شایعه استعفای دسته جمعی وزرا، نقرهداغ صادرکنندگان متخلف، مثبت و منفی طرح تازه بنزینی، به صدا درآمدن زنگ خطر با استعفای سلطانیفر، رادیو و تلویزیون خصوصی میخواهیم، ایران و اروپا؛ حرکت روی یخهای نازک، ضد و نقیضهای کسری بودجه ۹۸، بیمه شخص ثالث راننده یا خودرو؟، دلایل ازدواجگریزی جوانان، ختم پرونده المهدی با مپنا، مجادله رؤسای دولتها با رؤسای سازمان صدا و سیما، لابی سنگین برای لغو مالیات پزشکان، مأموریت دادستانی برای مبارزه با گرانفروشی و انتقاد رئیس قوه قضائیه از الگو کردن سلبریتیها در صدا و سیما، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه دوم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که سخنان روز گذشته رئیس جمهور روحانی درباره فیلترینگ، حجاب و انسداد با رویکردهای تأییدی و انتقادی در صفحات نخست بیشتر روزنامههای امروز برجسته شده است.
روزنامه کیهان در واکنش به سخنان روز گذشته روحانی، فیلترینگ واقعی؛ فراموشی وعدهها و سانسور مشکلات مردم است! را تیتر یک کرد.
روزنامه ایران، اما تیتر ممنوعه نسازیم را در صفحه نخست برجسته کرد و ذیل آن از هشدار روحانی علیه ۳ ممنوعه انسداد، انحصار و فیلتر گزارشی نوشت.
روزنامه اعتماد نیز با چاپ تصویری از رئیس جمهور و وزیر ارتباطات از قول روحانی، قبول کنیم فیلترینگ اشتباه بود را تیتر یک کرد.
روزنامه آرمان امروز عبارت رادیو و تلویزیون خصوصی میخواهیم را از سخنان روز گذشته حسن روحانی در جمع مدیران وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تیتر یک امروز خود کرد. این روزنامه ماجرای بازداشت و آزادی غلامحسین کرباسچی را با چاپ تصویری از او در مرکز صفحه نخست خود مورد بررسی قرار داد.
روزنامه همدلی تیتر یک خود اجاره ۶۰ درصد، بقیه زندگی ۴۰ را عنوان گزارشی درباره عقبماندگی شدید حقوق کارگران از هزینههای مسکن قرار داده است. این روزنامه همچنین در گزارشی دیگر با عنوان صنعت خودرو در باتلاق سوءمدیریتها از دلایل تشدید بحران در یکی از پرحاشیهترین صنایع کشور نوشته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا دولت طلبکارانه حرف میزند؟
محمد عبدالهی در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه رسالت با عنوان دولت طلبکار نوشت: آیا رئیسجمهور از اوضاع اقتصادی مردم بیاطلاع است؟ تردیدی نیست که حسن روحانی بهعنوان بالاترین مقام اجرایی بر تمام واقعیات کشور اشراف دارد. اما ظاهراً بهجای چارهاندیشی فعلاً بنا را بر فرافکنی و انکار واقعیات گذارده است. در این خصوص به چند نکته میتوان اشاره کرد:
۱. عدم اراده و توان برای حل مشکلات کشور: اینگونه اظهارات و موضعگیریها نشان میدهد که در خوشبینانهترین حالت دولت توان و یا ارادهای برای حل مشکلات اقتصادی ندارد. حالت بدبینانه ماجرا نیز همان "سناریوی ناراضی تراشی" است که اخیراً وزیر مستعفی بهداشت از آن پرده برداشت. بههرحال آنچه در سفره مردم مشهود است نتیجه میدهد که علیالظاهر مجریان دولتی دیگر اقتصاد را به حال خود رها کردهاند و فقط در اندیشههای حزبی و پوپولیستی غرقشدهاند. در این رویه نیز طبیعتاً اصلاح ساختار اقتصادی به حاشیه رفته و جای خود را به فرافکنی یا مقصریابی داده است.
۲. دستوپا زدن برای نجات از باتلاق بیتدبیری: به اذعان کارشناسان اقتصادی، روحانی و تیم اقتصادیاش مردود شده و نتیجتاً اقتصاد کشور در باتلاق رکود و تورم گیرکرده است. باوجود سکوت بانک مرکزی در اعلام آمار رشد اقتصادی، بر اساس گزارش مرکز آمار، رشد اقتصادی کشور در فصل تابستان امسال منفی ۱/۱ درصد بوده است.
