شائبه ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر چگونه مطرح شد و چه کسی سعی کرد با وارونه جلوه دادن واقعیت، ماجرای به حق جمهوری اسلامی را علیه نظام مطرح کند؟
به گزارش «تابناک» به نقل از فارس، ۴ آبان ۱۳۵۹ وقتی کمتر از دو ماه از آغاز تجاوز عراق به خاک ایران میگذشت ارتش بعثی توانست خرمشهر را به تصرف خود دربیاورد. این واقعه برای ملت ایران و جوانان سلحشور و مجاهدش جراحت دردناکی بود بنابراین با دست خالی عزم خود را جزم کردند و عملیات الی بیت المقدس را طراحی و اجرا کردند. این عملیات که از ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ تا ۳ خرداد همین سال ادامه داشت با پیروزی قوای اسلام به پایان رسید.
پس از این پیروزی در حالی که دشمنان جمهوری اسلامی متعجب و نگران بودند علی رغم اینکه هنوز پایشان در بخشی از خاک کشورمان دراز بود اصرار فوری بر برقراری آتش بس داشتند. پس گرفتن خرمشهر حالا تنها بازپسگیری بخشی از خاکمان نبود این فتح موجب بالا رفتن روحیه مردم و نیز تقویت روحیه و قوای رزمندگان اسلام شد و برای دشمن بیم آن میرفت از این پس با شکستهای پی در پی دیگری مواجه شوند.
کوی طالقانی، مقر فرماندهی ارتش عراق در یکی از منازل اشغال شده پیش از آزادسازی خرمشهر
با مطرح شدن بحث آتش بس در حالی که عراق حاضر به عقب نشینی از خاک کشورمان نبود ایران دو گزینه مقابلش قرار داشت. اگر آتش بس را میپذیرفت سالها خود را در حالت برزخ گونه نه جنگ و نه صلح با عراق قرار میداد که در این صورت با موقعیت موجود مورد مواخذه نسلهای بعدی خود و آیندهگان قرار میگرفت. اما راه حل دیگری داشت و آن وادار کردن عراق به پرداخت غرامت و معلوم شدن نقش متجاوز در این جنگ بود.
لذا منطقی به نظر میآمد راه حل دوم را برگزیند و هیچ عقل سلیمی نمیتواند آتش بس را در آن شرایط قبول کند.
حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی که آن زمان مسئولیت رئیس مجلس شورای اسلامی و سخنگوی شورای عالی دفاع را بر عهده داشت روز سوم اردیبهشت ۶۱ اعلام کرد: «اگر عراق شروط ایران را نپذیرد این کشور به خود حق میدهد بغداد را محاصره کند.»
کوی طالقانی، مقر فرماندهی ارتش عراق در یکی از منازل اشغال شده پیش از آزادسازی خرمشهر
شروط چهارگانه ایران از این قرار بود:
۱- عقب نشینی متجاوزان از خاک ایران
۲-پ رداخت غرامت به ایران
۳- تعیین متجاوز و آغازگر جنگ
۴- بازگشت آوارگان عراقی به کشورشان
همچنین آیت الله خامنه ای نیز که رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع بودند روز ۱۴ خرداد یعنی پس از فتح خرمشهر اعلام کردن د ۱۵۰ میلیارد دلار غرامتی است که باید به ایران پرداخت شود و ایران از اصول خود عدول نخواهد کرد.
کوی طالقانی، بهار ۱۳۶۱ بازدید یکی از فرماندهان ارتش عراق از خرمشهر پیش از آزادسازی
امام خمینی نیز روز ۲۲ خرداد در واکنش به بیانیه عراق پیرامون آتش بس و صلح فرمودند: ما خواهان صلح هستیم اما با قید و شرط. ایشان همچنین با اشاره به اعلام عراق برای خارج کردن باقیمانده نیروهایش از خاک ایران در مدت دو هفته آینده، خواستار آن شدند که در این مدت یک گروه بین المللی به بررسی جرایم حکومت صدام، میزان خسارت وارده بر ایران و تعیین آغازگر جنگ بپردازد.
