پول ملی بدون ۴ صفر، اعلام آمادگی برای بررسی ادعای شکنجه کارگر هفت تپه، طرح دعوی در خارج از کشور برای بازگرداندن پولهای زنجانی، #خداحافظ_کنکور منهای ۱۵ درصد، رقابت برای فتح صلح در سوریه، تکذیب تبرئه فریدون، شام آخر آمریکا با کردها، پافشاری گرانی در بازار لبنیات، ناگفتههای تکاوران از سانچی، آیا «کی روش» به موفقیت امیدوار است؟، اقرار به اشتباه فیلترینگ، پتک بر سر صنعت فولاد و تنهایی بی هیاهوی رئیس جمهور، از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی روزنامه های امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه هفدهم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که نزدیک شدن به حذف 4 صفر از پول ملی، اظهارات اژه ای در نشست خبری از تکذیب ریاستش بر قوه قضاییه و تبرئه فریدون تا اطلاعات جدید درباره متخلفات پرونده بانک مرکزی، ادامه بحث ها درباره ادعای شکنجه نماینده کارگران نیشکر هفت تپه، اقرار به اشتباه فیلترینگ و گزارش هایی درباره حضور ایران در جام ملت های آسیا در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارش ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
این همه سلطان اقتصادی از کجا سر برآوردند؟
ابتکار در شماره امروز خود گزارشی با عنوان شبه طبقه ناقصالخلقه منتشر کرده و طی آن از عوامل و زمینههای رشد قارچگونه قشری تازه در کشور نوشت: چند سالی است که با توجه به شرایط ویژه اقتصادی که در کشور اگر در خیابانها رفته و همصحبت مردم باشید میبینید در محاورههای خود صحبت از سلاطینی میکنند که در حوزههای مختلف ثبات اقتصادی و اجتماعی کشور را بهم زدهاند. این افراد که از آنها به عنوان دانهدرشتهای مفاسد اقتصادی نام برده میشود با طراحی شبکههای گسترده مافیایی به سیستمهای بانکی و اقتصادی مختلف کشور نفوذ و با استفاده از رانت و ارتباطهای فراقانونی، سرمایه ملی را به تاراج برده و به آشفتگی بازار و اقتصاد کشور دامن میزنند.
تعدد اختلاسها در سالهای اخیر و دستگیری افراد گمنامی که لقب سلطان در زمینههای مختلف را گرفتهاند درواقع حکایت از ناهنجاری فرهنگی، خلل قانونی و ضعف عملکرد دارد. باید توجه داشت پیامد چنین اتفاقاتی فراتر از بیاعتمادی به سیستم بانکی و اقتصادی کشور، به کیان نظام لطمه وارد میکند؛ لذا ریشهیابی و از میان بردن زمینههای بروز چنین اتفاقهایی بسیار ضرورت دارد و باید در اولویت نخست قرار بگیرد. حال سوال اینجاست آیا میتوان این افراد گمنام که به سرعت مشهور شدند را یک طبقه نامید؟
مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه، و تئوریسین سیاسی در رابطه با نامگذاری این قشر به «ابتکار» گفت: این افراد نمیتوانند یک طبقه را تشکیل دهند چرا که طبقه از منظر تئوریهای چپ و نگارش مارکسیستی، به تواناییها و استعدادهای مادی برای یک گروه خاص اطلاق میشود که به طبقهبندی اجتماعی میانجامد. یا در دستگاه قشری «ماکس وبر» آلمانی و جامعهشناسی تفهمی اضافه برپایگاه اقتصادی، منزلت اجتماعی نیز به آن پیوند میخورد.
این استاد دانشگاه افزود: اساسا این عده از افراد محصول نوعی فساد در هم تنیده و پیچیده و متمایل به جهتگیری سیستماتیک فساد در حوزه اقتصادی است. لذا باید آنها را محصول ایجاد نوعی انحراف از معیارهای سلامت اقصادی در یک جامعه ملی دانست. اگر به تعریف علمی فساد سیستماتیک مراجعه کنیم درخواهیم یافت که فساد سیستماتیک محصول ایجاد زمینههای مناسب برای رشد قارچگونه چنین اشخاصی در یک جامعه ملی، در چارچوب خطاهای سیستماتیک نظام و ساختار قدرت سیاسی خوانده شده است. در واقع فساد سیاه، همان فساد سیستماتیک است.
