زمزمههای حل مسأله پیوستن ایران به FATF در بهارستان، صعود با دست خالی، دستگیری ۵۳ متهم ارزی در ده روز گذشته، پرواز از آزادی با جادوی بیرانوند، شکایت فاطمه و فائزه هاشمی از دانشگاه آزاد، مدیریت اطلاعات به سبک سلطان، قربانی بعدی قلم سرخ کیست؟، آتش در خرمن بنزین، چک سفید امضا به پارلمان بخش خصوصی، افشاگری محتاطانه رئیس جمهوری ترکیه و جمال گیت در مقابل بن سلمان، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه دوم آبان ماه در حالی چاپ شدند و بر روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که پیروزی و صعود پرسپولیس به فینال جام قهرمانان باشگاههای آسیا با تیترها و تصاویر مختلفی در صفحات نخست بیشتر روزنامهها برجسته شده است. دیدار نخبگان و جامعه شناسان با رئیس جمهور، زمزمههای حل مسأله پیوستن ایران به FATF و دو قطبی در دولت و تسویه حساب در پاستور از دیگر عناوینی است که در صفحات اول روزنامهها مورد توجه سردبیران قرار گرفته است.
روزنامه ایران عنوان چاره اندیشی برای ایران فردا را از گزارش خود از آنچه جمعی از محققان و اساتید علوم اجتماعی در دیدار با رئیسجمهوری مطرح کردند، به عنوان تیتر یک انتخاب کرده است. سرمقاله این روزنامه با همین موضوع را علی ربیعی استاد دانشگاه و وزیر پیشین کار نوشته است.
روزنامه آرمان امروز با چاپ تصویری از بازی روز گذشته پرسپولیس و السد قطر، صعود با دست خالی را تیتر کرده و در یادداشتی دیگر به قلم مصطفی درایتی و با عنوان بهانههای شرعی به جهت وجود برخی نگاهها به مسأله حضور زنان در ورزشگاه پرداخته است.
روزنامه کیهان تیتر یک امروز خود دولتمردان حاضر در روز بزم و غایب در میدان رزم! را از گزارشی انتخاب کرده که طی آن نوشته: بزرگترین مشکل این روزهای دولت آشفتگی مدیریتی است که اقتصاد را تهدید میکند، مدیرانی که تا دیروز گمان میکردند سیاستهای آنان پاسخگوی مشکلات بوده و دوره، دوره بزم است، وسط میدان بودند و سهم خود را از موفقیتها میخواستند، ولی امروز که نتیجه سیاستهای غلط آشکار شده، مدیران روز بزم به غایبان صحنه رزم تبدیل شده و از نبود اختیارات گلایه کرده و یا استعفا میدهند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
منتخبان مردم هیچ برنامه ای برای حل مشکلات دارند؟
جلال خوش چهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان سخنی صریح با منتخبان مردم نوشت: گستره انتقادها به قوا و نهادهای انتخابی هر روز دامنه بیشتری میباید. بازتاب اخبار و گزارشها این تصور را ایجاد کرده که گویی آنان که نمیدانند سرانجام چه باید کنند، همانهایی هستند که از قضا مردم با هزاران امید و اعتماد به ایشان در دولت، مجلس و شورای شهر رای دادهاند.
ایراد این وضع مربوط به رأی دهندگان نیست، بلکه مربوط به کسانی است که با وجود آرای انتخاباتی همچنان برای چه باید کردها بلاتکلیف هستند.
هر روز اخبار اختلافهای کشدار و کسالتبار سلایق و نظرات متعارض میان منتخبان در قوای مجریه و مقننه و شورای شهر، اذهان را آزرده میکند. بدتر اینکه از این همه اختلاف و تفاوت سلیقه، چارهای معلوم برای برونرفت از مشکلات کشوری و شهری بیرون نیامده است. گویا تنها توافق موجود، همان ادامه اختلافها است که بیِنتیجه ادامه دارد.
ظریفی به طنز میگفت: فرق ما با ژاپنیها در این است که آنان یک سال برنامهریزی میکنند و در یک اجماع کلان، پنجاهسال براساس برنامه مدون عمل میکنند. ولی ما پنجاه سال مشغول برنامهریزی میشویم و در همان سال اول اجرای برنامه، اختلافها دوباره سر باز میکند.
آنچه در این میان نه دیده و نه به آن توجه میشود، همانا زمان از دست رفته و مطالبات نادیده گرفته شده مردمی است که به ادعاها و برنامههای ارائه شده در انتخابات رای دادهاند.
