ادعای پایگاه خبری هیل؛ شمخانی به جای ظریف!، افزایش تب مهاجرت؟،گریز نجفی از اعدام به زندان، گوشت، قربانی دلالها، توقف شمارهگذاری پراید از سال ۹۹، خداحافظی طبیعت ایران با «بابا بِسکی»، بازداشت مرد واگذاریهای پرحاشیه، پیام ویژه سید حسن نصرا... به ظریف، گردش مالی VPN ها ۲۵۰ میلیارد تومان در ماه! و دوراهی مشارکت یا قهر انتخاباتی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز پنج شنبه بیست و چهارم مردادماه در حالی در آخرین روز کاری هفته چاپ و بر روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که برای چندمین بار در دو ماه گذشته تیتر و تصاویر مرتبط با محمد علی نجفی در نیم صفحه نخست روزنامهها برجسته شد. روزنامههای امروز خبر بخشیده شدن نجفی توسط خانواده استاد را با تیترهایی همچون نجفی با چوبه دار خداحافظی کرد (آرمان ملی)، تولد دوباره یک سیاستمدار سوخته (آفتاب یزد)، بخشش، لازم نیست اعدامش کنید (اعتماد)، جزییات بخشش نجفی توسط خانواده استاد (شرق)، محمدعلی نجفی از اعدام رهایی یافت (کیهان) بازتاب داده اند.
بازداشت رئیس سازمان خصوصیسازی پس از استعفا، درگذشت دکتر بسکی پدر طبیعت ایران و توقف تولید پراید از سال ۹۹ از دیگر موضوعاتی است که تعدادی از روزنامهها آنها را شایسته درج در صفحه نخست خود دیده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
آنچه باید ازپرونده نجفی آموخت
نعمت احمدی وکیل پایه یک دادگستری طی یادداشتی که روزنامه آرمان ملی در شماره امروز خود منتشر کرده به موضوع بخشش قصاص نجفی توسط خانواده استاد پرداخت و نوشت: از روز اول بر این باور بودم که ذهنیت حاکم بر خانواده اســتاد که از خانواده اهل حق و اهل گذشت هستند اجازه نخواهند داد که آقای محمدعلی نجفی آسیبی ببیند و مشاهده کردیم که همین نتیجه هم حاصل شد. بر اســاس قانون مجازات اســامی، قصاص برای اولیای دم یک حق اســت که میتوانند از آن بگذرند یا آن را تبدیل به دیه کنند. در ماجرای قتل مرحومه میترا استاد، شاهد بودیم که بدون هیچ چشمداشتی اولیای دم از حق خود مبنی بر قصاص قاتل گذشت کردند و لذا مسأله قصاص آقای نجفی منتفی است. از ابتدای امر با توجه به رفتارها و عقاید خانواده استاد مشخص بود که آنها به دنبال انتقام جویی نیستند؛ زیرا خانواده استاد جزو اهل حق هستند و اهل حق هم از شاخههای شیعی شناخته شده در غرب کشور است که اعتقادی به انتقام ندارند و بارزترین خصوصیت آنها باور به گذشت و اینکه در عفو لذتی است که در انتقام نیست را سرلوحه کار خود قرار میدهند.
در این پرونده آقای نجفی به اتهام نگهداری اسلحه غیرمجاز نیز متهم و به دو سال حبس محکوم شــده بود. بر اساس ماده ۶۱۲ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی از لحاظ جنبه عمومی جرم نیز قانونگذار از باب اینکه یک عضو از جامعه به هر حال به وسیله فرد یا افرادی کشته شده است، مجازات ۳ تا ۱۰ سال حبس را در صورت احراز اخالل در نظم جامعه و بیم تجری متهم در نظر گرفته است. در این زمینه دو نظر وجود دارد؛ یک عده که اکثریت هستند میگویند دادگاه نمیتواند کمتر از سه سال حبس کف مجازات را در نظر بگیرد و عده دیگر که اقلیت هســتند میگویند که دادگاه مخیر است که کمتر از سه سال حبس را در نظر بگیرد. در بعضی مواقع پروندهای تشکیل میشود و طرف با جنایت هرچه تمامتر اقداماتی را انجام داده و موضوع و شخصیت جانی طوری است که دادگاه ۱۰ سال حبس را در نظر میگیرد و علاوه بر آن نیز طبق ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی میتواند مجازاتهای تکمیلی اعم از تبعید و محرومیتهای اجتماعی را در نظر بگیرد، اما آقای نجفی در دادگاه حتی از مقتول با نام ایشان استفاده میکرد یکبار واژه ناصوابی را نزد و شخصیت و جایگاهش از نظر قاضی دادگاه باید با توجه به گذشت اولیای دم نظر اقلیت یعنی حتی کف ۳ سال حبس را برای او در نظر نگیرد.