حضرت امام همچنین در روز ۳۱ خرداد در واکنش به سخنان صدام فرمودند: جنگ با عراق تا هنگام تحقق خواستههای ایران ادامه خواهد یافت.
اما سرانجام دشمنان جمهوری اسلامی زیر بار چنین تنبیهی نرفتند فلذا جنگ ادامه پیدا کرد.
اما شائبه ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر چگونه مطرح شد و چه کسی سعی کرد با وارونه جلوه دادن واقعیت، ماجرای به حق جمهوری اسلامی را علیه نظام مطرح کند؟
این موضوع ابتدا توسط تعدادی از طرفداران نهضت آزادی در همان دهه شصت مطرح شد اما آن قدر ادامه جنگ دلیلش واضح و مبرهن بود که کسی بهایی به این سخنان نداد. در واقع هیچ فرد یا گروهی دیگری با تفکرات مختلف چنین موضوعی را بر نمیتابید. فلذا موضوع همانجا تمام شد تا اینکه اکبر گنجی از طیف موسوم به اصلاح طلبان اولین فردی بود که دوباره چنین موضوعی را مطرح کرد. وی در مقالهی مورخ ۲۸ دی سال ۷۸ در روزنامهی «صبح امروز» به موضوع ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر پرداخت آن هم در شرایطی که کشور در آستانهی انتخابات مجلس ششم قرار داشت. او سعی کرد واقعیت را آلوده کند و به این ترتیب حساب و کتابهای سیاسی خود را با افراد مختلف پیش ببرد. پس از گنجی دیگر همفکران او نیز از سیاسیون اطلاح طلب بعضاً این موضوع رو مطرح کردند.
نبرد برای آزادسازی خرمشهر در کوت شیخ، کانال ساحل شرقی کارون. عکاس: مهرزاد ارشدی
هاشمی رفسنجانی چند روز بعد گفت: «اینهایی که الان حرف میزنند، دنبال این هستند که ما اسراری که گاهی منافع دشمن را تأمین میکند، مطرح کنیم. حتی قویترین کشورها و دولتها اسناد و اسرار امنیتی خود را پس از گذشت سالهای طولانی منتشر میکنند. من هیچ وقت اطلاعاتی را که منافع ملت، کشور و انقلاب را ضایع میکند، مطرح نمیکنم.»
اما واقعیت این بود که پس از فتح خرمشهر تهدیدهای عراق پایان نگرفته بود و هنوز مناطقی نیز مانند قصر شیرین و نفت شهر تحت تصرف رژیم متجاوز بعثی بود. نه ارتش عراق منهدم شده بود و نه نیروهای ما از تیررس گلولههای آنها خارج شده بودند. عراق آرایش جنگی خود را تغییر نداد و حاضر به پرداخت غرامت و خسارت هم نبود.
لذا ما باید بخشی از خاک عراق را به دست میگرفتیم تا بتوانیم متجاوز را تنبیه کرده و آرایش نظامی اش را بهم بزنیم. از طرف دیگر باید کاری میکردیم تا از تیررس آنها خارج شویم.
آن زمان هیچکدام از این موضوعات حاصل نشده بود و ما مجبور شدیم جنگ را تا پیروزی ادامه دهیم.
خوب است به این نکته نیز اشاره شود که صدام پس از پذیرش قطع نامه ۵۹۸ هم تصمیم گرفت تجاوزات خود را ادامه دهد و تحرکاتی نیز انجام داد که این خود نیز میتواند گواهی باشد برای کسانی که فکر میکردند اگر پس از فتح خرمشهر آتش را بس را قبول کنیم جنگ تمام میشود و صدام بر سر قول و قرار خود میماند.