حافظان نغمه‌های فراموش شده

پیشکسوتان موسیقی محلی منطقه خزر
کد خبر: ۸۶۵۳۲۱
|
۱۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۲ 31 December 2018
|
7546 بازدید

نغمه هایشان گرچه همواره برخاسته از دل طبیعت بوده، اما تو گویی صدای‌شان دیگر به مذاق امروزی‌ها چندان خوشایند نیست! هرچند این هنرمندان بزرگ، میراث دار موسیقی نواحی ایران هستند وآوازها و صدای سازشان، بازگو‌کننده تاریخ موسیقی ایران. استاد علی اصغر ابراهیم‌نژاد و استاد گیلان خان خوشنواز، از جمله همین مردان بزرگ عرصه هنر و موسیقی هستند که یکی دوتار می‌نوازد و می‌خواند و دیگری سرنا و کمانچه؛ با همان گویش‌های زیبای مازنی و گیلکی که به طرز غریبی بر دل می‌نشیند. این دو استاد بزرگ در پنجمین جشنواره موسیقی آیینه دار (موسیقی نواحی) از جمله میهمانان این برنامه بودند که بعد از سال‌ها عزلت، باردیگرحضور در روی صحنه را تجربه کردند.

دوتار، همزاد غم و شادی

استاد کربلایی علی اصغر ابراهیم‌نژاد خواننده و نوازنده دوتاراست. شناسنامه‌اش می‌گوید که متولد 1306 است(که البته چندان درست نیست) و ساکن گرجی محله ازتوابع شهرستان بهشهر(در استان مازندران) واولین فردی بود که دوتاررا به گرجی محله آورده است؛ مردی که بی‌گمان دوتارمازندران مدیون کار و زحمت بزرگانی چون اوست. علی اصغر ابراهیم‌نژاد نزدیک به 100 سال سن دارد ومی گوید: «درجنگ جهانی به دنیا آمده و آن زمان رضا شاه دستور داده بود همه مردم دارای شناسنامه باشند. شناسنامه من نیز به تاریخ 1306 صادر شده در صورتی که من آن زمان 6 سال و بیشترسن داشتم.»

ابراهیم‌نژاد بعد ازسال‌ها توانست روی صحنه برود؛ آن هم درپنجمین دوره جشنواره موسیقی آیینه دار و دوتار بنوازد. البته اوعلاوه براین، ساز طبل هم می‌نوازد و به گفته خودش قدمت طبل قدیمی و بزرگش به حدود 200 سال پیش می‌رسد.

استاد گرایش خود به ساز دوتار را این گونه بیان می‌کند: «از کودکی علاقه‌مند به ساز دوتار بودم و 80 سال است دوتار می‌نوازم البته حرفه من نوازندگی نیست، شغل من کشاورزی است و بدون دریافت پولی سازمی نواختم. دوتارهمدم و مونس و به مانند برادرمن است و به‌صورت موروثی از پدرم به ارث برده ام. پدرم معروف به «سلطان» بود و با ترکمن‌ها ارتباط داشت وخود ایشان هم از روی علاقه دوتار و سرنا می‌نواخت همین امر سبب شد با ساز دوتار و گویش ترکمنی آشنا شوم و گویش مازنی را با گویش ترکمنی تلفیق کردم و اجراهای بسیاری با گویش‌های مختلف داشته ام.هیچ گاه فراموش نمی‌کنم روزی را که مادرم دوتار پدرم را شکست؛ آن زمان اوضاع زندگیمان شرایط خوبی نداشت و مادرم می‌گفت: «ما گرسنه هستیم و آن وقت تو به‌دنبال سازنواختن می روی» وقتی دوتار پدرم شکست دیگر ساز نداشتم و چون آن زمان سیم دوتار وجود نداشت از رشته‌های نازک پیله ابریشم استفاده می‌کردند اما خیلی زود پاره می‌شد، پدرم نگذاشت با دوتار کارکنم بنابراین از یکی از دوستان خواهش کردم از ترکمن صحرا برای من دوتار بیاورد و 14 تومان خریدم.البته استادی نداشتم و سینه به سینه آموختم.

استاد می‌گوید: دوتار در غم و شادی همراه و همدم من بوده و هست. البته سازدوتار بعد از طبل، سرنا و لله وا آمده است.من تمام اشعار قدیمی را به یاد دارم و با دوتار می‌خوانم و با اطمینان می‌گویم هیچ‌کس مانند من آثار گذشته را به یاد ندارد و از بر نیست. ناگفته نماند مداحی هم می‌کردم. به گفته ابراهیم نژاد: «سواد خواندن و نوشتن را درخدمت سربازی آموختم که آن زمان اکابرگفته می‌شد و من آن دوران درحد دو یا سه کلاس آموزش دیده‌ام اما براحتی اشعار قدیمی و کتاب‌هایی چون امیرارسلان رومی، حسین کرد شبستری و... را می‌خوانم. آن زمان که سرباز بودم (در لشکر30 گرگان) دوتارهم همراه من بود و برای هم خدمتی‌هایم ساز می‌نواختم.» استاد علی اصغر ابراهیم‌نژاد بر این نظر است که نسل امروزآشنایی با آثار گذشته ندارد و تقریباً می‌توان گفت به فراموشی سپرده شده است. او می‌افزاید: آن دوران آثارخواننده‌های بزرگی چون قمرالملوک وزیری، قاسم جبلی و... در صفحه‌های گرامافون به‌گوش می‌رسید اما متأسفانه همه آن خوانندگان وبزرگان کنار گذاشته شده‌اند و بیشتر آثار موسیقی غربی به گوش می‌رسد. همه این اتفاقات چرخ زمانه است و چرخ زمانه خواهد چرخید و باردیگر آثار قدیمی و موسیقی‌های نواحی به گوش آیندگان خواهد رسید.