با اینکه تندروی برخی رسانهها را در مورد مساله پرســتو و مهدورالدم بودن در این زمینه دیدیم و متاسفانه به گونهای بد موضوع انعکاس پیدا کرد و یک عده آن را دامن زدند، ولی نه دادگاه به آن توجه کرد و نه خانواده مقتول و نه آقای دکتر نجفی در این کوران قرار گرفت و خوشــبختانه هم حرمت خانواده مقتول و هم خون آن مرحوم نگه داشته شد و مهمتر از همه یک الگویی در جامعه شد که در موارد دیگر اگر خدایی نکرده حادثهای اتفاق افتاد جنبه حادثهای بودن را بیشتر توجه کنیم تا یک عمد و قتل را. رسانهها گاهی چنان فضا را متشنج میکنند که خانواده مقتول تحت تأثیر این فضا و به ناچار اجرای قصاص را انتخاب میکند، اما این بار چنین اتفاقی نیفتاد. امید است که این پرونده درسی برای خانوادهها و اهالی رسانه باشد.
رسالت: آیا استعداد عادل فردوسیپور در همین صدا و سیما شکوفا نشد؟
مهدی عامری در بخشی از یادداشتی با عنوان سرمایهسازی صدا و سیما ضمن دفاع از صدا و سیما در شماره امروز رسالت نوشت: متاسفانه گاه به دلایل سیاسی و جناحی به جای نقد عملکرد یک مدیر یا یک برنامه، کلیت صدا و سیما توسط افراد مورد خدشه قرار میگیرد و با بیان کلیات مبهم و چند پهلو و بدون نشانی به رسانه ملی حمله میشود! این هجمهها زمانی ناشایستهتر تلقی میشود که از سوی مسئولین دولتی بیان گردد! کسانی که با کمبودها و محدودیتهای صدا و سیما آشنا هستند، اما با این حال به خاطر مسائل جناحی و فردی و سیاسی چشم بر واقعیت میبندند و از کاه کوه میسازند! افرادی که چه بسا با توجه به مسئولیت ومنصب خود میتوانند به کمک صدا و سیما بیایند، اما همواره با افکار سیاسی، برای رسانه ملی سنگ اندازی میکنند!
برای نمونه با اینکه در چند سال اخیر به کرات از اصلاح طلبانی مانند ابطحی، قوچانی، عطریانفر، مجید انصاری، هادی غفاری، وکیلی، کواکبیان و تعداد زیادی از وزرا و مسئولین در صدا و سیما دعوت و استفاده کرده است باز هم اصلاح طلبان مدعی هستند که صدا و سیما در اختیار یک گروه خاص است! حتی صدا و سیما به دستور و برای دفاع از دولت چندین برنامه از جمله ثریا را چندین بار تعطیل نمود و تا مدتها منتقدین برجام راه در سیمای جمهوری اسلامی نداشتند، با این وجود دولتیها همچنان مدعی هستند که صدا و سیما به آنها بیمهری کرده است!
نمونه دیگر این گونه ادعاها، اظهارات عجیب محمدرضا عارف است که در جمع چند هنرمند بیان داشته است: «با کمال تاسف این رسانه به جای آنکه کارخانه آدمسازی باشد، هنرش سرمایهسوزی است». (روزنامه اعتماد، ۲۲ مرداد ۱۳۹۸، ص. ۲) آقای عارف بدون اشاره به مصداقی صرفا با یک عبارت کلی، صدا و سیما را موجب سرمایهسوزی دانسته است!
اما این سخنان چقدر با واقعیت مطابقت دارد؟ خوب است آقای عارف نگاهی به فهرست هنرمندان موفق کشور بیندازد تا متوجه شود غالب افرادی که اینک سری در سرها دارند در همین صدا و سیما آدم شدهاند. البته این منتی بر سر هنرمندان نیست چرا که صدا و سیما وظیفهاش، فراهم آوردن امکانات و زمینه برای هنرمندان کشور است. اما اینکه این مطلب، ندید گرفته شود جفا بر یک نهاد بزرگ ملی است.
آقای اصغر فرهادی که این روزها خلاف فرهنگ مردم و کشورش سر در آغوش غربیها دارد و مردم کشورش را شایسته سخن نمیداند، کارش از همین صدا و سیما شروع کرد و چهره شد! حال اگر آقای فرهادی علاقه به کار با مردم کشورش ندارد و دوست دارد بر خلاف هنجارها و عقاید ملتش فیلمسازی کند، تقصیر صدا و سیماست؟
آیا استعداد عادل فردوسیپور در همین صدا و سیما شکوفا نشد؟ حال اگر آقای فردوسیپور علاقهای ندارد به دستورات سازمانی و قوانین اداری پایبند باشد، صدا و سیما باید پاسخگو باشد؟ آیا امثال مهران مدیری و رامبد جوان و بسیاری دیگر از هنرمندان در همین صدا و سیما رشد و نکردند و صدا وسیما سکوی پرتاب آنها نبوده است؟ صدا و سیما باید یک نهاد ملی باشد و دولتها و مجلسها نباید توقع داشته باشند که این نهاد فقط زیر مجموعه آنها باشد و اگر چنین نبود با تهدید کاهش بودجه و انتقادات فلهای مواجه شود!
