توافق مهم در سوچی، واکنشها اقدام تروریستی در سیستان و بلوچستان، جزئیات دیدار کروبی با چند روحانی اصلاح طلب، FATF در تقاطع مصلحت و دلواپسی، مزایا و معایب دلاریسازی، راهحل صلح؛ «مذاکرات سوری-سوری»، سوداگری خودروسازها بر موج قیمت ها، سهمیه ویژه برای زنان در انتخابات، جای خالی سفرهای آنلاین در گردشگری ایران، جشم استقبال از خروج آمریکا، دیدار خواهر امام موسی صدر با پاپ و ادامه تحلیلها درباره بیانیه گام دوم رهبر انقلاب از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه بیست و هفتم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که توافق مهم در سوچی، شکست آمریکا در ورشو و واکنشها وتحلیلها درباره ارتباط حادثه تروریسی خاش با خارج از مرزها و اجلاس ورشو از مهمترین عناوینی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
اولویت با پیشگیری از جنایت ترویستی باشد
روزنامه جمهوری اسلامی دربخشی از سرمقاله امروز خود درباره حادصه تروریستی خاش نوشت: مسئولان ما که در نهایت دلسوزی با انتشار بیانیهها و اظهارنظرهایشان از جنایت انفجار اتوبوس حامل نیروهای سپاه پاسداران در جاده خاش – زاهدان ابراز تاسف کرده اند، همگی عاملان و آمران و حامیان این جنایت را محکوم کرده و برای گرفتن انتقام از آنها وعده دادهاند. این اقدام و این وعده را تحسین باید کرد، ولی در کنار این تحسین باید به این سوال مهم نیز جواب داده شود که با توجه به تجربیات فراوانی که در زمینه جنایات عوامل مزدور صهیونیسم و آمریکا و ارتجاع عرب در منطقه بلوچستان داریم چرا از نیروهایمان در این منطقه مراقبت بیشتری نمیکنیم؟ سوال مهمتر اینکه تا چه وقت قرار است شاهد چنین قربانی دادنهائی باشیم و به ابراز تاسف اکتفا کنیم؟ حتی انتقام گرفتن از عاملان و آمران و حامیان تروریستها که چنین نیروهای زبدهای را از ما میگیرند نیز کافی نیست. انتقام گرفتن که این نیروها را به ما بر نمیگرداند. ما باید برای جلوگیری از قربانی شدن این نیروها اقدام کنیم تا اینطور نباشد که یکباره ۲۷ نیروی کارآمدمان را از دست بدهیم.
هنوز زمان زیادی از فاجعه آتش گرفتن یک هواپیمای نظامی در یکی از فرودگاههای کرج که در آن ۱۵ نفر جان باختند نگذشته که شاهد فاجعه انفجار اتوبوس در جاده خاش – زاهدان هستیم. در فاجعه هواپیما، اکثر قربانیان، نیروهای زبده و متخصص نظامی در سطح بالا بودند. رعایت تمام مسائل ایمنی برای فرود بیخطر این هواپیما از وظایف قطعی کسانی بود که در این زمینه مسئولیت دارند. عدم توجه عمیق به این مسئولیت که منجر به از دست رفتن چنین نیروهای کارآزمودهای شد، بهیچوجه قابل توجیه نیست. چرا وقتی چنین فاجعههائی رخ میدهد، کسی درباره این نکته مهم چیزی نمیگوید؟ و چرا بعد از مدتی همه چیز فراموش میشود؟
همانطور که رهبر انقلاب در پیام تسلیتشان به مناسبت شهادت پاسداران در بلوچستان تاکید کرده اند، ارتباط عاملان این جنایت با سازمانهای جاسوسی منطقه و فرامنطقه، قطعی است. به همین دلیل، مسئولان اطلاعاتی و امنیتی میبایست مراقبتهای لازم را به تناسب اقتضائات منطقه به عمل میآورند تا این جنایت رخ ندهد.
علاوه بر سازمانهای جاسوسی منطقه و فرامنطقه، نقش احتمالی عوامل داخلی نباید مورد غفلت قرار گیرد. چه بسا افرادی که بظاهر از تروریستها ابراز انزجار و آنها را محکوم میکنند، با آنها همفکر و همراه هستند و در تسهیل شرایط برای آنها نقش دارند. مسئولان اطلاعاتی و امنیتی باید به این نکات توجه کنند تا بتوانند مانع جنایاتی از قبیل: حمله انتحاری به اتوبوس پاسداران شوند. آنچه باید مورد توجه و اهتمام نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گیرد، پیشگیری از جنایت است. انتقام گرفتن از جنایتکاران در درجه دوم قرار دارد؛ و سرگرم شدن نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به اموری غیر از مراقبتهای لازم به ویژه در مناطق حساس برای تامین امنیت، بهیچوجه جایز نیست. از دست دادن اینهمه نیروی مخلص و کارآمد، خسران بزرگی است که نباید اجازه تکرار آن داده شود.