نغمه هایی برخاسته از طبیعت

استاد گیلان خان خوشنواز نیز ازدیگر هنرمندان پرآوازه خطه سرسبز شمال است. گیلان خان متولد 1304 و زادگاهش شهرستان سیاهکل (دراستان گیلان) است. او خود را این گونه معرفی می‌کند: «اسم من گیلان خان خوش نواز است و علاقه‌مندی‌ام به موسیقی به دوران کودکی‌ام برمی گردد؛ پدرم نوازنده بود و به‌دنبال او من هم پی موسیقی و نوازندگی رفتم. 80 سال است که با موسیقی زندگی می‌کنم و کمانچه و نقاره می‌نوازم. من با سازم به بسیاری از کشورهای خارجی و ازجمله فرانسه سفرکرده‌ام وسازنواخته‌ام.

گیلان خان حدوداً دوسال پیش تصادف کرد و بر اثر این سانحه پاهایش آسیب شدید دید. او هنر موسیقی را به‌صورت سینه به سینه آموخته، در واقع خاصیت موسیقی مقامی گیلان همین است. این هنرمند بزرگ حرفه‌اش کشاورزی است و آن را از پدر به میراث برده؛ حرفه ای که بی‌ارتباط با هنرش نیست، چرا که آواهایش برخاسته ازدل طبیعت است البته گیلان خان بیشتر دشتی می‌خواند. ایشان سال‌های بسیاری است که درجشنواره موسیقی نواحی شرکت نمی‌کند، با این حساب گلایه‌ای هم ندارد و معتقد است همه باید از این جشنواره نان بخورند. گیلان خان می‌گوید: «من موسیقیدان نیستم و ازروی علاقه به موسیقی گرایش پیدا کرده‌ام البته شاگردانی دارم که به آنها آموزش داده‌ام وهر از گاهی به دیدنم می‌آیند. اومقام‌هایی چون کشتی مقام، لزگی، برگ سری، گهواره سری، آواز رضا خوانی، آواز گلن گشتی و...را با همراهی سرنا و نقاره درجشن‌ها و مراسم‌ها می‌نوازد و می‌افزاید: «به اعتقاد من موسیقی مقامی ما هنوز زنده است ونفس می‌کشد و آنهایی که موسیقی من را می‌شناسند آن را دنبال می‌کنند، البته همه نمی‌توانند به مانند من بنوازند وجوانان هم چندان پیگیر یادگیری نیستند و نمی‌توانند اجرا کنند و اگر هم کارهایی شنیده می‌شود صدایی شبیه ساز نقاره نیست و متفاوت می‌نوازند. او در پاسخ به این سؤال که آیا جوانان مسیرهنری شما را ادامه خواهند داد یا خیرگفت: چه بگویم شاید؛ من به جوانان سفارش می‌کنم با شرایط روزگار بسازید و چشمانتان پاک باشد.

گیلان خان تأثیرگذاری بسیاری درنقاره نوازی شرق گیلان داشته است. اوهشت فرزند دارد و همسرش فوت کرده و به تنهایی زندگی می‌کند. در گیلان معدود افرادی هستند که به آنها لقب خان می‌دادند در قدیم خان موسیقی به افرادی تعلق می‌گرفت که به‌لحاظ علم موسیقایی و قدرت نوازندگی وشخصیت هنری به مرتبه بالایی رسیده‌اند مانند نصرالله خان نوازنده کمانچه یا ابرارخان نوازنده سُرنا.

موسیقی نواحی هنوز مظلوم است

محمد آفریدون ازشاگردان گیلان خان خوشنواز و سرپرست گروه موسیقی«آوای مهر» است. اومی گوید: موسیقی نواحی ما هنوز هم از جایگاه مناسبی برخوردار نیست چه در ایران وچه در خارج از ایران چون نگاه تخصصی کمتری به این موسیقی شده و تا به امروز هم جشنواره‌های تخصصی موسیقی استانی نداریم.

