۱۱۰ سال از زمان اکتشاف نفت و ۶۸ سال از زمان ملی شدن صنعت نفت میگذرد، اما هنوز دولتمردان ما نتوانسته اند آن گونه که باید از این موهبت الهی در راستای رشد و توسعه اقتصادی استفاده کنند. در شصت و هشتمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت در گفتگو با دکتر جعفر خیرخواهان کارشناس اقتصاد و مترجم کتاب "معمای فراوانی، رونقهای نفتی و دولتهای نفتی" سعی نمودیم تا به پرسشهای متداول در زمینه نفت و درآمدهای نفتی ایران پاسخ دهیم.
به گزارش
تابناک اقتصادی، در سال ۱۲۸۰ شمسی بود که ایران امتیاز بهره برداری از نفت خود را به یکی از اتباع انگلیسی به نام دارسی واگذار کرد. این امتیاز در ابتدا چندان جدی گرفته نشد چرا که کوششهای فراوان برای اکتشاف نفت با شکستهای پی در پی مواجه شد. سرانجام در سال ۱۲۸۷ بود که تلاشها برای اکتشاف نفت در ایران در منطقه مسجد سلیمان به بار نشست و یکی از چاهها به نفت رسید. این آغازی بود بر دوران نفتی ایران. هم اکنون ۱۱۰ سال است که ایران از موهبت الهی نفت برخوردار شده است و در این مدت صنعت نفت با افت و خیزهای فراوانی همراه بوده است.
یکی از مهمترین وقایع برای صنعت نفت در عمر ۱۱۰ ساله خود، ملی شدن آن در ۲۹ اسفند ماه سال ۱۳۲۹ بود. این امر با تلاشهای محمد مصدق حاصل شد. امروز درست ۶۸ سال از زمان ملی شدن صنعت نفت میگذرد و در این مدت پرسشهای فراوانی پیرامون درآمدهای نفتی و تاثیر آن بر اقتصاد کشور مطرح بوده است.
از این رو خبرنگار تابناک اقتصادی در گفتگویی با دکتر جعفر خیرخواهان از اساتید بنام اقتصاد و مترجم کتاب "معمای فراوانی، رونقهای نفتی و دولتهای نفتی" سعی نمود تا در حد امکان به پرسشهای متداول در زمینه نفت و درآمدهای نفتی ایران پاسخ دهد.
به نظر شما نفت و درآمدهای نفتی، از زمان کشف آن تاکنون برای اقتصاد ایران نقمت (بَلا) بوده یا نعمت؟
نفت یک ثروت و سرمایه ملی است و نباید به آن به چشم یک درآمد نگاه کرد. چون درآمد، حاصل زحمت و تلاش و فعالیت مفید اقتصادی است درحالیکه نفت و سایر منابع طبیعی موهبت و هدیه طبیعت است که به رایگان به برخی کشورها داده شده است. منابع طبیعی متعلق به همه نسلها است و نسل فعلی نمیتواند فکر کند این ثروت فقط متعلق به آنهاست و حق ندارد همانند درآمدی که کسب کرده است این ثروت را هر طور که دوست دارد خرج کند.
بیشتر بخوانید
از این جهت که نفت اولاً باعث تحریک بیگانگان و دخالت کشورهای قدرتمند مانند انگلیس و شوروی و امریکا در امور داخلی کشور شد و ثانیاً رهبران ایران را دچار این توهم کرد که پول نفت به آنها قدرت انجام هر کاری را میدهد و احساس ثروتمند شدن کردند و ثالثاً رانت نفت به تشویق رفتارهای رانت جویی و سیاستهای ضدتولیدی کمک کرد، میتوان گفت: نفت برای مردم ایران بیش از آنکه نعمت باشد نقمت بوده است و مانع توسعه کشور شده است.
البته اشاره به این نکته ضروری است که از رانت نفت در مقاطعی برای ایجاد زیرساختهای توسعهای و فعالیتهای زیربنایی کشور استفاده شد، اما در مجموع که نگاه میکنیم شیوه برخورد و نگاه سیاستمداران و مردم با نفت و خرج کردن پول نفت به گونهای بوده است که جوانب منفی آن بر موارد مثبتش سنگینی میکند.
آیا ملی شدن صنعت نفت به ضرر ایران بود یا به نفع ایران؟ چون برخیها در زمان ملی شدن صنعت نفت با آن مخالف بودند یا حتی هم اکنون نیز هستند کسانی که این ملی شدن را به ضرر ایران میدانند؟
اگر منظور از ملی شدن صنعت نفت، بیرون آوردن مالکیت و مدیریت صنعت نفت از دست انگلستان و حذف شرکت نفت ایران و انگلیس باشد بدیهی است این خلع ید به نفع ایران بوده است. در عین حال که باید تاسف خورد چرا ایران و صنعت نفت نتوانست از این استقلال به نحو احسن استفاده کند و شرکت ملی نفت ایران به یک قدرت مطرح علمی و فناوری در حوزه اکتشاف و استخراج نفت در دنیا تبدیل بشود. درنتیجه بعید میدانم کسی یا کسانی پیدا شوند که مخالف ملی شدن صنعت نفت از این حیث باشند. اما اینکه نفت را اصطلاحا ملی کردیم یعنی اختیار درآمدهای آن را تماما در دستان دولت مستقر بر سر کار و نمایندگان مجلس گذاشتیم که در دوره چند ساله تصدی خود هر کاری خواستند با پول نفت بکنند این یک تصمیم اشتباهی بوده است و بخش زیادی از مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور به همین وابستگی مستقیم دولت به رانت نفتی باز میگردد. متاسفانه هیچگاه این بینش و درک گسترده پیدا نشد و عملی نگردید که نفت را یک ثروت بین نسلی بدانیم و صرف امور جاری و هزینههای روزمره کشور و متورم کردن نظام اداری دولت نکنیم.
