یکی فرش پهن میکند، یکی نقاره میزند، یکی ساعتها را تنظیم میکند و یکی ویلچر میکشد. خیلیها سالها توی نوبت میمانند تا چند وقتی کفش زائران امام رضا(ع) را تحویل بگیرند یا ویلچر سالمندی را در یکی از صحنها این طرف و آن طرف ببرند. بعضیها هم میتوانند جای دیگری کار کنند اما مثل علی جهانی که دانشجوی مهندسی هوا فضاست، کار در بخش «مفروشات» آستان قدس رضوی را بههرکار دیگری ترجیح میدهند.
علی جهانی 23 سال دارد، دانشجوی مهندسی هوا فضا است و از 4 سال قبل در بخش مفروشات کار میکند: «برای اینکه به درسهایم برسم از ساعت 7 صبح تا 3 بعد از ظهر همراه تعداد دیگری از جوان ها در سه شیفت توی صحنهای مختلف فرش، پهن و جمع میکنیم. هوا که ابری باشد یا باران بیاید، در صحنهایی که سقف ندارند فرش پهن نمیکنیم و فقط فرشهای داخل صحنهای مسقف و کفشداریها را که بهصورت ثابت پهن هستند جارو میکشیم و مرتب میکنیم.» علی موقعیت کار مرتبط با رشته تحصیلیاش هم داشته و دارد اما راضی نشده دل از حرم بکند. در تأیید صحبتهای علی یکی از مسئولان اداره مفروشات آستان میگوید: «بهطور معمول در سه نوبت صحنهای مطهر فرش میشوند، البته اگر مابین نمازهای یومیه هم در صحنها مراسمی باشد، فرش پهن میشود بهطوری که سالانه بالغ بر 30 میلیون متر مربع مفروش میشود که از این میزان حدود 150 هزار متر مربع به ایام ولادت و 100هزار متر مربع مربوط به ایام شهادت است.»
این مسئول امور مفروشات همچنین از حدود 350 جوانی میگوید که در این بخش مشغول کارند و تعدادی از آنها دانشآموز و تعدادی هم دانشجو هستند که در سه نوبت و بسته به ساعت درسیشان در حرم مشغول به کار میشوند. به گفته وی وظیفه آنها این است که فرشهای دو در سه را با 18 کیلوگرم وزن 2 ساعت مانده به اذان پهن و حدود 2 ساعت بعد از نماز جمع کنند. البته این آمار به غیر از حدود 70 هزار متر مربع فرش دست بافتی است که در صحنهای مسقف و رواقها پهن است.
کار در بخش مفروشات یکی از سختترین کارهای آستان قدس رضوی است و علی جهانی بهعنوان مسئول واحد خدمات مفروشات در این زمینه میگوید: «شاید اگر ما جوانها توی بخشهای دیگری کار کنیم، حقوق بیشتری بگیریم اما همین مزدی که از امام رضا(ع) میگیریم آنقدر پر برکت است که حاضر نیستیم دست از این کار بکشیم. حتی سالهای قبل که گاه و بیگاه به ما بیاحترامی میشد و بعضیها به ما میگفتند بچههای بهزیستی، حاضر نبودیم دست از این کار بکشیم. آنقدر اتفاقهای عجیب و غریب برای تک تک ما افتاده که پابندمان کرده و احساس میکنیم به امام رضا(ع) نزدیک هستیم. حالا هم که یک جورهایی شدهایم سوگلی حرم و مسئولان سختی کارمان را درک کردهاند.
زعفران نمیکارم اما...
از صحن جامع رضوی که وارد پارکینگ شماره یک شوید، کارگاه بزرگی میبینید که 750نیروی افتخاری و تعداد زیادی از افراد حقوقبگیر و جوانهای مشهدی آنجا کار میکنند. از تعمیر صندلیهای چرخدار تا تعمیر هر وسیله فنی دیگری اینجا انجام میشود. یکی از این جوانها مهدی است که 15 سالی سابقه دارد: «از سربازی که برگشتم گچکاری و کارهای متفرقه انجام میدادم. به پیشنهاد یکی از آشناها آمدم آستان. میخواستم وارد بخش مفروشات بشوم، اما این بخش فقط دانشآموزها و دانشجوها را میگرفت و من را که سنم بیشتر بود فرستادند کارگاه فنی.
آن سالها در ازای 8 ساعت کار 210 تا تکتومان حقوق میگرفتم. مزایای دیگری هم نداشتم اما همین که حقوق بگیر امام رضا(ع) بودم به دنیا میارزید. یادم هست یک حاج آقایی میگفت: «به یک نفر زمینی میدهند در آن سیب زمینی میکارد اما یکی هم پیدا میشود که در همان زمین زعفران میکارد. سعی کن اینجا یک جوری کار کنی که امام رضا(ع) راضی باشد و هر وقت دیدی کار برایت عادی شد، قبل از اینکه کسی به تو بگوید خودت از اینجا برو! این حرف هنوز هم یادم هست و نمیگویم حکم کسی را دارم که در زمینم زعفران میکارم، اما همین که بارها و بارها لطف امام رضا(ع) را در زندگیام دیدهام، همسر و 3 فرزندم سالم هستند و زندگی سادهام رو به راه است برای من کافی است.»
