محاکمه سه دانه درشت بانکی، سوءاستفاده میلیاردی از کارتن خواب ها، پس لرزههای مصاحبه خوئینیها، سه مصوبه مهم تلفیق درباره مالیات پزشکان، بنزین و فروش نفت، مردی با چرخشهای ۱۸۰ درجهای، مناظره داغ زاکانی و تاج زاده، شفافیت وزیر مهمتر از عملیات ناموفق ماهواره، سونامی انصراف از دریافت وام مسکن، نشست لهستان با و بدون ایران، خیانتهای ناگفتنی واردات، تفاهم جبری ترامپ و اردوغان و پهلوی مثل بنسلمان از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۶ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که پس لرزههای اظهارات جنجالی موسوی خویینیها درباره مرحوم هاشمی رفسنجانی و مناظره زاکانی و تاج زاده درباره حادثه ۱۸ تیر پس از بیست سال با تیترهای متنوعی در صفحات نخست و صفحات سیاسی روزنامههای امروز برجسته شده است. پرتاب ناموفق ماهواره فضایی ایران و تحلیلهایی درباره شفافیت وزیر ارتباطات در اطلاع رسانی این اتفاق نیز در تعدادی از روزنامهها مورد توجه قرار گرفته است.
روزنامه وطن امروز به مناسبت ۲۶ دی ماه، روز فرار شاه از ایران، گفت وگویی با موسی حقانی با عنوان پهلوی مثل بنسلمان انجام داده و تیتر یک امروز خود کرده است. این روزنامه گزارشی با عنوان معیشت مردم و آلترناتیو اقتصادی را نیز در شماره امروز خود گنجانده است.
روزنامه آرمان امروز تصویر چهره خبرساز این روزها را در کنار تیتر رد مصاحبه موسوی خوئینیها علیه آیتالله هاشمی در صفحه نخست خود قرار داده است. اظهارات موسوی خویینیها در چند روز قبل، موضوع بحثها و نقدهای نزدیکان آیت الله هاشمی و گروهی از اصلاح طلبان شده است.
روزنامه خراسان نیز موضوع اظهارات موسوی خویینیها درباره مرحوم هاشمی را با تیتر پس لرزههای مصاحبه خوئینیها و انتقاد صریح اصلاحطلبان و زمزمههای احیای جریان زیر ذره بین گزارش خود برده است. این روزنامه تیتر یک خود محاکمه سه دانه درشت بانکی را نیز به گشوده شدن پرونده اتلاف ۱۴ هزار میلیارد تومانی اموال بانک سرمایه در دادگاه اختصاص داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اراده آقای روحانی فاصله از اصلاحطلبان است؟
سید حسن رسولی، فعال سیاسی و عضو شورای شهر تهران طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه آرمان امروز منتشر شده نوشت: در جلسه تعدادی از شخصیتهای اصلاحطلب با آقای حسن روحانی، اصلاحطلبان که پایگاه اصلی رای آقای روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ به حساب میآیند، انتظار داشتند تا مناسبات فیمابین هواداران آقای روحانی با دولت و او که تا قبل از آن گفتگو مانند شرایط فعلی مناسبات حسنهای نداشت، بهبود یابد و حتی در پایان آن جلسه اعلام شد که کارگروهی به منظور تسهیل بهسازی این روابط و مناسبات مشترکا از سوی طرفین تشکیل خواهد شد، اما طی سه ماهه اخیر و پس از آن نشست نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه مواضع و جهتگیریهایی در انتخاب وزرا و استانداران مشاهده شد که نشاندهنده موثر نبودن آن گفتگو و عدم تعهد دولت به اجرای توافقات نشست مذکور است.
