به گزارش «تابناک»؛ روز گذشته اتفاقی در دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات رخ داد که باور آن برای بسیاری از شهروندان غیر ممکن بود؛ واژگون شدن یک دستگاه اتوبوس در محوطه دانشگاه و در پی آن کشته و زخمی شدن بیش از ۳۰ دانشجو، اتفاقی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت، به ویژه به این دلیل که در کنار ابعاد وحشتناک حادثه، کدهای قابل تأملی وجود دارد که ضعف مدیریتی را نمایان و لزوم اصلاح ساختارهای معیوب را آشکار میکند.
زمانی که اعلام شد، یک دستگاه اتوبوس در شمال غرب تهران، آن هم در یک محوطه دانشگاهی واژگون شده، شاید کمتر کسی تصور میکرد، با رویدادی تا این اندازه دردناک روبه رو باشیم؛ رویدادی که در ابتدا تصور میشد، به جراحت سطحی چند دانشجو منتهی شود، اما هر چه زمان گذشت، ابعاد خسارت بار آن بیشتر شد و بر اساس جدیدترین آمار موجود، در این حادثه، ۱۰ تن کشته و ۲۵ تن نیز به شدت زخمی شدند.
هرچند مدیران کنونی دانشگاه آزاد و برخی مسئولان مرتبط دیگر در شرایط کنونی تلاش میکنند تا ریشه بروز حادثه را به گونه دیگری معرفی کنند، مروری بر حواشی و مسائلی که پیش و پس از این حادثه رخ داد، به خوبی نشان میدهد، دلیل اصلی کشته شدن دست کم ۱۰ دانشجو، نه مسائلی که مدیران مطرح میکنند، بلکه قصور و کوتاهی ایشان بوده است؛ قصور و کوتاهیهایی که اکنون محصول تلخ آن خسارت جانی فزاینده به جامعه دانشگاهی کشور است.
برای اثبات این مسائل، اجازه بدهید تا چند نکته متفاوت، اما مرتبط را با یکدیگر مرور کنیم.
بلافاصله پس از وقوع حادثه واژگونی اتوبوس و در حالی که هنوز اجساد قربانیان از اتوبوس متلاشی شده، خارج نشده بود، حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم کلانتری، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد با رسانهها گفت وگو کرد و در موضع گیری عجیب، دلیل وقوع این حادثه را سکته راننده اعلام نمود؛ موضع گیری عجیبی که بلافاصله توسط سایر مسئولان تکذیب شد!
تصور کنید موضوع سکته راننده صحیح بوده باشد؛ این یعنی بخش زیادی از دلیل حادثه به دلیل یک مشکل ناخواسته جسمی، متوجه یک نفر بوده و قصور قابل اشارهای متوجه دیگر افراد از جمله مدیران نبوده است؛ موضوعی که با مرور دیگر ابعاد ماجرا، میتوان به راحتی آن را رد کرد.
در رابطه با دلیل احتمالی وقوع حادثه، یکی از دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات در گفت وگو با برنا اظهار داشت: دیروز این اتوبوس به علت خالی کردن ترمز با جدول تصادف کرده بود. ظاهرا امروز هم به همین دلیل واژگونی صورت گرفته است.
وی در ادامه افزود: دانشگاه هزینه ساخت تله کابین پرداخت میکند، ولی حاضر نیست برای تعمیر اتوبوسهای سرویس این دانشگاه، که بسیار فرسوده هستند، هزینه کند.
بله درست خواندید، تله کابین! دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات در سالهای اخیر، پروژه پر هزینهای را در دستور کار خود قرار داده که بر اساس آن، دانشجویان برای رفتن به سمت دانشکدههایی که در ارتفاع بالای ۱۸۰۰ متر واقع شده، دیگر نیازی به استفاده از اتوبوس ندارند و میتوانند با تله کابین این مسیر را طی کنند؛ امکانی که علی رغم هزینههای سنگین، هنوز کامل به بهره برداری نرسیده و همچنان اتوبوسهای فرسوده، کار انتقال دانشجویان را از درب اصلی به سمت دانشکدهها انجام میدهند.
اما آیا عاقلانه نبود، در همه سالهای گذشته، در کنار تلاش و هزینه برای ساخت تله کابین، مسئولان امر توجه ویژهای نیز به تعمیر و اصلاح ناوگان فرسوده ایاب و ذهاب دانشگاه میکردند؟!
این مسأله زمانی قابل تأملتر میشود که بدانیم بنا بر اطلاعات منتشر شده، اتوبوس واژگون شده معاینه فنی هم نداشته و به خاطر استفاده از آن در محوطه دانشگاه، امکان نظارت و ارزیابی عیوب فنی آن از عهده واحدهای مسئول شهری خارج بوده است.
مسائلی چون نداشتن معاینه فنی اتوبوس، فرسودگی اتوبوس و نیز عدم نظارت جدی بر کیفیت اتوبوسهای مورد استفاده، همه قصورهای پیش آمده در این حوزه نیست و به این مسأله، باید موضوع خیابانهای پر پیچ و خم و فاقد حفاظهای مطمئن دانشگاه را نیز افزود؛ موضوع مهمی که سالهای سال مورد بی توجهی مدیران دانشگاه قرار گرفته و هیچ گاه مدیران این دانشگاه را به این فکر وادار نکرد که بخشی از هزینه شهریههای دریافتی از دانشجویان را صرف افزایش ضریب ایمنی جادهها کنند.
اکنون و در شرایطی که شمار قابل توجهی از دانشجویان این دانشگاه، جان خود را از دست داده اند و تعداد دیگری نیز روی تخت بیمارستان شرایط حادی دارند، سخن گفتن از سکته راننده اتوبوس و یا مسائلی نظیر مشکلات جسمی راننده چه معنایی می تواند داشته باشد؟!
آیا معنای این سخنان نوعی فرار از مسئولیت این حادثه تلخ نیست؛ واکنشهایی که نمونه مشابه آن را در حوادث تلخ گذشته کم نداشته ایم و حالا به شکل نوبرانه، در حال تکرار هستند؟!
سلسله رخدادها و واقعیتهایی که به آن اشاره شد، بیانگر قصور و خطایی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت، چون عبور ساده از کنار آن، نه تنها نوعی صدور مجوز برای تکرار آن در دیگر دانشگاه و محیطهای علمی کشور خواهد بود، بلکه به نوعی، گستاخی وبی احترامی به خانواده قربانیان این حادثه تلخ تلقی خواهد شد.
از همین روی، به نظر ضروری میرسد در پی این اتفاق وحشتناک، شاهد واکنش احساسی و فرافکنانه مدیران مستقیم دانشگاه نباشیم و حداقل تعدادی از آنها متعهدانه در پی این حادثه، استعفای خود را تقدیم مسئولان بالاتر کنند.