استاد دانشگاه و جامعه شناس گفت: هرچه ساختارها منعطفتر باشند، گرایششان به تغییر بیشتر شده و نیز اگر منعطف در برابر عاملیت باشند، روی سطح مطالعه مردم تاثیر خواهند گذاشت.
به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ اردیبهشت علاوه بر حساسیت فصلی و حسوحالهای عاشقانه، یک چیز دیگر را هم در وجود انسان زنده میکند و آن، تمایل به مطالعه و شوقِ خریدن کتاب است. اواسط اردیبهشت، بهشت کتابخوانهای حرفهای در مصلای تهران برپا میشود و کیسههای پر از کتاب راهیِ خانهها و کتابخانهها. به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب، در پرونده ویژهای به بررسی وضعیت سرانه مطالعه در میان دانشجویان میپردازیم و نظرات کارشناسان درباره فرهنگ کتابخوانی را واکاوی میکنیم. در این قسمت، میزبان نظرات عماد افروغ, استاد دانشگاه، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و جامعه شناس هستیم.
عماد افروغ استاد دانشگاه و جامعه شناس در گفتگو با خبرگزاری دانشجو در خصوص سرانه مطالعه دانشجویان گفت: قشر دانشجو به هر حال ناگزیر به مطالعه کتب درسی است. اما سوال اینجاست که آیا یک دانشجو برای مطالعه کتب درسی خود نیز وقتی با تامل و تدبر میگذارد یا خیر؟ و آیا از این عادت به خواندن کتاب درسی، استفاده کرده و به مطالعه سایر کتب غیر درسی میپردازد؟ در حقیقت این درست نیست که ما مطالعه کتاب درسی را در آمار کتابخوانی کلی لحاظ کنیم، بحث این است که یک عادتی در ما شکل بگیرد تا به سایر کتابهای متفاوت که در عرصههای زندگی ما موجود است رجوعی داشته باشیم. آیا امروزه دانشجوی ما به سایر کتب غیر درسی نیز رجوع دارد؟ برای یافت پاسخ این سوالات ما مستلزم یک مستند آماری هستیم به طوری که شخص به طور مجموع و میانگین چند درصد از زمان خود را صرف مطالعه غیر درسی میکند که در حال حاضر بنده این آمار را در اختیار ندارم.
افروغ در پاسخ به این سوال که آیا ضعف کتابها از نویسندگان است یا خوانندگان گفت: من کتابهای متنوعی میخوانم و تاکنون هرچه کتاب خواندهام اعم از فلسفی جامعه شناختی رمان و شعر یا گفتگو ... تا بحال کتابی ندیدم که مطلب خوبی نداشته باشد. هرکتابی در هر قالبی و برای هر قشری در نهایت یک مطلبی دارد. حتی برخی اوقات مطالب یک کتاب مربوط به سطرهای سفید آن کتاب میباشد که مربوط به خلاقیت خواننده است و نبایست کل آن کتاب را به آن نوشتهها تعبییر و تفسیر کرد برداشتی که درباره خواننده میکند و پرسشی که سراغ خواننده میآید تفسیرهایی که خواننده انجام میدهد حتی ارزیابیهایی که خواننده میکند بخشی از مطالعات کتاب محسوب میشود؛ و بنده نمیتوانم این حرف کلیشهای را بپذیرم که کتاب خوب وجود ندارد و یا مطالعهگر و خواننده مشکلی ندارند، من فکر میکنم در واقع این کم لطفی خواننده گان ماست که به سراغ انواع کتاب نمیروند.
وی درخصوص چگونگی فرهنگ سازی در این حوزه بیان داشت: بحث فرهنگ سازی نیست؛ و فرهنگ سازی به اندازه کافی انجام شده. عوامل عدیدهای را میشود لحاظ کرد برای مثال مشکلات اقتصادی مردم و نبود اوقات فراغت و کانالهای جایگزین است. علاوه بر فرهنگ ما که فرهنگ شفاهی است مردم بخشی از نیازهای مطالعاتی خود را از طریق رجوع به شبکههای اجتماعی یا رسانههای مختلف جبران میکنند که البته برداشت بنده این است که این ابزارها به دلیل محتوای سطحی خود نمیتوانند جایگزین خوبی برای کتاب و مطالعه باشند. اما احساس میکنم که جبران مافات شده و خلا پرسش گری افراد را برطرف میکند. نکته مهمتری نیز وجود دارد که آن را میبایست جدی گرفت و در سطح کلان به این موضوع توجه کرد.
