چند ماه پیش خبر انتصاب یک زن بهعنوان نخستین مدیر فرودگاهی کشور رخدادی مهم بود. «پروانه سهرابی» تا قبل از اینکه مدیر فرودگاه آبادان شود، کارمندی بود با هزاران امید و انگیزه و البته همت برای اثبات شایستگیهای زنان در جایگاههای شغلی. او حالا نهتنها نخستین مدیر فرودگاهی زن در ایران است، بلکه آنطور که خودش تحقیق کرده، تا به حال فرودگاههای خاورمیانه هم رنگ مدیران زن را به خود ندیدهاند. سهرابی توانسته بین کار و زندگی خانوادگیاش توازن ایجاد کند، حتی اگر مجبور شود روزی چهار ساعت استراحت داشته باشد. او ٥٤سال دارد و برای ادامه تحصیل رشته مدیریت دولتی با گرایش تشکیلات و روشها را انتخاب کرد. گفتوگوی ما با او بعد از گذشت دو ماه از انتصابش انجام شد، در موضوعات مختلفی با محوریت «زنان»، از تلاشهایش در چارت مردانه محیط کار تا رسیدن به مدیریت فرودگاهی که هیچوقت سهم زنان نشده بود.
خانم سهرابی، نهتنها در ایران زنان سابقه مدیریت فرودگاهی ندارند، بلکه این اتفاق در خاورمیانه هم بیسابقه است. حالا سوال این است در ساختاری که تا به امروز مدیریتش فقط به دست مردان اداره شده است و آنها بر کرسی ریاستهای فرودگاهی تکیه زدهاند، چطور چنین جایگاهی برای نخستین بار به یک زن میرسد؟
ازسال ٨٣ کارم را در فرودگاه شروع کردم. از همان نخستین روزهای کاریام متوجه شدم که چارت کاملا مردسالارانه است. در سازمان، همه مدیران مرد بودند و چیزی به عنوان مدیر زن نداشتیم. این موضوع برایم سوال شد که چرا زنان در جایگاه مدیریتی قرار نگرفتهاند. همین انگیزهای شد تا هدفمند حرکت کنم. تحصیلم را ادامه دادم و در عین حال وظایفم را نیز انجام میدادم، چون واقعا میخواستم روزی این پست را تصاحب کنم.
به این معنی است که جاهطلب بودید؟
هدفم برای تصاحب این پست به معنای اینکه من جاهطلب باشم، نبود. فقط میخواستم ثابت کنم زنان هم میتوانند در جایگاه سخت کار کنند.
و با این هدف، چه مسیری را طی کردید؟
مسئولیتهای متفاوتی داشتم. مثلا مدتی مسئول آمار بودم و مدتی هم مسئولیت آیتی و آموزش را داشتم.
٦ سال رئیس اداره عمومی بودم و بعد هم معاون اداره کل فرودگاه اهواز شدم. بنابراین به صورت پلکانی رشد کردم. هر کسی باید از خودش عملکردی نشان دهد، در دوران معاونتم ٣،٤ساعت در روز میخوابیدم، ضمن اینکه خانهداری هم جزو وظایف زندگی شخصیام بود. اما تا آنجایی که توانستم، سعی کردم رسالت زنان را حفظ کنم.
اما طبیعتا فضا آنقدرها هم به نفع شما نبود. آیا در این مسیر با مخالفتها و سنگاندازیهایی مواجه شدید؟
شک نکنید که موانع زیاد بود. شاید خیلی از این آقایان هنوز هم اعتقاد دارند که «زن» نباید مدیر فرودگاه باشد.
دلیلشان چیست؟
معتقدند که اگر سانحهای رخ دهد، مدیر فرودگاه باید یک بحران را مدیریت کند و زنان توانایی مدیریت بحران را ندارند.
