ارزیابی فیلمهای سینمایی که در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر حکایت از آن دارد که اغلب این فیلمها توان بازگرداندن سرمایهشان را نیز ندارند و تعداد فیلمهای رونمایی شده در جشنواره که سال آینده به سوددهی میرسند، بسیار بعید است به تعداد انگشتان دست برسد؛ وضعیتی که سینماداران و فیلمسازان را بیش از پیش ترغیب مینماید تا بر ژانر کمدی تمرکز نمایند و چرخه سوددهی سینما را از این طریق حفظ نمایند.
به گزارش «تابناک»؛ هزینه تولید به شدت افزایش یافته و آن گونه که تهیه کنندگان شماری از فیلمهای حاضر در جشنواره به خبرنگار «تابناک» گفتند، کف هزینه تولید فیلم سینمایی یک میلیارد و هفتصد بوده و متوسط هزینه تولید اغلب فیلمهای سینمایی آبرومند که یک یا دو بازیگر مطرح در آن حضور داشتهاند، سه میلیارد تومان بوده است. هزینه تولید در حالی افزایش یافته که خردجمعی در سینما مانع از افزایش چشمگیر قیمت بلیت سینماست و این واقعیت مسلم شده که با افزایش قیمت بلیت، ریزش تعداد مخاطبان سینما قابل توجه خواهد بود.
بر اساس فرمول مرسوم، 47.5 درصد قیمت بلیت سینما به سینمادار میرسد، 47.5 درصد به پخش کننده میرسد و 5 درصد سهم شهرداری است. به این ارقام باید مالیات بر ارزش افزوده را نیز اضافه کرد که سهم طرفین را حدود 43 درصد از قیمت بلیت سینما میشود. پخش کننده پس از تحصیل 43 درصد قیمت بلیت سینما، اقدام به برداشت 10 تا 15 درصد از قیمت بلیت برای حقالزحمه پخش و تبلیغات میکند که باعث میشود در نهایت در بهترین حالت 33 درصد از قیمت بلیت به دست تهیه کننده فیلم سینمایی برسد.
بنابراین با در نظر گرفتن کف تولید فیلمهای سینمایی، در رویکردی خوشبینانه، ارزانترین فیلمهای سینمایی نیاز به دستکم شش میلیارد تومان فروش دارد تا صرفاً هزینه تولیدش بازگردد و پس از آن آهسته آهسته به سوددهی میرسد؛ اما در رویکرد واقعبینانه، با در نظر گرفتن هزینه متوسط تولید یعنی سه میلیارد تومان، طیف وسیعی از فیلمها باید دستکم نه میلیارد تومان فروش داشته باشند تا سرمایهشان بازگردد و پس از آن آهسته آهسته به سوددهی میرسند. قاعدتاً رسیدن به این میزان فروش برای اغلب فیلمهای جشنواره ممکن نیست.
شماری از فیلمهای سینمایی جشنواره نیز به مراتب مورد توجه قرار گرفت که یا جنبه تاریخی داشت، یا دکور خاص داشت و ترکیب بازیگران قابل توجهی نیز به کار گرفته بودند و به همین دلیل بین 6 تا 8.5 میلیارد تومان هزینه تولید هرکدام از این آثار شده است. بنابراین آثار مهم جشنواره که ممکن است تا 15 میلیارد تومان نیز فروش داشته باشند، نیز به سوددهی نخواهند رسید، چرا که این دست آثار نیز برای سوددهی باید بین 18 تا 25 میلیارد تومان فروش داشته باشند و اگرچه ممکن است به فروش بالا برسند اما این فروش بالا با توجه به هزینه بالای تولید، حتی به بازگرداندن هزینهها نیز منتهی نمیشود.
اکنون پرسش نخست این است که نبض اقتصاد سینما در سال آینده چگونه میتپد؟ پاسخ واضح است؛ سلطنت کمدیها بر سینمای ایران برای یک سال دیگر تداوم خواهد یافت و این فیلمها که با هزینه کمتری تولید میشوند و فروش بالایی دارند، دست بالا را خواهند داشت. این فیلمها برای مدیریت سینما نیز بیدردسر هستند و در چند سال اخیر فرصت بیشتری در اختیار داشتهاند تا به فروش حداکثری دست یابند و عملاً بدنه سینما به این سمت و سو گرایش داشته باشند.
پرسش دیگر اینکه تهیه کنندگان این فیلمها که ظاهراً با بودجه شخصی تولید میشوند، با وجود عدم بازگشت سرمایه، چگونه همچنان به حیات سینماییشان ادامه میدهند؟ حقیقتاً این سرمایهها از کجا وارد بدنه سینما میشود که برخی تهیه کنندگان و کارگردانان با وجود عدم بازگشت سرمایه چند فیلم آخرشان همچنان در صحنه هستند و میلیاردها میلیارد صرف تولید آثار سینمایی میکنند؟