تأیید نامه وزرا به رهبر انقلاب درباره FATF، صدور کیفرخواست برای مشاور رئیس جمهور، مبارزه با فساد در گرو شفافیت، تهدید؛ رفتن طبقه متوسط به زیرخط فقر، راهی جز گفت وگو وجود ندارد، «رضایت مردم» موشکهای اصلی نظام است، مدیریتهای دلال پرور، اصلاح اصلاحات باید چگونه انجام شود؟، امضای ۹ قرارداد نفتی با شرکتهای ایرانی، سیل در کمین ۵۵ میلیون ایرانی!، برگهای برنده کیروش مقابل چین، اعلام آتش بس در فضای فرهنگی کشور، صعود هفت پلهای ایران در رده بندی ارتشهای جهان و ماجرای خاوری، سلطان سکه و پروندههای ارزی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامه امروز چهارشنبه، سوم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که تأیید نامه وزرا به رهبر انقلاب درباره FATF، تحلیلهایی درباره راهکارهای جایگزین برای پالرمو از خطوط خبری اصلی خبری روزنامههای امروز محسوب میشود. صدور کیفرخواست برای حسام الدین آشنا به خاطر اظهاراتش درباره پوسته حصر و اعتراف به نداشتن منطق اقتصادی طرح تحول سلامت با تیترها و عناوین مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روزنامه شرق با درج تصویر حسام الدین آشنا در مرکز صفحه نخست خود، صدور کیفرخواست برای مشاور رئیس جمهور را برجسته کرد. این روزنامه همچنین موضوعی با تیتر نامه برخی وزرا به مقام معظم رهبری را با توضیح شریعتمداری برای تلاش دولتیها برای تصویب لوایح مربوط به FATF برگزیده است.
روزنامه ایران جزئیات نامه وزیران به رهبر انقلاب را از قول شریعتمداری و مطهری در گزارشی جای داده و تیتر آن را در صفحه نخست خود قرار داد. این روزنامه یادداشتی از یوسف مولایی را با تیتر مخالفان افایتیاف چه راهکاری دارند در این رابطه منتشر کرده است.
روزنامه کیهان هنجارشکنی پاسخ مطالبات مردم نیست را تیتر گزارش تحلیلی امروز و تیتر یک امروز خود کرده است. کیهان در گزارش خود نوشت: این روزها که جامعه تشنه پاسخگویی است، آقای روحانی میبایست به جای بیان اظهارات ساختارشکن و دوقطبی کردن فضای جامعه، با احترام به شعور مردم، به افکار عمومی درخصوص عملکرد دولت و سرانجام وعدهها گزارش بدهد.
روزنامه خراسان به نقل از سرپرست وزارت بهداشت، اعتراف دیرهنگام را در رابطه با نداشتن منطق اقتصادی طرح تحول سلامت تیتر یک کرد. یادداشت این روزنامه هم با تیتر دولت فرومانده بازی آمریکا و مذاکره با طالبان به موضوعی منطقهای اختصاص داده شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مخالفان افایتیاف چه راهکاری دارند
یوسف مولایی، استاد دانشگاه طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: مخالفان FATF در ایران بر نپیوستن به کنوانسیونهای پالرمو و CFT اصرار دارند. این در حالی است که تبعات نپیوستن به این کنوانسیونها و عدم قبول شروط FATF تبعاتی کاملاً روشن و واضح هستند که مدتهاست درباره آنها صحبت میشود. اکنون سؤال میتواند این باشد که راهحل جایگزین مخالفان FATF برای نپیوستن به کنوانسیونهای یاد شده چیست و به عبارت دقیقتر آیا برای فرار از تبعات عدم قبول این کنوانسیونها گزینهای وجود دارد یا خیر؟
ساز و کارهای بینالمللی در ماهیت خود کشورهای مختلف و نهادهای غیر ملی را درگیر خویش میکنند و بنابراین نمیتوان با یک راهکار ملی آثار فراملی ناشی از این سازوکارها را مرتفع کرد. چرا که اراده چندین کشور و نهاد بینالمللی پشت آن قرار دارد و تبعات آن هم ناظر به همین اراده فراملی است. ما درخصوص موضوع FATF با وضعیتی مواجه هستیم که تصمیمگیری درباره قبول یا عدم قبول شروط و استانداردهای آن در حیطه اختیارات ما قرار دارد، اما تبعات ناشی از نپیوستن آن خارج از حوزه این اختیارات است. چرا که ما اساساً در این زمینه با یک اراده بینالمللی مواجه هستیم که خود به واسطه همراستا شدن و هماهنگ شدن بخش عمدهای از ارادههای ملی کشورها به وجود آمده است. در واقع FATF کار خاصی انجام نمیدهد جز تهیه گزارشها و توصیههایی از موارد مربوط به پولشویی و تأمین مالی تروریسم در کشورها. آنچه درخصوص این مسأله مهم است، میزان نافذ بودن گزارشهای آن است تا حدی که تقریباً تمام کشورها به جز موارد بسیار اندک و نادری خارج از چارچوب این توصیهها اقدام به برقراری ارتباطات بانکی نمیکنند. این یعنی آنکه گزارشدهی منفی این مرکز درباره وضعیت نظام بانکی و اقتصادی یک کشور مساوی خواهد بود با قفل شدن اکثر یا تمام تراکنشهای مالی آن کشور.