این جامعه شناس در ادامه افزود: شاید خیلی از افراد به صورت غیر مستقیم و ساختاری به این نتیجه رسیده باشند که مطالعات کتب متنوع زندگی آنها را تغییر نمیدهد البته منظور از تغییر، تغییری است که مورد نظر آن افراد باشد. اما من معتقد هستم هر کتابی در تغییر زندگی انسان موثر است. بینش انسان را عوض میکند و عمیقتر میکند، اما شاید آنها به دنبال یک تغییر کلان مثل تغییراقتصادی، سیاسی یا فرهنگی باشند. برای مثال در اوایل انقلاب و در آن شرایط سرانه مطالعه بیشتر از امروز بوده، زیرا افراد احساس میکردند مطالعه روی بینششان تاثیر داشته و بر روی اوضاع اثر گذار خواهد بود و امروز افراد احساس میکنند با ارتقای بینش خود تاثیری در زندگی نخواهند داشت و این موضوع شاید به آنها برنگردد. ما باید سازوکارهای کلان مربوط به نظام سازی را به گونهای تعبیه کنیم که در اصطلاح عاملیت قدرت مانور داشته باشد. عاملیت یا فاعلیت با مطالعه، بینش و ارتقای بینش گره خورده وقتی ساختارها موانعی برای ورود عاملیت به صحنه ایجاد میکنند و به انواع مختلف جوی ایجاد میشود و خواه ناخواه روی مطالعه اثر میگذارد، مگر کسانی که ساختار شکن باشند و بدون توجه به این موانع قصد ایجاد تغییراتی اساسی در ساختارها را داشته باشند. قطعا روی این افراد تاثیر نمیگذارد و این افراد درصد پایینی از جامعه را رقم میزنند. ما در جامعه محتاج این گونه افراد هستیم، اما معمولا این افراد در جامعه نادر هستند و باید روی بخش غیر نادر حساب باز کرد.
وی در ارتباط با ایجاد راهکاری برای ترغیب این امر بیان کرد: باید کاری کرد تا انگیزه مطالعه و تغییر هردو بالا رفته و حرفهای کلیشهای هم کنار گذاشته شود و نیز توجه به این نکته که فرهنگ شفاهی جای فرهنگ مکتوب و رسانهها و فضاهای مجازی نیز جای کتاب را نخواهند گرفت. البته ما منکر این نیستیم که کتابی میتواند جامعتر و قویتر و غنیتر باشد و نیاز مخاطب را نسبت به کتابهای دیگر بیشتر تامین کند. ما نبایست به عنوان یک بهانه این موضوع را مطرح کنیم. یعنی توجیه کنیم و بگوییم کتاب خوب وجود ندارد، اینطور نیست، کتاب خوب بسیار است و جوینده میخواهد و در واقع باید جوینده به دنبال کتاب رود. همانطور که در گذشتههای دور در نبود این دسترسیها و ابزارها افراد سختیها را متحمل میشدند و رنج سفر را به خود هموار میکردند و برای دستیابی به کتابی چند شهر و استان دورتر سفر میکردند. باید روی این انگیزهها کار کرد که بالا رود چه به لحاظ فردی و چه غیر فردی این انگیزهها تقلیل یافته و تقلیل اینگونه انگیزهها به لحاظ فرهنگی و اعتلایی جامعه آزار دهنده اند و برای ما گران تمام میشود. باید به گونهای باشد که ما ببینیم قشر دانشجو اغلب سوار وسیله نقلیه، زمان اوقات فراغت و در دانشگاه کتاب به دست باشد و این بسیار مهم است برای اینکه اسم دانشجو را به دوش میکشد، میبایست حداقل اینگونه مفهوم نام دانشجو را بیان کند و در غیر اینصورت اسمی بی محتوا را به دوش خواهد کشید و مشخص است فرد تنها آمده تا مدرک بگیرد یا در این بین شغلی دست و پا کند و یا عنوانی را به خود اختصاص دهد که اینها هیچ کدام در واقع نگاهی مضمونی و محتوایی نیست.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که برای افزایش انگیزه کتاب خوانی میبایست چه کارهایی انجام شود گفت: در ارتباط با ارتقای کتابخوانی به حد کافی کار شده و همچنین به حد کافی برنامههایی کار شده و سیاستهایی اتخاذ میشود و نمیتوان منکر این موضوع شد که برای فرهنگسازی تلاشهایی شده و ما میبایست روی خودمان کار کنیم؛ و یک تحول درونی در خود ایجاد کنیم ما باید بینش و جهان بینیمان را تغییر دهیم. زمانی که از روزمرگی خارج شویم و سعی کنیم یک تفسیر عمیقی از هستی بدست دهیم میبایست بخشی از آن را به مطالعه اختصاص دهیم و نه تنها مطالعه بلکه تامل هم بحث مهمی است ممکن است فردی خلا خود را با تامل پر کند. کسی که سعی میکند با درونکاوی و محاوره با خود بسیاری از