نوکر امام رضا(ع) هستم
در بخش کفشداری آستان امام رضا(ع) فعالیت میکند و علاقهای به بازگو کردن اسم و فامیلش ندارد. استخدام یک ارگان دولتی است و در طول هفته 12 ساعت افتخاری شب تا صبح میآید حرم و با احترام کفش زائران امام رضا(ع) را تحویل میگیرد. البته بیشتر پیر و جوانهای این بخش افتخاری کار میکنند.
در میان جوانهای کفشداری به خوشرویی معروف است و این را که بعد از 7 سال قرعه به نامش افتاده و بالاخره سعادت کفشداری در حرم امام رضا(ع) نصیبش شده چیزی جز سعادت نمیداند. تمام جملههایش را با گریه به زبان میآورد و بارها و بارها از کاری که اینجا انجام میدهد با لفظ «نوکری» یاد میکند: «من خودم را خادم نه، نوکر امام رضا(ع) میدانم، به این نوکری هم افتخار میکنم چون همه زندگیام را از امام و اهل بیت دارم. افتخار میکنم که خاک کفش زائران را به چشمانم بکشم؛ چشمهایم نور و قلبم جلا پیدا میکند.»
او از جوان دیگری بهنام مشیری یاد میکند که دانشجوی دکتری و همسرش پزشک است و آنها هم هفتهای یک مرتبه بهصورت افتخاری در حرم کار میکنند. میگوید نه نیاز مالی دارند نه چیزی، بسیار با اخلاق، خوشرو و پر انرژی هستند و تنها ارادت به امام رضاست که هر هفته آنها را به این آستان میکشاند.
اینجا مثل آهن ربا میماند
جوانهایی که در واحد هنری حرم کار میکنند، از بهمن ماه به استقبال بهار میروند؛ شستوشوی گنبد و گلدستهها، پاک کردن ایوان و درهای طلایی و... طرح «استقبال از بهار». هادی محمدپور مسئول این بخش است: «هر دو سال یکبار گنبد را پرداخت میکنیم تا جرمی که در اثر آلودگی هوا روی آن نشسته از بین برود. در طول سال هم آبگیری گنبد را داریم. گلدستهها هم به همین شکل. با این تفاوت که کار شست و شوی گلدستهها بهدلیل مقرنس کاریها پیچیدهتر است و 5 روز تا یک هفته زمان میبرد.»
به گفته هادی جنس گنبد از مس است و از آنجا که طلا بهترین عایق و نگهدارنده است، خشت خشت آن به شکل سنتی با طلا آبکاری شده، 20 نفر از جوانهایی که عضو واحد هنری آستان هستند و نقاشیهای هنری، ظریفکاری و آینهکاریهای حرم با آنهاست، شست و شوی گنبد و گلدستهها را به شیوههای خاص انجام میدهند تا گنبد، ایوان و درهای طلا در اثر شست و شو ساییده نشود. همین جوانها کتیبههای دور گنبد را رنگ میزنند و با داربست، گنبد را خشت به خشت بهصورت ردیفی میشویند. ضمن اینکه طلاکاری کتیبههای ضریح، تعمیرات داخل ضریح، درها و پنجرههای نقره هم با آنهاست.
هادی محمدپور هم عشق را دلیل ماندگاریاش در این آستان میداند و میگوید: «از بین کارهایی که اینجا انجام میشود یکی از سختترین کارها شست و شوی گنبد و گلدستهها است اما فقط به عشق امام رضا(ع) با جان و دل کار میکنیم. خود من وقتی آمدم، نقاشی سقف دارالحجه شروع شده بود. کار سخت و حقوق کم. همین الانش جوان هایی که در آستان کار میکنند زیر 2میلیون تومان حقوق میگیرند. خلاصه رفتم خانه و به مادرم گفتم کار سختی است و نمیتوانم ادامه بدهم. مادرم گفت من از امام رضا(ع) خواستم اجازه بدهد پیش خودش کار کنی، تو برو برکت پولت با خود آقا. پدرم هم گفت همین که قرار است هر روز صبح به امام رضا(ع) سلام بدهی یعنی سعادت نصیبت شده، تازه باید هر روز از آقا تشکر کنی که اجازه داده یکبار دیگر به محضرش سلام بگویی. 13 سال از آن زمان میگذرد و من به جان حرفهای پدر و مادرم پی بردهام. اینجا مثل آهن ربا میماند، دل کندن از این آستان راحت نیست.»
زندگی من با ساعت حرم تنظیم شده
جوانیاش در این آستان سپری شده و از حالا غصهاش گرفته عید امسال که بازنشسته میشود چطور دوری از صدای تیک تاک ساعتهای آستان امام رضا(ع) را تاب بیاورد: «میدانم بعد از بازنشستگی زیاد عمر نمیکنم!»
