پیام رهبر انقلاب و رئیس جمهور و مسئولان کشوری و لشکری در پی شهادت سردار سلیمانی، بازتاب بین المللی ترور سردار سلیمانی در رسانههای جهان، واکنش سیاستمداران اروپایی و مقامات منطقهای به ترور شهید حاج قاسم سلیمانی، نگرانی آمریکا از قدرت گرفتن مردم عراق، ترامپ قمار بزرگی کرد آمریکا منتظر ضربات مرگبار باشد، پیامدهای شهادت «سردار»، دولت تروریست آمریکا قهرمان مبارزه با تروریسم را ترور کرد، بازار نفت پس از شهادت سردار و گزارشها و یادداشتهای دیگر مرتبط با شهادت سردار سلیمانی در روزنامههای امروز به عنوان اصلیترین محور خبری مورد توجه قرار گرفته اند.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه چهاردهم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که شهادت سرافرازانه سردار قاسم سلیمانی صفحات نخست همه آنها را تحت تاثیر قرار داده است. روزنامههای امروز علاوه بر اینکه قلم و زمینه صفحه نخست خود را با رنگ و روبان مشکی ویژه کرده اند با انتخاب تیترها و تصاویر شهید سپهبد سلیمانی مهمترین خبر روز را برجسته کرده اند. بازتاب ترور سردار سلیمانی در جهان، واکنش مسئولان ایرانی و گزارشهایی از عزاداری مردم در شهرهای مختلف از دیگر نوشتههای روزنامههای امروز به شمار میرود.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان ترور تکمیل کننده تحریم نوشت: رهبر معظم انقلاب در تبیین دلایل حمله تروریستی امریکاییها به پایگاههای بسیج مردمی «حشدالشعبی» عراق به درستی فرمودند که آنها انتقام داعش را از بسیج مردمی عراق گرفتند. امریکاییها که به اعتراف صریح هیلاری کلینتون در جریان رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا مبدع داعش بودهاند، حالا به سراغ ترور کسانی رفته اند که مهمترین نقش را در مبارزه با این گروه تروریستی داشتند و در حقیقت در خط مقدم جبهه علیه تروریستها بودند. حالا امریکاییها جنایت خود را توسعه داده و سردار رشید قاسم سلیمانی و سرباز ولایت را هدف ترور کور خود قرار دادهاند. بدون تردید واهمه اصلی آنها از نقشآفرینی ایران در منطقه و تأثیرگذاری بی بدیل شهید سلیمانی بر تحولات گفتمانی منطقه است و اینکه همه هزینههای امریکاییها از عراق گرفته تا افغانستان، آورده مورد نظر آنها را همراه نداشته و در حقیقت دستاورد آنها از این همه هزینه یک نفرت پایان ناپذیر ملتها از سیاستهای مخرب امریکاییهاست. آنچه در نقطه مقابلش جمهوری اسلامی ایران و جریان مقاومت قرار گرفته که حالا با امتحانهای متعددی که پس دادهاند محبوب قلبهای مردمی شدهاند. دونالد ترامپ اوج تروریست بودن خود را به رخ کشیده و نشان داده همه تبلیغات و ادعاهای واهی آنها برای مبارزه با تروریسم چیزی نیست جز پیشبرد سیاستهای خصمانه کاخ سفید به قیمت خونریزی و آوارگی و تخریب زیرساختهای کشورهای مسلمان در منطقه.
ترامپ شاید تصور کرده که با ترور فرمانده عزیز سپاه قدس، جریان مقاومت را از کار خواهد انداخت و نقطه پایانی خواهد گذاشت بر گفتمان ضد امریکایی در منطقه. غافل از اینکه حالا ملتها با عیان شدن صحنه واقعی منطقه و جهان بیدارتر شده و دیگر فریب ادعاهای مبدعان و حامیان تروریستها و بدخواهان کشورهای اسلامی را نخواهند خورد. مضاف بر اینکه رهبر معظم انقلاب هم هنوز پیکر فرمانده رشید اسلام و این فرزند محبوب ایرانیها به میهن بازنگشته، جانشین آن شهید عزیز را انتخاب کردهاند و این پیام را به تروریستهای امریکایی دادهاند که مقاومت در برابر زیادهخواهیهای امریکاییها و بدخواهان کشورها و ملتهای اسلامی نقطه پایانی ندارد. سردار سلیمانی اگر چه نقش غیر قابل انکاری در رشد و تنومندسازی درخت مقاومت داشتند، اما مسیری را هموار کردهاند که طی طریق در آن منحصر و محدود به افراد نیست.