خلاهای بیرونی خود را پوشش دهد را نفی نمیکنم و حتی این خصوصیات توصیه هم میشود، انسان خود کتابی دارد به نام کتاب نفس، خدا رحمت کند مدرس را در کتاب «گنجینه خواف» که مربوط به دوران اسارت و زندانی او است زمانی که میخواهد در زندان کلاس آموزشی برای یکی از زندانبانان خود داشته باشد به دلیل عدم دسترسی به منابع مطالعاتی میگوید: تا دیروز رجوع به منابع داشتم، اما امروز تنها منبع ام درون من و نفس من هست و من نفس خود را به تو درس میدهم و کتاب نفس خود را تدریس میکند. کتاب نفس یک گنجینه است و انسانهایی رشید هستند که کتاب نفس خود را خوب و به طور دقیق بخوانند و با من واقعی خود محاوره داشته باشند.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: منظور بنده این است که شبکههای مجازی و رسانهها جای کتاب را نمیگیرند و باب دیگری را باز کردم به نام کتاب نفس، اگر کسی گوشهای بنشیند و به تنهایی کتاب نفس خود را بخواند باید آن شخص را در آمار مطالعه لحاظ کرد. در حقیقت شخصی که در گوشهای نشسته و با خود حرف میزند و تامل میکند و پاسخ دریافت میکند، این شخص در حال خواندن کتاب نفس هست و این عمل کار هرکسی نیست و بسیار نادر هستند افرادی که کتاب نفس میخوانند و میتوانند آن را به دیگران هم تدریس کنند,، اما معمولا این به حساب نمیآید. اما من معتقد هستم که باید به حساب بیاید، ولی این برای افرادی است که مطالعهای هم دارند. معمولا کسانی کتاب نفس خود را میخوانند که اهل مطالعه کتاب هم هستند و مطالعه بیرونی دارند و تنها به کتاب نفس اکتفا نمیکنند. قطعا این (کتاب نفس) جای آن (کتاب) را پر نمیکند، اما بهرحال تاحدودی این عمل کار مستقلی است و اگر کسی کتابی در دسترس نداشته باشد، میبایست کتاب نفس خود را بخواند. این یک واقعیت است که کسانی که با خود محاورهای دارند معمولا اهل مطالعه کتاب نفس خود هستند.
افروغ در ادامه افزود: ما مفاهیمی داریم به نام ساختار و عاملیت، عاملیت مربوط به قدرت مانور افراد است، ساختارهای مربوط به آن، روابط و ساختارهایی هستند که غالبا از دسترس افراد خارج هستند. در این بین تفسیرهایی وجود دارد که آیا ما میتوانیم دوگانهای به نام ساختار و عاملیت داشته باشیم؟ البته نمیشود و میبایست نگاهی تلفیقی داشته باشیم. اما بهرحال اگر نگاهی تلفیقی هم داشته باشیم این چیزی از جدایی ساختار و عاملیت کم نمیکند. بحث بنده این است که هرچه ساختارها منعطفتر باشند, گرایششان به تغییر بیشتر شده و نیز اگر منعطف دربرابر عاملیت باشند، روی سطح مطالعه مردم تاثیر خواهند گذاشت. هرچه ساختارها بستهتر باشند امکان تغییر را محدودتر کرده و انگیزهی مطالعه برای تغییر را کم خواهد کرد. البته ما شرایطی هم داریم که هرچه ساختارها متسلطتر میشوند انگیزه برای تغییر ایجاد میشود، اما آن در حالتهای انقلابی است، مانند زمان شاه (انقلاب) ,، اما ما در حال حاضر فرضمان شرایط انقلابی نیست، بنابراین در شرایط فعلی ساختارها میبایست منعطف باشند یعنی چشم و گوش یک ساختار باید نسبت به تغییر باز باشد و این گرایش به تغییر باعث میشود عامل یا فاعلهای ذکر شده احساس کنند که میتوانند تغییر دهنده باشند و برای تغییر ساختارها در صورت محاوره با خود یا رجوع به کتابها نیاز به ارتقای بینش دارند.
وی با بیان اینکه ساختارهای ما آن انعطاف لازم را ندارند، گفت: شاید تنها شعار میدهند، اما واقعا ساختارهای ما در مواردی ساختارهای منعطفی نیست. یعنی در را به روی تغییر بسته اند. این موضوع را بنده در جای دیگر بصورت کلانتر گفتهام، اما متاسفانه نظام رسمی و نظم قانونی و منطقی ما انبساط لازم را ندارد، بیشتر دلیل محور است تا علت محور، علت محور مربوط به عرصه اجتماعی میشود و دلیل محور مربوط به ایدئولوژی میشود. ایدئولوژیها میبایست منبسط شوند و برای اینکه منبسط شوند باید منعطف شوند و زمانی که منعطف نیستند تقریبا شرایط بسته میشود و این انسداد در شرایط میتواند ما را به سمت و سوی بدی هدایت کند.
