شاید به تکرار نیاز نباشد که زبان فارسی از مهمترین عوامل حفظ فرهنگ و ملیت ماست. ما به عنوان یک ملت از دریچه این زبان است که به جهان مینگریم و از طریق این زبان است که اندیشههای دیگران را درک میکنیم، اندیشههای گذشتگان را در مییابیم و اندیشههای خود را بیان میکنیم.
آنچه بر ایرانی بودن ما، بهعنوان یک ملت بزرگ با گذشتهای افتخارآمیز و تولیدکننده اندیشههای ارزشمند در حوزه دین و اخلاق و فلسفه و تصویر احساسات و عواطف و زیبایی در عرصه هنر، دلالت میکند، آینه زلال و شفاف زبان است؛ اگر این آینه با غبار بیاعتناییهای حکومتها و قدرتهای سیاسی حاکم، از هجوم واژهها، ترکیبات و کنایات بیگانه مکدر شود. ما در کدام آینه بنگریم تا تصویر خود را در مقام یک ایرانی تماشا کنیم؟
اگرچه بسیاری از علوم جدید و کشفیات جدید در قلمرو، طب، فیزیک و الکترونیک بسیار با ارزش و در خدمت پیشرفت و آسایش جوامع بشری است و بر عهده ماست، که آنها را در سطح بسیار عالی بیاموزیم و به کار بریم، اما این علوم نیستند که روح فرهنگ ایرانی را در جوانان ما میدمد و ایرانی با فرهنگ بار میآورد، بلکه علوم انسانی است که شخصیت ما را بهعنوان یک ایرانی شکل میدهد؛ این علوم که جذب و رسوب آن در ذهن ما هویت ایرانی ما را حفظ میکند، فقط و فقط از راه زبان ممکن است. زبان خانه فرهنگ است. در این خانه است که ما میتوانیم با آرامش و اطمینان زندگی کنیم و نفس بکشیم و از دریوزگی بیگانگان احساس ننگ و سرشکستگی کنیم.
پاسداری از زبان فارسی، امروز که هجوم فرهنگهای بیگانه از طریق رسانههای جمعی و کوتاهشدن فاصلههای زمانی و مکانی شدت گرفته است، از خطیرترین وظایف ماست که باید قبل از آنکه دیر شود در تدارک حراست از آن بکوشیم. این کاری ساده نیست که تنها با ایجاد چند واحد درسی در رشتههای غیر ادبیات فارسی در دانشگاهها یا تدریس چند ساعت درس فارسی در دبستانها و دبیرستانها به سامان برسد. کوششی ارجمند و همتی بلند با حمایت گسترده دولت لازم است تا با برنامهریزی سنجیده بتوانیم راهی صحیح برای رسیدن به مقصود پیدا کنیم.
در این راه، احیای زبان و اندیشههای گذشتگان و بومی کردن علوم و نظریههای جدید از طریق زبانی شفاف و قابل فهم را باید مطمح نظر قرار داد و از افراط و تفریط در حوزه زبان پرهیز کرد. نه باید امکانات و ظرفیتهای رسانگیِ زبانِ گذشتگان را بهکلی فرو نهاد و به بوته فراموشی سپرد و نه باید هرج و مرج در زبان امروز را تا آنجا رخصت داد که باب تفهیم و تفاهم به کلی مسدود شود.
عدم آشنایی با امکانات و ظرفیتهای زبان گذشتگان سبب میشود که آن بخش از زبان سالم و رسای امروزی که بنابر نیازهای گسترده زندگی مدرن پیدا شده است، به تدریج چنان دستخوش پریشانی شود و با گذشته قطع رابطه کند، که از بیان اندیشه و تعامل بینافردی که دو کارکرد اصلی زباناند؛ چندان بیپشتوانه و عاجز از انتقال مفاهیم شود، که دیگر نه به درد آموزش بخورد و نه عامل پیوند ما با یکدیگر و حفظ ملیت خواهد بود.
عدم حضور سنت در تجدد، تجدد را بی تکیهگاه و سست و معلق میکند. زبان امروز ما تنها با تکیه بر زبان گذشته است که میتواند بیآنکه در دام کهنگی بغلتد، شادابی و نشاط و رسایی خود را حفظ کند و توانایی خود را در بیان شفاف و قابل فهم معارف و نیازهای امروزی بیفزاید و با انتقال زیبایی و معرفت از طریق نظم و نثر گذشتگان، غرور ملی و مذهبی جوانان را تقویت کند.
اگر از این چشمانداز به زبان فارسی بنگریم و به تصرفات گوناگونی که به ویژه از طریق ترجمههای نامطلوب در دایره واژگان و ساخت و بافت زبان فارسی امروز صورت میگیرد، دقت کنیم؛ بیتردید حفظ و پاسداری از زبان فارسی یکی از ضروریترین وظایف ماست که در تحقق آن باید بیش از پیش بکوشیم.
این مطلب نخستین بار در خبرگزاری کتاب ايران (ایبنا) منتشر شده است.