منتخبان بیپاسخ به مطالبات مردم، فراموش میکنند که تعلل بیش از این در کسب اجماع میان خود، بیش از هر چیز مقوله انتخابات را بلاموضوع خواهد کرد. مردم، نظریه و عمل را کنار هم میخواهند.
استیضاح و یا تغییر وزیران، بیثباتی در مدیریتهای کلان و استمرار بیتکلیفیها در همه عرصههای کلیدی و تاثیرگذار بر کیان جامعه، بیاعتمادی مردم را درپی دارد. این بیاعتمادی به معنای قبول این باور است که اصولاً هیچ برنامهای در دستور کار نیست، بلکه آنچه هست گرفتار بودن در روزمرگیهایی است که تنها و تنها اخبارش را در رسانهها میخوانیم، میشنویم و میبینیم.
منتقدان بیغرض دولت میگویند: صورت مسأله روشن است. دولت در جریان انتخابات وعدهها و برنامههایی را اعلام کرد که مورد تایید اکثریت رای دهندگان قرار گرفت. اجرای آن وعدهها با پشتوانه گسترده مردمی چرا معطل است؟ همچنین مجلس آیا به تمامی همان کرده است که منتخبانش متعهد به آن شدند؟ آیا اعضای شورای شهر توانستهاند بر تصور لکهدار از شورای دور نخست، خط بطلان بکشند و طرحی نو دراندازند؟ مهمتر اینکه اکثریت اعضای سه قوه و نهاد انتخابی با گرایش نزدیک به هم بر کرسی تصمیمسازی و اجرا نشستهاند، ولی چرا آنچه بیش از همه صدایش بلند است، اختلافها بر سر ایجاد تصمیم مشترک و عمل روشن است؟ این شبهه اگر در اذهان ایجاد شود که برخی تنها منتقدانی خوب هستند و در عمل ابتر، چندان جای خردهگیری نیست.
یک سالواندی از استقرار دولت دوازدهم گذشته است. مجلس دهم و شورای شهر نیز از نیمه فرصت خود عبور کردهاند. با چشم برهم زدنی زمان باقیمانده سپری میشود.
آیا همچنان شاهد بلاتکلیفیها خواهیم بود؟ اعتماد مردم سخت به دست میآید، اما ریزش آن به سادگی ممکن است. بدترین پیامد این وضع، بیموضوع شدن مقوله انتخابات است؛ چون اعتماد، از ندانمکاریها زخم برداشته است.
گذری بر آثار واقعی تحریمها پسا ۱۳ آبان
هادی حقشناس اقتصاددان طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه قانون چاپ شده نوشت: یکی از دغدغههایی که این روزها برای کشور ما وجود دارد، مسأله وضعیت اقتصادی کشور پس از ۱۳ آبان و اعمال تحریمهاست. در این میان، اما نکته مهمی وجود دارد و آن این است که بالاخره تا امروز تقریبا به نظر میرسد کاهشی که باید درمیزان تولید نفت و فروش آن ایجاد شود، اتفاق افتاده؛ یعنی تحریم از ماههای قبل در اقتصاد ایران شروع شده است.
همین لیست ۲۰ نهادی که آمریکا به عنوان لیست تحریمهای جدید اعلام کرد، بیانگر آن بوده که تحریمها آغاز شده است. مهمترین بخش تحریم ایران مساله فروش نفت است که در حال حاضر شاهد کاهش میزان فروش و تولید نفت کشور هستیم؛ بنابراین بعد از ۱۳ آبان اتفاق خارقالعادهای رخ نخواهد داد.
شاید میزان کاهشی که اکنون در فروش نفت داریم، به طور مثال کمی بیشتر از آن تحقق پیدا کند.
بنابراین بعد از ۱۳ آبان به نظر میرسد که اگر مدتی معقول از آن بگذرد شاید بخش واقعی آثار این تحریمها در اقتصاد نشان داده شود، نه بخش روانی که در حال حاضر در کشور مشاهده میکنیم. تا به امروز آنچه از آغاز تحریمها مشاهده کردهایم، بیشتر جنبههای روانی قضیه بوده است. در واقع بحث فضای تبلیغاتی جهان علیه اقتصاد ایران بوده که پررنگ است و از همه اینها که بگذریم، بعد از ۱۳ آبان اروپاییها نیز تکلیف ما را روشن خواهند کرد.