آفریدون 11 آذرماه با گروه موسیقی «آوای مهر» درتهران اجرای برنامه داشته و حدود۳۰ سال است که موسیقی ایرانی کار می‌کند و ۲۰ سال است پژوهش‌هایی درموسیقی گیلان انجام می‌دهد و آنها را بازآفرینی کرده است. او می‌گوید: «موسیقی درگیلان شرایط بسیار خوبی دارد و به عقیده من روند رو به رشدی داشته و فکر می‌کنم نسل امروز به موسیقی گذشته خود رجوع کرده‌اند. موسیقی گیلان بسیار گسترده است و از دیرباز مورد توجه بوده؛ به‌طورمثال استاد ابوالحسن صبا به این خطه و به شهرستان سیاهکل سفر کرده و آثار بسیاری از موسیقی گیلان جمع‌آوری کرده است.

آفریدون در ادامه می‌افزاید: موسیقی نواحی به لحاظ تخصصی بررسی نمی‌شود و بهتر است بگوییم بیشتر روابط حاکم است. هر کسی که ارتباط بیشتری با برگزار‌کنندگان داشته باشد در جشنواره موسیقی نواحی شرکت می‌کند نه براساس کارکرد. به‌طورمثال در معتبر‌ترین جشنواره موسیقی کشور یک گروه بیش از چند سال است شرکت داشته اما گروه‌های فعال بسیاری هستند که خبری از آنها نیست.

بخش دیگر صحبت آفریدون در مورد پژوهش‌های استاد محمد رضا درویشی است و می‌گوید: استاد محمد رضا درویشی یکی از بزرگان موسیقی کشور است وآثار فاخری از خود در زمینه موسیقی بجا گذاشته اما در کتاب دایرةالمعارف موسیقی حق مطلب را آن طورکه باید و شاید درمورد موسیقی شرق گیلان ادا نکرده چون زمانی که به سیاهکل جهت پژوهش سفر کردند افراد مطلع زیادی در قید حیات بودند که می‌توانستند در غنای این کتاب ارزشمند کمک شایانی داشته باشند ولی این طور نشد. نکته دیگر گروه‌هایی است که با عنوان گروه‌های موسیقی نواحی درتلاش هستند موسیقی نواحی را معرفی کنند، بهتراست این دوستان تحقیقات شان بازتابی از واقعیت موسیقی آن منطقه باشد.به‌عنوان نمونه بخشی ازاجرای یک گروه قطعه معروف «رعنا» است وگویا عده ای گفته‌اند خانه رعنا درسیاهکل است در حالی که «رعنا» در منطقه اشکورات زندگی می‌کرد.متأسفانه کسانی که روی موسیقی اقوام کار می‌کنند این مسیر را اشتباهی رفته‌اند. در حالی که با تحقیق وتفحص می‌توان مستندات را برای تاریخ موسیقی به یادگار گذاشت. او در پاسخ به این سؤال که شهری شدن چقدر درموسیقی سنتی گیلان تأثیرگذاشته بیان کرد: به هرحال بی‌تأثیرنخواهد بود. اگر بخواهیم درمورد موسیقی اصیل گیلان صحبت کنیم باید معطوف به سازهایی چون کمانچه، سرنا و نقاره باشد. درحال حاضرضرورت دارد که درساز‌بندی موسیقی گیلان تغییراتی صورت گیرد به‌عنوان نمونه کارهایی که استاد پوررضا و حسین حمیدی در آلبوم «گیل لو می‌گیلان و شمشال» انجام داده‌اند.به نظرم مدرنیته شدن لازمه موسیقی است اما با حفظ محتوا.

آفریدون می‌گوید: درگیلان هم سازکمانچه نواخته می‌شود و یکی ازسازهای قدیمی این استان بوده حتی کمانچه‌های 500 ساله هم در این استان دیده می‌شود اما همان‌طور که قومیت‌ها لهجه‌های خاص خودشان را دارند موسیقی هر منطقه هم گواه همین موضوع است به‌طور مثال لهجه نواختن کمانچه لرستان با گیلان کاملاً متفاوت است.البته نوع کوک بیشتر معرف این ساز است. مقام‌هایی که در موسیقی گیلان با کمانچه نواخته می‌شود بر گرفته از جغرافیای این استان است. او در مورد اینکه موسیقی سنتی ما چقدر نشأت گرفته از موسیقی نواحی است بیان کرد: موسیقی نواحی مجزا ازموسیقی سنتی نیست درواقع اقلیم‌های مختلف ایران ملیت را تشخیص می‌دهند. گوشه‌های بسیاری در موسیقی محلی ما وجود دارد که به موسیقی دستگاهی وارد شده مثل آواز دیلمان گوشه گیلکی، یاد گذشته و غم انگیز.

در گیلان سبک خاصی وجود دارد که نمایانگر موسیقی این خطه است البته بیشتر اشاره به سیاهکل و دیلمان بوده شاید یکی از دلایل اصلی سفر استاد ابوالحسن صبا به این منطقه بود که در معرفی مقام‌ها وشناساندن آن واضافه کردن به ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی باعث شد که موسیقی سیاهکل ودیلمان بیشتر شنیده شود ولی مناطق دیگر از این حیث کم بهره بودند چون هرجا که زندگی جاری است موسیقی هم جریان دارد.

گزارش از: ندا سیجانی

این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