جزئیات جدید از بیمه تکمیلی بازنشستگان، پرونده بانک شهر روی میز مجلس، چه کسی دبیرکل مؤتلفه میشود؟، روسیه متحد یا شریک استراتژیک ایران، رفع فیلتر تلگرام منتظر دستور دادستان، SPV در آستانه اعلان رسمی، امضای ۱۱ سند همکاری بین ایران و سوریه، آغاز پروژه سوریه سازی ونزوئلا، جزئیات طرح ابطال قراردادهای غیرقانونی خصوصی سازی، وفور کالا، قحطی نظارت و جای خالی مجازاتهای سنگین، حمایت ویژه جبهه پایداری از مادورو، استخوان طالبان در گلوی کابل، افزایش هزینه ۶۰۰ درصدی هزینه تبلیغات صدا و سیما و دعوت اسد از ایران برای بازسازی سوریه از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه دهم بهمن ماه در حالی چاپ شدند و بر پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفتند که دعوت اسد از ایران برای بازسازی سوریه و امضای ۱۱ سند همکاری بین دو کشور از یک سو و ماجرای مجادله لفظی ضرغامی و روحانی و واکنشها به آن از سوی دیگر در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته شده است. ادامه تحلیلهای فوتبالی و بیمها و امیدها درباره SPV در کنار موضوعاتی همچون عملیات امداد و نجات سیل زدگان از جنوب تا غرب در صفحات نخست روزنامههای امروز منعکس شده است.
روزنامه کیهان که عنوان وفور کالا، قحطی نظارت و جای خالی مجازات سنگین را تیتر یک خود انتخاب کرده در گزارشی با این عنوان نوشت: در شرایطی که به اذعان مسئولان، کالاهای اساسی به میزان کافی در انبارها وجود دارد، ولی به دلیل نبود نظارت و رها شدگی بازار، بسیاری از کالاهای مذکور با چند برابر قیمت به دست مردم میرسد. این روزنامه همچنین در یادداشت روز خود با اشاره به دلایل فساد در سیستم بانکی کشور خطاب به رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مینویسد: مشکلات اصلی مردم و کشور آن چیزهایی نیست که شما فکر میکنید. مشکلات بانکی ما همین معدود آدمهایی هستند که نقدینگی عظیم کشور را به جای انداختن در مسیر تولید و رونق اقتصادی و حمایت از کارگر و کارخانه، در جیب بیانتهای کسانی میریزند که بیشتر آن را خرج خرید ملک و املاک در خارج میکنند و با تهماندهاش برای مردم سریال مثلث عشقی میسازند.
روزنامه ایران سفر اسحاق جهانگیری به سوریه و امضای ۱۱ سند همکاری بین ایران و سوریه را در صفحه نخست خود با عنوان دعوت اسد از ایران برای بازسازی سوریه برجسته کرده است. این روزنامه در واکنش به تحلیلها برجامی فوتبال مطلبی با عنوان «برجام فوتبالی» یا «خود تحریمی فوتبالی» به تحلیلهای ارائه شده از زاویهای دیگر نگریسته است.
روزنامه شرق عنوان پرونده بانک شهر روی میز مجلس را تیتر یک کرده و در مرکز صفحه نخست خود با چاپ تصویری از حسن روحانی در جلسه هیأت دولت با اشاره به ماجرای مجادله لفظی بین او و ضرغامی عنوان چرا ضرغامی به رئیس جهور حمله میکند؟ را تیتر گزارش خود انتخاب کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
«برجام فوتبالی» یا «خود تحریمی فوتبالی»
روزنامه ایران در یادداشتی با عنوان «برجام فوتبالی» یا «خود تحریمی فوتبالی» در صفحه نخست خود نوشت: مخالفان دولت برای اتفاق بازی ایران و ژاپن یک کلید واژه ساختهاند؛ «برجام فوتبالی». کلید واژهای متکی بر القای بیجهت بودن مذاکره و استفاده رقیب از موقعیتی که ما در آن سرگرم آن مذاکرات هستیم. اما بهنظر میرسد این بار دلواپسان فوتبالی باز هم «نعل وارونه» زدهاند. چرا که گل اول بازی ایران و ژاپن را باید «خود تحریمی فوتبالی» بدانیم نه «برجام فوتبالی». بهعبارتی اگر قرار باشد اتفاقات منجر به آن گل را با تحولات سیاسی تشابهسازی کنیم منطق حاکم بر رفتار ۵ بازیکن تیم ملی کشورمان در آن صحنه بیشتر شبیه رفتار سیاسی دلواپسان بود؛ شوریدن علیه منطق بازی و غافل شدن از محاسبهگری عقلانی.
