به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز چهارشنبه پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران و کارگزاران حج، راهآهن رشت- آستارا اتصال جنوب آسیا به شمال اروپا و قیمت گذاری محصولات کشاورزی از «دستوری» تا «تضمینی» از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
بهروز هادی زنوز اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز تجارت با تیتر دلایل آشفتگی صندوق توسعه ملی نوشت: کشورهایی مثل ایران که دارای منابع غنی نفت و گاز بودند و هستند به این فکر افتادند که بالاخره این منابع روزی به اتمام میرسد و نسلهای آینده نمیتوانند از این منابع برخوردار باشند. این کشورها به این نتیجه رسیدند که صندوق ذخیره یا صندوق پس اندازی ایجاد کنند و بخشی از درآمدهای اضافی نفت را به این صندوق واریز کنند و این صندوق فقط باید در عرصه بین المللی در بازارهای مالی فعالیت کند. برای مثال اوراق قرضه ارزی و سهام خریداری کنند و خریدهای مالی کم ریسک داشته باشند که با زیانهای زیادی مواجه نشود و نسلهای آتی بتوانند از آن بهرهمند شوند. این صندوقها در کشورهای مختلفی مانند کویت، عربستان، امارات متحده، قطر و کشورهای نفت خیز ایجاد شده است.
این صندوقها قرار نبود به صورت بانک عمل کنند و یا هر زمان که دولتها با کسری مواجه شد، پولهای صندوق توسعه ملی را تخلیه کنند، در ایران مثل دیگر مسائلی که ماهیت آن را تخریب میکنیم، صندوقی ایجاد شد که درصدی از اعتبارات آن را به آب و حوزه کشاورزی اختصاص دادند. بعد از مدتی گفتند مقداری از آن را برای کسری بودجه دولتها اختصاص دهیم. بعد از مدتی گفتند اعتباراتی از این صندوق به بانکها داده شود و بانکها وام ارزی به بخش خصوصی دهند. بخش خصوصی هم با بهره بسیار کم این وامها را دریافت کرد و وقتی میخواست به دلار بازپرداخت کند، چون قیمت دلار افزایش یافته بود، دیگر نمیتوانستند پرداخت کنند. بخشی از منابع این صندوق هم برای مخارج دیگر مانند حوزه نظامی و ... اختصاص یافت و بدین ترتیب صندوق توسعه ملی خزانه دومی شد برای دولت مردها و حاکمیت و بذل و بخشش شد.
صندوق توسعه ملی در ایران با این مسئله مواجه شد که هم به صورت صندوق اعتباری عمل میکند، هم به دولت وام میدهد، هم به امور نظامی میپردازد، هم به بخش خصوصی وام میدهد و غیره. مهمتر اینکه از وقتی این صندوق ایجاد شد، کشور ما با تحریمهای متعددی مواجه بود و درآمدهای نفتی به شدت کاهش یافت. به طوری که در حال حاضر روزانه ۶۰۰ هزار بشکه نفت صادر میکنیم و واردکننده گاز هم هستیم و پول مازادی نمانده است که به حساب صندوق واریز شود. نکته بعدی این است که مجبور شدیم معاملات نفتی را به صورت پایاپای و وعده دار عمل کنیم. برای مثال ما با کشتی نفت را به چین میفروشیم و بعد چین به ما دلار نمیدهد. در بانک مرکزی محاسبه میکنند که ۲۰ الی ۳۰ درصد آن بستگی به سال مربوطه (هر سال قرار است به این مقدار ۵ درصد افزوده شود تا به نرخهای بالاتر برسد.) کم میکند و حسابداری به حساب صندوق توسعه ملی میگذارد، اما در واقع نه دلاری آمده است و نه دلاری رفته است، لذا حساب صندوق متورم میشود. برخی هم میخواهند در این شرایط از این صندوق برداشت کنند.