آیا دورانی بوده که ما بتوانیم از درآمدهای نفتی که داشتیم بخوبی و در راستای رشد و توسعه اقتصادی استفاده کنیم؟
بله در دهه ۱۳۳۰ زمانی که ابوالحسن ابتهاج سازمان برنامه و بودجه را تاسیس کرد و نیز دهه ۱۳۴۰ که مدیران و پیروان ابتهاج مدیریت این سازمان را در دست گرفتند، توانستیم از درآمدهای نفتی بخوبی بهره ببریم. اصولا هدف از تاسیس سازمان برنامه این بود که از پول نفت برای عمران و آبادانی کشور و کمک به توسعه بلندمدت اقتصادی استفاده شود و انصافا طرحهای عمرانی مفیدی در سراسر ایران با پول نفتی که در آن سالها خیلی هم زیاد نبود به اجرا درآمد. همچنین در دولت آقای خاتمی که قیمت نفت حتی سقوط زیادی کرده بود از پول نفت (که من پرهیز دارم درآمد نفت بنامم) برای اجرای طرحهای مفید اقتصادی استفاده شد. اما در سایر دورهها خصوصا در سالهای دولت احمدی نژاد به بدترین شکل ممکن این ثروت ملی بادآورده را برباد دادیم و کشور را دچار مصیبت عظما کردیم.
چرا کشورهایی مانند نروژ و حتی در سالهای اخیر امارات و قطر توانستند بخوبی از این درآمدهای نفتی خود استفاده کنند، ولی ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم؟ آنها چه کردند که ما انجام ندادیم؟
امارات و قطر را نباید در کنار نروژ قرار داد، زیرا با وجود درآمد سرانه بالای این دو کشور، آنها اصلا قابل مقایسه با نروژ از نظر درجه توسعه یافتگی و شاخصهای دموکراسی و مشارکت مردمی و رعایت حقوق بشر و نبود فساد نیستند. اما اگر بخواهیم به علت موفقیت نروژ در استفاده مناسب از پول نفت اشاره کنیم باید بگویم کشور نروژ توسط کسانی اداره میشود که عاقبت اندیش و آینده نگر هستند. یعنی تصمیم گیران و سیاستمداران و نیز مردم نروژ به تجربه اشتباه کشورهای عضو اوپک در شوک اول و دوم نفتی نگاه کردند و از آنها درس عبرت گرفتند. یعنی پول نفت را خیلی سریع خرج امور روزمره و تبدیل کشورشان به یک جامعه مصرف زده ضدتولیدی نکردند. نروژیها خیلی سریع با تاسیس صندوق ذخیره نفتی تمام پول و رانت نفت را برای استفاده آیندگان و نسلهای بعدی کنار گذاشتند و به اصطلاح علمای دینی ما مصرف این پول نفت توسط نسل فعلی را حرام دانستند و به این حرام بودن هم عمل کردند و تاکنون پایبند مانده اند. این رمز نعمت بودن نفت برای کشورهایی مانند نروژ و نقمت و بلا بودن نفت برای کشورهایی مانند ایران یا ونزوئلا است.
چقدر صندوق توسعه ملی میتواند خواستههای ما از درآمدهای نفتی رو تحقق ببخشد؟
همانطور که در پاسخ به پرسش بالا گفتم صِرف ایجاد صندوق توسعه ملی یا هر اسم زیبای دیگری که میخواهیم بر روی آن بگذاریم باعث نخواهد شد تا خواستهها و آرزوهای ما تحقق یابد بلکه باید راهی پیدا کنیم که جلوی وسوسه ما را برای خرج کردن آنی این پول بی زبان و اصطلاحا بدون صاحب را بگیرد. همانطور که میدانیم بیشتر این ثروت نفتی متعلق به آیندگان است و آنها هم هنوز به دنیا نیامده اند یا حضور و قدرتی در تصمیم گیریها ندارند تا جلوی ولع سیری ناپذیر سیاستمداران و قدرتمندان کنونی را از خرج کردن آنها بگیرند. پس تا زمانی که ما گرفتار سیاستمدارهای کوته نگر و جامعه آزمندی هستیم که هر چه زودتر میخواهد این منابع نفتی را خرج کند هیچ راهکاری جواب نمیدهد.
به نظر شما تحریمهای نفتی میتواند اقتصاد ما رو به سمت خلاص شدن از وابستگی نفتی و معایبش پیش ببرد؟
با ساختار کنونی حکمرانی و توزیع قدرت در کشور بعید میدانم تحریمهای نفتی هم بتواند حتی تلنگری بزند تا از حرکت در مسیر اشتباه که تاکنون طی شده است خودداری کنیم و مسیرمان را در جهت خلاصی از وابستگی به نفت تغییر دهیم. ما شبیه معتادی شدیم که به راحتی امکان خلاصی از وابستگی به نفت را نداریم و اراده جدی و درک و فهم واقعی نسبت به بد بودن این اعتیاد و تبعات کاملا منفی آن را هم هنوز پیدا نکردیم. درنتیجه علیرغم شعارهایی که چهل سال است در مخالفت و محکومیت اقتصاد نفتی و تک محصولی میدهیم در عمل هیچ قدمی برای رفع این وابستگی تاکنون برنداشته ایم و کماکان داریم این مسیر را ادامه میدهیم.