اروپاییها تا امروز صبر کردند که تحریمهای رسمی آغاز شود. از ۱۳ آبان به بعد این همه حمایتهای سیاسی که اروپاییها کردند در واقع باید به اقدامات اجرایی و عملی تبدیل شود. بنابراین به نظر میرسد حمایتهای سیاسی اروپاییها تا به حال حمایتهای قابل توجهی بوده و اگر تحریمها اجرایی شود، آثار تحریم نیز قابل پیشبینی است؛ چراکه به لحاظ خرید و فروش نفت اتفاق خواهد افتاد، به نظر میرسد که پس از ۱۳ آبان بعد از اندک زمانی، چون تکلیف روشن است، فضا دیگر از حالت غبارآلود خارج میشود و وضعیت کشور روشن خواهد شد و در واقع هزینههای عوارض تحریم واقعیتر خواهد شد.
شرع، قانون و حضور زنان در ورزشگاه
مصطفی درایتی مشاور رئیس دولت اصلاحات در امور روحانیت طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت: اخیرا برخی مخالفتشان را با حضور زنان در ورزشگاهها اعلام کردهاند که این موضوع از ابعاد مختلف قابل بررسی است. یک بُعد این موضوع بُعد شرعی آن است. ورزش فوتبال از آن دسته ورزشهایی است که نسبت به ورزشهای دیگر از جمله والیبال، بسکتبال و کُشتی لباسهای بازیکنان پوشیدهتر است. درباره مواضعی که نسبت به حضور زنان در استادیومها بیان شده که این حضور باعث گناه میشود، باید اذعان داشت اگر اینگونه باشد راه رفتن زنان در معابر هم موجب گناه میشود. نمیتوان به مردم گفت که به خیابان نیایید، چون باعث گناه میشوید. محرومکردن افراد از حق طبیعیشان دلیل قاطعی میخواهد. حضور زنان در این گونه فضاها باعث سالمسازی آن میشود. این جامعه از شادیهای محدودی برخوردار است. هنگامی که فقط مردها به این گونه فضاها وارد میشوند در ذهنشان میاندیشند که میتوانند دست به هر کاری بزنند، اما هنگامی که زنان هم به استادیومها راه یابند آقایان بیشتر رعایت میکنند؛ باید اذعان کرد هیچ موضوعی از نظر شرعی وجود ندارد که زنان را از حق طبیعی خودشان محروم کنند.
افرادی که درباره پوشش بازیکنان اظهار نظر کردهاند نیاز است دراین باره با دقت بیشتری اظهار نظر کنند. فوتبال از ورزشهای نسبتا پوشیده است. افرادی که مخالف حضور زنان در استادیومها هستند شاید به طور کل به استادیومها نرفتهاند و فاصله بسیار زیاد میان بازیکنان و تماشاگران را ندیدهاند. این گونه بهانهها، بهانههای خوبی نیست تا زنان را از حق معمولی و طبیعی خود دور کنیم. طی چند سال گذشته تلاش بسیاری شده تا فضای ورزشگاهها را مطلوب کنند، اما موفق نشدهاند. هیچ تفاوتی در میان حضور زنان در راهپیماییها، معابر، بازار و استادیومها وجود ندارد. اگر به بازیهای والیبال که زنان هم در آنجا حضور دارند دقت شود متوجه این موضوع میشوید که فاصله میان سکوها و زمین بازی بسیار نزدیک است. نمیتوان گفت که زنان نباید برای بازیهای فوتبال به استادیوم بروند. این مخالفتها منطق علمی قوی ندارد. سرمنشأ اینگونه برخوردها از ناآگاهی جدی افراد نسبت به موضوعات است و الا هیچ دلیلی وجود ندارد که مردم را از حضور در فضاهای بانشاط محدود کرد. چرا که کاهش فضاهای بانشاط در جامعه باعث افزایش مشکلات اجتماعی خواهد شد. در حال حاضر حتی متدینین هم به استادیومها رفت و آمد دارند، اما مخالفتشان نسبت به این گونه موضوعات بسیار کم است. به جهت تفاوت در نگاهها بهانههای شرعی به وجود میآید. در هیچ قانونی نیامده است که حضور زنان در استادیومها ممنوع است؛ بنابراین، اینگونه تصمیمات که ممانعت زنان در استادیومها را به دنبال خود دارد یک نوع تصمیم سلیقهای است. تصمیم درباره این موضوعات با شورای تامین است، اما یک مقام قضائی مخالفت خود را با این موضوع مطرح کرده و در نتیجه جامعه با چالش روبهرو میشود که تصمیم نهایی با چه نهادی است؟ بررسی اینگونه موضوعات با شورای تامین است که در صورت تامین امنیت میتواند اجازه این حضور را به زنان بدهد.