سینمای ایران در حالی با افزایش فروش در چند سال اخیر مواجه شده که کسر نه چندان بزرگی از این رقم فروش به اهالی سینما رسیده و بخش چشمگیری از سهم فروش و گردش مالی سینما در اختیار گروهی است که کنترل اصلی پخش و اکران را در اختیار دارند؛ گروهی که یک پخش کننده نمایندگیشان میکند و به سرعت در حال توسعه کنترل خود بر سالنهای سینما هستند، به گونهای که پیش بینی میشود در کمتر از یک دهه آینده، هیچ فیلمسازی نتواند بدون هماهنگی با این گروه به فعالیت مستمر سودده در سینما بپردازد.
به گزارش «تابناک»؛ اقتصاد سینمای ایران با وجود فراز و نشیبهای فراوان، روز به روز بزرگتر میشود و مردم بیشتری نسبت به گذشته به سالنهای سینما میروند؛ هرچند این میزان استقبال نسبت به کل جمعیت ایران بسیار اندک است، با توجه به آنکه سینما، یکی از ارزانترین تفریحات خارج از خانه محسوب میشود، انتظار میرود به مرور شاهد رشد محسوس میزان فروش فیلمهای سینمای و بزرگتر شدن گردش مالی سینمای ایران باشیم؛ اتفاقی که ظاهراً باید به نفع سینمای ایران تمام شود، ولی لزوماً چنین نمیشود.
افزایش ابعاد اقتصاد سینمای ایران در سالهای اخیر، نتوانسته منجر به تقویت گروههای فیلمسازی و شکلگیری کمپانیهای فیلمسازی شود و ایدههایی که در این زمینه نیز مطرح بود، روی کاغذ ماند. در عوض، بخش اعظمی از درآمد حاصل از اکران به جیب برخی پخش کنندهها رفت که سلاطین کنونی سینمای ایران هستند. عنصر اصلی این بازی، یکی از پخش کنندگان است که گروهی شناختهشده را نمایندگی میکند و تقریباً کنترل نیمی از فروش سینمای ایران را در اختیار دارد.
در این میان، آنچه اسباب نگرانی شده، تلاش برای کنترل کل زنجیره سینما از تولید تا پخش و اکران و تبلیغات توسط این گروه است. به تعبیر دیگر این پخش کننده ی کلیدی، خرید سینما در شهرستانها را نیز آغاز کرده و در تهران نیز علاوه بر کنترل برخی سالنهای سینما، برای کنترل سالن سینمای شماری از مجتمعهای تجاری عظیم که در مرحله ساخت هستند، دورخیز نموده و در واقع یک شبکهای از سالنهای کلیدی که سهم اصلی فروش را در اختیار دارند یا در کنترل دارد و یا در مسیر به کنترل درآوردن شان است.
در این شرایط، برخی فیلمسازان عملاً کارمند این دفاتر پخش شدهاند و پس از ساخت آثارشان در این دفاتر، آنها را توسط همین دفاتر با محوریت سینماهای تحت مالکیت همین دفاتر پخش میکنند. با توجه به آنکه این پخش کننده میتواند بر میزان فروش یک فیلم با اکران یا عدم اکران فیلم در سالنهای سینمای تحت مدیریتش تأثیر جدی بگذارد، فیلمسازان درصدد برمیآیند که فیلمهایشان توسط این پخش کننده اکران شود و بدین ترتیب، بهترین فیلمها به دست این پخش کننده میافتد.
از سوی دیگر، مالکین دیگر سالنهای سینما با توجه به آنکه پخش فیلمهای مهم با مکانیزم فوق الاشاره به دست این پخش کننده و مالک سینما میافتد، قاعدتاً از این پخش کننده حرفشنوی دارند. بدین ترتیب، میزان کنترل یک پخش کننده به طور قابل توجهی افزایش یافته و گردش مالی نصف سینما را به سمت این پخش کننده سوق داده است. در این شرایط، قاعدتاً باید نگران آینده سینما بود که با شتاب به سمت شکل گیری یک منوپل خطرناک میرود.
پیش از این به نهادهای صنفی توصیه شد، میان دفاتر تولید، دفاتر پخش سینما و مالکیت (مدیریت) سالنهای سینما تفکیک قائل شوند و سینماداران و دفاتر پخش از ترکیب مدیریتی مشابهی برخوردار نباشند؛ اما قاعدتاً زمانی که یک شخص کنترل نیمی از گردش مالی سینمای ایران را در اختیار دارد، به سختی میتوان ساختاری را که او بر آن استوار شده، تغییر داد.
بی گمان در آیندهای نه چندان دور ،تبعات حرکت پرشتاب سینمای ایران به سمت شکل گیری فضای انحصاری بیش از پیش نمایان خواهد داشت و آن زمان برای وضع قوانین بازدارنده و ضدتراست دیر خواهد بود. باید پیش از آنکه انحصار بر بخشهای مختلف سینمای ایران با پوشش مالکیت خصوصی شکل بگیرد، قوانین ضدتراست در این حوزه و حوزههای مشابه اقتصادی برقرار شود تا بعدها زمانی که مالکیت خصوصی توسعه یافت، برقراری این قوانین تضادی با مالکیت خصوصی نداشته باشد و مالکیت خصوصی خود را با این قوانین تنظیم کرده باشد.