اگر برجام نبود و اگر FATF نباشد
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان اگر برجام نبود و اگر FATF نباشد نوشت: هفته پیش کنفرانس «آسا» [امریکایی، سعودی و اسرائیلی]درباره خاورمیانه در ورشو برگزار شد. امریکاییها که رئیس هیأت مدیره این کنفرانس هستند و عربستان صندوقدار آن و اسرائیل نیز مدیرعاملش است، تا آغاز این نشست چند گام از ادعاهای اولیه خود عقبنشینی کردند. ولی امیدشان این بود که از تنور ورشو نانی برای خودشان بپزند، فقط برایشان معلوم نبود که این تنور تا چه حد داغ شود که در پایان کنفرانس معلوم شد سردتر از آن بود که نان به دیواره تنور حتی بچسبد؛ لذا نان آنان داخل تنور افتاد و سوخت. پرسشی که اکنون باید طرح کرد این است که اگر برجام نبود این کنفرانس چه وضعیتی داشت که اکنون ندارد؟ خب براحتی میتوان مدعی شد که هیچ فرقی نمیکرد و حتی از ترس قدرت تندروهای ایران برگزار هم نمیشد و حتی بالاتر از آن اینکه، اگر برجام نبود تا حالا عربستان سعودی و اسرائیل از صفحه روزگار محو و امریکا نیز دچار فروپاشی شده بود و خلاصه همه چیز گل و بلبل بود.
به احتمال فراوان میتوانستند بگویند تا کنون ظهور آقا امام زمان (ع) هم محقق شده بود و فقدان همه این خوبیها ناشی از پذیرش برجام است! شاید بتوان از موضع طرفدار برجام هم نکات مقابلی برشمرد. اینکه اگر برجام نبود اصلاً نیازی به این کنفرانس نبود، چون آنان بدون این کنفرانس و تاکنون به اهداف شوم خود میرسیدند. اگر از این دو نگاه بگذریم باید بگوییم که میتوان نگاه منصفانهتری هم داشت و اینکه استقبال نکردن جامعه جهانی از این کنفرانس ریشه در شکستن اجماع شورای امنیت علیه ایران دارد. همان اجماعی که قطعنامههایی با ۱۵ رأی مثبت علیه ایران صادر میکرد، میتوانست چنین نشستهای اجماعی نیز ترتیب دهد. در واقع مسأله اصلی ما در برجام کنار گذاشته شدن قطعنامههای شورای امنیت بود و نه حتی تحریمهای ایالات متحده. باید به یاد آورد که اصولگرایانی که میگفتند مردم نمیدانند «تحریم نمنه» و «آن قدر قطعنامه دهید که قطعنامهدان شما پاره شود»، امروز بطور حتم در برابر چنین نشستهایی منفعل و ناکارآمد میبودند. هرچند ما نتوانستیم یا نخواستیم که منطق برجام را در سایر روابط خود با جهان غرب ادامه دهیم، ولی همین مقدار از برجام که متن مؤثری برای جلوگیری از اجماعی مؤثر در سازوکار رسمی شورای امنیت علیه ما است، دستاورد بزرگی محسوب میشود. شاید کمتر کنفرانسی باشد که ایالات متحده تشکیل داده، ولی تا این حد منفعل و منزوی شده باشد. جالب اینکه همزمانی حکم دادگاه لاهه نیز میتواند تاحدی دستاوردی متأثر از همین فضا تلقی شود که امیدواریم مجموعه تندروان و آنان که تحت تأثیر این جماعت هستند از این وقایع متنبه شوند. شاید این درسی باشد که حداقل بیش از اعضای مجمع تشخیص مصلحت را پیامک باران نکنند و از طریق تهدید جلوی تشخیص مصلحت این کشور را نگیرند و اجازه دهند که لوایح مربوط به FATF در یک محیط آرام و عقلانی به تصویب برسد.