رشد اقتصادی بدون نفت هم در این فصل منفی ۱/۶ درصد اعلامشده است. همچنین به گفته کارشناسان اقتصادی بدهیهای دولت در سال جاری به ۳۳۳ هزار میلیارد تومان رسیده است که نشان میدهد طی سه سال گذشته افزایش ۱۲۸ هزار میلیارد تومانی را تجربه کرده است. آمارها نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد از کسری بودجه از طریق استقراض از بانک مرکزی تأمین میشود که قطعاً تأثیر انبساطی قابلملاحظهای بر تقاضای کل و بالا رفتن نرخ تورم دارد. درواقع دولت خود را به بزرگترین بدهکار اقتصاد تبدیل کرده است بااینحال هیچگاه نپذیرفته که علت تورم افسارگسیخته.
سیاستهای اشتباهی است که اجرا کرده است و بهجای ترمیم هرازگاهی با اقدامات عوامفریبانه در پی فرافکنی برآمده است.
۳. رابطه اربابرعیتی دولت و مردم: امروز نظام اقتصادی؛ مبتنی بر نفت، دولت سالار و رانتی است و بخش خصوصی ما نیز بیمار است؛ به همین دلیل در کشور ما دولت، ارباب و مردم، رعیت شدهاند؛ همین مسئله سبب میشود دولت به مردم نگاه از بالا به پایین داشته باشد و مشکلات آنها را نبیند؛ لذا این رویه از جانب آقای روحانی که بهجای تلاش برای بهبود وضعیت نابهنجار و عذرخواهی از مردم از بالا به پایین نگاه کند و از آنها بخواهد شاکر همین وضعیت موجود باشند حاصل وضعیت اربابرعیتی است.
۴. قیاس غلط و ناتمام در خصوص ارائه خدمات ارزان در ایران و کشورهای منطقه: آقای روحانی در حالی از شاکر بودن در قبال ارزانیها نسبت به برخی کشورها میگوید که اشارهای به دستمزد و حقوق مردم ما نمیکند. در بسیاری از کشورها حداقل دستمزد به میزانی که استانداردهای حداقلی زندگی را فراهم کند، کافی است. این در حالی است که در کشور ما مرز بین حقوق کارگران و سایر اقشار کمدرآمد با گرانی و تورم بسیار فاحش و زیاد است.
بررسی ریشهای مشکلات اقتصادی و تورمهای افسارگسیخته در کشور - مرکز آمار ایران نرخ تورم را ۱۸ درصد و نرخ تورم نقطهبهنقطه را ۳۷/۴ درصد اعلام کرد- نشان میدهد که بیشتر از آنکه مشکلات جاری به تحریمها مربوط باشد ناشی از عملکرد اشتباه دولت است بااینحال دولتمردان هر بار با بیتوجهی از کنار این موضوعات گذشته و بهجای ریشهیابی و ارائه راهکار صرفاً به فکر طرح توجیهاتی جدید و یا فرافکنی در برابر اذهان عمومی بودهاند.
این در حالی است که رئیسجمهور، بالاترین مقام اجرایی کشور و مسئول اجرای قانون اساسی است. طبق قانون اساسی شورای عالی اقتصاد که متشکل از وزرای دولت و مقامات عالی اجرایی است، به ریاست رئیسجمهور، مسئول هدایت و هماهنگ کردن امور اقتصادی کشور است. همچنین در سوگند ریاست جمهوری موارد کلیدیای همچون اهتمام به استقلال اقتصادی وجود دارد که در فعل و قول رئیسجمهور کارکرد شفافی ندارد.
اصل ۱۲۶ قانون اساسی نیز مسئولیت امور برنامهوبودجه و امور استخدامی کشور را مستقیماً بر عهده رئیسجمهور گذاشته است. بر همین مبنا رئیسجمهور بودجه سالانه را تسلیم مجلس میکند، اما گزارشهای دیوان محاسبات کشور نشان میدهد که دولت به همان برنامههای خود نیز عمل نمیکند.
این موارد در کنار بیانضباطیهای مالی و بانکی دولت حجم نقدینگی را به چندین برابر افزایش داده است. ارزش پول ملی نیز بهشدت کاهشیافته و آمار بیکاری رو به افزایش است.
