رهاسازی نرخ سود بانکی، جنگ روانی بر فراز اقتصاد، اسرار جنایت ریاض در جنگل استانبول، FATF و شرکای ایران، گره گشای مشکلات ایران فرهنگ است نه سیاست، داووس بیابان کابوس بن سلمان، ترور فرمانده پلیس قندهار دو روز مانده به انتخابات توسط طالبان، چرا آمریکا نگران SPV نیست؟، کارت سوخت علیه قاچاق سوخت، ترامپ یا محمد بن سلمان، مخاطبان سخنان جهانگیری و چالشهای مسافران ورزشکار در سفر به ایران از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۸ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که رهاسازی نرخ سود بانکی و تمدید چهار ماهه فرصت FATF به ایران، در کنار موضوعاتی همچون رد خون روزنامه نگار سعودی در جنگلهای استانبول، از عناوینی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجستهتر از سایر خبرها، مورد توجه سردبیران مطبوعات قرار گرفته است.
روزنامه اعتماد که نیم صفحه خود را با تیتر اسرار جنایت ریاض در جنگل استانبول روی زمینه تصویری از در کنسولگری عربستان در استانبول بسته، از جستوجوی پلیس ترکیه برای یافتن محل احتمالی دفن جسد جمال خاشقجی خبر داده است. این روزنامه در گزارشی دیگر، تمدید فرصت پیوستن به FATF تا ۴ ماه را به عنوان ناکامی امریکا، عربستان و اسراییل دانسته است.
روزنامه کیهان، اما موضوع تمدید چهار ماهه FATF برای ایران جهت پیوستن به این کنوانسیون را با تیتر ضربالاجل FATF که جشن ندارد! شورای نگهبان فریب نخورد منعکس کرده است. این روزنامه یادداشت امروز خود با عنوان آل سعود چالش در چاه را به چالشهای حکومت سعودی در منطقه و اتفاقات اخیری که گریبانگیرش شده اختصاص داده است.
روزنامه خراسان عنوان رهاسازی نرخ سود بانکی را تیتر یک کرده است که طی آن، از افزایش نرخ سود سپرده به ۱۵ تا ۲۳ درصد خبر میدهد. این روزنامه یادداشت امروز خود به قلم سیداحمدموسوی مبلغ را به یادداشتی با عنوان معمای ترور ژنرال قندهار و به تحولات اخیر افغانستان اختصاص داده است.
روزنامه ایران نیز عنوان تمدید تعلیق از لیست سیاه مالی را تیتر یک کرده و فرصت چهار ماهه FATF به ایران را فرصتی برای خروج از لیست سیاه این گروه قلمداد میکند. این روزنامه در گزارشی دیگر در کنار تصویری از معاون اول ریاست جمهوری عنوان به خاطر ایران همه باهم باشیم را از قول اسحاق جهانگیری در صفحه نخست خود برجسته کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
سلاخی انسانیت پشت عابربانک بن سلمان
محمدعلی وکیلی، نماینده مجلس و مدیر مسئول ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه، با عنوان سلاخی انسانیت پشت عابربانک بن سلمان نوشت: ظهور پدیده ترامپ هرچه که نداشت، ما را با روی عریانِ استکبارِ افسارگسیخته آشنا کرد. یک مرکانتیلیستِ تمامعیار، که فقط جز سود و دلارِ بیشتر هیچ چیزی برایش اهمیت ندارد. امنیت، سیاست، قانون و جان انسانها را با نیمدرهمی تاخت میزند!
وقتی به عربستان میرود تمام شیوخ را شبیه دلار میبیند ولاغیر. حتی دخترش را به نمایش میگذارد تا آب از لبولوچه سعودیها سرازیر شود و او جیبشان را خالی کند.
ترامپ همه چیز را برای دلار میخواهد. برایش مهم نیست چه بر سر انسانها میآید تنها به سود بیشتر فکر میکند. سیاست را اساساً برای تجارت میخواهد. پستترین نوعِ سرمایهداری در او متجلی است. او شرکای دیرین آمریکا (یعنی اروپا) را هم به مسلخِ معاملاتِ چرب و شیرین میبرد. نه تنها امنیت خاورمیانه را به تجارت اسلحه میفروشد بلکه این تجارت برایش از امنیت اروپا نیز مهمتر است.
