الف- تخطی نفتکش انگلیسی از قوانین منطقه نظارت و آب های سرزمینی
پیش از ورود به بحث قوانین مرتبط با آب های سرزمینی و منطقه نظارت دریایی ذکر یک نکته مهم در مورد جغرافیای تنگه هرمز ضروری است و آن اینکه عرض تنگه هرمز در وسیعترین نقطه به ۱۸۰ کیلومتر میرسد که آن هم در جایی از تنگه به حدود ۳۸ کیلومتر کاهش مییابد که از این میان عرض مسیر کشتیرانی در هر جهت تنها در حدود سه کیلومتر است. بنابراین امکان کنترل تنگه برای نیروهای نظامی به راحتی میسر میشود.
بر این اساس و با توجه به نقشه های جغرافیایی فاصله مسیر حرکتی کشتی ها چه پیش از ورد به خلیج فارس و چه پس از ورود از آب های سرزمینی ایران عبور خواهد کرد. این یعنی اگر تقسیم مساوی آب های تنگه هرمز میان ایران و عمان در نظر گرفته شود، کشتی ها در صورت رعایت قوانین بین المللی ناگزیر به ورود به آب های سرزمینی ایران هستند و در این فضا باید از نظر امنیتی تابع دستورات امنیتی جمهوری اسلامی ایران باشند. این مهم از آن جهت بیشتر مورد تأکید است که بدانیم بر اساس توافقات دو طرفه ایران و عمان، کنترل نظامی و تأمین امنیت آبراهه های این محدوده برعهدهی دو کشور دو سوی تنگه است. با این تفاوت که چون کشور آن سوی تنگه، یعنی عمان، کشوری کوچک با توان نظامی پایین است و بعلاوه خط ساحلی کمتری در تنگهی هرمز دارد، عملاً قدرت تعیینکنندگی ندارد و بیشترین کنترل تنگه در دست ایران است و ایران با داشتن خط ساحلی وسیعتر در تنگه و وجود جزایر متعدد، برای کنترل ترددهای این آبراه تسلط بالایی دارد؛ تسلطی که در طول دهه های گذشته همچنان وجود داشته و طرف مقابل نیز آن را پذیرفته است.
با توجه به حرکت و ورود نفتکش انگلیسی به آبهای سرزمینی و منطقه نظارت ایران که البته ناگزیر از این اتفاق بوده است، مشمول حق عبور بی ضرر و نیز رعایت قوانین مرتبط با منطقه نظارت بوده است که بر اساس قانون حقوق بین الملل دریاها مصوب سال ۱۹۸۲ میلادی، دولت ساحلی (ایران) میتواند به منظور جلوگیری از تخلفات گمرکی، مالی و مهاجرتی و یا تخلف از مقررات بهداشتی و نیز آلوده کردن دریا بر شناورهای در حال تردد نظارت کامل داشته باشد و با هر تخطی از قوانین که امنیت این آبراه را با مشکل مواجه می کند، برخورد کند.
نظر به اینکه در اطلاعیه سازمان بنادر ایران موضوع وارد کردن پسماند نفت موجود در مخازن نفتکش انگلیسی در آبهای خلیج فارس و ایجاد آلودگی شدید و لطمه زدن به محیط زیست آن مطرح شده است، بر این اساس میتوان گفت: تصمیم گرفته شده از سوی ایران برای توقیف نفتکش از منظر حقوق و تکالیف مندرج در قانون حقوق بین الملل قابل دفاع و منطبق بر قانون بوده است.
در همین رابطه دکتر حسین ربیعی استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک خلیج فارس برای نگارنده نوشت: در شرایط عادی توقیف و بازرسی یک کشتی مشکوک، جزء حقوق کشور ساحلی است که به طور معمول در گوشه و کنار جهان انجام میشود. کشور ساحلی به موجب قانون حقوق دریاها مصوب ۱۹۸۲ حق نظارت و کنترل بر آبهای سرزمینی و آبهای منطقه نظارت خود را دارد و اقدام ایران بویژه با توجه به ادعاهای مطرح شده در خصوص تخطی این کشتی از حق عبور بی ضرر؛ در راستای این قانون قابل تفسیر است.
ب- تخطی نفتکش انگلیسی از قانون تفکیک تردد
ج-خاموش کردن موقعیت یاب، تصادم و عدم برقراری تماس با شناور سانحه دیده
بر اساس قوانین عرفی و حقوقی جاری در دریاها، کشتی ها به منظور جلوگیری از هر گونه سانحه دریایی، علاوه بر فعال کردن موقعیت یاب های خود که شامل ابزارهای فیزیکی مثل چراغ، بوق و نیز ابزارهای دیجیتالی مثل سیسم های هوشمند می شود، باید ورود خود را به مناطق دریایی به اطلاع گارد ساحلی و نیز سایر شناورها برسانند.