آقایاکبرترکان که خود از افراد اصلی حلقه اصلی آقای روحانی بودند به عنوان یکی از اعضای اصلی حزب اعتدال و توسعه هنگامی که اذعان میکنند به بستهتر شدن حوزه اختیارات ابتکار عمل آقای جهانگیری به عنوان نماد اصلاحطلبان در دولت یازدهم، در حقیقت آنچه که مطرح شده و تصور میشود مورد نظر بسیاری دیگر از اصلاحطلبان است، تایید میشود. تصور آن است که در این مورد شخص آقای روحانی باید مخاطب و مورد سوال قرار گیرند. اگر قصد تفکیک در میان بین اراده آقای رئیسجمهور و جهتگیریهای اطرافیان ایشان مانند رئیس دفترشان و یا سایر همکاران نزدیک ایشان وجود داشته باشد به نظر میآید که این نوع برقراری ارتباط خیلی منطقی و معتبر نیست. با توجه به آنچه که شاهد بودید و هستید آقای روحانی ظاهرا با اراده خود تصمیم به فاصله گرفتن از اصلاحطلبان دارند که طبیعتا به عنوان یک مساله مهم سیاسی هم برای دولت و هم برای اصلاحطلبان قابل تأمل بوده و به مجموعه مصالح مشترک اصلاحطلبان و دولت آسیب رسان است. البته همچنان که بارها مطرح شده است تمام این نامهربانیهای صورتگرفته از سوی آقای روحانی دلیلی بر آن نیست که اصلاحطلبان در سالهای ۹۲ و ۹۶ که متتاسب با مختصات سیاسی آن روز با در اولویت قرار دادن منافع ملی بر مصالح جناحی، در جریان اصلاحات از ایشان حمایت کردند، نسبت به آن دو تصمیم راهبردی نادم باشند. به نظر میآید که آثار چنین تصمیمی بیشتر متوجه موقعیت و اعتبار آقای روحانی خواهد بود که قطعا نتایج مناسبی برای دولت و منافع ملی نخواهد داشت. به نظر میرسد که سخن آقای ترکان واقعیتی است که نه تنها با نگاههای عمیق سیاسی بلکه با مرور سطحی بر وقایع و رویدادهای ماههای اخیر در حوزه روابط دوجانبه دولت و اصلاحطلبان، به سادگی مشهود است.
لباس شخصیها و گزارش مجلس درباره سال ۸۸ در مناظره تاجزاده و زاکانی
روزنامه ایران گزارشی از جلسه مناظره بین دو چهره سیاسی از دو جبهه متفاوت را با عنوان دو روایت متضاد از کوی دانشگاه منتشر کرد و در بخشی از آن نوشت: علیرضا زاکانی در مناظره با مصطفی تاج زاده بر سر موضوعات مربوط به کوی دانشگاه سال ۷۸ در پاسخ به اداعای تاجزاده مبنی بر حضور عدهای مدیریت شده به نام لباس شخصی در کوی دانشگاه گفت: لباس شخصیها هم ممکن است عضو ناجا باشند، در همه جای دنیا هم هستند. گروه دوم کسانی هستند که احساس وظیفه میکنند و به صحنه میآیند؛ بعضاً اشتباه هم میکنند.
وی ادامه داد: من مدافع دانشجوها بودم و با این گروه درگیر شدم. به من میگفتند لیبرال شدی. گروه دیگر طرفداران آقای تاجزاده بودند. زاکانی گفت: من ورود به دانشگاه را غلط میدانم. مجالس پنجم و ششم به ممنوعیت ورود به کوی دانشگاه رأی نداد. ربیعی گفت: ممکن است بخواهند در دانشگاه آر. پی. جی بزنند نمیشود ورود پلیس را ممنوع کرد. این نماینده سابق مجلس در واکنش به حمله بسیج دانشجویی به سفارتخانههای انگلستان و عربستان هم گفت: از داخل سفارت به من زنگ زدند و گفتند ما داخل سفارت هستیم من گفتم غلط کردید. ورود به سفارت انگلیس و عربستان غلط بود. موضعگیری هم کردم. زاکانی مجدد از تاجزاده پرسید: چرا پاسخ نمیدهید که چرا به ما به عنوان فعال دانشجویی در ماجرای کوی ۷۸ برای راهپیمایی مجوز ندادید؟