چندان شورش را درآورده است که شرکای اصلی او اکنون خلاصه شدهاند در رژیم صهیونیستی و سعودی. او در هوسبازی تجاری خود چندان به شرکای سنتی آمریکا بیمهری کرده که کشورش را در بدترین موقعیت دوستی نسبت به اروپا و چین و روسیه قرار داده است.
در نظر او جانِ انسانها بهراحتی میتواند وجهالمعامله قرار بگیرد. تجارت اسلحه را با شهوت وصفناشدنی انجام میدهد. در ماجرای خاشقجی، تنها دلنگرانِ قراردادهای فروش اسلحه با عربستان بود. قصه فقط خاشقجی نیست. خاشقجی تنها یک نماد است؛ سلاخیِ او در زیر مصونیتِ قراردادهای فروش سلاح، در واقع نشانهای از سلاخی صدهزار انسان بیگناه در خاورمیانه در سایه تجارت اسلحه است. به عبارت دیگر، نمایاننده سلاخی انسانیت است.
اکنون ماییم و درندهای که جز سود بیشتر چیزی برایش اهمیت ندارد. شاید در سایه همین قیاس به نفس است که گمان میکند ملتها را میتواند با ضرب زورِ تحریمِ مالی و تجاری به زانو درآورد.
ترامپ کثیفترین رویِ سرمایهداری را به نمایش میگذارد؛ رویی که قاتل میلیونها انسان و در واقع قاتل انسانیت در جهان جدید است. او را میتوان به عنوان نمونهای آزمایشگاهی که خطا نمیکند و تحت شرایط کنترل شده، فقط جنایت میکند معرفی کرد؛ انگار سرمایهداری را به آزمایشگاه بردهاند و جنایتهای آن را انتزاع کردهاند و به نمایش گذاشتهاند! سرمایهداری منهای فرعیاتِ بیضررش، مثالی بهتر از ترامپ ندارد. بیتکلف، عریان و صادقانه انسانها و انسانیت را سلاخی میکند تا فقط بتواند اسلحه بفروشد. ترامپ، عربستان و خاشقجی آینه تمامنمای رفتار کلی آمریکا در خاورمیانه بوده است.
مخاطبان سخنان جهانگیری چه کسانی هستند؟
الهه کولایی استاد دانشگاه و نماینده ادوار مجلس طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه ایران چاپ شده است، سخنان اخیر اسحاق جهانگیری و مخاطب آنها را موضوع قرار داد و نوشت: مجلس شورای اسلامی و نمایندگان آن به عنوان بالاترین نهاد مردمی در کشور همواره از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند. جمع نمایندگان ادوار مجلس که روز پنجشنبه میزبان آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری بودند، با طرح نکات بسیار حیاتی و راهبردی از سوی ایشان همراه شدند. در این نشست معاون اول رئیس جمهوری به نکاتی در مورد کاهش سرمایه اجتماعی و تهدیدهای ناشی از آن اشاره کرد و نسبت به پیامدهای آن که به نظر میرسد بیش و پیش از هر چیز دستگاه اجرایی و نهادهای قدرت را هدف قرار میدهد، ابراز نگرانی کرد. در واقع آنان که بخشهای قابل توجهی از قدرت اجرایی در اختیارشان است، باید مخاطب این سخنان و هشدارهای معاون اول باشند. هشدارهایی که آقای جهانگیری به درستی نسبت به پیامدهای آن و شدت افزایش بیاعتمادی عمومی در جامعه و ابعاد و پیامدهای آن پرداخت و در این نشست نمایندگان ادوار مجلس که نهادی را برای انتقال تجربههای خود برای بیان دغدغههای مردم به وجود آوردهاند مخاطب قرار داده تا اهمیت فعالیت نهادهای مدنی را در همراهی با دولت در ایجاد اعتماد عمومی و بازسازی آن گوشزد کنند.