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با تیتر دنیای کریدورها؛ جایگاه ایران کجاست؟ نوشت: روز گذشته موافقت نامه سرمایه گذاری ۱.۶ میلیارد دلاری روسیه در ساخت خط ریلی رشت - آستارا امضا شد تا آخرین حلقه از خط ریلی کریدور شمال - جنوب به عنوان یکی از مهمترین کریدورهای جهان که به طور مشخص هزینهها و مدت زمان اتصال بین جنوب آسیا از جمله هند و روسیه و آسیای میانه را کاهش میدهد، تکمیل شود. با این حال این توافق مهم فراتر از مزیتهای اقتصادی مستقیم آن که افزایش سهم ایران از محل ترانزیت در سطح جهان است، مزایای مهم دیگری دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
خط ریلی رشت- آستارا آخرین بخش از کریدور شمال- جنوب محسوب میشود و ۱۶۲ کیلومتر طول دارد. ظرفیت ترانزیت کریدور شمال- جنوب ۳۰ میلیون تن در سال است، اما هم اکنون ایران از ۲ میلیون تن این ظرفیت بهره میبرد. شبکه بزرگراهها، مسیرهای دریایی و ریلی به طول ۷۲۰۰ کیلومتر، کریدور حملونقل بینالمللی شمال- جنوب را تبدیل به کوتاهترین مسیر ارتباطی (حدود ۳۵ تا ۳۷ روز) بین روسیه و هند میکند. کریدور شمال - جنوب میتواند رقیبی جدی برای کانال سوئز در مبادلات تجاری بین شرق و غرب باشد. هزینه حمل کالاهای ترانزیتی از این مسیر، ۳۰ درصد نسبت به سایر مسیرهای منطقه ارزانتر است و زمان حملونقل کالاهای هندی به روسیه هم از طریق کانال سوئز به نصف کاهش مییابد. اینها مهمترین مزایای اقتصادی این کریدور است که تکمیل بخش ریلی آن اتفاق مهمی است با این حال اهمیت این مسیر بیش از مزایای اقتصادی مستقیم آن است.
از ابتدای قرن ۲۱ و به ویژه از زمانی که ۱۰ سال قبل چینیها ایده «یک کمربند، یک راه» را به عنوان کلان ایده خود در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد مطرح کردند، موضوع کریدورها و امنیت انتقال کالا و انرژی نقش کلیدی در روابط بین الملل و تجارت خارجی یافت. به تدریج کشورهای مختلف سعی کردند با طراحی مسیرهایی برای اتصال کشورهای مختلف به یکدیگر، مزیتهای جغرافیایی خود را تبدیل به منبع درآمدزایی و قدرت سیاسی و بین المللی کنند. ایران نیز در منطقهای قرار دارد که نقطه تلاقی ۳ قاره آسیا، اروپا و آفریقاست و با دسترسی به تنگه هرمز و نزدیکی به چند کانون مهم بین المللی و منطقهای از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس، منطقه خاورمیانه، اوراسیا، آسیای جنوبی و آسیای غربی نقش کلیدی در پیوند این مناطق دارد. ایران علاوه بر نقش آفرینی در کریدور شمال - جنوب، میتواند یکی از چند مسیر اصلی کریدور شرق به غرب از چین تا اروپا باشد. نقش آفرینی ایران در این زمینه و تکمیل زیرساختهای ریلی، جاده ای، بندری و فرودگاهی میتواند علاوه بر درآمدزایی مستقیم از افزایش ترانزیت، پیشران مهمی برای توسعه اقتصادی و فعال شدن حجم قابل توجهی از فعالیتهای صنعتی و خدماتی از جمله گردشگری ایجاد کند.