از آنجا نفتکش انگلیسی اساساً برای ورود به خلیج فارس از مسیر خروجی تنگه هرمز استفاده کرده است، ناگفته پیداست که به سایر قوانین نیز متعهد نبوده است؛ موضوعی که بر اساس انتظارات وقوع یک سانحه دریایی را برای این نفتکش با شناوری که در حال خروج از تنگه بوده است، ایجاد کرده است.
با توجه به اینکه نفتکش انگلیسی در سانحه رخ داده مقصر بوده است، لازم بود کادر اجرایی کشتی ضمن تماس با شناور صدمه دیده نسبت به پرداخت خسارت و بیان دلایل این اقدام تماس برقرار کرده و در صورت عدم ایجاد توافق، مسئله را برای قضاوت به گارد ساحلی کشور ساحلی واگذار کنند. حال اینکه این نفتکش از برقراری تماس و بیان توضیحات سر باز زده است و بر همین اساس نیز توقیف کشتی برای کشور ساحلی یعنی ایران قابل دفاع و مبتنی بر قانون بوده است.
د-نقش تعیین کننده ایران در تأمین امنیت تنگه هرمز
ه-زورآزمایی ژئوپلیتیکی
صرف نظر از مسائل حقوقی و جغرافیایی که به آن اشاره شد، این توقیف را آن هم با توجه قرابت زمانی با توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبل الطارق، باید نوعی زور آزمایی ژئوپلیتیکی میز دانست.
در تأیید این موضوع دکتر حسین ربیعی (استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه خورزمی تهران) به نگارنده این یادداشت، گفت: به نظر من نیز چیزی که این موضوع را برجسته کرده و به ویترین رسانه ها آورده است زمان و مکان این عمل است. با وجود این که ایران دلایل حقوقی برای این اقدام خود ذکر کرده است، اما از دید سیاسی این اقدام ایران واکنشی به توقیف کشتی ایران در جبل الطارق تفسیر شده است. بنابراین آشکارا جنبه ژئوپلیتیک پیدا کرده است و نوعی زورآزمایی ایران برای ذینفعان بویژه کشورهای منطقه و آمریکا و اروپا به حساب آمده است.
از جنبه داخلی، صرفنظر از جنبه های حقوقی ماجرا، این اقدام احساس غرور و افتخار برای ایرانیان به دنبال خواهد داشت، توانمندی نیروهای نظامی برای دفاع از منافع و پرستیژ ملی را به رخ همگان خواهد کشید و اقدامی هوشمندانه و حساب شده تلقی می شود.
ربیعی اضافه کرد: در تأیید جنبه های ژئوپلیتیکی این مسئله باید افزود از جنبه بین المللی نیز این توقیف می تواند پیامدهای بسیاری به همراه داشته باشد. قدرت های جهانی بویژه آمریکا و بریتانیا با استفاده از امپراتوری رسانه ای خود تلاش خواهند کرد این اقدام ایران را بی ثبات کننده جریان انرژی معرفی کنند و با استفاده از فضای سیاسی موجود، جریان ایران هراسی را تشدید کنند. از سوی دیگر این اقدام می تواند زمینه ساز حضور بیشتر نیروهای نظامی خارجی در منطقه و یا حتی آنچنان که برخی ادعا کرده اند زمینه ساز تأسیس نیروی ویژه برای تأمین امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز و خلیج فارس شود که نهایتاً مخالف خواست همیشگی ایران برای خروج قدرت های خارجی از منطقه است. همچنین در مقیاس منطقه ای نیز این اقدام در شرایط کنونی که برخی کشورهای پیرامون خلیج فارس بویژه امارات و عربستان (که بیشترین حجم تجارت دریایی نفت و کالا را از این آبراه دارند) موضع خصمانه ای بر ضد ایران دارند، بهانه ای برای تحریک و تشویق این کشورها به همراهی علیه ایران خواهد بود.
موارد مهمی که به خوبی اثبات می کند، توقیف نفتکش انگلیسی تنها یک موضوع حقوقی صرف نخواهد بود و در آینده پیامدهای سیاسی و ژئوپلیتیکی قابل تأملی را متوجه منطقه خلیج فارس خواهد کرد؛ رخدادی که به نظر نمی رسد در همین زمان و مکان متوقف شود و سلسله ای از اقدامات متقابل را به همراه خواهد داشت.
در چنین فضایی انتظار این است که مقامات مسئول ایرانی همچون رخداد کنونی در ادامه مسیر میز هوشمندانه و بدون هر گونه تصمیم احساسی شرایط را مدیریت کنند و ضمن کاهش هزینه های مادی و معنوی در پی دستاوردهای بزرگی باشند که منافع ملی ایران را تأمین خواهد کرد.