برای عبور از این وضعیت و دور زدن آن دو راه میتواند وجود داشته باشد؛ یکی روی آوردن به تبادلات فیزیکی مالی یعنی همان نقل و انتقال چمدانی پول و دیگری ایجاد نهادی موازی در عرصه بینالملل. راه حل اول بدون شک برای اداره امورات کشوری، چون ایران با نیازهای گسترده ارزی و پولی به هیچ عنوان پاسخگو نیست. درخصوص راهحل دوم هم بایستی یک بلوک خاص در دنیا برای تشکیل نهادی مشابه و موازی وجود داشته باشد حال آنکه به جز موارد انگشت شمار و محدودی، تمام کشورهای دنیا اعم از حامیان و رقبای آمریکا، سازوکار FATF را پذیرفته و با آن همکاری میکنند. این یعنی آنکه حتی اگر کشوری، چون ایران برای تشکیل یک نهاد موازی دور خیز کند، تقریباً هیچ شریکی در دنیا پیدا نخواهد کرد؛ بنابراین در حوزه بینالمللی تقریباً هیچ راه گریزی از قفل شدن و فریز شدن سیستم نظام بانکی کشور نیست. شاید برخی بگویند حتی با قفل شدن کامل سیستم مراودات مالی کشور باز هم امکان اداره امورات مملکت نظیر فروش نفت و دریافت پول آن یا جلو بردن پروژههای مختلف و ... وجود دارد که در این صورت همان مدعیان باید درباره چگونگی آن هم توضیح بدهند. خصوصاً درباره کشوری، چون ایران که ذیل تحریمهای مضاعف و سنگین امریکا هم قرار دارد و قسمتی از نظام بینالملل مترصد کوچکترین فرصت برای انزوای کامل آن است.
اگر قرار است هاشمی نقد بشود، چه بهتر امروز این کار انجام شود
جعفر جعفری گلدیر، کارشناس سیاسی طی یادداشتی در روزنامه ابتکار با تیتر «هاشمی اگر قرار است نقد بشود چه بهتر که امروز این کار انجام شود» نوشت: بعد از مصاحبه موسوی خوئینیها که یک روز قبل از اولین سالگرد فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی چاپ شد، دوباره صبحت و بحث درباره هاشمی گُر گرفت و هر روز که پیش میرویم افراد زیادی به فراخور نقش و جایگاه خود واکنش نشان میدهند. هاشمی کسی است که ۵۳ سال از تاریخ ۵۵ ساله عمر انقلاب اسلامی را در آن نقش مستقیم داشته است و در بسیاری از اتفاقات دور از ایشان نیز میتوان ردپایی از وی یافت. هاشمی رفسنجانی چه آن زمانی که نماینده رهبری در امور جنگ و همزمان نفر اول انتخابات کشوری بود و چه آن زمانی که از انتخابات پرسروصدای مجلس ششم از حق خود به عنوان نفر بیست و نهم تهران انصراف داد و به نوعی در کنار جناح انتصابی نظام قرار گرفت، جای نقد دارد. زندگی سیاسی هاشمی در حین حفظ جایگاه خود به عنوان یکی از ارکان مهم جمهوری اسلامی هیچگاه خالی از تلاطم نبوده است؛ دوستانی امروزی که زمانی سرسختترین مخالفانش بودند تا مخالفان و چهبسا دشمنان امروزی که زمانی جزو ارادتمندانش بودند.
هاشمی به عنوان یک انسان مثل هر انسان دیگری به خاطر نقشی که در جامعه سیاسی معاصر ایران داشته است، شایسته نقد است. هاشمی به عنوان یک انسان، زمانی که حجتالاسلام بود و زمانی که آیتالله شد، زمانی که یک انقلابی بود و زمانی که یک فعال شدید سیاسی در ارگانهای مهم تصمیمگیری شد، زمانی که مدافع نظام بود و زمانی که مدافع مردم شد جای بحث و نقد بسیار دارد. پس چه سعادتی بهتر از این که این نقد اکنون انجام گیرد تا زمانی که مورد نقادی و قضاوت به وسیله تیغ تیز و تند کورکورانه تاریخ قرار گیرد. محکمهای که شواهد و مدارک آن نه شاهدان عینی و اسناد قابل توضیح و تشریح بلکه متنهای مبهم کتب و اسناد تاریخی و روایتهای دستچندم روایان بینام و نشان یا غرضدار خواهد بود. پس اگر قرار است تاریخ داور رفتار و کردارمان باشد، چه بهتر که امروز تمام کسانی که به نحوی با هاشمی به فراخور نقش و جایگاه خویش حشر و نشر داشته و چه کسانی که به واسطه نزدیکی به وی از صله ایشان بهره بردهاند و چه کسانی که به خاطر اقدامات و تصمیمات هاشمی متضرر شده یا مجازات شدهاند در کنار هم در پشت میزی مدور بنشینند و به نقد هاشمی بپردازند.
