«گام بهگام با امام» مجموعه گفتارها و مصاحبهها و مقالات امام موسی صدر است که با تلاش ۱۰ ساله مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر سال گذشته چاپ و منتشر شد. این مجموعه در مراسم امسال کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، مورد تقدیر ویژه قرار گرفت. متنی که در ادامه میآید، مکتوب شده سخنرانی موسی اسوار، در مراسم رونمایی مجموعه «گام به گام با امام» است. وی در این سخنرانی به اهمیت ترجمه و ویژگیهای زبانی این اثر پرداخته است.
درباره امام موسی صدر سخن بسیار است، که من وارد این مقوله نمیشوم و فقط به خود اثر میپردازم و درباره روند شکلگیری آن، تشکیل هسته آغازین برای ترجمه و ویرایش و مراحل اجرایی و تولید نهایی نکاتی را متذکر میشوم. منتها فرصت را مغتنم میشمارم و دغدغهای علمی را مطرح میکنم که سالهای سال در ذهن و ضمیر من بوده و گاهی هم آزاردهنده است.
شاخصهای یک ترجمه خوب
ما ادعا میکنیم زبان فارسی دومین زبان جهان اسلام است که ادعایی است درست، بجا، منطقی و تاریخی. حال اگر سؤال کنیم که نخستین زبان جهان اسلام کدام زبان است، قطعاً همه متفقالقولاند که زبان عربی است. با وجود پیوندهای ریشهدار، تاریخی و عمیقی که ما 1400 سال با این زبان داریم، متأسفانه، امروز خروجی این میراث به اندازه خروجی دیگر زبانهای زنده دنیا در ایران نیست.
درباره زبان کلاسیک صحبت نمیکنم. در مورد زبان معاصر صحبت میکنم. با مقایسهای بین فرآوردههای فکری، ادبی و فلسفی که ترجمهای است از زبانهای فرنگی انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، آلمانی و بعضاً روسی و آثاری که از فرهنگ و زبانِ عربی معاصر به فارسی ترجمه شده، خواهیم دید که هم آثار در مقایسه با آنها اندک است و هم تعداد مترجمان توانا و قابل و مورد اعتماد کمشمار است. به جرأت میتوان گفت که تعداد مترجمان قابل به معنی دقیق و فنی کلمه از زبان عربی به زبان فارسی به تعداد انگشتان دو دست نمیرسد.
تأکید میکنم که مقوله من زبان عربی معاصر است. حال با توجه به این محدودیت، با توجه به این چالش، پردازش چنین اثر سترگی در دوازده جلد به زبان فارسی امری است بسیار دشوار. معالوصف، به همت مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر و همکارانی که در این سالها یار و یاور این مؤسسه بودند و جستوجوها و تلاشهایی که شد، چه در تهران و چه در شهرهای دیگر، مؤسسه توانست مجموعهای را فراهم کند و این مجموعه کار ترجمه و ویرایش این اثر سترگ را به نحو مطلوب تولید کند و اما این مجموعه بهتنهایی خودش دانشنامه است. البته دانشنامه «گامبهگام با امام» تفاوت دارد با تعریفی که ما از دانشنامه به مفهوم علمی داریم. «گامبهگام با امام» شامل مقولههای متعددی است: نامه، مصاحبه، گفتار سیاسی، گفتار عقیدتی، مقاله اندیشهبنیان، رهنمود تشکیلاتی و شقوق مختلف فعالیتهای امام موسی صدر که در سخنان و گفتارهای ایشان جلوهگر شده است. هرکدام از اینها زبان خاص خودش را دارد؛ مفردات و دایره لغوی و واژگانی خودش را دارد؛ نثر خودش را اقتضا میکند؛ مفاهیم فکری، فقهی، فلسفی و سیاسی در هریک از اینها متجلی است و باید همه اینها رعایت شود؛ در نتیجه، بایستهها، ضرورتها و الزامات دیگری اقتضا میکند. نخستین چیزی که در این مجموعه لازم بود فراهم شود، یکدست کردن برابرهای فارسی برای اصطلاحات سیاسی، اقتصادی، علمی، دینی، فقهی، عقیدتی و غیر اینها است. دوم، یکدست کردن نامها و اعلام است. به جرأت میتوان گفت که این ترجمه فارسی حتی از اصل عربی هم یکدستتر است. مورد سوم یکدست کردن ادبیات و نثر هر مقوله بنا به اقتضائات آن و نزدیک کردن آن به دایره لغوی مخاطبان و فهم و درک و دریافت مخاطبان، رعایت تفاوتهای سبکی در موضوعات گوناگون سیاست، فقه، فلسفه، علم و الی آخر، رعایت عمق و غنای فکری موضوعات اندیشهبنیان است.
امام موسی صدر در بسیاری از مطالب این مجموعه بحث فلسفی، عقیدتی، ماهوی دارند و پیدا کردن مترجمی که تسلط بر مفاهیم فلسفی داشته باشد، سیاق را خوب درک کند و این سیاق را بهخوبی به فارسی بیان کند، واقعاً دشوار بود. ولی بحمدالله این مجموعه توانست بر این کار دشوار فائق آید و به مراد خود برسد. و در آخر، رعایت بیان مناسب برای مخاطب معاصر بویژه نسلهای جوان به منظور آشنا کردن آنان با اندیشه امام موسی صدر یکی از هدفهای مهم ترجمه این مجموعه بوده است.
چالشهای ترجمه متون عربی
اما چالشها و دشواریهای ترجمه متون عربی چیست. یکی از مهمترین کمبودهایی که ما در نظام علمی کشورمان و در بحث ترجمه داریم، کمبود واژهنامهها و فرهنگنامههای تخصصی دو زبان عربی-فارسی در رشتههای گوناگون علمی و سیاسی است. ما چهار یا پنج فرهنگ لغت نیمبند از عربی به فارسی داریم که برخی هم پر غلط هستند.