در میانه این اقدامات تروریستی یکبار دیگر ثابت شد که دونالد ترامپ و همکاران او در دولت امریکا نه تنها با نظام جمهوری اسلامی ایران و نهضت مقاومت که با کل مردم ایران هم خصومت دارد. بر اساس نظرسنجیهای متعدد سردار سلیمانی چهرهای بود که اعتماد و دوستی ایرانیان با هر گرایش فکری و سیاسی را جلب کرده بود. مرد بی ادعایی که رسالت و وظیفه خود را تأمین منافع ملی و دفاع از مقاومت به دور از دعواهای سیاسی و جناحی تشخیص داده بود و در مسیر سربازی ولایت و توانمندسازی ایران اسلامی سر از پا نمیشناخت. بی دلیل نیست که همه جناحهای سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا و اعتدالی و... او را میستودند و حالا همه در غم فراق او عزادار شدهاند. امریکا با ترور حاج قاسم سلیمانی نه تنها حمایت خود از تروریستها را اعلام کرد که عملاً دست به ترور زد و نشان داد که دشمنی او محدود به نظام نیست و اساساً در نظر آنها نظام و ملت تفاوتی ندارند. ترور تکمیل کننده تحریم شد و کارنامه سیاه مستأجران کاخ سفید را تیرهتر کرد.
محمدسعید احدیان مدیرمسئول روزنامه خراسان در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان آخرین هدیه سردار برای امنیت پایدار نوشت: چه خواهد شد؟ آیا جنگ میشود؟ ایران چه واکنشی خواهد داشت؟ اینها سوالات مهم این روزهای مردم است. نه اطلاعی از بررسیها و تصمیمات پیش رو دارم نه یک استراتژیست نظامی هستم، اما به عنوان یک تحلیل گر که خوشبختانه تا حالا چندبار پیش بینیهای تحلیلی ام مانند پیروزی حزب ا... در جنگی که بعدا نام ۳۳ روزه گرفت یا باقی ماندن بشار اسد بر مسند قدرت، محقق شد، به دلایل کلان زیر پیش بینی میکنم که هم جنگ نخواهد شد و هم از این ماجرا آمریکا هزینه سنگینی، سنگینتر از کشته شدن تعدادی سرباز و نظامی خواهد داد.
موضع ایران توسط رهبری انقلاب همین چند روز پیش بیان شد که «جمهوری اسلامی به دنبال جنگ نیست، اما با هرکس که منافع، مصالح، عزت، عظمت و پیشرفت ملت ایران را تهدید کند، بدون ملاحظه مقابله و ضربه سختی به او وارد خواهد کرد.» اگر نگاهی به تاریخ رفتارهای سیاسی ایران بیندازیم، میبینیم که ایران همیشه همین راهبرد را در پیش گرفته است. از طرف دیگر نگاهی به وضعیت اجتماعی و افکار عمومی جامعه آمریکا نشان از مخالفت بسیار زیاد آمریکاییها با هرگونه جنگ دارد. این مسئله به قدری جدی است که بخشی از وعدههای ترامپ متمرکز بر همین مسئله بود و وی همچنان بر آن اصرار دارد. شرایط انتخاباتی پیش رو در آمریکا نیز به گونهای است که ترامپ از هر جنگ احتمالی پرهیز میکند چرا که نه تنها افکار عمومی مخالف اند بلکه وضعیت اقتصادی نیز که مهمترین برگ برنده انتخاباتی وی است، دچار چالش میشود؛ بنابراین در یک نگاه کلان، دو طرف علاقه ندارند به سمت جنگ حرکت کنند و این مساله مهمترین متغیر تحلیل است یعنی جنگ نمیشود، چون دوطرف نمیخواهند جنگ شود و به گونهای رفتار میکنند که این اتفاق نیفتد.
