جشنواره فجر از نخستین روزهای برپاییاش و خصوصاً از دومین دوره، به قرارِ حفظِ چند ویژگی استوار شد؛ اول اینکه جدای از جریان تولید در سینمای ایران نباشد، بدین معنی که جشنواره فجر نیز حلقهای از زنجیره تولید در سینمای ایران باشد و نه اتفاقی مستقل از آن. دوم اینکه در صورت افزوده شدن بخشهای مختلف به آن، همچنان محوریت جشنواره با تولیدات داخلی سینمای ایران باشد.دیگر اینکه بنابر این بود که جشنواره فیلم فجر پیشخوان فعالیتهای یکساله سینمای ایران باشد؛ به سخن دیگر جشنواره بهسان نوروز سینمای ایران شود که در آینه آن همه آنچه در طول یکسال بر سینما گذشته را بتوان دید. همانقدر که آینه در بیان صادق است، جشنواره نیز باید واقعیت سینما را به نمایش بگذارد. خصوصاً برای آن گروه از مخاطبان وفادار سینما، جشنواره باید میتوانست امکان داوری منصفانهتری را فراهم آورد؛ چه به اعتبار کمیات و چه به اعتبار کیفیات.
با این اوصاف و با گذشت حدود چهاردهه از آغاز این قرار، شاید برای داوری درباره سینمای ایران سنجهای بهتر از مرور جشنوارههای فیلم فجر از آغاز تا به امروز نباشد؛ تا ضمن آن دریابیم آنچه بر اثر این ممارست چهلساله به دست آوردهایم تا چه اندازه راضیکننده است. این جشنواره اخیر قاعدتاً باید آن منزلگاهی باشد که چهاردهه پیش آن را در ذهن تصور میکردیم و برای رسیدن به آن نقشه میکشیدیم و مسیر را ریلگذاری میکردیم. حال باید بپرسیم آیا واقعاً این همان جایی بود که چشم داشتیم یا جز آن است.خصوصاً در سینمایی که در همان دهه اول پاگرفتن چند موضوع را وجهه همت قرار داده بود و به دستاوردهایی نیز رسیده بود؛ مثلاً اینکه در عرصه هنر پیشقراول باشد و نسبت به شعر، قصه، تئاتر و حتی موسیقی جایگاهی تثبیتشدهتر بیابد. سینمایی که در همان دهه نخست توانسته بود تا اندازه قابل قبولی در این قلمرو فرهنگی ریشه بدواند، مفهوم استقلال را محقق کند، زبان بیانی جدید در طرح محتوایی تازه پدید آورد و.... سینمایی که در دهه نخست نشو و نمایش، وجه تألیفی غنیای داشت تا بدانجا که اغراق نیست اگر بگوییم در آن دوره، فیلمنامهنویسان، کارگردانان، تدوینگران و خلاصه آن کسانیکه در محتوای فیلم نقش مؤثری داشتند، ستارگان سینما بودند و در تابلوی اعلان هر فیلم وجود نامهایی نظیر کیارستمی، بیضایی، حاتمیکیا، جعفریجوزانی و... بهترین دعوت به تماشای فیلم بود. در چنین فضایی اگر بازیگران نیز ستاره میشدند باز به حیثیت نقش تألیفیشان بود. شخصیتهایی نظیر عزتالله انتظامی درست به آنرو عزت سینمای ایران شدند که بسیار مراقب این نقش تألیفی خود بودند. تیری که اینچنین پرّان و راست و قدرتمند از کمان کشیده شده بود انتظار این بود که چشماندازی دور را بپیماید و بر هدفی عالی بنشیند. حال از پسِ چهل سال میتوان پرسید که آیا چنین بوده است. البته ما همه امیدواریم که چنین بوده باشد اما اگر آنطور که باید نبوده امروز همان جای و گاهی است که باید بپرسیم چرا.
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.