به گزارش
«آزادی»، اگر تا همین چند سال پیش صفت «میلیاردر» در جامعه ایران بیانگر ثروتمند بودن یک فرد بود، اما حالا و با افزایش هزینههای زندگی دیگر «میلیاردر»ها هم از پس موانع اقتصادی بر نمیآیند و به سختی میتوانند با رقمهای میلیاردی حساب خود زندگی ایده آل داشته باشند. از سوی دیگر هزینههای مسکن، خوراک و پوشاک که به باور اقتصاددانان نیازهای نخستین و اولیه زندگی هر انسانی است تا اندازهای بالا رفته که مردم مجالی برای رسیدن به روح و روان خود را ندارند.
مسکن، سکونتگاهی برای آرامش یا دغدغهای بزرگ؟
به گفته بسیاری از روانشناسان، خانه باید محیط امن زندگی انسانها باشد. محیط امنی که آخرین سنگر انسانهاست تا در پایان یک روز کاری سخت به سمت آن شتافته و آرامش و آسایش زندگی را از آجر به آجر خانه گرم و امن خود طلب کنند. شروع هر زندگی مشترکی نیز با تهیه مسکن اتفاق میافتد؛ وقتی دو انسان تصمیم به شروع زندگی خود میگیرند نخستین نیازی که به آن میاندیشند چهاردیواری مناسبی است که بتوانند در آن شبها و روزهای خود را گذرانده و دغدغههایشان را در آن به آسایش برسانند. اما سالهاست که محیط امن و محل حل و فصل دغدغههای روزمره خانوادهها خود مستقلا بدل به دغدغهای شده است. گرانی خرید و اجاره خانه گاه حتی منجر به لغو بسیاری از ازدواجها شده و وقتی دختر و پسرها به این نتیجه میرسند که توان مقابله با هزینههای کلان خرید یا اجاره مسکن را ندارند از خیر ازدواج میگذرند. از سویی دیگر نیز بسیاری از خانوادههایی که سطح درآمد متوسطی دارند مجبورند هر سال خانه استیجاری خود را تغییر داده و به سمت جنوب نقشه شهر نقل مکان کنند.
در همین باره یک کارشناس املاک در تهران در گفتگو با خبرنگار
«آزادی»، از قیمتهای روبه افزایش خرید ملک در پایتخت گفت. به گفته این کارشناس املاک، برای خرید یک خانه ۵۰ متری بدون امکاناتی مثل آسانسور، انباری، بالکن و... در حوالی مرکز شهر مثلا حدفاصل میدان ولیعصر تا خیابان انقلاب اسلامی دست کم ۳۰۰ میلیون تومان باید هزینه کرد. به گفته این کارشناس اگر کیفیت خانه کمی بیشتر از یک سوئیت دو نفره باشد قیمت هر متر آن ممکن است از ۶ میلیون تومان به ۱۰ میلیون هم برسد!
خرید یک سوئیت ۵۰ متری با این قیمت بدون شک کار را برای افرادی که در ماه حدود ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارند بدون شک غیرممکن خواهد کرد و همین مسئله باعث به حاشیه رانده شدن این افراد و افزایش حاشیهنشینی خواهد شد، آسیبی که خود به تنهایی میتوانند تبعات بدتری را نیز به همراه داشته باشد.
خودرو، کالای ضروری یا لوکس؟
قیمت پراید اگرچه در ماههای اخیر یکی از شوخیهای پرتکرار فضای مجازی بوده، اما اگر این مسئله را کمی جدیتر بنگریم خواهیم دید که افزایش قیمت خودرو در ایران باعث شده کالایی که تا چندی پیش میشد آن را کالایی ضروری برای سهولت در رفت و آمد و سفر دانست، اما این روزها بدل به کالایی لوکس شده است که خرید آن برای بخش وسیعی از مردم ایران غیرممکن است.
از خودروهای وارداتی و یا خودروهای سطح بالای تولید داخل اگر بگذریم و برای خرید خودرو، پراید را در نظر بگیریم با نظر به ضمانت ۵ ساله این خودرو باید دید برای خرید یک دستگاه پراید با کارکرد ۴ ساله چه قدر باید هزینه کرد؟
یک کارشناس خودرو شرکت سایپا در گفتگو با خبرنگار
«آزادی» گفت: برای خرید یک دستگاه پراید هاچ بک ۴ ساله حداقل ۲۵ میلیون تومان باید هزینه کرد. از طرفی نیز با جست و جو در یکی از سایتهای معامله آنلاین خودرو دریافتیم که خودرویی با این ویژگیها تا ۳۵ میلیون تومان نیز از سوی فروشندگان پیشنهاد شده است. بر این اساس وقتی فردی در ماه یک میلیون تومان درآمد داشته باشد باید قریب به سه سال دستمزد خود را ذخیره کند تا بعد از ۳ سال بتواند یک دستگاه پراید هاچبک کارکرده خریداری کند!