بیایید یک بار دیگر آن صحنه را مرور کنیم؛ جریان گل به این صورت بود که «پاس اوساکو» به «مینامینو» رسید. کنعانیزادگان توپ را زد، اما بازیکنان ایران با این تصور که داور استرالیایی سوت زده و خطا گرفته، توپ را رها کرده و به سمت او رفتند. در آن صحنه توازن نیروهای دو طرف در مقابل دروازه ایران با احتساب بیرانوند، ۷ به ۲ بود. ۷ ایرانی و ۲ ژاپنی. اما غفلت چند ثانیهای ۵ بازیکن از منطق بازی این توازن را عملاً تبدیل به توازن ۲ به ۲ کرد؛ یک طرف بیرانوند و میلاد محمدی که مشغول التماس بازیکنان بود تا حواس شان به جریان بازی باشد، طرف مقابل هم مینامینو و اوساکو ژاپنی. درنهایت، اما نتیجه این توازن این بود که مینامینو توپ را برای اوساکو سانتر کرد تا او بدون کوچکترین مزاحمتی با ضربه سر دروازه بیرانوند را باز کند. برگردیم به تشابهسازی «دلواپسان برجامی» که حالا «دلواپس فوتبالی» شدهاند؛ باید اینجا به دلواپسان برجامی- فوتبالی گوشزد کرد که غفلت ۵ بازیکن ایران در بازی با ژاپن بسیار شبیه به نوع کنشگری سیاسی آن هاست که گاه میپندارند میتوان با شوریدن علیه چارچوبهای پذیرفته شده، منطقی و عقلانی بازی امتیاز به دست آورد و اگر این امتیاز با این شیوه کسب نشود، نتیجه ظلمی است که به ما روا شده است؛ یا تزریق این تفکر که اگر جایی عقب ماندیم نه حاصل بد کار کردن خودمان که محصول توطئه، ناداوری و ظلمی علیه ماست. در صحنه گل اول ژاپن درست به شیوه مرسوم دلواپسان، در حالی که رقیب سرگرم پیشبرد اهداف و روشهای منطقی خود برای رسیدن به نتیجه بود، ما سرگرم راه انداختن داد و بیداد و فریاد «وا عدالتا» و «وا ظلما» علیه داور شده بودیم. مهمتر اینکه فریادمان در حالی بلند شده بود که داور اصلاً کاری که ۵ بازیکن ایران تصور نمیکردند را از اساس انجام نداده بود؛ یعنی توهم غیر واقعی از وقوع یک ناداوری زمینهساز یک اعتراض بیموقع و فرصتسوز شد.
دنیا و نظام اجتماعی در همه سطوح و چارچوبهای خود منطق و چارچوبی دارد. چارچوب آن در زمین فوتبال یک چیز است، در تعامل بین حکومتها و جوامع یک چیز و در سیاستورزی در عرصه جهانی یک چیز دیگر. اما خروج از منطق بازی بدون توجه به تحولات و واقعیتهای اطراف آن همیشه یک نتیجه دارد؛ فرصتسوزی. با این توصیف خوب است دلواپسان همیشه معترض و نگران یک بار دیگر با خود گل اول ژاپن به ایران و تشابه آن با رفتارهایشان را مقایسه کنند. همان رفتارهایی که تأکیدشان بر این است که میتوان علیه اکثر قریب به اتفاق اصول منطقی زیست در عرصه جهانی و سیاستورزی در عرصه داخلی و بینالمللی حرکت کرد، اما نتیجهاش جلو افتادن رقیب از ما نباشد. آقایان دلواپس؛ باور کنید اتفاقی که در بازی ایران و ژاپن افتاد را با هیچ چسبی نمیتوان به مذاکره و برجام و مانندآن گره زد. آن اتفاق لگدمال کردن بیجهت منطق پذیرفته شده بازی بود. چیزی که نتیجهاش برگشتن ورق رقابت بود؛ یک «خود تحریمی فوتبالی».