جواب شما به این مخالفتها چیست؟
چرا یک زن نتواند بحران را مدیریت کند. در دوران جنگ تحمیلی ١٦سالم بود؛ ساکن هفتکل خوزستان بودیم، استانی که دقیقا وسط بحران بود و مردمش با همه وجودشان جنگ را لمس کردند. یادم است وقتی در شهرستان ما موشک زدند سهشب خیلی سخت را گذراندیم. ٢٠٠ نفر شهید شده بودند و تا زمانی که آمبولانس و نیروهای کمکی برسند، ما جنازه زنان و مردان را از هم جدا میکردیم. مردم خوزستان مرا از همان زمان به یاد دارند، آنهایی که آن شب، یک دختر ١٦ساله را وسط اجساد شهدا دیده بودند و آنهایی که بعدها از دیگران شنیدند، خوب میدانند که یک زن هم، فارغ از جنسیتش میتواند به دل بحران برود. من فکر میکنم هنوز یک کم زود است که بخواهم مشخصا به مخالفان حضور زنان در عرصههای مدیریتی و حتی بحرانها جواب دهم، زمان همه چیز را اثبات خواهد کرد. هرچند که امیدوارم هیچوقت شاهد بحران در کشور نباشیم.
این واکنشها به روحیات شما آسیب میزند؟
چون اثبات تواناییهای جامعه زنان مهمتر از هدفهای شخصیام است، آسیبی نمیبینم. اتفاقا با انگیزه بیشتری ادامه میدهم، یک مدیر باید بتواند هر نوع موانعی را مدیریت کند.
به غیراز همکاران با فضای رقابتی کار، برخورد مردم با شما چطور است؟ یک زن را بهعنوان مدیر فرودگاه پذیرفتهاند؟
شاید باور نکنید، ولی بعد از اینکه بهعنوان مدیر فرودگاه آبادان انتخاب شدم، مردان عشایر عرب خوزستان هم برای عرض تبریک به فرودگاه آمدند. خیلی برایم جالب بود. مردم خوزستان هنوز هم مرا به خاطر دوران جنگ و آن سه شبی که برایتان تعریف کردم به یاد دارند و به همین دلیل مردم واقعا خوشحال شدند. الان دو ماه گذشته و هنوز مردم به دیدنم میآیند و تبریک میفرستند. یا جامعه زنان آبادان چند بار آمدند و ابراز خوشحالی کردند.
دلیل این استقبال مردمی به علت شناختی بود که از شما داشتند؟
نه، من تصور میکنم مردم هم الان انتظار دارند که زنان وارد عرصههای مدیریتی شوند و سعی میکنند زنان را در جایگاههای ویژه ببینند.
در سالهای اخیر کم و بیش زنان هم سکاندار مسئولیتهای کلان در کشور بودهاند. مثلا زنان توانستهاند وزارتخانه و جایگاه وزیر را هم داشته باشند یا در سازمانها و نهادهای دولتی جایگاههای مدیریتی را از آن خودشان کردند. شاید بیشترین دلیل مخالفت با حضور شما این است که مدیریت فرودگاهی، کاری عملیاتی است و با کار ستادی فرق میکند.
طبیعتا کار فرودگاهی کاری حساس و غیرقابل پیشبینی است؛ هیچوقت نمیدانی یک ساعت دیگر چه اتفاقی میافتد و همیشه باید آمادگی برخورد با هر اتفاق یا بحرانی را داشته باشید. بنابراین هرچند که ذاتش با کارهای ستادی فرق میکند، اما من در این شرایط باز هم هیچ تفاوتی بین زن و مرد نمیبینم.