نزدیکان و کسانی که از زندگی سیاسی هاشمی بهره بردهاند به جای حواله به خدا کردن منتقدان هاشمی خود جوابهای قانعکننده و شفاف به پرسشها بدهند. با در ابهام نگهداشتن زندگی سیاسی هاشمی یا با قطعه قطعه کردن کارنامه فعالیتهای وی، هاشمی تبدیل به قهرمان نخواهد شد بلکه هر قطعهاش بابی خواهد شد برای داستانسرایی و استنتاج نتایج دلخواه خود که چهبسا، بسیاری مغرضانه و ناصواب خواهد بود. آن هم در زمانی که هیچ منبع دست اولی برای استشهاد و جدا کردن سره از ناسره دیگر وجود ندارد. هاشمی بهتر است از لابهلای گفتار و کلام کسانی که با او حشر و نشر داشتهاند نقد و قضاوت شود تا از لابهلای کتب خاکخورده و گاه سطوح ناخوانا و مبهم تاریخ.
آقای کلانتری آدم رکی هستید، استعفا دهید!
اسماعیل کهرم، استاد دانشگاه و فعال محیط زیستی طی یادداشتی که روزنامه آرمان امروز آن را چاپ کرده، نوشت: عیسی کلانتری به عنوان رئیس سازمان محیط زیست نمیتواند از عملکرد محیط زیست دفاع کند و در عین حال نمیتواند به مردم دروغ بگوید که وضعیت محیط زیست بهتر شده و به نظرش قبل و بعد انقلاب اصول اولیه حفظ محیط زیست را رعایت نکردهایم. شاید قیاس اکنون و چهل سال قبل چندان درست نباشد که دریاچهها پرآب، رودخانهها خروشان و تالابها سرزنده بودند. ۲۵۲ تالاب دائمی، فصلی، شور، لب شیرین، لب شور، مجاور آب و محصور در خشکی داشتیم که تنها یکی از آنها در ارومیه با ۳۷ میلیارد مترمکعب آب بود. اکنون چطور این وصف را با حالا آنهم در زمینه محیط زیست مقایسه کنید؟ از اینکه آقای کلانتری صداقت به خرج داده، استقبال میکنم. فقط نمیفهمم به چه کسی اخطار میکند؟ اگر بنده انتقاد میکنم، یک استاد دانشگاه هستم و از نظر علمی بررسی میکنم و میگویم شرایط بد است. آقای کلانتری یک سازمان هفت هزار نفری را در اختیار دارد و همین دو سال پیش بیان کرد ۷۰ درصد وقتش را روی آب میگذارد. بیایید بیلان دهید. بیلان سازمان را در زمینههای تالاب، هوا، ریزگرد، رودخانهها، چشمههای آب، سفره آبهای زیرزمینی بدهید.
پیشنهاد میدهم برای اینکه از راحتی وجدان خلاص شوید، استعفا دهید. شما آدم رُکی هستید، استعفا دهید و بگذارید جای شما را کسانی بگیرند که میتوانند آمار دروغ بدهند. میتوانند جلوی مردم بایستند و بگویند ما موفق بودیم. مشاوران رئیس محیط زیست از شکارچیان شناخته شده در مملکت هستند و پیشنهاد میدهند که کَلهای پیر آب زیاد میخورند، بنابراین شکارشان کنید. آقای دکتر کلانتری! آنقدر روی اینها حساب نکن. اینها یک شکارچی هستند و با آدمی که از نظر علمی حیات وحش را مطالعه کرده فرق میکند با آنکه حیات وحش را فقط از طول لوله تفنگ دیده است. در شرایطی که ۱۱۰ هزار چهارپای قابل شکار داریم، چطور جواز شکار صادر میکنیم؟ یک میلیون تفنگ؛ هر تفنگ، صد تا فشنگ را به طرف ۱۱۰ هزار چهارپای قابل شکار -غیر از گراز- نشانه گرفتهایم. اینها همه آینده و گذشته حیات وحش ایران را رها کردهاند، آخر هفتهها در تهران جواز روزانه چهار بال پرنده را صادر میکنند. اینها فقط هوای شکارچیها را دارند. یا مثلا صددرصد موافق با محصولات تراریختهاند. درحالی که ۲۸ کشور اتحادیه اروپا اجازه ندادهاند محصولات تراریخته وارد کشورشان شود. این درحالی است که دانشگاههای آکسفورد، کمبریج، سوربن، کلن و وین اجازه ندادهاند، ولی یک دانشجوی فوق لیسانس در دانشگاه یزد گفته هیچ خطری ندارد! دانشگاه یزدی که تعداد جایزههایش با آکسفوردی که ۶۲ تا نوبل دارد، قابل مقایسه نیست. «کار نیکان را قیاس از خود مگیر، گرچه باشد در نوشتن شیر و شیر/ آن یکی شیر است اندر بادیه، آن دگر شیر است اندر بادیه/ آن یکی شیر است کآدم میخورد، وان دگر شیر است کآدم میخورد».