شوخی تلخ! واعظی به روایت کیهان
روزنامه کیهان اظهارنظر اخیر رئیس دفتر رئیس جمهور درباره جدیتر شدن مذاکره با اروپا را محمل گزارش اصلی امروز خود با عنوان شوخی تلخ! واعظی: مذاکره با اروپا جدیتر شده است کرد و در بخشیهایی از آن نوشت: پس از قریب به ۵۰ ماه بیعملی طرف اروپایی، رئیس دفتر رئیسجمهور در اظهارنظری تأملبرانگیز گفته است که مذاکره با اروپا جدیتر شده است! ۵۰ ماه زمان سپری شد تا تازه مذاکره با اروپا «جدیتر» شود؟! لابد ۵۰ ماه دیگر باید صبر کنیم تا مذاکره با اروپا، «جدیترِ جدیتر» شود!
اظهارنظر واعظی مبنی بر جدی شدن مذاکره با اروپا آن هم پس از سپری شدن ۵۰ ماه از امضای برجام، شبیه به اظهارنظر معروف عراقچی است که گفته بود «هنوز با نقض فاحش و اساسی برجام فاصله داریم». این قبیل اظهارات هم توهین به شعور مردم است و هم ارسال پالس به طرف مقابل برای تشدید عهدشکنی و استمرار وقتکشی.
واعظی ضمن تمجید! از اقدامات فریبکارانه فرانسه در ماههای اخیر گفته است که مذاکرات ما با پاریس تداوم دارد و امیدواریم بتوانیم آنچه از منافع مردم و کشور در برجام تعریف شده را محقق کنیم.
فرانسه علاوه بر میزبانی از گروهک تروریستی منافقین - که ۱۷ هزار ایرانی را مظلومانه به شهادت رسانده است- و جنایت فراموشنشدنی در تسلیح صدام به سلاح شیمیایی، صراحتا اعلام کرده است که در موضوع ایران با آمریکا دارای هدف مشترک با روشهای متفاوت است. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه پیش از این گفته بود که هدف فرانسه و آمریکا درباره ایران مشترک است و آن عبارت است از دائمیکردن برجام و تعمیم خسارت محض توافق هستهای به دیگر مولفههای قدرت ایران.
در هفتههای گذشته ماکرون پیشنهاد فریبکارانه و توهینآمیز قرار گرفتن ۱۵ میلیارد دلار نقدینگی در اینستکس را مطرح کرده بود. پیشنهادی که هدفش نه اجرای تعهدات برجامیاروپا بلکه توقف روند اجرای کاهش تعهدات برجامی ایران با ارائه یک وعده نسیه بود.
آقای روحانی در اظهارنظر اخیر گفته است که «اگر در پایان ۶۰ روز دوم به نتیجه نرسیدیم، حتماً مرحله سوم را آغاز خواهیم کرد و بعد از آن باز هم ۶۰ روز فرصت خواهیم داد تا به راهحل منطقی، درست و متوازن برسیم»!
این قبیل اظهارنظرها هیچ سنخیتی با ضربالاجل برجامی ایران ندارد. فلسفه اصلی ضربالاجل، هزینهدار کردن عهدشکنی طرف مقابل و وادارکردن او به عقبنشینی و در نهایت امتیازگیری از طرف مقابل است.
اما متأسفانه موضعگیریهایی نظیر اظهارات اخیر روحانی که پیش از این بارها توسط دیگر دولتمردان نیز مطرح شده بود، بیش از آنکه به ضربالاجل ضریب بدهد، از تأثیرگذاری آن کاسته و به طرف مقابل این پالس را میدهد که دولت همچنان در پی حفظ برجام به هر قیمت است و قرار نیست در ضربالاجل برجامی ایران اتفاق خاصی رخ دهد، خیالتان راحت به عهدشکنی خود ادامه دهید!
به عبارت دیگر این قبیل اظهارات، نه تنها هیچ سنخیتی با ضربالاجل ندارد بلکه مصداق ارائه تضمین به طرفِ بدعهد مبنی بر اجرای یکطرفه تعهدات برجامی از سوی ایران است.
آمریکا با همراهی اروپا در پی آن است تا از طریق سهگانه «اجرای برجام به هر قیمت توسط دولت روحانی»، «مذاکرات فرسایشی ایران و اروپا» و «بنبستنمایی و ناامیدکردن مردم از بهبود وضعیت اقتصادی»، این پالس غلط را به افکار عمومیارسال کند که راهحل رفع مشکلات تن دادن به برجامهای بعدی (موشکی، منطقهای و...) است. دولت میبایست با سرعت عمل و هوشمندی وارد عمل شده و ضمن تغییر جدی در روند کاهش تعهدات برجامی، با اهتمام جدی به اقتصاد مقاومتی و رونق تولید، نقشه شوم دشمن را ناکام بگذارد. چراکه حل مشکل با التزام به اقتصاد مقاومتی و رونقبخشیدن به تولید، کاملاًً شدنی است.