تاجزاده در پاسخ به زاکانی اظهار کرد: آن روزها چنان ملتهب بود، اگر به یک گروه مجوز میدادیم یک گروه دیگر هم مجوز میخواست. برای اینکه وحدت حفظ شود، دانشگاه اعلام کرد که همه با هم بیایند و درخواست مجوز دهند، اما نرفتند. وی افزود: در ماجرای کوی سه بار تیراندازی شد. ۲۰ سال از داستان گذشته، کی باور میکند ما نتوانستیم ضارب عزت ابراهیمنژاد (در کوی دانشگاه کشته شد) را پیدا کنیم؟ شما از محیط زیست جاسوس درمیآورید جاسوس جلوی چشم شماست، چرا نمیگیرید؟ تاجزاده سپس گفت: ما در ایران یک پدیده لباس شخصی داریم که درباره آنها گفتهاند که در اجتماعات دانشگاهی، هیچ کس نباید برخورد خشونت آمیز داشته باشند. چرا گوش نکردند چرا گوش نمیکنند؟ وی گفت: سؤال مشخص من این است که این گروهها ۲۵ سال در کشور یکهتاز هستند. در این سالها کدام کار جدی را انجام دادند؟ این گروه مخرب در ادامه کوی دانشگاه با آتش زدن سفارت عربستان و آسیب زدن به سفارت انگلیس به کشور لطمه زدند، با انگلیس تحریمهای نفتی و بانکی اجرا شد و با تخریب سفارت عربستان برجام آسیب دید. این گروهها چه کسانی هستند؟ چرا یک بار در تریبونهای مختلف، صدا و سیما، نماز جمعه علیه این گروه فشار که آبروی کشور را بردند، همه قوانین را نقض کردند، برخورد نمیکنند؟
زاکانی در فرصت بعدی خود گفت: حرفهایی که زدید دلیل نبود که به یک تشکل دانشجویی مجوز ندهید. شاید سطحیترین استدلالی که یک مسئول میتوانست برای جلوگیری از آزادی بیاورد را گفتید. این فعال سیاسی ادامه داد که ریشه گروههای فشار به دهه ۶۰ برمیگردد. من نمیدانم هنوز با کدام تاجزاده روبهرو هستیم.
تاجزاده در ادامه این مناظره گفت: ۲۵ خرداد به کوی دانشگاه حمله کردند، مجلس گزارش تهیه کرد چرا منتشر نکردید. چرا این افراد فقط از وسط آتش و سفارت به شما زنگ میزنند مگر دوستان ما نیستند! وی ادامه داد: یکی را ترور کردند چرا کسی را نگرفتند. ما را ۶ سال به جرم اخلال در ترافیک زندان کردند، من میگویم چرا ۲۰ سال است قاتل عزت ابراهیم نژاد را پیدا نکردید. زاکانی گفت: گزارش مجلس در روز بیست و پنجم را خودم نوشتم، بنده عضو گروه تحقیق بودم و باید دید چرا پخش نشد و الان پخش کنید. از چیزهایی سخن میگویید که برای من خندهدار است. سوم و چهارم تیرماه در مجلس توضیح دادم که چه جنایتی اتفاق افتاد، آقای ابوترابی و کواکبیان هم بودند، گزارش را تنظیم کردیم، در مجلس دعوا شد و مجلس را غیرعلنی کردیم. آقای کواکبیان پس از توضیحات من تشکر کرد. من سند ماجرا هستم در صحنه حاضر بودم و چوب آن را خوردم.
ایرانیها از کی مصرف گرا شدند؟
روزنامه رسالت در گزارش اصلی امروز خود موضوع تب اشرافیگری را با پسوند تشنجآفرین در صفحه نخست خود قرار داد و نوشت: ریشه تاریخی مصرفگرایی ایرانیها از کجا سرچشمه میگیرد؟ دکتر ابراهیم فیاض در پاسخ به این پرسش گفته است: «اگر میخواهیم این را باستانشناسی کنیم باید برگردیم به تاریخ گذشتهمان و اشرافیتی که در ایران بوده است؛ اشرافیتی که همزمان با رنسانس در دوره صفویه شکل میگیرد. این اشرافیت دارای تفاوت ماهوی با اشرافیت قبل از صفویه است. در این دوره از منظر فرهنگی، فکری و معرفتی خودکفایی خود را ازدستداده و با یک اشرافیت غربگرا مواجه میشویم که دیگر چیز مهمی تولید نمیکند.