اما آیا معنی این مساله این است که ایران در برابر این اقدام تروریستی که کشور را یکپارچه ماتم زده کرده است، واکنش نشان نمیدهد؟ پاسخ حتما خیر است، زیرا اشاره شد که راهبرد اعلام شده توسط ایران دو بخش دارد؛ اول خود راسا دست به اقدامات تحریک کننده نمیزند و دوم در مقابل هر کنشی در همان سطح واکنش خواهد داشت. باید دقت کرد که بخش دوم راهبرد اقدامی ضروری برای بازدارندگی طرف مقابل از جنگ است چرا که کوچکترین اقدامی که تصور ترس را در طرف مقابل ایجاد کند، باعث اشتباه محاسباتی و انجام اقدامی غیرقابل جبران میشود؛ بنابراین ایران هم از حیث ضرورت توقع مردم کشور برای گرفتن انتقام و هم به منظور بازدارندگی باید واکنشی متناسب در همان سطح انجام دهد در غیر این صورت آمریکا گامی جلوتر برداشته و ناچار به جنگ تمام عیار خواهیم شد.
واکنش ایران دقیقا چه خواهد بود؟ مشخص است که برای ما قابل پیش بینی نیست چه اگر بود حتما برای طرف مقابل نیز قابل پیش بینی و مقابله خواهد بود، اما همان طور که گفته شد این واکنش به گونهای خواهد بود که پاسخی متناسب باشد و پیش بینی میشود که طرف مقابل از اقدام بیشتر خویشتنداری خواهد کرد چرا که رفتن به سمت جنگ را مطابق منافع خود نمیبیند.
اما به نظر میرسد شهادت حاج قاسم و شهید ابومهندس خیلی بزرگتر از این هاست که بایک اقدام همسطح نظامی تمام شود. هم خون پاک این شهیدان و هم شرایط منطقه به گونهای است که میتوان پیش بینی کرد که این واقعه برای آمریکا خیلی بیشتر از اینها گران تمام میشود. اتفاقاتی که پیش از این در عراق افتاده و فضای ضدآمریکایی را به شدت تقویت کرده بود با این اشتباه بزرگ آمریکا به گونهای پیش رفت که میتوان پیش بینی کرد پیگیری قانونی خروج آمریکا از عراق و در صورت لزوم اقدامات نظامی رسمی و شاید غیر رسمی علیه نظامیان آمریکا در عراق اخراج آمریکا از عراق را به امری حتمی تبدیل میکند به گونهای که میتوان گفت: دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد و این اتفاق امری بسیار مهم است و شاید آخرین هدیه حاج قاسم سلیمانی به مردم منطقه و ایران برای تامین امنیت پایدارشان باشد.
محمدعلی وکیلی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان جهان بدون سلیمانی چگونه جهانی است؟ نوشت: جمعه، همه با بهت خبر شهادت سردار بزرگ محور مقاومت، حاج قاسم سلیمانی را شنیدیم. صبح روز گذشته تا کنون همه شبکهها و پایگاههای خبریِ جهانی، معطوف و متوجه این خبر بود. تقریباً همه کشورهای بزرگ جهان به این خبر واکنش نشان دادند. شهید سلیمانی، مهمترین ژنرال دو دهه اخیر در جهان بود. کشته شدنِ هیچ فرد نظامیای در جهان، اینسان واکنش را نمیتوانست درپی داشته باشد. گذشته از پیوندهای عاطفی میان شهید حاج قاسم با مردم ایران و طرفداران مقاومت در جهان، شهادت ایشان از این جنبه نیز مورد توجه همه جهان قرار گرفته که سرنوشت منطقه پس از ایشان چه میشود؟ بیتردید، قدرتمندترین فرد خاورمیانه شهید سلیمانی بود لذا طبیعتاً جهان باید به این واقعه چشم بدوزد و مراقب آثار آن باشد. برای فهم این اتفاق و تبعات آن، ملاحظات زیر را باید درنظر داشت:
۱- گذشته از هر تحلیلی، اقدام تروریستی آمریکا و شهادت سپهبد سلیمانی نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه به حساب میآید و خاورمیانه پیشاشهادت و پساشهادت سردار سلیمانی تقسیم میشود.
