بازتاب راهپیمایی ۲۲ بهمن در رسانه ها، آخرین نفسهای داعش در هجین؟، «شبی که ماه کامل شد» رکورددار سیمرغها، اخذ مالیات از سود سپردههای اشخاص حقوقی در سال ۹۸، ضرغامی؛ هر روز یک ماجرا!، تخریب سران قوا در راهپیمایی قم، ورود به دهه پنجم انقلاب، شورای اقتصاد و کبریتهای بیخطر، اولویتهای اساسی اصلاح بودجه، راهی برای عبور از تنگناهای اقتصادی، بلند شدن صدای اعتراض از ترکیه به وضعیت مسلمانان چین و توزیع اینترنتی گوشتهای وارداتی از ۲۵ بهمن، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۳ بهمن ماه در حالی پس از چند روز تعطیلی و عدم انتشار مطبوعات بر پیشخوان روزنامه فروشیها قرار گرفت که بازتاب راهپیمایی روز گذشته مردم در سراسر ایران با تیترها و تصاویر مرتبط با ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامی صفحات نخست همه آن را شکل داده است. فرازهایی از سخنان رئیس جمهور در میدان آزادی و چند موضوع دیگر، از جمله اخبار اختتامیه جشنواره فیلم فجر و اولویتهای اساسی اصلاح بودجه در کنار تحلیلهایی از چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب در روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
پایین آمدن نرخ ارز بعید نیست؛ اگر...
حیدر مستخدمین حسینی در یادداشتی که روزنامه آرمان امروز منتشر کرده، نوشت: اقتصاددان نرخهایی که مرتبط به بازار پول هستند مثل نرخ سود بانکی یا نرخ ارز از متغیرهای کلیدی اقتصاد محسوب میشوند و در نتیجه اگر دولت، بانک مرکزی و مقامات اقتصادی کشور با یک برنامه همپوشانی و اتفاقنظر در حوزه سیاستگذاری اقتصادی گام بردارند، قطعا میتوان تاثیرش را روی نرخها دید. اگر مرکز پژوهشهای مجلس عنوان میکند که باید از سپردههای اشخاص حقوقی مالیات دریافت شود به نادرست بودن نرخ سود بانکی برمیگردد که باعث شده بانکها در قبال اعطای تسهیلات از شرکتها و اشخاص حقوقی سپرده بخواهند. سپردهای که متناسب با مبلغ تسهیلات باشد و این سپرده تا پایان مدت تسویه باید در نزد بانکها بماند. این به لحاظ ناصحیح بودن نرخ سود بانکی است که این اتفاق انحرافی در اقتصاد پیش میآید و حالا روی آن اتفاق ناصحیح، مرکز پژوهشها پیشنهاد اخذ مالیات میدهد.
در خصوص نرخ ارز هم به همین صورت است و دولت نباید نرخ ارز را به عنوان یک منبع درآمدی تلقی کند بلکه به عنوان یک منبع اقتصادی که نقش کلیدی برای تنظیم واردات و صادرات میتواند تلقی شود، دیده شود. یعنی هم دولت هم بانک مرکزی و هم مقامات اقتصادی کشور در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها نرخ ارز را به عنوان یک منبع درآمدی نبینند بلکه به عنوان یک عامل تعادل بخشیدن به حوزههای اقتصاد و بازارهایش مثل بازار پول، سرمایه، کالا، بیمه، تولید و کار تلقی کنند. چنانچه امروز یک اقتصاد صحیح در کشورها به دنبال این عامل است که آن نرخهای کلیدی مثل نرخ بهره یا سود بانکی و همچنین نرخ ارز بتوانند این وظیفه مهم را ایفا کنند. وقتی که اقتصاد روی تعادل باشد، قطع یقین مردم پساندازهای خود را برای سرمایه گذاری به سمت خریدن ارز پیش نمیکشند. چنانچه بین سالهای ۸۱ تا ۹۰ این اتفاق پیش آمد که مردم برای پسانداز در خانههایشان ارز نگه نمیداشتند و در بازگشت از سفرهای خارجی، ارز را به صرافیها میفروختند. چه اتفاقی پیش آمد که عامل ازهم گسیختگی نرخ ارز، افکار مردم، بنگاههای اقتصادی، بحثهای مربوط به واردات و صادرات را تحت تاثیر قرار داد؟ به علت اینکه اقتصاد از تعال خود خارج شده بود. حالا اگر دولت، بانک مرکزی، مقامات و سیاستگذاران اقتصادی با کمک مجلس اهم مطلب را بر این بگذارند که از این متغیرها برای پیشبرد برنامههای اقتصادی و تعادل بخشیدن اقتصاد استفاده کنند، قطعا حرف رئیس کل بانک مرکزی صحیح است که نرخ فعلی به هیچ وجه قیمت ذاتی دلار نیست. نرخ ارز فعلی اگر با هر محاسباتی انجام شود، این نرخ نباید باشد و باید پایینتر قرار بگیرد. مدلهای مختلفی برای تعیین نرخ ارز وجود دارد. یک مدل کسر تورم خارجی از تورم داخلی و اضافه کردن آن به نرخ پایه است. این یکی از مدلهاست که تعدادی از اقتصاددانها به آن اکتفا و مطرح میکنند. صرفنظر از تورم کشورهای جهانی و اروپایی، ملاک قرار دادن تورم کشورهایی که با ایران مبادلات تجاری دارند در این محاسبات مهم است. طرف تجاری ما کشورهایی مثل کره، هند، چین، عراق و ترکیه هستند که اگر نرخ تورم این کشورها را در نظر بگیریم و از تورم خودمان کسر کنیم، به عنوان یکی از مدلهای تعیین کننده، نرخ ارز بالای هفت، هشت هزار تومان نخواهد بود و آقای همتی هم به درستی اشاره کردهاند. بانک مرکزی یک عامل برای اصلاح ساختار ارز و ریال در اختیار ندارد. مهمترین و اصلیترین وظیفه بانک مرکزی حفظ ارزش پول است و هر آنچه باید صورت دهد تا ارزش پول ملی ما نه تنها حفظ شود بلکه افزایش هم پیدا کند و در قبال جبرها و زمینههایی که ساختارهای افزایش نرخ ارز را برای افزایش صادرات مهیا میسازند، باید ایستاد. رئیس کل بانک مرکزی و سیاستی که بانک مرکزی در این مدت اخیر پیش گرفته در جهت آن اصلاح ساختار به تعادل کشاندن اقتصاد است. اگر این اتفاق مبارک صورت بگیرد، پایین آمدن نرخ ارز بعید نخواهد بود. در کنار این مدیریت، پیمانهای پولی و منطقهای برای مبادلات و تبادلات پولی بین کشورها میتواند نقش کلیدی داشته باشد. چنانچه حذف دلار یکی از این مقدمات بوده است. مبادلات پولی بین ایران و ترکیه، ایران و چین، ایران و کره، ایران و هند و دیگر کشورها، میتوان براساس پیمانهای پولی و کالایی، افزایش نرخ ارز را متوقف کرد و آرام آرام به سمتی کشاند که این نرخ بتواند به وضعیت تعادلی خود برسد. این قدرت را اقتصاد ما میتواند داشته باشد منتها با یک تصمیم و مدیریت دلسوزانه و مدبرانهای که ناشی از عدم دخالت دولت در کسب درآمد برای نرخ ارز باشد.
مهمترین پیام راهپیمایی باشکوه دیروز چه بود؟
جعفر بلوری در یادداشت روز امروز روزنامه کیهان با عنوان مهمترین پیام راهپیمایی دیروز نوشت: «بههم ریختگی جبهه دشمن» و اثبات این ادعا که محاسبات آنها گاهی، چقدر «پرت» است، یکی دیگر از برکات چهلمین سالگی انقلاب اسلامی ایران بود. دشمن محاسبه کرده بود، با تحریمهایی که به قول «ترامپ»، «تاکنون علیه هیچ بنی بشری وضع نشده» و سوءاستفاده از مشکلات اقتصادی مردم، میتواند راهپیمایی مهم و حساس دیروز را از رونق بیندازد. البته، این فقط تصور و محاسبه دشمنان بیرونی نبود که غلط از آب درآمد. برخی در داخل هم دچار اشتباه محاسباتی شده و تصور میکردند، ۲۲ بهمن امسال، مردم به نشانه اعتراض به مثلا گرانی، حضور کم رنگی خواهند داشت. دیروز مردم این محاسبات را بههم ریختند و نشان دادند، بهرغم همه مشکلات که بعضا ریشههای آن در بیرون از این سرزمین است، نظام را نه فقط «قبول» دارند، بلکه به آن از ژرفای دل عشق میورزند، هرچند انتقادات جدی هم به دولت داشته باشند. شاید بتوان گفت، مهمترین پیام راهپیمایی باشکوه دیروز همین بود.
دیروز دشمن فقط تحقیر نشد. شوکه هم شد. بررسی واکنش رسانههای فارسی زبان دشمن به خوبی نشان میدهد، آنها ساعتها در شوک غلط از آب درآمدن محاسباتشان هستند. بیبیبی فارسی دیروز تصویری را برای راهپیمایی ۲۲ بهمن برگزید که، جمعیت را نشان ندهد! شبکههای اجتماعیشان هم، گواینکه تصور میکردند «کار تمام است» خوراک تبلیغاتی مناسبی تهیه نکرده و نتوانستند علیه مردم آنطور که باید، مانور دهند. دیروز موج عظیم مردمی که به راه افتاد، همه تلاشها و محاسبات دشمن را شست و بُرد.