تجربه فیلترینگ در یک سال گذشته چه سود و چه زیانی داشت؟
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان حرف حساب سخنان روز گذشته رئیس جمهور را موضوع قرار داد و نوشت: واقعیتهای تجربه یکساله از فیلترینگ در سخنان آقای روحانی بیان شد. این حق مردم است که استدلالهای موافقان فیلترینگ را در برابر منطق آقای رئیس جمهوری بدانند. متأسفانه موافقین فیلترینگ همواره از پاسخ به پرسشهای اصلی فرار میکنند. تجربه یک سال گذشته و حتی پیش از آن نشان میدهد که نقد و رد کردن سخنان آقای روحانی کار سادهای نیست. سعی میکنیم که برخی از خطوط کلی این نگاه را در اینجا شرح دهیم.
از منظر آقای روحانی، این نحوه برخورد با فضای مجازی و ترس از آن، در عادتِ نادرستِ مقابله با چیزهای نو و جدید است که همیشه در بخشی از مردم وجود داشته است. اگر جمله معروف امام علی (ع) را به یاد آوریم که فرمود، مردم دشمن چیزهایی هستند که نمیشناسند، در این صورت متوجه میشویم که این مخالفتها با ماهواره و فضای مجازی و امثال آنها ریشه در ترس ناشی از ناآگاهی دارد.
نکته دیگر این است که عوارض فناوریهای جدید کم نیست. هر پدیدهای به همان اندازه که مفید است، احتمالاً عوارضی به همان اندازه هم دارد. براساس عوارض منفی آنها نمیتوان این فناوریها را نفی و طرد و ممنوع کرد، بلکه برای مقابله با آن باید از شیوههای دیگر سود جست. در این مورد خاص سواد رسانهای به معنای آشنایی مردم با فضای مجازی و نیز نحوه استفاده از آن راهحل اساسی است.
از همه مهمتر مبارزه با خواست عمومی از نظر آقای روحانی نه مشروع است و نه قانونی. امکانات و اختیارات حکومتها در راهبری جامعه محدودیت دارد. هنگامی که دین یک امر انتخابی است، به طریق اولی سایر موارد را نیز باید در چارچوب انتخاب تحلیل کرد. هنگامی که دهها میلیون نفر از مردم در یک شبکه اجتماعی عضو هستند، فیلتر این شبکه نه تنها معنا ندارد، بلکه نتیجه معکوس نیز خواهد داشت. اصولاً اجبار مردم در اموری که مربوط به اختیار آنان است نتیجه معکوس دارد. نمونهاش کوشش برای استفاده از مردم از شبکههای بومی است که به طور قطع این اجبار نتیجه معکوس دارد، به طوری که حتی مدیران این شبکهها متوجه شدند و خواهان قطع این فشارها به مردم هستند.
مهمترین بخش سخنان آقای رئیس جمهوری مربوط به چرایی وجود اخبار و تحلیلهای نادرست در فضای مجازی بود. ایشان به درستی متذکر شدند که برای اصلاح فضای مجازی نیازمند رسانه رسمی آزاد هستیم. در حقیقت راه اصلاح فضای رسانهای کشور از فیلترینگ نمیگذرد، بلکه از اصلاح نظام رسانهای رسمی کشور و به طور مشخص صداوسیما و سپس مطبوعات میگذرد. تا هنگامی که این نظام رسانهای اصلاح و به معنای دقیق تبدیل به یک رسانه با کلیه مشخصات نشود، نمیتوان انتظار داشت که مشکلات فضای مجازی را حل کرد. فضای مجازی کارکردهای محدود خود را دارد؛ بنابراین دلیلی ندارد که وارد کارکردهای رسانههای رسمی و اطلاعرسانی موثق شود. فضای مجازی قادر به اطلاعرسانی حرفهای نیست. این وظیفه رسانههای رسمی یا روزنامهنگاران حرفهای است. نگاه غیرعلمی و ناشی از ترس به فضای مجازی به بنبست رسیده است. ولی این نگاه نه فقط درباره فضای مجازی که در همه حوزههای دیگر نیز وجود دارد و در آنجا هم به بنبست رسیده است، ولی مثل فضای مجازی نیست که مردم از طریق فیلترشکن آن را دور بزنند و شکست آن را به رخ بکشند؛ بنابراین باید کوشید که این نگاه را در همه حوزهها اصلاح کرد.