با این حال مزیت مهم نقش آفرینی ایران در کریدورهای بین المللی، خروج اقتصاد ایران از گوشه رینگ تحریم هاست. این جا باید به تغییر نقش تاریخی ایران اشاره کرد. در حقیقت تا زمانی که تنگه هرمز نقش کلیدی در عبور بخش مهمی از نفت غرب داشت و ایران به عنوان یک قدرت نظامی با تسلط بر این آبراه مهم، تاحدی از فشارهای مستقیم غرب برکنار بود، نقش مهم ایران در اقتصاد جهانی به عنوان بخشی از پازل بازار جهانی نفت از نظر صادرات و تضمین امنیت مهمترین معبر نفتی جهان بود، ولی ظهور نفت شیل و کاهش وابستگی غرب از جمله آمریکا به امنیت نفت منطقه موجب شد تا کارکرد جغرافیای سیاسی ایران کم رنگتر شود. با این حال آن چه میتواند جایگزین کارکرد سیاسی و تا حدی کارکرد اقتصادی نفت برای ایران شود، نقش آفرینی در تکمیل کریدورهای منطقهای و بین المللی است.
در نهایت به نظر میرسد موضوع نقش آفرینی ایران در تکمیل کریدورهای منطقهای و جهانی باید تبدیل به یکی از اصلیترین محورهای برنامه ریزی در کشور شود. به ویژه برنامه هفتم باید یکی از مهمترین محورهایش به خصوص در تلاقی سیاست خارجی و اقتصاد، تمرکز بر این موضوع باشد و موضوعی که باید بیش از گذشته مورد توجه اندیشمندان، سیاست گذاران و دستگاههای مسئول قرار گیرد تا با تدوین برنامههایی منسجم و همه جانبه با مشارکت همه دستگاههای مسئول، مزیت مهم جغرافیایی ایران به مزیتی اقتصادی - سیاسی و پیشران مهمی برای توسعه کشور تبدیل شود.
ابوالفضل فاتح در بخشی از یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: آرای دور نخست نشان داد، جریان آقای اردوغان بهرغم نارضایتیهای گسترده به ویژه به دلیل نرخ تورم بالا و ناکارآمدیها در جریان زلزله اخیر و بهرغم فشار شدید رسانههای اپوزیسیون توانسته است پایگاه رای خود را حفظ کند. این مهم میتواند ناشی از وفاداری بر اسلامگرایی حزب عدالت و توسعه، مدرنیزاسیون و توسعه اقتصادی و علمی و نظامی ترکیه و تغییر در سیاست خارجی ترکیه به منصه یک قدرت اسلامی و منطقهای باشد. با توجه به سهم آقای اردوغان از دور نخست انتخابات به نظر میرسد در صورت ادامه روند فعلی، کمپین او راه آسان و کوتاهتری پیش روی خواهد داشت و به اصطلاح فعلا شکست خوردن اردوغان قدری سختتر از پیروزیاش خواهد بود. پیروزی ائتلاف آقای اردوغان در انتخابات پارلمانی که نمایهای از مقبولیت هر یک از کمپینهای انتخاباتی است نیز موید همین مطلب است.
در دور دوم با حذف رقیب سوم، اگر فرض بگیریم هر کدام صرفا رای فعلی خود را به دور دوم ببرند، از مجموع ۵۱۶۵۶۵۵۶ رای، هماکنون سهم آرای اردوغان با ۲۷۰۸۸۳۶۰ رای یعنی حدود ۵۲.۴ درصد و سهم آقای اوغلو با ۲۴۵۶۸۱۹۶ رای، حدود ۴۷.۶ درصد خواهد بود. بنابراین آقای اردوغان صرفا نیازمند حفظ رای خود است، حال آنکه آقای اوغلو باید تقریبا تمام آرای آقای سینان را به حساب خود جذب کند یا به همان میزان رایدهنده جدید دریافت کند، تا آقای اردوغان را از اکثریت خارج کند که هم جذب کل آرای آقای سینان برای آقای اوغلو و هم ایجاد انگیزه برای مشارکت افراد جدید چندان آسان نیست.