حاج محمدعلی عنبرانی 70 ساله، 35سال است که 200 ساعت صحنها و بخشهای مختلف آستان رضوی را تعمیر و تنظیم میکند. از 7 صبح میآید و تا بعد از ظهر که در حرم است به 50ساعت سرکشی میکند، بقیه ساعتها هم که در بخشهای دیگر آستان هستند، اگر مشکلی پیدا کنند یا مسئول بخش، ساعت را برای تعمیر میآورد پیش حاجی یا حاجی خودش میرود و ساعت را درست میکند: «خیلی وقتها نیمه شب تماس میگیرند و میگویند حاجی فلان ساعت خوابیده و من بسرعت خودم را میرسانم. برای اینکه حتی اگر یک دقیقه جلو یا عقب شوند ناراحت میشوم.»
بهگفته حاج آقا عنبرانی ساعت صحن آزادی 120 ساله است و ساعت صحن انقلاب بیشتر از 55 سال سن دارد. قدیمترها این ساعتها را با دست کوک میکرده و حالا که برقی شدهاند کار او راحتتر شده. با این حال هر روز 100 پله را بالا میرود تا به ساعتهای سردر برسد و از دقیق بودنشان مطمئن شود:
«جوان که بودم در بازار، حجره ساعتسازی داشتم. یک روز آمدم اینجا تا وردست حاج آقا داروگر باشم دو سال که ماندم حاجی از دنیا رفت و من شدم دکتر این ساعتها. 70سال سن دارم اما هر روز به عشق این ساعتها سر حال میآیم، حرم و غروب با حال گرفته به خانه بر میگردم. من با صدای زنگ خبر این ساعتها که هر ربع یک بار میزنند، جان میگیرم و به لطف آقا توی زندگی کم ندارم و هر روز فقط به نیت مردم و باز شدن گره مشکلاتشان دعای توسل میخوانم.»
کم سنترین نقارهزن
پدر، پدربزرگ، عمو و بیشتر اقوام پدریاش نقارهزن بودهاند و هستند. وقتی بچه بود، همسن و سالهایش آرزو داشتند مثل او بروند نقاره خانه و آستان امام رضا(ع) را از آن بالا ببینند. از بس روی قابلمههای مادرش ریتم نقارهزنهای آستان را تمرین کرده بود ، هر بار فامیل دور هم جمع میشدند و از او میخواستند برایشان نقاره بزند.
عباس اقوام شکوهی با 30 سال سن، در جمع نقاره زنها کم سنترین است اما یک جورهایی با تجربهترین. طبلها که نیاز به تعمیر پیدا میکنند، آنها را میسپارند دست عباس: «از بچگی با پدربزرگم حاج احمد که حاج آقا صدایش میکردیم میرفتم طبلبندی. از 2 سالگی نقاره خانه را دیدهام و از 8سال قبل که پدرم حاج امیر محمد به بیماری سختی دچار شد، چون صفر تا صد نقاره خانه را بلد بودم، به جای او آمدم نقاره زنی.
10 نفر ثابت هستیم و چند نفر هم نیروی افتخاری که هفتهای یک نوبت میآیند اما من، عمویم و 8 نفر دیگر هر روز دو نوبت میآییم حرم که نقاره قبل از طلوع و بعد از غروب آفتاب را بزنیم. 20 دقیقه، 10دقیقه اول را با یک ریتم و 10 دقیقه دوم را با یک ریتم دیگر.
یک نفر سر نواز است، دو نفر پس نواز و به نیت امام هشتم، 8 نفر هم کرنا میزنند که گاهی تعدادشان به 10 نفر میرسد. فقط ماههای محرم و صفر نقاره خانه تعطیل است و همین دو ماه از سال میتوانیم سفر برویم یا به کارهای متفرقه رسیدگی کنیم.»
نقاره خانه امام رضا(ع) در صحن انقلاب قرار دارد و عباس روزی دو مرتبه 112 پله را بالا میرود تا برای نقاره زدن آماده شود. البته به مناسبت اعیاد، ساعت 8 صبح و بعد از نماز مغرب و عشا هم نقاره میزنند. در ماه رمضان هم به رسم قدیم دو ساعت مانده به طلوع خورشید نقارهها سحر را اعلام میکنند.
عباس میگوید: «حال و هوای نقارهخانه را هیچ جای دیگری پیدا نمیکنم. حاج آقا همیشه میگفت پسرم مریض هم که بودی خودت را بکشون حرم، خوب میشوی. خدابیامرز راست میگفت، اینجا روحم تازه میشود. من تبعیدی امام رضا هستم؛ هرجا که باشم طلوع و غروب خورشید باید خودم را برسانم حرم. برای همین است که جای دیگری هم نمیتوانم مشغول به کار شوم.»
همه جوانهای این آستان، خودشان را تبعیدی امام رضا میدانند. دست خودشان نیست، کار قلبشان است که نمیتوانند از این صحن و سرا دور بمانند.
گزارش از: سهیلا نوری
این گزارش نخستین بار در روزنامه ایران منشتر شده است.