مجادله لفظی ضرغامی و روحانی با چه هدفی برجسته میشود؟
خراسان در گزارشی با اشاره ماجرای مجادله لفظی ضرغامی و روحانی در جلسه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشت: برخی از فعالان رسانهای روایتی از جدال لفظی عزت الله ضرغامی با رئیس جمهور در جلسه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردند که با واکنش کاربران شبکههای اجتماعی روبه رو شد. دو روز پیش محمد ایمانی عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان طی یادداشتی در کانالش نوشت: آقای ضرغامی در جلسه اخیر شورای عالی فضای مجازی خطاب به روحانی گفته این حرفها چی بود که شما درباره حجاب و فضای مجازی و فیلترینگ در وزارت ارتباطات گفتید؛ بعضی از این سخنان غیر واقعی و برخی دیگر معارض ارزشهای اسلامی و انقلابی است. در پاسخ روحانی نیز گفته؛ من نباید به شما جواب بدهم، پاشو برو بیرون! ضرغامی هم پاسخ داده که شما نمیتوانید اعضای شورا را بیرون کنید. پس از آن، روحانی از جلسه بیرون رفته و به انتقاد ضرغامی که اعتراض برخی دیگر از اعضا هم بوده، پاسخ نداده است. علی نادری سردبیر سابق رجانیوز هم در استوری اینستاگرام خود مدعی شد: روحانی به ضرغامی میگه به شما ربطی نداره من چی گفتم. ضرغامی هم میگه به خودت و همه کس و کارت ربط نداره، به من ربط داره شما باید این جا توضیح بدید چرا این حرفها را زدی.
نادری در ادامه مانند روایت ایمانی را نقل کرده با این تفاوت که به نوشته نادری «روحانی میگه تا ضرغامی تو جلسه باشه من شرکت نمیکنم.» در همین باره عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان با انتقاد از موضع ضرغامی در کانال خود نوشت: شان حقوقی رئیس جمهور (هر کس که باشد) از ملت و نظام است. نباید در جمع زیر دست یا زمانی که مدیر جلسه است چشم در چشم یا انگشت در چشم و دو به دو تا مرز شکستن او پیشرفت، اشتباه است. نگوییم این روحانی با اون مواضع حقش هست. شان حقوقی ارجح است. ادبیات فاخر و کوتاه آمدن طرف مقابل معقولتر است.» از طرف دیگر برخی از چهرهها هم از رفتار ضرغامی دفاع کردند. توحید عزیزی فعال رسانهای اصولگرا، در توئیتی با هشتگ «ضرغامی دمت گرم» نوشت که اگر از شش سال قبل، هر وقت روحانی چنین سخنانی را بیان میکرد، آزادمردی به پا میخاست و از شیخ درباره سخنان نسنجیدهاش توضیح میخواست، وضع امروز مردم و مملکت، چنین نبود! حمید رسایی نماینده سابق مجلس هم در توئیتی نوشت: آقا ما ۴۰ سال قبل انقلاب کردیم تا کسی برامون ادای شاه را درنیاره! برخی از کاربران هم موضع گیری ضرغامی را مرتبط با انتخابات تحلیل کردند. ازجمله کاربری نوشت: «ضرغامی تلاش میکند با تندروی و درگیر شدن با روحانی و تکیه بر سابقهاش خود را به عنوان لیدر و نامزد انتخاباتی آینده بر اصولگرایان و طیفهای مخالف روحانی_ لاریجانی تحمیل کند». کاربر دیگری هم نوشت: «ظاهرا تنها فرق ضرغامی با احمدینژاد ظاهرشه.» کاربر دیگری هم تصریح کرد: نقد رئیس جمهور حساب و کتاب خودش را دارد
تحریک روحانی و هل دادن او به تقابل و درگیری با نظام وتیز کردن او در این شرایط طبیعی نیست ... این رفتارانقلابیگری نیست تندکردن فضای سیاسی است. با چه هدفی؟
چگونه در هر فسادی پای یک بانک در میان است؟
محمد صرفی در یادداشت روز امروز کیهان با عنوان سلاموعلیک ۳ میلیاردی با راننده مینیبوس آزادی-ونک نوشت: در اغلب مشکلات و حتی مفاسد اقتصاد ایران، بانکها نقش و یا نقش اساسی دارند و به قول معروف همیشه پای یک بانک در میان است. مسئولین محترم دولت اگر به دنبال حل مشکلات بانکی هستند، لازم نیست امتیاز هستهای و غیرهستهای به غرب بدهند. کافی است دور و بر خود را نگاه کنند. اغلب مشکلات این حوزه از آنچه فکر میکنند نزدیکتر و از قضا حلش سادهتر است.