پیش از این طی یادداشتی در همین ستون نوشتیم که «به معجزه عادت داریم.» خروش میلیونی مردم در ۲۲ بهمن امثال کم از معجزه نداشت. تصور کنید این همه کمکاری از دولت، گرانی، افسارگسیختگی شبکههای اجتماعی و سمپاشی افکار عمومی، مشکلات اقتصادی، فساد و فیشهای نجومی و... هم باعث نشد، مردم، دل از نظام مقدس جمهوری اسلامی بکنند.
انقلاب ما دیروز در میان تمام نامردیها، تمام تحریمها، تمام هجمهها، تمام فسادها، تمام خیانتها، تمام دشمنیها و فشارها، گامهای بلند خود را به سوی قله سرافرازی ادامه داد و چهل ساله شد تا کور شود هر آنکه نتواند دید. دیروز مردم نشان دادند اینکه امام راحل میگفت: «ملت ایران بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله (ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمومنین (ع) هستند.» یعنی چه.
مخاطب نکته آخر این وجیزه مسئولین محترم کشور هستند. داشتن چنین مردمی، افتخار بزرگی است. باید قدردان این مردم بود. کاستن از مشکلات اقتصادی و بیکاری، انتظار زیادی نیست. رسیدن به این هدف نیز، کار شاقی نیست. وضعیت امروز حاصل چشم دوختن به دستان دشمن است. کجای دنیا برای بهبود شرایط کشور، به دستان دشمن مینگرند؟! خاصیت دشمن، کینهتوزی و دشمنی است. ۶ سال به امید آن چند کشور بدعهد نشستیم نتیجه شد «وضعیت امروز». با داشتن چنین مردمی پیمودن قلههای پیشرفت، کار سختی نیست. دیروز با کمک همین مردم بینی دشمن به خاک مالیده شد. با کمک همین مردم میتوانیم، از این مرحله نیز بهخوبی عبور کنیم... .
مرزهای آزادی اندیشه و آزاد اندیشی کجاست؟
حسن دادخواه طی یادداشتی که در شماره امروز همدلی چاپ شده نوشت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طبعا باید فضایی آزاد برای متفکران و اندیشمندان دانشگاهی و حوزوی فراهم میشد تا با نشاطتر و آزادانهتر از پیش از انقلاب، به واکاوی و بازشناسی و تبیین و نقد و بررسی اندیشه و آموزهها و باورهای دینی بپردازند و خوشبختانه این گونه شد.
از دو دهه گذشته، در دانشگاهها نشستها و تشکیلاتی با عنوان کرسیهای نظریهپردازی و تریبون آزاد اندیشی راه اندازی شد تا دانشگاهیان بتوانند در این نشستها با حضور کارشناسان دینی، دیدگاهها و نظرات خویش را در باب اندیشه اسلامی و اعتقادات مطرح کنند.
با گذشت زمان و پس از سرد شدن ذوق زدگیها، این پرسش در اذهان دغدغهمندان شکل گرفت که بالاخره اسب آزادی اندیشه در عرصههای دینی تا کجا میتواند سوار خود را پیش ببرد؟ مرزهای آزادی اندیشه و آزاد اندیشی کجاست و خط قرمز آن کدام است؟ این دغدغه و پرسش، گویای آن است که نزد این افراد دغدغهمند، اصولا آزادی اندیشه بهخصوص در عرصههای دینی نمیتواند بی مرز و محدوده باشد.
واقعیت این است که «آزاداندیشی»، از دو واژه مناقشه برانگیز تشکیل شده است. بیگمان این آزادی و اندیشهورزی، اگر در عرصه دین و باورهای دینی مطرح شود، بر مناقشه میافزاید. برخی دینداران و کارشناسان دینی و پژوهشگران بر این باورند که اندیشه ورزی در باورهای دینی نباید از چنان آزادی برخوردار باشد که اصول و ریشههای باورهای دینی را زیر سوال ببرد و موجب سستی ایمان دینداران شود.
نباید فراموش کرد که اندیشه ورزی در درون خویش متصف به اخلاق اندیشمندی است. یک اندیشمند، نیک میداند که در مسیر کار خود نباید شخصیت انسانها را لکهدار کند یا در امر اندیشهورزی از سازوکارهای نادرست و غیرمنطقی برای طرد و ردّ طرف مقابل استفاده کند.