اما واقعیت این است که همه نهادهای اجرایی در همه سطوح که تحت امر ایشان قرار دارند، باید در رفتار خود گامهای عملی و اجرایی را به منظور اعتمادسازی و کاهش شکاف میان مردم و دولت با رفتارهای خود بردارند و در صدر همه خواستهها جدی بودن مبارزه با فساد، رانت و ویژهخواری را به نمایش بگذارند. هشدارهای معاون اول رئیس جمهوری مخاطبی جز مدیران عالی کشور در همه سطوح نداشته است. چرا که مجمع نمایندگان ادوار مجلس تنها ظرفیت مناسبی را برای بیان خواستهها و مطالبات مردم در خود گردآورده اند، ولی آنان که میتوانند به مطالبات و خواستههای مردم پاسخ دهند، کسانی هستند که قدرت اجرایی و مدیریت سطوح مختلف قدرت را در اختیار دارند؛ بنابراین همکاران معاون اول در همه سطوح مخاطب اصلی این هشدارها و این ابراز نگرانیها بودند. البته که این نشست فرصتی بود برای یادآوری مسئولیت خطیر ایشان و همکارانشان تا هرچه زودتر و سریعتر با راهکارهای عملی و اجرایی و گاه حتی ضربتی در مسیر بازسازی اعتماد عمومی و حفظ سرمایه اجتماعی گام های لازم را بردارند. مردم فرافکنی را تحمل نخواهند کرد. آنها انتظار دارند کسانی که قدرت اجرایی را در اختیار دارند، وظایف خود را به گونهای قابل قبول و براساس مسئولیتها و میزان قدرتی که در اختیار دارند به درستی به انجام برسانند و در این مسیر نسبت به بازسازی و تحکیم سرمایه اجتماعی و ایجاد اعتماد عمومی اهتمام داشته باشند.
نکته مهم دیگری که باید از میان سخنان آقای جهانگیری مورد توجه قرار دهیم، طرح بحث گفتوگوی ملی است. هرچند ایشان نهادهای مدنی، شخصیتها و سرمایههای نمادین را حلقههایی دانستند که می توانند در تقویت سرمایه اجتماعی و شکلگیری گفتوگوی ملی کمک کنند، اما لازم است یادآور شویم که اجرایی شدن این خواسته از وظایف دولت است. ما همواره نیازمند ساختارمند شدن این روابط در جامعه هستیم. اینکه بین افراد جلسات گفتگو برگزار شود تا در مواقع بروز بحران و یا حتی احساس وقوع بحران چنین نشستها و گفتگوهایی صورت بگیرد، به تنهایی کفایت نمیکند. ما نیازمند زمینهها و نهادهای لازم برای شکلگیری این گفتگوها و این نوع تعامل میان جریانها و گروههای اجتماعی هستیم. احزاب و نهادهای سیاسی از یکسو و نهادهای مدنی از سوی دیگر که در سخنان معاون اول رئیس جمهوری هم به آن اشاره شد، ظرفیتهای بسیار مناسبی را برای این نوع ارتباطات اجتماعی فراهم میکنند. معنی آن این است که نهادینه ساختن این روابط وظیفه دولت است تا به طور جدی به آن اهتمام بورزد و وزارت کشور در این زمینه باید تقویت نهادهای سیاسی و مدنی را به عنوان یک اولویت بیش از پیش مورد توجه قرار دهد
پشت پرده موافقتها و مخالفتها با FATF از دید اعتماد
احمد حاتم یزدی در یادداشتی که روزنامه اعتماد با عنوان FATF و شرکای ایران چاپ کرده نوشت: مهمترین مشکلی که سیستم بانکی در عرصه بینالمللی با آن روبهرو است، تحریمهای امریکاست. اگر تحریم امریکا به هر دلیلی برداشته شود یا بعضی از کشورها مانند چین، هند و کشورهای اروپاییها تصمیم بگیرند از تحریمها تبعیت نکنند، ماجرای FATF برای کشور شکل جدیتری به خود میگیرد. تمام شرکای تجاری ایران، ضوابط FATF را پذیرفتهاند و به آن عمل میکنند. اگر کشور نسبت به تصویب لوایح مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم بیاعتنا باشد، حتی با وجود حمایت سایر کشورها از ایران در مقابل تحریمها، نمیتوان مراودات بانکی و مالی با جهان داشته باشیم. نپذیرفتن لوایح ۴ گانه، کشور را با عواقب سختتری نسبت به تحریمها روبهرو میکند. البته باید به این نکته توجه کرد که زمانی عواقب نپیوستن به FATF بر ما اثرگذار است که تحریمها اعمال نشود یا همانطور که گفته شد برخی کشورها درصدد دور زدن یا تبعیت نکردن از تحریمها برآیند. اما اگر تمام کشورها در مقابل ایران قرار بگیرند و به لیست تحریمکنندگان بپیوندند، رد یا تصویب FATF برای کشور فرقی نمیکند چرا که با تحریمهای شدیدتری مواجه هستیم.