در سالهای اخیر انتشارات «فرهنگ معاصر» یکی دو کتاب ترجمه کرد، ولاغیر. ما در زمینه اقتصاد، علوم اداری، جغرافی، زمینشناسی و مسائل نظامی از عربی به فارسی فرهنگنامه نداریم؛ اگر هم باشد بسیار ابتدایی است و اصلاً پاسخگوی نیازهای روز نیست. این مجموعه دوازده جلدی سرشار از این اصطلاحات است. یافتن معادلهای فارسی برای این اصطلاحات که معادل علمی و مورد قبول جامعه علمی کشور، نهادهای علمی، فرهنگستانها و دانشگاهها باشد، کاری است بسیار دشوار.
کمبود تعامل نهادهای علمی و ادبی کشور با زبان معاصر عربی است. نهادهای علمی کشور در نظام آموزش عالی ما در فارغالتحصیل ساختن مترجمان قابل، مسلط و توانمند به زبان معاصر کوتاهی کردهاند. قصور بسیار چشمگیر است. ما متون کلاسیک را میتوانیم ترجمه کنیم؛ زیرا منابع قدیم وجود دارد. فرهنگنامههای قدیم وجود دارد. اما در زمینه زبان معاصر اغلب حتی استادان در ترجمه این متون درمیمانند و اغلب وجهه همت آنان ترجمه متون قدیم است که آن هم با توجه به کثرت منابع، کار مکانیکی است و خلاقانه نیست. میتوانم مثال بزنم که چند جایزه کتاب سال به کتابهای مترجم ادبی از زبانهای فرنگی اختصاص داده شده، اما چند جایزه کتاب سال به ترجمه ادبی از زبان عربی به فارسی اختصاص داده شده است؟ مطلقاً هیچ. این از قصور دانشگاهها و آموزش عالی ما سرچشمه میگیرد. حالا تصور کنید اگر ما بخواهیم این زبان معاصر« مسیرهالامام السید موسی الصدر» را به فارسی ترجمه بکنیم با چه دشواریها و چالشهایی روبهرو هستیم.
یکی از چالشها ناآگاهی از زبان شکسته عربی و گنجینه ذخایر ادبی آن اعم از تعابیر و اصطلاحات و امثال و حکم است. بسیاری از گفتارهای امام موسی صدر حاوی تعبیرات محلی در گفتوگوهای خود ایشان و گفتوگوهای دیگران با ایشان است. گاهی حالت تعلیق پیش میآید و در پایان جمله یک ضربالمثل رها میشود و جمله تمام میشود. ولی هر دو طرف گوینده و شنونده با هم ارتباط دارند و مفهوم را درک میکنند. این حالت را در زبان فارسی چگونه باید بیان کرد؟ بخصوص برای مترجمان جوان.
آخرین چالش نوع آشنایی با ژورنالیسم سیاسی در زبان عربی است. مقصودم از ژورنالیسم سیاسی فقط خبر نیست. اکنون در خبرگزاری صدا و سیما نیز مترجمانی هستند که خبر را ترجمه کنند و به فارسی بیان کنند و در رادیو و تلویزیون نیز خوانده میشود. ولی تحلیل سیاسی را ترجمه کردن و زبان درست برای آن بیان و اتخاذ کردن بسیار دشوار است.
ویژگیهایی که این اثر را شایسته تقدیر کرد
بههر حال، برای این کار الزاماتی بود از جمله جستوجو و یافتن مترجمان ذیصلاح، شناسایی ویراستاران قابل و توانا، بازبینی و نظارت محتوایی بر ترجمهها. سرکار خانم حورا صدر خودشان بازبین نهایی کل این مجموعه بودند.
و در آخر، برطرف کردن کاستیهای متون به زبان اصلی، چون بخشی از این مجموعه مکتوب کردن گفتارهایی است که از طریق نوار پیاده میشد. جاهایی افتادگیهایی داشت که در متن اصلی هم با سه نقطه نشان داده میشد و گسست در بافت مطلب ایجاد میکرد. رفع این اشکال مستلزم تلاشی مضاعف و تماس با لبنان و کسانی بود که دست اندرکار این برنامه بودند یا باید دوباره نوارها شنیده میشد یا حدس و گمان قریب به یقین به لحاظ علمی؛ در واقع، یک نوع تصحیح متون به مفهوم کلاسیک آن، صورت میگرفت. این کاستیها و خطاهای موجود در متن عربی را هم در ایران تا حد ممکن برطرف کردیم.
و اما چند امر ناگزیر هم هست که باید آن را یاد کنم. یکی تفاوت زبان و ادبیات مترجمان است. البته، سعی شده که تا حد امکان ترجمهها تقریب شود ولی ما نمیتوانیم نثر ادبی را به نثر ژورنالیستی نزدیک کنیم یا نثر اقتصادی را به نثر متن فقهی. اینها هر کدام اقتضائات و الزامات خود را دارد ولی تا حد امکان سعی کردیم این قرابت بیان وجود داشته باشد.
دومی گوناگونی شکل و قالب مطالب عرضه شده و تفاوت آن با نظم و نسق مقالهای دانشنامهای و کاربرد برخی مفردات خاص و محلی است. یعنی ما ناچار بودیم برخی اصطلاحات محلی را به همان صورت وضع کنیم؛ چون اگر به فارسی برمیگشت، بخش مهمی از سایهروشنهای معنایش را از دست میداد.
* عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.