در چند ماه اخیر که مدیر فرودگاه هستید حادثه یا بحرانی پیش نیامده است؟
در همین اربعین، تصادفی اتفاق افتاد که ما باید ٧٠ مصدوم را از فرودگاه آبادان به فرودگاه شیراز منتقل میکردیم. هشتساعت روی باند فرودگاه سرپا بودم تا همه مصدومان و همراهانشان سوار هواپیما شوند. این خودش یک بحران است؛ وضع خیلی اسفناکی بود، اما بههرحال راحت مدیریتش کردم. حتی نگذاشتم یک نفر از همراهان مصدومان معطل شود. تا ثانیه آخر که هواپیما آماده پرواز شد وسط مصدومان بودم و سعی کردم دلداریشان دهم. درحالیکه اینها وظیفه مدیرفرودگاه نیست، هر مدیری رویکرد خودش را دارد و درنهایت نوع مدیریت و تواناییها مهم است.
شما این تواناییها را دارید؟
به نظر من برای این کار باید هوش هیجانی داشته و نمیتوانید آدم معمولی باشید. باید ریسکپذیر هم باشید که مقداری ذاتی است و مقداری هم دلی. ریسک کردن و هیجان را دوست دارم. برای همین به دنبالش رفتم و تلاش کردم.
به هر حال در شرایط کنونی زنها شانس کمتری برای رسیدن به جایگاههای کلان دارند. خودتان دلیل انتخابتان را برای مدیریت فرودگاه چه میدانید؟
من سلیقهای انتخاب نشدم، انتصابم به دلیل عملکردم بود. اثباتکردم که میتوانم کارهای معاونت خدمات فرودگاهی و معاونت عملیات هوانوردی را هم انجام دهم، بعضا کارهای مدیرکل را هم میکردم، بنابراین مدیران بالادستیام متوجه شدند یک زن هم توانایی این نوع کارها را دارد. اما درنهایت وقتی در ایران نخستین بار چنین جایگاهی به یک زن میرسد، فکر میکنم زنان جامعه باید از آقای وزیر تشکر کنند. اگر دیدگاه وزیر یا مدیر شرکت فرودگاهها نسبت به جایگاه زنان در کشور به این صورت نبود، طبیعتا من هم به عنوان نمایندهای از جامعه زنان در این جایگاه قرار نمیگرفتم. فرودگاه جایی عادی نیست و در چنین شرایطی ریسک انتصاب من زیاد بود، بنابراین این انتخاب اتفاقی قابل توجه در ایران و خاورمیانه است. ما تا الان در هیچکدام از فرودگاههای خاورمیانه زنی نداشتیم که مدیر فرودگاهها باشد.
شما به دفاع از جامعه زنان تاکید میکنید. پیش از این پست هم برای ارتقای جایگاه زنان فعالیتی داشتهاید؟
همیشه به دنبال این هستم که جامعه زنان باید به سمت مطلوب برود. زمانی در استان خوزستان شوراهای راهبردی بانوان تشکیل دادم، شورایی که همگی اعضایش قشر روشنفکر بودند. هدف من این بود که جامعه زنان در جهت توسعه گام بردارند و با حفظ ارزشها از وضع موجود به سمت مطلوب حرکت کنند. ما باید بپذیریم زنان نیمی از جامعه هستند، این نیمی از جامعه حقی دارند و باید حقشان را به آنها بدهند. شورای راهبردی که راهاندازی کرده بودیم و درحال پایلوت بود، با این هدف شکل گرفت که زنان در جایگاه خودشان قرار بگیرند و در جامعه بهعنوان ابزار از آنها استفاده نشود.
مشکلی که درباره حضور زنان در عرصههای شغلی وجود دارد فقط این نیست که آنها از طرف جامعه مردسالار پذیرفته نمیشوند، بلکه گاهی اوقات زنان از طرف خود زنان هم پذیرفته نمیشوند.
