهنی است و خروج از این دایره به هر شکل و با هر عنوان که باشد نمادی از خیانت به کشور محسوب میشود.
به نظر میرسد در زمانی نیستیم که بتوان با تکیه بر جدالهای بخشی و گروهی و دستهای، کنار این شرایط حساس و خطیر عبور کرد و به تسویه حسابهای سیاسی پرداخت.
تنها موضوع نگرانکنندهای که در این موقعیت وجود دارد، بیتوجهی متولیان امر نسبت به این مهم است.
امروز زمان اتحاد و همدلی و همراهی به مفهوم واقعی آن و اجتناب و دوری از شعارزدگی است. این موضوع باید در کنش نهادها و سازمانهای قدرت دیده شود و نه در گفتگوهای رسانهای؛ امروز همه، از قوه مقننه و قضائیه تا ارتش و سپاه و... باید به کمک دولت بیایند و زمینه را برای عبور از این گردنه خطیر مهیا کنند.
گزینهای برای اختتامیه شورای پنجم
صادق فرامرزی طی یادداشتی با عنوان گزینهای برای اختتامیه شورای پنجم در روزنامه وطن امروز نوشت: دومینوی انتخاب شهردار جدید برای تهران با رسیدن به گزینه پرحرف و حدیث «عباس آخوندی»، وزیر مستعفی و ناکام راهوشهرسازی دولت یازدهم و دوازدهم به مرحلهای حساس و صدالبته خطرناکتر از گذشته رسیده است. در شرایطی که تهران بیش از هر زمان دیگری به ثبات و آرامش مدیریتی برای عبور از دوران مدیریت چندماهه شهرداران نیازمند است، مواضع و مصاحبههای تعدادی از اعضای شورای شهر تهران مؤید آن است که در میان اسامی مطرحشده، نام عصبانیترین وزیر دولت روحانی دارای بیشترین حد از مقبولیت و اجماع است. در این میان محمد سالاری، عضو شورای شهر تهران پیرامون وضعیت شهردار آینده اعلام کرد: «هر یک از اعضای شورای شهر میتوانستند ۵ نفر را به عنوان گزینه شهرداری معرفی کنند که در این میان تعداد اعضایی که آقای آخوندی را انتخاب کردند، بیشتر بوده است». زهرا صدراعظم نوری، دیگر عضو این شورا نیز با بیان اینکه «به نظر من آخوندی میتواند یک گزینه مناسب برای شهرداری تهران باشد»، فرضیه قطعی بودن گزینه عباس آخوندی برای شهرداری تهران را تبدیل به یقین کرد.
عباس آخوندی گزینهای مناسب برای شهرداری تهران نیست. این گزاره را میتوان با نیمنگاهی کوتاه بر روند مدیریتی او در ۵ سال گذشته استنتاج کرد. نگاه مدیریتی آخوندی که جلوهای تمامعیار از نگاه مدیریتی قوه مجریه نیز محسوب میشود، نگاهی معطوف به آزادسازی بی حد و حصر همه امور به نفع «بازار» و دل بستن به سفته غیرنقدی است که روزی از جانب دست نامرئی بازار وصول میگردد. آخوندی اساسا نهادهای اجرایی را به جای آنکه وسیلهای در جهت حل مشکلات عمومی بپندارد به عنوان جاده صافکنی برای هموار شدن راه یک الیگارشی اقتصادی میداند؛ ولخرجی ناکام وی در عرصه ناوگان هوایی و بیاعتناییاش نسبت به مطالبه عمومی مسکن به عنوان نمونهای روشن از این مساله قابل مشاهده است. آخوندی علاوه بر ویژگیهای شخصیتی از قبیل: پرخاشگری، طلبکاری دائمی، هجو کردن منتقدان و... در عرصه مدیریتی نمادی تمامعیار از یک مدیریت اشرافی با پسزمینه فکری نئولیبرالیسم کاریکاتوری است که در صورت به دست گرفتن مدیریت شهری پایتخت قطعا رویهای غیر از رویه مدیریتی ۳ دهه اخیر خود نخواهد داشت. تهران تحت مدیریت آخوندی به جای آنکه دائم با افتتاح پروژههای جدید در جهت خدمترسانی مواجه شود باید منتظر واگذاریهای پیاپی بخشهای عمومی از قبیل: بزرگراهها، پارکها و... به یک بخش خصوصی نزدیک به جریان سیاسی شهردار تهران باشد، تهرانی که مدل توسعه آنها بر مبنای گرانسازی شهر در جهت تبدیلشدن به مزیتی مکانی برای ثروتمندان را ببیند، هیچگاه خدمترسانی و افزایش رفاه عمومی را به عنوان عاملی به نفع همه شهروندان نمیبیند؛ مجموعا تهرانی که شیوه مدیریتی مشابه با وزارت راهوشهرسازی را تجربه کند، نمیتواند تهرانی برای همه ساکنان خود باشد، چرا که با استناد به نامه استعفای وزیر سابق این وزارتخانه راه توسعه از مسیری جز مکتب فکری وی عبور نخواهد کرد.
با تمام این ملاحظات، علت اصلی اجماع بر آخوندی از جانب اعضای شورای شهر چیست؟ شورایی که در فاصله زمانی یک سال و ۲ ماه مدیریت شهری تهران را به ۴ نفر سپرده است با چه نگاهی میخواهد برای پنجمین بار دست به چنین قمار شکست خوردهای بزند؟ آیا مطرح کردن آخوندی بر سر زبانها برای به مرگ گرفتن و به تب راضی کردن مردمی است که از مدیریت فعلی و به عبارت بهتر بی مدیریتی تهران خسته شدهاند؟ آیا میتوان انتخاب آخوندی را به منزله انتقام سیاسی شورای پنجم بابت عدم همراهی با دور زدن قانون و مستثنا شدن افشانی دانست؟
حقیقت امر آن است که جواب عمده این سوالات در نسبت با یکدیگر مشخص میشود، به عبارت دیگر تا نگاهی جامع به مجموعه تصمیمات شورای پنجم نداشته باشیم نمیتوانیم ماهیت این تصمیمگیری را شناسایی کنیم.
شورای اصلاحطلب پنجم از بدو تشکیل خود مسیری مبتنی بر اصالت «خبرسازی» به جای «پاسخگویی» را در پیش گرفته است؛ عرصه خدمترسانی و پروژههای شهری در یکسال گذشته با اقدامات پرسروصدا و کماهمیتی همچون تغییر نام خیابانها، توئیتهای سیاسی اعضا و... به شکلی عجیب به حاشیه مباحث شهری رانده شده است. بیجا نیست که حتی انتخاب گزینههای از پیش شکست خوردهای همانند «محمدعلی نجفی» را نیز بر همین مبنا مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم. بر این مبنا در شرایط فعلی انتخاب شهرداری برخلاف رویه شکست خورده شهرداران پیشین نه تنها حرکت در مسیری خلاف مسیر فعلی است، بلکه اعترافی به اشتباه بودن راه طی شده یک سال اخیر است که برای حیثیت سیاسی شورا پسندیده نیست.