درمان، نیازی گران در زندگی
بیماری، حادثهای است که از پیش خبر نمیدهد. ثروتمند و فقیر هم ندارد؛ هر فردی ممکن است درگیر مسئله بیماری شود. وجود بیمه در بین جوامع نیز به دلیل ایجاد بستری عادلانه در بین افراد مختلف جامعه با سطوح گوناگون درآمدی است تا همه افراد جامعه بتوانند از خدمات درمانی استفاده کرده و بیماری باعث از بین رفتن حیات آنها نشود. با این حال، اما این روزها هزینههای درمانی تا اندازهای افزایش یافته است که بسیاری از اقشار جامعه با درآمد متوسط نمیتوانند این هزینهها را تقبل کنند.
تحریم دارویی ایران و کمبود بسیاری از داروها در کنار افزایش قیمت دلار و گرانی داروهای وارداتی، تهیه دارو را برای بسیاری از بیماران سخت کرده است. بیشک درمان یکی از مهمترین نیازهای هر روزه انسانها در زندگی است. نیازی که این روزها به سختی میتوان آن را ارضا کرد.
بسیار سفر باید؟!
در فرهنگ ایرانی سفر یکی از اساسیترین نیازهای انسان است. سعدی، شاعر بزرگ قرن هفتم، کسب تجربه انسان را منوط به سفرهای بسیار میداند. در گذشته نیز افرادی که سفرهای بسیار کرده و نقاط بسیاری را در جهان دیده بودند از احترام بیشتری در بین مردم برخوردار بودند چراکه سفر باعث میشود انسان بتواند فرهنگهای دیگری را نیز مشاهده کند و همچنین شانس زیستن در شرایط متفاوتی را نیز داشته باشد. اگر چه سالها پیش داشتن ماشین برای به جاده زدن و سفر کردن آسان بود، اما این روزها با افزایش قیمت محل اسکان، افزایش نرخ بنزین، بالا رفتن هزینههای خرید غذای آماده و مهمتر از همه کم بودن زمان اوقات فراغت با وجود ساعات طولانی کار در طول هفته و شرایطی که بسیاری از افراد طبقه متوسط جامعه ایران را مجبور به اشتغال به چند شغل کرده باعث کاهش سفر شده است.
با فرض اینکه یک خانواده چهار نفره قصد سفر از تهران به اصفهان را برای ۳ روز داشته باشد و هزینه حمل و نقل هم ندهد موارد زیر هزینههای این خانواده در سفر خواهند بود:
- برای گرفتن سوئیت یا یک اتاق ساده با کمترین امکانات در مسافرخانه شبی ۱۰۰ هزار تومان باید کنار گذاشت که سر جمع ۳۰۰ هزار تومان میشود.
- هزینه پر کردن باک بنزین برای رفت و برگشت و رفت و آمد در شهر مقصد با حساب لیتری ۱۰۰۰ تومان و سه بار پر کردن باک خودرویی که باک آن حدودا ۵۰ لیتر بنزین ظرفیت داشته باشد ۱۵۰ هزار تومان میشود.
- برای خرید نهار و شام نفری ۵۰ هزار تومان برای هر وعده غذایی سر جمع ۱ میلیون ۲۰۰ هزار تومان هزینه برای ۳ روز خواهد داشت.
- ورود به اماکن تفریحی و تاریخی نیز با حساب نفری ۵۰ هزار تومان برای یک بار رفتن به این اماکن ۲۰۰ هزار تومان خواهد شد.
- همچنین خانواده باید دست کم ۲۰۰ هزار تومان هم برای هزینه اتفاقات غیرمترقبه کنار گذاشته شود.
- سر جمع هزینه سفر به اصفهان برای یک خانواده چهار نفره حداقل ۲ میلیون تومان خواهد شد، که با توجه به دستمزد یک میلیون تومانی برخی از مردم، باید سرپرست خانواده ۲ ماه از دستمزد خود را ذخیره کند تا بتواند خانواده خود را به یک سفر سه روزه ببرد!
- با این شرایط سخن حضرت سعدی محلی برای این پرسش خواهد بود که آیا با وضع موجود میتوان بسیار سفر کرد؟
زندگی نباید تنها گذران روز باشد
بدون شک افراد یک جامعه که نتوانند از زندگی احساس رضایت کنند و خرسند باشند نمیتوان انتظار توسعه کشور از این جامعه داشت. نیاز مسکن و خوراک و پوشاک برای داشتن زندگی بهتر کافی نست؛ بخشی از نیازهای انسان نیازهای روحی و روانی است. ورزش، مطالعه، سینما و تئاتر رفتن و تفریحهایی این چنینی به زندگی انسان معنا میبخشند. با این حال، اما در حال حاضر نه تنها سینما رفتن با بلیط ۲۰ هزارتومانی برای بسیاری از خانوادهها غیرممکن است و بلیتهای چندصدهزار تومانی تئاتر هم مخاطبان این هنر را محدود به متمولین جامعه کرده است و هزینههای ثبت نام در باشگاههای ورزشی روز به روز رو به فزونی است در عین حال افراد جامعه زمانی هم برای رسیدن به این نیازها ندارد. با توجه به وضع موجود باید پرسید میلیاردر بودن هم کفاف هزینههای نجومی این روزها را خواهد داد؟