کمتقصیرهای آشوب آزاد میشوند، نگرانی از گرانی، همزبانی دموکراتها با ترامپ در حمایت از اغتشاشات ایران، گوجه پرچمدار گرانیها! روز سرنوشتساز برای عادل عبدالمهدی، آخرین فرصتها و راههای عبور اصلاحطلبان، آسیب شناسی چهرهها درباره اغتشاشات، پایان فراغت سلبریتیها از مالیات؟ مرار معاش با فروش، نوزادان در جنوب شهر، سه شنبه؛ نوبت استیضاح حجتی، جزئیات دستگیری اغتشاشگران وابسته به پژاک و داعش، قاچاق سوخت و پولشویی؛ دو روی یک سکه از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه سوم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که اقتصاد بعد بنزین و وضعیت دستگیر شدگان اعتراضات اخیر از یک سو و انتقادهای اصلاح طلبان از روحانی و نگرانی از گرانی پسابنزینی از مواردی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
جهانبخش محبی نیا، نماینده مجلس شورای اسلامی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان صیانت از سرمایه های ملی نوشت: ساختار اعتراض در جامعه ایران به قدری بغرنج و از پیچیدگی برخوردار است که بدون درنظرگرفتن همه عوامل دخیل، تحلیل امر واقع آسان نشان نخواهد داد. حضور طمعکارانه و مداخلهجویانه آمریکاییها، رژیم صیهونیستی و رژیم ارتجاعی عربستان و رجزخوانی اپوزیسیون از سویی و بهرهبرداری اپورتونیسمی اردوگاههای داخلی و جناحها و همراهی بخشی از عوامل مخرب، شفافیت را از اعتراضها و انتقادهای مسالمتآمیز میگیرد. مایه بسی اعجاب است که هردو جناح در مواقعی با دشمنان ایران به طرز وحشتناکی همسو میشوند. وضعیتی که در هیچیک از کشورهای پیشرفته، دموکراتیک و مستقل پذیرفتنی نیست. حضور دشمنان قسمخورده انقلاب و کشور بهانهای است که عدهای افراطی در داخل کشور، فرصت را برای بروز هر نوع رفتار مدنی و تعریفشده در قانون اساسی محال میبینند و مجال دفاع از مردمی را میگیرند که فقط برای اعتراض و نارضایتی از سیاستها به خیابان می آیند؛ از سویی دیگر توسل به تخریب و غارتکردن اموال مردم، خشم عمومی را برمیانگیزد و صحنه اعتراض خودبهخود به تقابل، یارکشی و درنهایت تامین امنیت منجر میشود که بزرگترین وظیفه حاکمیت است و تحت هیچ شرایطی نباید کوتاهی شود.
در این بین عدهای افراد غیرمسئول، با نهایت گستاخی مردم را به آشوب، آتشزدن بانکها، مساجد و... مسلحانه دعوت میکنند. این افراد کلام و نگاهشان به مسائل انسانی به جِدّ مایه وهن و آبروریزی است. در نشیمنگاه های گرم و با پول وهابیت و تحریک نابالغانی، چون نتانیاهو، برادرکشی، هرج و مرج و غارت را در سرزمین مقدس و پاک ایران تبلیغ و ترویج می کنند و خودشان را هم هزاران کیلومتر از معرکه دور نگه می دارند و حاضر نمی شوند گردی بر سرو صورتشان بنشیند. البته انسان های مسئول و شریفی هم طالب حل منازعه، مصالحه و قانوناند و دلسوزیشان برای کشور به طور حتم هویداست. مایه تاسف است که برای حضور اینان در کشور