نمونهاش خود پادشاه صفویه است. شاهعباس، یعنی اشرافیت مصرفگرایی که الگوی خود را در غرب میبیند. برادران شرلی میشوند برادران شاهعباس. ازاینجا هست که انگلیسیها نفوذ میکنند و طی این دورانها تا امروز مشکلات زیادی را برای ما به وجود آورده و نمیگذارند هیچ ساختار صحیحی در ایران شکل بگیرد. مصرف گراترین و غربزدهترین شخص در این دوران، شاه سلطان حسین صفوی است. این شاه سلطان حسین در تاریخ به خاطر همین غربزدگی، اشرافیت و مصرفگراییاش ننگ است. ما به مشروطه که میرسیم دیگر کاملاً غربزده میشویم. مشروطه چیزی نیست جز بازتولید انگلیسی ایران. حتی اگر آخوندی هم در اینها هست، آخوندی اشرافی _. انگلیسی مانند محمدعلی یزدی پدر سیدضیاءطباطبایی است که فرزندش خط انگلستان را در ایران و خاورمیانه تا اسرائیل پیگیری میکرد. بنابراین در این دوره یک ساختار سیاسی وابسته داریم که اقتصاد سیاسی در آن شکل میگیرد. داخل آن میشود اقتصاد مصرفی. الگوی مصرف را هم از غرب میگیرد. یعنی تو اگر میخواهی مدرن و بهروز باشی، باید مصرف کنی. آنهم کالای غربی. من مصرف میکنم پس هستم. این مصرف از کالاها و مصنوعاتی مانند پوشاک شروع میشود و تا فکر و اندیشه پیشروی میکند.»
بررسیها نشان میدهد در دوره فعلی از دهه ۸۰ فرهنگ مصرفگرایی شکل جدیتری به خود گرفت زیرا کالاهای بیکیفیت و ارزان چینی وارد کشور شدند که این امر بیش از همه گویای افزایش صادرات نفت و فزونی درآمدهای دولت است و از سوی دیگر از ضعف تولیدات داخلی حکایت دارد. بعدازآن برجام بهانهای شد برای اینکه دروازه واردات به روی کالاها و برندهای خارجی گشوده شود.
امیر محمود حریرچی بهعنوان یک جامعهشناس در گفتگو با رسالت به تحلیل پدیده مصرفگرایی پرداخته و میگوید: مصرفگرایی قبل از انقلاب وجود داشت، اما بهشدت امروز نبود. در دهه اول انقلاب که جنگ هم به کشور ما تحمیلشده بود، بر اساس رسالتی که مردم برای خود قائل بودند، مصرفگرایی بهشدت کاهش پیدا کرد و این از بالا تا پایین بود یعنی همه یاد گرفته بودند ساده زندگی کنند. به آرمانهایشان پایبند باشند، به یکدیگر برای نوع زندگی خود پز ندهند و حتی خجالت میکشیدند از اینکه داراییها و میزان مصرفشان را به رخ هم بکشند.
وی در ادامه عنوان میکند: از دهه ۷۰ به بعد نوعی از اشرافی گری در مملکت ما حاکمیت پیدا کرد که هنوز چوب آن را میخوریم. یعنی مردم بهجای اینکه بخواهند خود را برمبنای ارزشها مطرح کنند، تلاش کردند با میزان داشتههایشان به معرفی شخصیت وجودی خود بپردازند و درواقع ولع این داشتهها هم بیشتر شد. البته نیازهای جامعه هم بهتدریج زیاد میشود، اینگونه نیست که نیازهای همواره ثابت باشد. بهعنوان مثال تلفن همراه امروز بهعنوان یک نیاز مطرح است، اما تا کجا قرار است پیش برویم؟ میگویند ایرانیها لوکسترین گوشیهای همراه رادارند. حتی شیکترین اتومبیلها را سوار میشوند. در کشورهای توسعه یافته هم این مسأله وجود دارد منتها ما برای سفرهای درونشهری و یک خرید ساده هم از این اتومبیلها استفاده میکنیم تا پز بدهیم.
وی معتقد است: امروزه در جامعه اینگونه القا شده که مصرف کم و داشتن لوازم ساده، نمایانگر فقر است و این به معنای سقوط ارزشهاست. بیتردید نیمی از جامعه ما فقیر هستند و برای نیازهای اولیه زندگی خود ماندهاند ولی آن قشر مرفه و متوسط به بالای جامعه است که ولع مصرف دارد. غنیترین قشر یک جامعه صنعتی در کشوری توسعهیافته نظیر آلمان نسبت به کمترین قشر جامعه هشت برابر مصرف میکند همین عدد در ایران تا ۲۲ برابر ارزیابیشده است.