دستاوردها و ناکامیهای آمریکا در اجلاس ورشو
علی خرم استاد دانشگاه- حقوق بینالملل در یادداشت روز امروز روزنامه آرمان امروز نوشت: مایک پمپئو، در کنفرانس مطبوعاتی ورشو اعلام داشت در این کنفرانس یک نفر نبود که از ایران دفاع نماید و هرچه راجع به ماهیت ایران گفتیم، هیچکس مخالفت نکرد. این هم هشدار دیگری است به سیاست خارجی که اگرچه نمایندگان ۶۰-۷۰ کشور گزیده شده شرکت کرده بودند، ولی این به نحوه تعامل با این ۶۰ کشور برمیگردد که عموما ظاهرا ابراز دوستی مینمایند و درعمل مقابل ایران مینشینند. ماهیت این اجلاس و هدفی که پیگیری نمود در روابط بینالملل کم سابقه و در عرض ۳۰ سال گذشته بیسابقه محسوب میشود. در مقاله دیگری عرض شد که ساختار و هدف چنین اجلاسی در تعارض آشکار با حقوق بینالملل و منشور ملل متحد است. اگر حتی جمهوری اسلامی به گفته برگزارکنندگان اجلاس، خطاهای زیادی انجام داده باشد، باید از نظر سیاسی به شورای امنیت و از نظر حقوقی به دیوان بینالمللی دادگستری مراجعه نمایند. نمیتوان به دلخواه، جمعی از کشورها را گردآورده و دیدگاهها و سلیقههای خود را به نام آنان به جهان اعلام نمود. سردمداران آمریکا، چون میدانند از راههای مشروع، حقوقی و قانونی نمیتوانند ایران را به عنوان یک عضو جامعه بینالمللی در مورد اتهاماتش مورد مشروعیت زدایی قرار دهند، با تشکیل اجلاسی نمایشی قصد دارند به دنیا اعلام نمایند که جهان با جمهوری اسلامی در تضاد و تقابل است و ... این ابزار لازم را به آمریکا، اسرائیل و اعراب بدهد که علیه ایران وارد اقدامات مخرب و عملی گردند. دولت راستگرای لهستان فریب آمریکا را خورد و با برگزاری چنین اجلاسی خود را به عنوان متزلزل کننده حقوق بینالملل به جهان معرفی نمود.
اگرچه وزیرخارجه لهستان مجبور گردید در کنفرانس مطبوعاتی، سخنان مایک پمپئو را نقض نموده و اعلام داشت به عنوان یک عضو اتحادیه اروپا خواهان حفظ برجام و پیاده شدن راهکار مالی اروپا برای ایران است، ولیکن در نطق افتتاحیه خود گفت: هدف آمریکا و اروپا در مورد ایران یکی است و فقط در روش با هم متفاوت هستند و درباره نقش ایران در بیثبات نمودن خاورمیانه سخنرانی کرد. نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل که از خوشحالی در پوست نمیگنجید تعجب خود را پنهان نداشت و گفت: ما و رهبران اعراب برای مقابله با ایران داریم زیر یک سقف همکاری میکنیم. اگر بتوان گفت: آمریکا در برگزاری این اجلاس موفقیتهایی داشت که ائتلافی هرچند صوری علیه ایران به وجود آورد، ولی ناکامیهای فراوانی هم داشت. میزبان از تفاوت موضع با آمریکا در مورد حمایت از برجام سخن گفت، اروپای غربی از این اجلاس پشتیبانی نکرد و روسیه علیه اجلاس اعلامیه داد. چین و ترکیه اصولا شرکت نکردند و بدین ترتیب جهان نه تنها در مورد ونزوئلا دوپارچه شد بلکه در مورد ایران هم به دو بخش تقسیم شد. آمریکا و متحدینش قصد دارند پس از صحنه اول نمایش تبلیغاتی، ائتلافی سیاسی علیه ایران بهوجود آورند تا زمینه برای مشروعیت درگیری احتمالی فراهم شود و در آنصورت هیچکس اندیشه اعتراض به خود راه ندهد. عدم مخالفت کشورهای شرکت کننده در این اجلاس نسبت به اتهامات وارده به جمهوری اسلامی حاکی از طراحی اولیه توطئه است. آمریکا برای تکمیل سناریو، دو گروه مواجب بگیر خود یعنی سازمان مجاهدین و سلطنتطلبها را به محل کنفرانس آورد تا به جهانیان سست شدن مشروعیت جمهوری اسلامی را خاطرنشان سازد. اجلاس بیانیه پایانی نداشت که نشان دهنده این است که اکثریت کشورهای شرکت کننده رسما پایهگذار روندی علیه حاکمیت ملی یک کشور عضو جامعه جهانی باشند که این شتر روزی ممکن است درب منزل آنان نیز جلوس نماید. اما مقامات آمریکایی اعلام کردند ظرف هفتههای آینده برنامهای عملی برای این اجلاس تدوین و به اطلاع اعضای شرکت کننده خواهند رساند. در مجموع جمهوری اسلامی باید تشکیل این اجلاس را اقدامی در راه مشروعیت زدایی از خود تفسیر نماید. اولا در مسیری قرار نگیرد که ونزوئلا در دام آن گرفتار آمده است. ثانیا، با تغییرات لازم در سیاستهای خود از تشکیل جبههای جهانی علیه خود جلوگیری نماید. برنامهریزان آمریکا سعی دارند جامعه ایران را پلوریزه نموده و اجلاس ورشو و تظاهرات مخالفان را پیام مهم به مردم ایران برای حرکت به سوی اهداف خودشان تعبیر دهند که این نیازمند درایت دستگاه سیاست خارجی ما است.