مطهرنیا، با اشاره به اینکه افرادی چون بابک زنجانی، سلطان سکه، سلطان قیر، سلطان کاغذ و... چگونه به وجود میآیند، گفت: اگر یک جامعه از سلامت اقتصادی برخوردار باشد و ساختار اقتصادی و جامعه سیاسی یک ساختار رانتینر نباشد بیتردید میتوان گفت که اساسا بروز و ظهور چنین اشخاصی امکانپذیر نیست. اگر ما سلطان ارز و سکه وغیره داریم به خودی خود این امر را پذیرفتهایم که ضعف بزرگ اقتصادی در ساختار قدرت سیاسی وجود دارد.
وی افزود: این کتمانپذیر نیست، جوامع کنونی جوامعی آگاه هستند جوامعی که دانایی را در هجایی نقل و انتقال آزاد اطلاعات آموختهاند و برآنند تا در پرتو این دانایی، نقد خود را متوجه قصورها و شاید یافتن مقصرها کنند. از نظر علمی یک تحلیلگر دانشگاهی به دنبال آن نیست که مقصر را پیدا کند بلکه یک تحلیلگر علمی به دنبال یافتن قصور است نه مقصر. من معتقدم باید به این اندیشید که چه قصور و یا کوتاهی صورت گرفته است و جغرافیای این قصور را شناسایی و از طریق راهکارهای مناسب آزاداندیشانه آنها را ترمیم کرد.
مطهرنیا در پاسخ به این که این شبه گروه چه آثاری مخربی بر رفتارو ویا بافتار اجتماعی کشور میتواند داشته باشد؟ گفت: این «شبه قشر» یا «قشر کاذب» محصول طبیعی روندهای اقتصادی نیستند. این موجودات ناقصالخلقه ناشی از تولید نسل ناقص اقتصادی هستند که در خود ازدواج فامیلی را بر عهده دارند. لذا رانت و دولت رانتینر را باید محصول ازدواج فامیلی دانست. همین ازدواج فامیلی است که در دورن خود یک قشر کاذب معلولالخلقهای را بهوجود میآورد که اقتصاد را از درون و از همان آغاز با کنش گفتمانی روبهرو میسازد. کنش گفتمانی به تعبیر فوکو با تولد خود نتایجش را به بار میآورد.
الزامات و پیامدهای حذف صفرها از پول ملی چیست؟
مهدی حسن زاده در ستون یادداشت روز امروز روزنامه خراسان با عنوان الزامات و پیامدهای حذف صفرهای دست و پاگیر نوشت: هفته گذشته بود که با رونمایی از ایران چک های جدید، روزنامه خراسان، نخستین گمانه را درباره حذف چهار صفر از پول ملی مطرح کرد و در خبری با تیتر «چک پول های جدید، گام اول کاهش صفرهای پول ملی» نوشت: «بانک مرکزی از اسکناس ایران چک جدید 50 هزار تومانی (500 هزار ریالی) رونمایی کرد. در این اسکناس جدید، بر خلاف ایران چک های آبی رنگ کنونی، رقم 50 هم به صورت جداگانه در قسمت پایین و سمت راست درج شده و هم در عدد 500000، با رنگ دیگر چاپ شده است. با این حساب، شاید بانک مرکزی به دنبال زمینه چینی برای حذف چهار صفر از پول ملی است!»اما این گمانه با خبر روز گذشته رئیس کل بانک مرکزی، به قطعیت پیوست و همتی خبر داد که لایحه حذف چهار صفر از پول ملی تقدیم هیئت دولت شده است. پیش از این در سال های 1390 و 1395 نیزبحث حذف 4 صفر از پول ملی مطرح شد اما سال 90، با فرا رسیدن تحریم ها، جهش نرخ ارز و بروز مشکلات اقتصادی و تورمی، این اقدام به حاشیه رفت. سال 1395 نیز با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 و پس از آن باز هم جهش نرخ ارز و آثار تورمی آن، این اقدام مجدد در محاق فرو رفت.