و استفاده از ظرفیت علمی، مالی و سیاسیشان برنامهای تدارک دیده نمیشود. باز عدهای کجاندیش در داخل از درک همبستگی ملی عاجزند و با شعار و هیاهو مانع سپر ملت بزرگ ایران به سوی حل منازعات تاریخی و درگیریهای کهنهایاند که کدورت، قتل، غارت و انتقام را پرورش میدهد. وجهی دیگر از ناآرامیها به تودهای متراکم از نارضایتی برمیگردد که سالهای متمادی در جامعه جمع شده است و در مواقع احساسی و هیجانی به سیلاب تند عصبان تبدیل میشود. دستگاه های مسئول، چون وزارت کشور، وزارت اطلاعات و نهادهای بازرسی در وزارتخانه ها به معنای واقعی موظف اند با علل نارضایتی در جهات متنوع و مختلف برخوردی جدی و سفت و سخت داشته باشند و مردم را در مقابل نگاه سلطانی و نخوت آمیز بوروکراسی تنها رها نکنند. واقعیت امر آن است که در بسیاری از دستگاه ها مردم برای تبدیل و تحویل سند، اخذ مجوز ساخت و بهره برداری، تهیه کتب درسی و ثبتنام فرزندان در مدارس، هنگام ورود و خروج از کشور با بی احترامی و بیادبی بعضی از کارکنان و کارمندان مواجهاند و جایی یافت نمی شود که به دردِدل آنها کمترین اعتنایی بشود. در بعضی از شرکتها و ادارات و حتی نهادهای برآمده از انقلاب؛ باندهای خانوادگی، قومی، قبیله ای و منطقه ای با کنارزدن قوانین جمهوری اسلامی، ملوک الطوایفی مدرن به راه انداختهاند. توصیهای دیگر اینکه با شیوه ها و حتی ادبیات سنتی نمی توان به مقابله با ناآرامی ها پرداخت. واجب تر از کسب رضایت مردم وظیفه ای نداریم. به صرف انتقاد و اعتراض، آنها را با واژگان تند و غیرمتعارف مورد خطاب قرار ندهیم. جالب است در موقع اعتراض، اکثر مسئولان زبانشان نرم میشود، اما به محض اینکه کشور آرام می شود باز دشنه ها تیز، زبانها گزنده و تهدیدها عملی می شود. از دیگر ملزومات اداره کشور این است که تحزب را رسمیت بخشند و اجازه رقابت منصفانه، منطقی و آزاد به احزاب قانونی داده شود و نظام خودش را از ورود به رقابتهای حزبی بازدارد و هرکسی مطابق قانون مسئول عملکردش باشد. از همسویی نخبگان و رهیافت های داخل با اغتشاشگران پرهیز شود و هر نهاد و دستگاهی که عملکردش باعث نارضایتی مردم شود بدون تعارف به مردم معرفی شود و مورد بازخواست قانون قرار گیرد. در پایان، مردم به معنای واقعی باید احساس کنند که صاحب کشورند و نظام با اراده آنها اداره می شود.
آقایان گرانی شروع شده است، به خود بیایید
محمدسعید احدیان، مدیرمسئول روزنامه خراسان در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان تأملی بر روزهای تلخ بنزینی نوشت: اغتشاش و تخریب صورت گرفته در این مقطع نسبت به دی ماه ۹۶ در حالی که فراگیری کمتری داشت، اما از تخریب بیشتری برخوردار بود که این موضوع دلایل مختلفی داشت و مهمترینش برنامه ریزی از پیش و بیشتر دشمن بود، اما نباید از نقش برخی گروههای مرجع به ویژه نمایندگان مجلس در ریختن بنزین روی آتش ایجاد شده غافل شد.