الان جامعه زنان درحال حرکت رو به جلو است. اما حرف درستی زدید، بعضی وقتها جامعه زنان خودزنی میکند. ما زمانی میتوانیم پیشرفتکنیم و به سمت توسعه گام برداریم که تنگنظر نباشیم. زنان باید وظیفهشناستر باشند، در اجتماع محکم و با قدرت حرکت کنند و حاشیهها را کنار بگذارند. زنان ایرانی بسیار فرهیخته، هوشمند و توانمند هستند، بنابراین این موضوع باید زیربنایی اصلاح شود، یعنی انجمنها و احزابی که درخصوص حقوق زنان فعالیت میکنند، بیشتر شوند.
یعنی در دوران مدیریت شما، فرودگاه آبادان از زنان برای پستهای مدیریتی استفاده میکند؟
من ضمن اینکه مدیر فرودگاه هستم، مشاور مدیرعامل در امور بانوان بودم، اما چون این فرودگاه زمانی دومین فرودگاه کشور بوده، شایسته است به جایگاه اولیهاش برگردد، بنابراین الان درگیر بهینهسازی فضا هستم و فرصت رسیدگی به این امور را ندارم. اگر هنوز مشاور بودم، به جامعه زنان قول میدادم در اولین فرصت، زنانی که پتانسیل و کارآیی دارند، اما دیده نشدند یا آنهایی که بهخاطر تنگنظریهای اطرافیان اجازه نشاندادن توانمندیهایشان را ندارند، پیدا کنم تا از وجودشان در سیستم استفاده کنیم. امیدوارم کسی که به جای من مشاور زنان میشود، این کار را انجام دهد.
به هر حال شما هم میتوانید زنان را در جایگاه معاون یا مشاورتان انتخاب کنید. این کار را میکنید؟
من در حوزه کاریام تقریبا ٥ تا ٦ مدیر دارم، اما در همین شرایط هم به دنبال این هستم که اگر زنی واقعا توانمند باشد بهعنوان معاونم انتخاب کنم. چرا که نه؟
به بهینهسازی فرودگاه آبادان اشاره کردید، فرودگاهی که بیش از نیم قرن پیش یکی از پررونقترین فرودگاههای ایران به حساب میآمد و پروازهای روزانهاش به شهرهای بزرگ جهان قابل مقایسه با الان نبود، بهطور میانگین روزی چند پرواز از این فرودگاه انجام میشود؟
حداقل ٢٧ پرواز و حداکثر ٥٦ پرواز در روز.
از حالوهوای فرودگاه آبادان بگویید. با توجه به پیشرفت امکانات نسبت به دهههای گذشته، تجهیزات این فرودگاه هم بهروزشده یا مثل همه کمبودهایی که بعد از جنگ تحمیلی گریبان خوزستانیها را گرفت، فرودگاه آن هم بینصیب نمانده است؟
واقعیت این است که این فرودگاه در شأن این شهر و مردم آن نیست، با توجه به اینکه نامش فرودگاه بینالمللی است و روزگاری دومین فرودگاه کشور بود. البته از نظر هوانوردی درحیطه عملیاتی مشکل خاصی وجود ندارد، اما از لحاظ ساختمانی، تسهیلات و خدمات واقعا ایرادات مهمی دارد. البته خود وزیر هم حساسیت زیادی روی این فرودگاه دارند و تلاش میکنیم به سرعت کمبودها را جبران کنیم.
با توجه به مشکلات و سختیهایی که وجود دارد، طبیعتا راه طولانی برای ادامه مسیر در پیش دارید. ١٠سال دیگر خودتان را در چه جایگاهی میبینید؟
راستش من از یک ثانیه بعد خبر ندارم، بنابراین اگر بخواهم به جای صحبتهای احساسی، منطقی فکر کنم، باید بگویم به جوانگرایی اعتقاد دارم. همیشه هم دوست داشتم سکان کشور دست جوانتر از خودم باشد. اگر تا ١٠سال دیگر زنده باشم، دوست دارم مدیران جوان را تربیت کنیم و فقط در کنار آنها باشم.
گفتوگو از: بهناز مقدسی
این مطلب نخستین بار در روزنامه شهروند منتشر شده است.