تردیدی نیست که وضعیت فعلی پول ملی نیازمند اصلاح است. ریال به عنوان واحد رسمی پول ملی، هیچ جایگاهی در ادبیات عمومی و محاسبات مردم ندارد. حتی مسئولان نیز که پیشتر از ریال در اعلام اعداد و ارقام استفاده می کردند، مجبورند یک صفر کم کنند و عدد را به تومان بگویند. مردم نیز برای خوانش اعداد و ارقام کلان اقتصادی به ریال و حتی تومان دچار مشکل هستند. به عنوان مثال رقم کل بودجه کشور در لایحه بودجه 98، شامل بودجه عمومی و شرکت های دولتی، 17,032,332,270,000,000 است. قطعا بسیاری از شما خوانندگان، در خوانش این عدد بسیار بزرگ دچار مشکل می شوید. حتی افراد اقتصاد خوانده و ریاضی دان هم که با اعداد بسیار بزرگ سر وکار دارند هم باید به سختی این رقم را بخوانند. رقمی که معادل نوشتاری آن را چندگونه می توان نوشت: «17 هزار هزار میلیارد ریال - 17 میلیون میلیارد ریال - هزار و 700 هزار میلیارد تومان»جالب این که در لایحه بودجه و در آمارهای بانک مرکزی که ارقام کلانی مثل رقم بودجه، تولید ناخالص داخلی و میزان نقدینگی می آید، گزارشگران مجبور می شوند همان آمار را با حذف چندین صفر اعلام کنند.
تردیدی نیست که اجرای این طرح نیازمند تدارک مقدمات است؛ مقدماتی از جمله چاپ اسکناس های جدید، فرصت به مردم برای آشنا شدن و عادت کردن به شکل و شمایل پول جدید. به این ترتیب اجرای این اصلاح در پول ملی نیازمند زمان است و در اجرای آن باید حداکثر فرصت برای همراهی مردم در نظر گرفته شود.حذف 4 صفر از پول ملی اگرچه در شرایط اقتصادی همانند شرایط تورمی و رکودی بر قدرت خرید مردم تاثیر نمی گذارد اما این مسئله به طور غیر مستقیم و ضمن همراه شدن سایر شرایط می تواند فوایدی برای مردم و اقتصاد کلان داشته باشد . بدیهی است علاوه بر ساده سازی اعداد برای مردم ،کاهش تاثیرات مخرب روانی مقایسه پول ملی با ارزهای معتبر جهانی ،کاهش هزینه های حسابداری ،ثبت ، حمل ونقل اسکناس و...از جمله فوایداین اقدام است.
از منظر اقتصاد کلان نیز دو ملاحظه جدی درباره اجرای این طرح وجود دارد. معضل احتمالی حذف صفرها چالش رُند شدن است. حتی این دیدگاه از سوی برخی مطرح می شود که با حذف چهار صفر، اعداد خرد به سمت بالا رُند می شود و در نتیجه، سطح عمومی قیمت ها افزایش می یابد، اما مواجهه با این چالش راهکار دارد. با فرض حذف چهار صفر در شرایط کنونی، پرداختی های زیر هزار تومان یا شامل مانده زیر هزار تومان مثلا کرایه تاکسی 4500 تومانی به مشکل می خورد. برای رفع این معضل احتمالی، می توان واحد پول خرد در نظر گرفت، چنان که واحد پول خرد دلار، سنت است و خرید کالایی به ارزش 1.25 دلار شامل یک دلار و 25 سنت می شود (هر 100 سنت شامل یک دلار می شود). علاوه بر این با توجه به گسترش پرداخت های الکترونیک و کارت خوان ها، تعریف اعشار برای این پرداخت ها مشکل را حل می کند.ملاحظه دیگر، نگرانی از نیاز مجدد به حذف صفر در سال های آینده است. اگر نرخ تورم در سال های آینده افزایش یابد، پس از مدتی باز هم صفرهای پول ملی اضافه و نیاز به حذف صفر ایجاد می شود. طبیعتا با فرض بدبینانه تورم 25 درصدی در هر سال طی چند سال آینده، سطح عمومی قیمت ها طی هر 10 سال 10برابر می شود و شاید نیاز به حذف یک صفر ایجاد شود ولی با توجه به معضلاتی که صفرهای دست و پاگیر فعلی دارد، نباید در حذف صفرها تردید به خود راه دهیم.در هر صورت اکنون در مقدمه حذف صفرها قرار داریم و لایحه مذکور توسط بانک مرکزی به دولت ارائه شده است. فرایند تصویب این لایحه در دولت، ارسال آن به مجلس، بررسی و تصویب نهایی در مجلس، بین یک تا دو سال زمان می برد و نباید تصور شود این اقدام ناگهانی خواهد بود، بنابراین باید برای این تغییر گریز ناپذیر که دیر و زود باید انجام شود، آماده بود ولی نگران نشد، چرا که فرصت کافی برای انطباق با این تصمیم وجود خواهد داشت.