تا کی منتظر اتحادیه اروپا باشیم؟
علی بیگدلی استاد دانشگاه طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه آرمان امروز منتشر شده، نوشت: از روزهای اول بعد از بیرون رفتن آمریکا از برجام در اردیبهشت ۹۷، تاکید بر حفظ اتحادیه اروپا میکردم، چون تنها روزنه ما به سمت جهان آزاد است. اتحادیه اروپاست که میتواند اقتصاد ما را از این نخوت رها کند و دیگران توانایی احیای اقتصاد بیمار ما را ندارند. ولی در همان زمان هم نوشتم که اتحادیه اروپا خیلی قادر نیست خارج از حوزه اراده آمریکا دست به اقدامی بزند که آمریکا را دچار وحشت کند و آمریکا فکر کند جبهه اروپا را از دست داده است. آمریکا با برگزاری کنفرانس صلح و ثبات در لهستان میخواهد به صورت جدیتر مسأله ایران را به یک پدیده بینالمللی تبدیل کند و اگرچه در اروپای شرقی است، ولی تلاش میکند تا آنجا که میشود کشورهای اروپایی را هم به این کنفرانس دعوت کند تا بتواند در تصمیماتش در ارتباط با ایران به یکسان سازی دست یابد. حالا تا چه اندازه در این کار موفق خواهد شد، ولی هدف این است که موضوع ایران را به یک پدیده بینالمللی تبدیل کند؛ بنابراین اتحادیه اروپا بر سر یک دوراهی بسیار آزاردهندهای قرار گرفته است. یک راه اینکه میخواهد برجام را حفظ کند. وزیر امورخارجه فرانسه دو ماه پیش گفته بود که اگر اتحادیه اروپا از برجام بیرون بیاید، ایران میتواند آزادانه به غنی سازی بپردازد و در اینصورت دیگر هیچ کنترلی بر ایران ندارند.
این یکی ازادعاها و نگرانیهای اتحادیه اروپاست. راه دیگر این است که ایران را رها کند و به طور مستقیم و مستقل به سمت سیاستهای اعمال شده آمریکا برود که از این جهت هم ممکن است چیز مهمی گیر اتحادیه اروپا نیاید، ولی به هر حال برای ما مشکل بهوجود خواهد آورد. حال وضعیت ما چگونه خواهد بود؟ اگرچه مقامات رسمی اعلام کردند اگر از برجام بیرون بیاییم در کوتاهترین مدت میتوانیم به غنی سازی ۲۰ درصدی برسیم، ولی هنوز به نظرم بیرون رفتن از برجام اشتباه است و بهانهای به دست غرب و سازمان ملل خواهیم داد که موضوع غنی سازی ما باز به پروندهای در شورای امنیت تبدیل شود که این هم در شرایط فعلی کار دقیقی نیست. مسأله دیگر اتفاقاتی که در فرانسه، هلند و بلژیک اتفاق افتاد و طی آن فردی که مشکوک به بمبگذاری دفتر ریاست جمهوری بود، کشته شد یا حواشی مربوط به سازمان منافقین، همه بسترهایی است که توسط اسرائیل ساخته میشود تا فضا را علیه ما تنگتر کند. مجموعه این شرایط نشان میدهد اروپاییها دارند از تعهدات برجامیشان به طور بسیار نرم و زیرکانهای خارج میشوند. اگرچه معاون وزارت خارجه آلمان اعلام کرده که دنبال مکانی برای سر و سامان دادن به سازوکارهای بانکی با ایران است، ولی به نظر نمیرسد که این سخن پشتوانه محکم و دقیقی داشته باشد. درواقع فشاری که آمریکاییها روی اتحادیه اروپا آوردهاند از یک طرف و با وضعیتی که الان دو کشور عمده اروپایی؛ انگلیس سر برگزیت با این مشکل مواجه است که دارد بازار اتحادیه اروپا را از دست میدهد و فرانسه هم به شکل دیگری. شاید تنها سرمایه گذاریهای آمریکا بتواند آنها را از این فشار اقتصادی آزاد کند. اما هدف آمریکا چیست؟ به هیچ وجه اعتقاد به حمله نظامی آمریکا ندارم که کار اشتباهی خواهد بود و در اینصورت منطقه با مشکل مواجه خواهد شد. از طرفی حوزه گستردهای که در خاورمیانه تحت سلطه آمریکاست و پایگاههای مکرر و متعددی که دارد، میتواند یک جنگ بسیار وسیع را در منطقه ایجاد کند که قطعا ایران هم از توانهای نظامی قوی برخوردار است. از طرفی اسرائیل و شیخنشینهای خلیج فارس در دسترس ما قرار دارند که همگی دارای پایگاههای نظامی آمریکایی هستند. به نظر میرسد اسرائیلیها بیشتر دنبال بهانهگیری برای حمله کردن به ایران هستند، ولی آنها هم بدون اجازه آمریکا دست به چنین اقدامی نمیزنند. پس تنها راهی که برای آمریکا باقی میماند، افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی بر ایران است.