نمایندگان مجلس که با نارضایتی عمومی روبه رو شده بودند و چند ماه دیگر خود را در برابر مردم برای گرفتن رأی پاسخگو میدیدند، از غیرقانونی بودن این تصمیم سخن گفتند و حرف از طرحهای سه فوریتی و دو فوریتی برای بازگرداندن طرح به قیمت قبل زدند. برای کسانی که کمترین اطلاعات و تحلیل سیاسی را دارند و تجربههای دیگر کشورها را فقط کمی عمیقتر رصد میکنند، روشن است که عقب نشینی از تصمیم تحت فشار تجمعات خیابانی و اغتشاش پایان تنش نیست بلکه آغاز دومینوی مطالبات جدید و بزرگ تر، با جدیت و گاه خشونت بیشتر است، اگر حتی توقع نداشته باشیم که آقایان نماینده ماجراهای اوکراین و گرجستان را به یاد داشته باشند، میتوانیم توقع داشته باشیم به عنوان یک نماینده مجلس، حداقل وقایع عراق و لبنان را که اکنون جاری است دنبال کرده باشند که مثلا در لبنان اعتراض با مالیات برای واتس اپ آغاز شد، اما تا امروز منجر به حذف دولت شده است و معلوم نیست به کجا ختم خواهد شد. حرف زدن از عقب نشینی توسط نمایندگان مجلس به اندازه کافی در تزریق امید موفقیت به اغتشاشگران و شعله ورتر کردن آتش اغتشاشات موثر بود و اگر رهبری انقلاب در جهت حفظ امنیت مردم، بی توجه به این که چه هزینه اجتماعی برای خودشان ایجاد میشود به صورت علنی و قبل از اقدام نمایندگان مجلس از تصمیمی که دیگران (یعنی رؤسای قوا) گرفته بودند، حمایت نمیکردند، این نمایندگان در هر دو جریان سیاسی، رأی بر ابطال طرح اصلاح قیمت بنزین میدادند و در این صورت بی تردید ما شاهد اغتشاشات بسیار گستردهتر و شاید غیرقابل مهار یا حداقل با هزینه بسیار بیشتر میبودیم.
واقعیت این است که به دلیل اطلاع دیرهنگام مسئولان مربوط و تمرکز مسئولان اصلی کشور به بازگرداندن امنیت به چند منطقه آشوب زده، وضعیت بازارها رهاست و فرصت سودجویی برای گران فروشان فراوان است. تجربه عینی ما و همچنین نگاهی به برنامههای خبر صدا و سیما نشان میدهد، دغدغه اصلی مردم از گرانی بنزین که همان گرانیهای بی دلیل و بی منطق است، در دستور کار جدی مسئولان نیست. گرچه با پیشنهاد و پیگیری خراسان در شهر مشهد فعالیتهای مبارزه با گرانی آغاز شده است، اما آن چه ما میبینیم این است که دولت احساس نمیکند بازار در شرایط حساسی قرار دارد و باید با قدرت، جدیت و فوریت فضای گران فروشی بی دلیل را برای سودجویان ناامن کند و در این شرایط طبیعی است مردم هم که مثل گذشته، پناهی برای پیگیری نمیبینند، به ناچار با «خریدن» و فقط غرولند کردن با این فضا همراهی میکنند. فقط دستگاه قضایی از سامانه مردمی برای مقابله با گران فروشی سخن گفته است که نشان میدهد در این زمینه دغدغه دارد، اما این که چقدر این مسیر اجرایی میشود نیزبا گذشت زمان معلوم میشود.
سخن پایانی که حرف امروز همه مردم است، این است؛ حال که دولت در چگونگی اجرا خطای پرهزینهای داشته، ضروری است در ادامه کمی به خود بیاید و حرکت و جنب و جوشی مشهود در مقابله با گرانی از خود نشان دهد و الا گرانی لجام گسیخته میشود و این پرداختهای نقدی نمیتواند گرانیهای ایجاد شده را جبران کند و باید بپذیریم این فشار مضاعف بعد از گرانیهای ناشی از افزایش نرخ ارز حق این مردم نجیب نیست.
روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود با عنوان درسی که از حوادث تلخ باید آموخت نوشت: مطابق برخی گزارشها و مستندات رسمی حدود ۳۰۰ هزار مورد از اشخاص و مجموعههای بزرگ و کوچک فرار مالیاتی دارند که حجم عظیمی از درآمدهای مالیاتی کشور را با استفاده از شگردهای مختلف نمیپردازند. بررسیها نشان میدهد حجم فرار مالیاتی به مراتب افزونتر از حجم درآمدهای طرح جدید سران سه قوه ناشی از افزایش قیمت بنزین است که احیای این ارقام و واریز وجوه مرتبط با فرار مالیاتی میتواند بسیاری از کمبودهای مرتبط با نقدینگی را جبران و تأمین کند.
موضوع مهمتر به ضرورت صرفهجوئی در تمامی زمینهها باز میگردد. افزایش قیمت بنزین به خودی خود منجر به «کاهش مصرف سوخت» میشود و قاعدتاً مصرفکنندگان بنزین به صورتهای مختلفی در تامین نیازهای خود صرفهجوئی کرده و از سایر امکانات شهری استفاده میکنند از جمله استفاده از حمل و نقل عمومی به ویژه «مترو» این روزها راهکار عاقلانهای برای تامین نیاز به حمل و نقل شهری و بینشهری محسوب میشود.
بازگوکردن این واقعیتهای عینی و تشویق هموطنان به استفاده از حمل و نقل عمومی با تاکید بر «مترو»، میتواند زمینههای کاهش مصرف، مهار ترافیک شهری، کاهش آلودگیهای مرتبط با وسایل حمل و نقل شخصی را فراهم سازد. متاسفانه الگوی زندگی شهری ما با استفاده بیحد و مرز از وسائل نقلیه شخصی شکل گرفته در حالی که استفاده از وسائل حمل و نقل عمومی دقیقاً منطبق بر صرفه و صلاح شهروندان و کل جامعه شهری است. این باور رایج، ولی غلطی است که استفاده از خودروی شخصی نوعی «تشخصّ» محسوب میشود و استفاده از حمل و نقل عمومی کمتر ترویج شده است. دولت و تمامی مراکز تصمیمگیری باید حمایت بیشتری از شبکه حمل و نقل عمومی اعم از شهری و بینشهری نشان دهند و با تامین و تکمیل زیرساختها، جامعه را برای استفاده از حمل و نقل عمومی تشویق و ترغیب کنند.
علاوه بر این، هر سه قوه در باب صرفهجوئی لازم است بیشتر تلاش کنند تا بخش قابل توجهی از مسائل و مشکلات ناشی از ریخت و پاشهای غیرضروری، از این طریق برطرف شود. مسئولین باید صرفهجوئی و عملکرد در چارچوب صرفه و صلاح جامعه را از خودشان و از مجموعه تحت نظارت و فعالیت خودشان آغاز کنند. پرهیز از تجملگرائی و حیف و میل بیتالمال در هر زمینهای میتواند الگوی دیگران باشد. ما باید در «الگوی مصرف» خود تجدیدنظر کنیم و از امکانات در اختیار در «حداقل ضروری» مصرف کنیم. صرفهجوئی لزوماً به معنی کممصرف کردن نیست بلکه مصرف بهینه، به اندازه و پرهیز از اسراف و تبذیر میتواند برای دیگران هم آموزنده و اثرگذار باشد.
شوک گرانی بنزین در هفته گذشته برای کشور بسیار گران تمام شد و تهدیدات امنیتی فراوانی را در مقیاس کل کشور به همراه داشت. اکنون باید این تهدیدات را به فرصت تبدیل کرد و آحاد مردم در کل جامعه و هر یک در حد توان و در قلمرو مسئولیت خود برای «تغییر الگوی مصرف» تصمیم بگیرند و عمل کنند. فراموش نکنیم که شتاب رشد مصرف بنزین در کشور فاجعهبار است و زیرساختهای موجود هم توان تامین چنین رشد فزایندهای در مصرف بنزین را ندارند.