این روزها دادگاه فساد بانک سرمایه؛ زیرمجموعه صندوق ذخیره فرهنگیان در حال برگزاری است. دقت در جزئیات پرونده، موارد جالبی را نمایان میکند. قائممقام سابق بانک وامی کلان و بدون وثیقه (۱۳۰ میلیارد تومان) را به یکی از متهمین پرداخت و در قبال آن ۲ و نیم میلیارد میگیرد و در منزلی لوکس در شمال پایتخت که متعلق به همان فرد است، سکونت دارد! ۹۴ درصد مطالبات بانک بعید است وصول شود. اگر بخواهید وامی ۵ میلیونی از بانکی بگیرید، آنقدر چک و سفته و گواهی کسر از حقوق و... از شما میخواهند که خیلیها اصلاً قادر به فراهم کردن نبوده و دست از پا درازتر از در بانک بیرون میآیند. اما وقتی دادگاه از مدیرعامل سابق بانک و متهم فعلی میپرسد چرا این وامهای کلان را بدون وثیقه لازم و معتبر دادید، متهم با گستاخی میگوید؛ «ما در بانک هیچ جایی و در هیچ قانونی در رابطه با اخذ وثایق چیز معینی نداریم و این بر عهده مدیران واگذار شده است!» آقای مدیر توضیح نمیدهد که سهل گرفتن و نگرفتن وثیقه چرا همیشه شامل حال وامهای میلیاردی و کلان میشود و مردم عادی از این مرحمت محروماند.
البته همینجا یک نکته مهم نیز باید بیان شود و آن اینکه اینها به هیچ عنوان به معنای متهم کردن هزاران کارمند و مدیر پاکدست و شریف بانکهای کشور نیست. شخصاً مدیر بانکی را میشناسم که وقتی چند نفر از متقاضیان مستضعف، تقاضای وامی اندک و ضروری داشته و قادر به تامین ضامن نبودهاند، خود ضمانت آنها را برعهده گرفته است و وقتی با هشدار همکار خود روبهرو میشود که ممکن است بروند و اقساط خود را ندهند در پاسخ میگوید؛ عیبی ندارد، اگر ندادند خودم میدهم. متخلفان بانکی نسبت به قشر خدوم و پاکدست، اندک هستند، اما ضربهشان چنان سنگین و سیاه است که متاسفانه ذهنیت اغلب جامعه را دچار تردید و بدبینی کردهاند.
یکی از متهمان این پرونده عجیب و غریب، اولین وزیر کار دولت نهم است که پس از حدود یک سال از وزارت استعفا میدهد. پرویز کاظمی در مصاحبهای درباره آخرین جلسه خود با احمدینژاد پیش از استعفا و در مقابل پیشنهاد کار در بخشی دیگر میگوید؛ «گفتم شما اصلا نگران من نباشید. من گواهینامه رانندگی دارم. مینیبوس میخرم. از میدان آزادی تا ونک میروم و مسافر هم میزنم!»، اما جناب وزیر سابق بهجای رانندگی مینیبوس در خط آزادی-ونک، رئیس هیئت مدیره بانک سرمایه میشود. در جلسه سوم دادگاه، قاضی از وی میپرسد شما رحمتالله اسدی را میشناسید؟ کاظمی پاسخ داد: بله. قاضی پرسید ایشان چه ارتباطی با شما دارند؟ کاظمی گفت: با هم سلام و علیکی داشتیم! قاضی پرسید: آیا کار مالی و بانکی هم داشتهاید؟ متهم پاسخ داد: خیر. قاضی میگوید، اما وی با نامهای جعلی از یکی از شعب بانک سرمایه ۳ میلیارد تومان پول به حساب همسر شما واریز کرده است. متهم که جواب خاصی برای گفتن ندارد، اما در جلسه بعدی (دیروز) پاسخ جالبی میدهد و میگوید شرکتی کرهای سی میلیون یورو از دولت طلب داشت و کارش گیر بود و من به آنها مشاوره دادم و آن ۳ میلیارد حق مشاوره من بود! وقتی هم که قاضی میپرسد پس چرا به جای حساب خودتان به حساب همسرتان واریز شد، متهم جوابی ندارد.
آقای روحانی محترم! آقای ظریف عزیز! ۸ وزیر گرامی که نامه مینویسید تا مسیر مشخص و قانونی را دور بزنید و لوایح FATF تصویب شود، مشکلات اصلی مردم و کشور آن چیزهایی نیست که شما فکر میکنید. مشکلات بانکی ما همین معدود آدمهایی هستند که نقدینگی عظیم کشور را به جای انداختن در مسیر تولید و رونق اقتصادی و حمایت از کارگر و کارخانه، در جیب بیانتهای کسانی میریزند که بیشتر آن را خرج خرید ملک و املاک در خارج میکنند و با تهماندهاش برای مردم سریال مثلث عشقی میسازند تا «شهرزاد» برایشان قصه هزار و یک شب بگوید و سرگرمشان کند.