۲- سلیمانی برای ایرانیان نقش قهرمان ملی و برای جهان اسلام نقش یک اسطوره را ایفا میکند، هیچ موضوعی با این قوت قدرت انسجام بخشی بین ایرانیان با گرایشهای مختلف را ندارد.
۳- برای همگان مسلم است که این اقدام تروریستی و شهادت حاج قاسم، نه تنها تاثیر منفی در مشروعیت حکومت ایران ندارد بلکه هم پایههای جمهوری اسلامی را در داخل محکمتر و هم نظام را در مناسبات جهانی حقبهجانبتر میکند. چراکه به طور رسمی، با نقض قوانین بینالملل به حقوق ایران و همسایگانش تجاوز شده است. با این کار، دنیا بیش از گذشته، به عدم صلاحیت آمریکا نسبت به حضور در منطقه معتقد میشود؛ کشوری که به تعبیر دکتر ظریف مبتلا به «ماجراجویی لجام گسیخته» است، مسئولیتپذیری لازم جهت نقشآفرینی در جهان را ندارد.
۴- بسیاری بر این باورند که اقدامات ترامپ بیش از اینکه دلایل منطقی داشته باشد، علل روانی دارد؛ لذا رفتار و اقدامات او را در دستگاه روانشناختی تبیین میکنند. از این رو معتقدند این اقدام، پاسخی به عقدههای روانی ایجاد شده او است. او در ماجراهای پهباد، آرامکو، پس زدنِ پیامش توسط رهبری و... تحقیر شده بود و مترصد فرصتی بود تا این حقارتها را جبران کند لذا امروز اینگونه انتقام گرفت. سخت است بپذیریم برای یک قدرتنمایی، دست به این اقدام خطرناک زده است. حتماً کاخ سفید از عواقب سخت این اقدام مطلع بوده است؛ لذا به نظر نمیرسد این اقدام را بتوان در زمره واکنشهای کودکانه و روانی ترامپ قلمداد کرد.
۵- سخن معروف دیگری وجود داشت که ترامپ یک شخص تاجر است و اقداماتِ او، با توجه به مناسبات تجاری بیشتر قابل تبیین است؛ لذا تصور میشد او معاملهپذیرتر از اسلافش است. اما مشخص است این اقدامِ او، گرهِ هر معاملهای در منطقه (نه فقط با ایران) را کورتر میکند.
۶- حتی به لحاظ سیاسی نیز انگار نمیخواهد مسئله منطقه را با مذاکره به نتیجه برساند. در همین اقدامِ اخیر، فقط طرفدارانِ سنتی برخورد نظامی با ایران در آمریکا از این اقدام ترامپ حمایت کردند، تا جایی که جان بولتون مقامِ برکنارشده کاخ سفید، بعد از برکناری و دلخوریاش از ترامپ، برای اولین بار با ذوقزدگی این اقدام را مورد تحسین قرار داد. حاج قاسم تنها نظامی در ایران بود که با آمریکا سخن هم میگفت. معروف بود که در هنگامه مبارزه با داعش تنها فردی که طرف مذاکره با آمریکا جهت همکاریهای احتمالی در جنگ با داعش بود، حاج قاسم بود. چراکه شهید سلیمانی تنها یک نظامی نبود بلکه مانند یک سیاستمدار در منطقه رفتار میکرد و با وجود شجاعت مثالزدنی در میدان رزم، هرجا گرهای را میتوانست با کمک سیاست حل کند، سیاست را به گلوله ترجیح میداد؛ لذا ترور حاج قاسم، میتواند این پیام را داشته باشد که آمریکا تمایل دارد آتش خاورمیانه را همچنان تند نگه دارد. دیگر به احتمال زیاد حاج قاسم آخرین سردار ایرانی باشد که با آمریکا گفتگو میکرد!