از آن سو مشاهده میشود دغدغهمندانی که برای آزاد اندیشی حد و مرز میشناسند، برای تعیین حد و مرز برای آزادی اندیشه، حد و مرز نمیشناسند. گاهی باورهای دینی را مرز آزاد اندیشی میدانند و گاهی یک فرد و یا یک شکل از حکومت دینی و یا باورهای مسلط در میان مردم را مرز آزادی اندیشه قرار دادهاند.
به هر حال، به هیچ عنوان نباید با تعیین مرزهای متنوع و متعدد و ذوقی و حاکمیتی، آزاد اندیشی را دچار چنان محدودیتی کرد که عملا هیچ نتیجهای از اندیشهورزی حاصل نشود و نشستهای آزاد اندیشی فقط به تکرار و شرح اندیشههای موجود بپردازد.
تاریخ تحولات اندیشه بشری در شرق و غرب زمین نشان میدهد که بسیاری از اصول به ظاهر مسلم و مقدس و باورهای چیره و مسلط در میان مردم و محافل فکری، با طرح دیدگاههای نو و تازه، زیر سوال رفته و به زیر کشیده شدند و تفکرات و دیدگاههای نو به جای آن نشسته است.
مسئولین از مردم فاصله گرفتند
محمدرضا عارف نماینده مجلس طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران نوشت: انقلاب در طول ۴ دهه گذشته دستاوردهای ارزشمندی داشته که در نگاه کلی میتوان از آن در قالب دغدغه مسئولان، دولتها، حاکمیت ارزشها و پاسخگویی به مطالبات مردم یاد کرد، اما آنچه میتوانم به عنوان کسی که انقلاب را درک کرده و در سالهای قبل از انقلاب حضور داشته و با شرایط کشور بخصوص در دو دهه گذشته مأنوس بوده، بگویم این است که تا رسیدن به آن هدف نهایی انقلاب خیلی فاصله داریم؛ نمیگویم متوقف شدهایم، اما فاصله ما زیاد است. البته کارهای ارزشمندی هم صورت گرفته است.
دلایل توجیهی هم برایش داریم و آن مشغلههایی است که خصوصاً در سالهای اول انقلاب با آن مواجه بودیم. ما باورمان نمیشد که انقلاب به این زودیها پیروز شود؛ به یک باره انقلاب پیروز میشود. حکومت کردن سازوکار خودش را دارد و طبیعتاً یک عده جوان انقلابی با انگیزههای معنوی، اما تجربه حداقلی نمیتوانند درست حکومت کنند. در عین حال یک حکومت ارزشی بود که شعار آزادی و استقلال جزو شعارهای اصلی آن محسوب میشد و طبیعی بود که در این شرایط منافع غرب به خطر بیفتد و قابل پیشبینی بود که انقلاب با حملات و مخالفتها و دشمنیهای شرق و غرب از روز اول پیروزی مواجه شود. اکنون که چهار دهه از انقلاب اسلامی میگذرد و برای ورود به دهه پنجم انقلاب آماده میشویم نیاز به ارزیابی و آسیب شناسی عملکرد چهار دهه گذشته داریم که در چه مواردی موفق بودیم و چرا؛ و در چه مواردی ناموفق بودیم و چرا.
ما برای این که حضور مردم را داشته باشیم باید مطالبات آنها را پیگیری کنیم در این مسیر کند حرکت میکنیم نمیخواهم بگویم عقبگرد داشتهایم که البته گاهی هم داشتهایم که بخشی از آن ناشی از فاصله گرفتن مسئولین از مردم است. گاهی یک مسئول باور میکند که صاحب انقلاب است و اوست که باید حرف آخر را بزند و خود را کارگزار مردم نمیداند. مسئولان باید یادشان باشد و بدانند مردم صاحب انقلاب هستند مسئولان کارگزار مردم هستند رئیس مردم نیستند آنها منویات مردم را کارگزاری میکنند اگر این نگاه در مسئولین ایجاد شود، در دهه پنجم راحتتر در مسیر پیشرفت حرکت خواهیم کرد.
یکی از مشکلات این است که مسئولین از مردم فاصله گرفتند که معمولاً کار را بهانه میکنند و این به هر صورت قابل توجیه نیست مردم باید احساس کنند مسئولین از خودشان هستند که البته واقعیت هم همین است یک مسئول در بالاترین سطح کار میکند و روزی که دوران مسئولیتش تمام میشود مثل مردم است، این نشانه مردمی بودن انقلاب است البته آنچه مهم است این است که ما چاره اندیشی کنیم چرا بین مردم و مسئولین فاصله افتاده است که بخشی توجیهات کاری دارد و بخشی هم به مسائل شخصیتی افراد برمیگردد و اینکه به علت مشغله کاری مسئولین فرصت نمیکنند روی خود کار فرهنگی انجام دهند. ما به رشد فرهنگی نیاز اساسی داریم.