نکته اینجاست که مطمئنا برخی کشورها ایران را تحریم نخواهند کرد؛ لذا برای کشور بسیار مهم است که جریان FATF به سرانجامی برسد. علت اینکه گروه اقدامات مالی به ایران مهلت چندماهه داده است، درک وجود فشارها و چنددستگیهای داخلی است. آنها میدانند که در کشور دو جناح مخالف و موافق برای به کرسی نشاندن حرفهای خود، تلاش میکنند. آنهایی که مخالفند تریبونهای مختلف در دست دارند. افرادی که تا به حال مالیات ندادهاند یا بسیار کمتراز آنچه باید، مالیات پرداخت کردهاند، از دیگر گروههای مخالف با تصویب لوایح ۴ گانه مبارزه با پولشویی هستند. این عده معتقدند که با این لوایح نمیتوان به گروههای سیاسی مانند حزبالله کمک کرد.
این اظهارنظرات بهانه است، در واقع نگرانیها به دلیل منافع گروهی است. افرادی هستند که از موسسات مالی غیرمجاز حمایت کردند، دسته دیگر مخالفان را تشکیل میدهند. در جریان ورشکستگی موسسات، فساد مالی این گروه مشخص شد و دولت را مجبور کردند ضرر ۳۰ هزار میلیاردی که به اقتصاد و کشور تحمیل شده است را جبران کند. این گروه به دنبال پوشش دیگری برای افزایش منفعتهای مالی خود هستند و بهانه دیگری میآورند تحت این عنوان که نباید به موسسات بینالمللی اعتماد کرد. اما موافقین عمدتا از کارشناسان اقتصادی و سیاسی کشور هستند. این دو گروه باید یکدیگر را قانع کنند. اما بحث آکادمیک نیست که قانع کردن طرفین به راحتی امکانپذیر باشد. بحث بر سر منافع گروهی، شخصی و جناحی است. اگر برنامه اقدامات مالی به اجرا گذاشته شود بخش اقتصاد پنهان کشور افشا و اطلاعات آن علنی میشود. در سالهای اخیر بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که ایران یک بخش اقتصاد پنهان و زیرزمینی دارد. آنهایی که در اقتصاد زیرزمینی فعالیت میکنند، درآمدهای پنهان دارند و مالیاتی نیز پرداخت نمیکنند. بخشی از این درآمدها از طریق قاچاق و به صورت نامشروع به دست میآید. اجرای ضوابط مالی، درآمدهای پنهان را رو میکند و مشخص میشود که پرداختهای اشخاص از چه منبعی است. آیا پول واریزی به حساب یک شخص، درآمد ماهیانه، سود سهام یا اجاره واحد مسکونی است یا فرد از طرق ناهنجار کسب درآمد کرده است. مخصوصا برای پرداختهای بزرگتر که حساسیتهای خاصی قایل است. اگر منبع واریزیهای کلان (مثلا ۱۰۰ میلیون به بالا) مشخص نباشد، بانکها آن را به وزارت دارایی گزارش میدهند و وزارت دارایی میتواند با پیگیری، مالیات بگیرد. این امر مانع ازگسترش اقتصاد پنهان و زیرزمینی میشود.
تصویب FATF میتواند امری مبارک و فرخنده باشد. تصویب لوایح ۴ گانه، منعی برای کمک به نهضتهای آزادیبخش نخواهد بود، اما مانع جدی برای کسانی است که درگیر قاچاق مواد مخدر یا کالا هستند.