با توجه به مشارکت حدود ۸۸ درصدی در انتخابات، چنانکه عرض شد، دشوار است بتوان در شرایط عادی رایدهنده جدیدی را به انتخابات وارد کرد و اگر احتمال افزایش یا کاهش در میزان مشارکت باشد، در شرایط فعلی برای هر دو طرف تا حد زیادی یکسان خواهد بود، مگر آنکه اتفاق منحصربهفردی روی دهد تا انگیزهها به شکل ناگهانی در یک طرف فزونی یا در طرف دیگر کاهش یابد و لذا، چون عمدتا باید از سبد رای موجود بهره برد و به آن تکیه کرد، میتوان گفت در حال حاضر احتمال پیروزی آقای اوغلو دشوارتر و احتمال پیروزی آقای اردوغان بیشتر است و صرفا یک زلزله انتخاباتی یا یک تحول معنیدار در روزهای آینده به گونهای که حداقل ۵ درصد آرای جدید به سبد آقای اوغلو اضافه کند یا یک رسوایی بزرگ یا یک اشتباه تاریخی که از رای آقای اردوغان به شکل معنیدار بکاهد، میتواند آقای اردوغان را از پیروزی دور کند که طبیعتا این نوشته نمیتواند ارزیابی از میزان احتمال آن داشته باشد و باید منتظر تحولات دو هفته آینده و عملکرد هر یک از دو کمپین بود. صرفنظر از هر نتیجهای میتوان گفت اپوزیسیون ترکیه برای نخستینبار توانسته است رای بالای ۴۴ درصدی را در برابر حزب و جریان آقای اردوغان به دست آورد و چنین ائتلافی شکل دهد، این ائتلاف به خودی خود یک پیروزی برای اپوزیسیون محسوب میشود و حتی در صورت شکست در این انتخابات در صورت حفظ انسجام موجود و فائق آمدن بر شکنندگیهایش که کم هم نیست، میتواند جریان آقای اردوغان را تا انتخابات سالهای بعد به شدت تحت فشار قرار دهد و با توجه به میل به تغییر در فضای شهرهای بزرگ نظیر استانبول و شهرهای مرکزی نظیر آنکارا و تسری تدریجی آن به شهرهای کوچکتر، چه بسا اپوزیسیون بتواند پیروز انتخابات ریاستجمهوری بعدی باشد و جریان اردوغان نیز که از این پس یک خطر واقعی و مستمر را در بیخ گوش خود حس میکند، برای حفظ جایگاه فعلی در سالهای بعد کار دشواری را پیش روی خواهد داشت و در صورتی پیروز باقی خواهد ماند که عملکرد بسیار بهتری از خود ارایه دهد.
انتخابات در ذات خود یک «گفتگو» است و صرفنظر از اینکه چه کسی پیروز باشد، آثار خود را به دنبال دارد و به جامعه و ساخت سیاسی ظرفیت و بُعد میدهد. برای آقای اردوغان پس از بیست سال با همه چسبندگیهایش به قدرت و قطبی ساختن فضای سیاسی این کشور و انتقادات جدی که به او وارد است و برای ترکیه با هر نتیجهای که کسب شود، در صورت حفظ سلامت انتخابات در دور دوم، این انتخابات یک پیروزی و یک رخداد افتخارآمیز و الگوی مردمسالاری در منطقهای است که از سلطنتها، دیکتاتوریها و انتخابات نمایشی فراوانی رنج میبرد. البته ترکیه با سابقه کودتا و دخالت نظامیان و جریانات عمیق امنیتی در تحولات قدرت و با توجه به طمعورزی قدرتهای جهانی به این کشور، باید به هوش باشد که این انتخابات تضمین همه چیز نیست و تا نهادینه شدن مردمسالاری راه درازی در پیش است تا هیچ قدرتی به هیچ بهانهای نتواند این روند را در این کشور مختل و اراده ملت ترکیه را مخدوش کند.
دو هفته آینده برای هر یک از دو جریان رقیب سرنوشتساز خواهد بود. آنچه نوشته شد بر اساس دادههای فعلی بود. در نوشته بعدی در صورت تغییر معنیدار در دادههای انتخاباتی، ترسیم دقیقتری از آرایش نهایی آرا در انتخابات ترکیه ارایه خواهد شد.