افروغ درخصوص عملکرد دولت در ترویج فرهنگ کتابخوانی گفت: بنده بیشتر از دولتهای گذشته، در جریان معاونت فرهنگی و وزارت ارشاد دولت حاضر هستم. خصوصا در حوزه مدیریت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، هم در زمانی که جناب دکتر صالحی معاون فرهنگی بودند و چه معاون فرهنگی فعلی، این افراد انسانهایی فرهنگی و اهل فلسفه هستند و بههرحال تلاش این افراد هم این بوده که کمیت و کیفیت مطالعه توامان بالا رود و تمام تلاش خود را در این راه میکنند، اما اینکه این تلاشها به ثمر مینشیند و یا به ثمر نشسته بحث دیگری است و نیز اینکه چه اندازه این تلاشها با ابتکار و خلاقیت همراه است هم بحث دیگری دارد. صحبت من این است که افراد مسئول این انگیزهها را به اندازه کافی دارند و اهلیت و راهکار برای انجام آن را هم دارند، اما باید اهل مشورت باشند و مشورت پذیر باشند و آرای دیگران را هم جذب کرده و به آن عمل کنند، اما از این که انگیزه دارند و به هر حال انسانهای خبره و اهل کاری هستند میتوانم این را تصدیق کنم، زیرا به عملکرد آنها شناخت دارم، ولی به نظرم عملکرد معاونت فرهنگی من حیثالمجموع در وزارت ارشاد خوب بوده و بحث کتاب و کتاب خوانی که زیر نظر معاونت فرهنگی تعریف میشود نیز همینطور بوده است.
وی در ادامه بیان کرد: بنده نیز به این دلیل که عضو نظارت بر نشر کتاب هستم میبینم که چه اندازه باز برخورد میکنند، چطور این نظارت را تفویض کرده و چطور اختیارات استانها را بیشتر کردهاند، یعنی احتمالی که ممکن بود برای عدم انتشار و ممیزی کتب مطرح شود، تعدیل و از تنگ نظری خارج شده است و نیز کاربرگهایی تصویب شده که بنده در جریان این کاربرگها بوده ام، این کاربرگها سیاست انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را روشن مطرح میکند و هم اینکه سعی میکند منقبض نباشد و با رویکرد باز به سراغ کتابها برود. از سوی دیگر تا جایی که امکان دارد و در جایی داوطلب هست ممیزی را به آنها واگذار میکنند و این خودش یک بحث بسیار مفصلی است و یک سوژه مستقل را میطلبد. بنده به حسب این تجربیاتم و شناختی که در فرآیند تجربه ممیزی کتاب دارم و شناختی که از معاونت فرهنگی از قبل داشته ام به جرات میتوانم بگویم که انگیزههای شخصی آنها قابل قبول است، حالا اینکه چه سیاستهایی اتخاذ شده و این سیاستها چه تاثیری روی آمار کتابخوانی افراد گذاشته و چه تفاوتی نسبت به قبل داشته بنده حقیقتا آمار درستی ندارم و نمیتوانم اظهار نظر کنم.
این جامعه شناس در خصوص ارتباط بیشتر با علایق دانشجویان در بحث کتابخوانی گفت: ما باید در بحث کتابخوانی به دانشجویان رجوع کرده و دانشجویان متفاوت با رشتهها و شهرهای متفاوت با علقههای متفاوت را جستجو کنیم و این علایق را بازنشر دهیم، تا شاید کمکی باشد برای ناشران که کتابهای زیربطی را منتشر میکنند تا بتوانند متناسب با علقهها و پرسشهای مورد نظر کتاب منتشر کنند، بنده با دانشجویان دکتری فلسفه علوم اجتماعی و جامعه شناسی فرهنگی در ارتباط هستم و سعی میکنم مطالب بدیهی را به آنها ارجاع دهم و معمولا چیزی که به آنها تدریس میکنم تاحدودی به زبان فارسی نیست مگر کتابهای خودمان یا ترجمه کردیم یا تالیف کردیم و این به این معنا نیست که آثاری به زبان فارسی وجود ندارد، اما آثار زبان فارسی مثلا جامعه شناسی فرهنگی یا فلسفه و علوم اجتماعی کم است,، اما آثار غیر مستقیم برای مثال مرتبط با جامعه شناسی فرهنگی که مربوط به مطالعات تاریخی میشود، فارسی زبان هستند و باید هم فارسی باشند، زیرا موضوع آن مربوط به تاریخ ایران است.