استیضاح ترامپ و تأثیرات آن برای ایران
داوود هرمیداس باوند، تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه آرمان امروز منتشر شده، نوشت: پیش از روی کارآمدن دور جدید مجلس نمایندگان آمریکا دموکراتها بسیار تلاش داشتند که به دلایل مختلف دونالد ترامپ را به استیضاح بکشند، اما نتوانستند. حال که آنها اکثریت مجلس نمایندگان را در اختیار دارند در صددند تا تصمیم خود را عملیاتی کنند. لذا اگر عزم مجلس نمایندگان بر استیضاح ترامپ باشد آنها باید این مساله را نیز لحاظ کنند که تصمیم آنها در نهایت به مجلس سنا میرود و چون در سنا اکثریت با جمهوریخواهان است شاید دموکراتها از شانس کمتری برای کنار گذاشتن رئیسجمهور آمریکا برخوردار باشند. البته باید دید چه استدلالهایی برای استیضاح مطرح میشود، چون برای استیضاح رئیسجمهور بعضا اتهامات مالی یا اخلاقی علیه رئیسجمهور مطرح میشود. البته بندی برای استیضاح رئیسجمهور آمریکا وجود ندارد و Impeachment نیز به معنای نظارت بر کارآمدی رئیسجمهور و برکناری وی با استناد به مدیریت وی نیست و تنها فسادهای مدنی رئیسجمهور را ملاک میداند. لذا مجلس نمایندگان میتواند سوال یا استیضاح کند، اما موجب نظارت بر کارآمدی و برکناری رئیسجمهور نخواهد شد. گرچه در صورت رأی به برکناری نیز تصمیم گیرنده سنا خواهد بود. البته اینکه مطرح شده مجلس نمایندگان آمریکا درصدد است فشارها را بر ترامپ گسترش دهد تا او خود تن به استعفا دهد را میتوان این گونه تحلیل نمود که مجلس خواستههای رئیسجمهور را اجابت نکند و دولت را در مضیقه قراردهد و این مساله را تا استعفای احتمالی رئیسجمهور ادامه دهد.
شکی نیست که دموکراتها از نحوه عملکرد ترامپ در سیاست داخلی و خارجی رضایت ندارند و حال که اکثریت مجلس نمایندگان را نیز بهدست آوردهاند شاید ترامپ شرایط اضطراری اعلام کند و خود تصمیمات لازم را اتخاذ کند. دموکراتها همچنان درصدد پیدا کردن نقاط ضعف ترامپ هستند تا بتوانند او را از صحنه کنار بزنند. گرچه اگر هم ترامپ کنار برود معاون اول وی مایک پنس تا موعد برگزاری انتخابات دولت را به دست خواهد گرفت که البته وی با وجود دیدگاههای راستگرایانه، اما با راز و رمز پارلمانتاریسم آشنایی دارد و میتواند با مجلس نمایندگان سازش کند. از طرف دیگر انتخابات سال آینده در 2020 نیز بر این موضوع تاثیرگذار است و میتواند بقا یا حذف ترامپ را مشخص کند از این جهت که اتفاقات آن تاریخ در سیاست خارجی، داخلی یا وضع اقتصادی مردم آمریکا میتواند در تصمیم آنها تاثیر گذار باشد. لذا این احتمال وجود دارد که در انتخابات آتی مردم دموکراتها را روی کار بیاورند. از این رو طبیعی است که اگر دموکراتها در آمریکا به قدرت برسند به برجام باز خواهند گشت، چراکه برجام در زمان آنها انجام گرفته بود. لذا کنار رفتن ترامپ و سیاستهایش موجب خواهد شد که تحریمهایی که ترامپ علیه ایران وضع کرده بود از بین برود و شرایط مثل سابق شود، آمریکا به برجام پایبند بماند و اروپاییها نیز از زیر فشار آمریکا برای تحریم ایران خارج خواهند شد. از این جهت اروپاییها میتوانند نسبت به ایران و برجام تصمیمات آزادانهتری اتخاذ کنند. به همین جهت دموکراتها در تلاش هستند تا از طریق مجلس نمایندگان ترامپ را به استیضاح بکشند یا اگر هم استیضاح وی منجر به برکناری نشد به حدی عرصه را بر او تنگ کنند که خودش استعفا دهد. در هر حال تغییرات داخلی در آمریکا را به نحوی میتوان به نفع ایران نیز دانست، چرا که در صورت بازگشت آمریکا به برجام، ایران بهتر میتواند از فواید برجام و دستاوردهایش استفاده کند.