سمیه کرمانی، فعال رسانه ای: تمام دنیا دربهت و حیرت هستند. هزینههای بسیاری شد تا نشان دهند که شهروندان ایرانی مخالفت جدی با حکومت ونظام دارند. او عالیترین مقام نظامی ایران است و مدتهاست که سعی دارند او را تروریست مدافع منافع نظام ایران معرفی کنند.
با حضور او جنگ و کشتار در منطقه تا حد زیادی کنترل شده است. آرامش درونی یک مقام عالی نظامی در بحبوبه جنگ و آشوبها باور کردنی نیست. لبخندهایش تسلی بخش انسانهای زیادی شده است. جوانان زیادی مریدش هستند و پای در رکاب او مدافع حرم شده اند.
سردار در یکی از سخنرانی هایش تیر آخر را زد: " من و آدمهای خودم. من و رفقای خودم. من و مریدهای خودم. این بیحجاب است، این باحجاب است. این چپ است، آن راست است، این اصلاح طلب است، او اصولگراست، خب پس چه کسی را میخواهید حفظ کنید؟ همان دختر کمحجاب دختر من است. دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، اما جامعه ماست. "
اینها را" قاسم سلیمانی" مرد اول سپاه پاسداران ایران میگفت: " فقط رابطه حزباللهی با حزباللهی معنا ندارد. رابطه حزباللهی با کسی که دینش ضعیفتر است موضوعیت دارد. جامعه ما خانواده ماست. اینها همه مردم ما هستند. اینها بچههای ما هستند. "
با حضور او و مردان جان برکف ایران زمین منافع آمریکا به شدت در منطقه و عراق به خطر افتاد. تحریمها بر ملت ایران کارساز نبود. دیگر توان مقابله با این ملت و این کشور را نداشتند. عقده هایشان را اینگونه خالی کردند. با حمله مستقیم به سردار بلند آوازه ایرانی. فکر میکردند که اینگونه مردم به اصطلاح خودشان مخالف نظام را هدایت میکنند تا بحران دیگری در کشور را برنامه ریزی کنند. خبر نداشتند که این ترور وحشیانه و شهادت حاج قاسم مردم را بار دیگر آگاهتر خواهد ساخت و وحدت ملی را تقویت میکند.
حالا جهان از وحدت یکپارچه ایرانیان در سوگ سردار رزم آورشان بهت زده شده است. همانگونه که گفته بود دخترانش چه با حجاب و چه کم حجاب و پسرانش چه در رکاب و چه در مقابل همه عزادارش هستند. راز محبوبیت او این بود. همه میدانستند که قلبش برای وطن میتپد. زرق و برق مسند دنیا چشمان عاشقش را تحریک نمیکرد. قدرت طلب نبود، با تمام وجود نقش سرباز و پاسدارخاک وطن را پذیرفته و ایفا میکرد. نه اینکه وطنش ایران باشد هرکجا توانست در مقابل ظلم ایستاد. در مقابل اسلام نمایان تکفیری انسانیت کش از مردم بی گناه بی دفاع حمایت کرد. با دین و مسلک انسانها کاری نداشت، سرو کارش با ظالمان ضد انسان بود. رهرو مولایش حسین بن علی (ع) که فرمودند:: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. دل در گرو آزادگی داشت. جنگ سلیمانی در راستای تحقق صلح و آرامش مردم بی دفاع در منطقه بود.
او مردان زیادی را برای این روز موعودش تربیت کرده است. عاشق واقعی باهوش و درایت است. سردار سپهبد ما قبل از هرچیز عاشق مردم ایران بود. آرزویی جز شهادت نداشت، اما مسئولیتش در برابر مردم و خاک ایران را هرگز فراموش نکرده است. حالا ایران پر است از دست پروردههای حاج قاسم.
ایرانیان چه موافق و چه مخالف برخی سیاستها او را دوست داشتند چرا که او مردم را دوست داشت و قلبش را برای شنیدن تمام درها از هر جنسی گشوده بود. ذهن بدون قضاوتی داشت و جوانان را به دلیل طرز تفکر و پوشش آنها طرد نمیکرد. سردار درپس سالها مبارزه با ظلم و تجاوز متوجه نکته ظریفی شده بود و آن اینکه: ایران به جوانانش در هر طیف فکری نیاز دارد. دختران و پسران ایرانی نباید از کشور خارج شوند و به جای خدمت به آبادانی کشور در خدمت بیگانگان قرار گیرند. توصیه ایشان این بود که باید آنان را جذب و حفظ کرد. اما او سیاستمدار نبود، سردار رزم بود و با این وجود درک خود را به وضوح بیان کرده بود. این سیاست مداران بودند که باید فکری به حال این اوضاع میکردند. با این وجود حمایت خود را بدون تعصب بیان میکرد و سعی در جذب جوانان داشت. بهترین تیمها را از بین جوانان جذب میکرد و مدیریت بینظیری در کار حرفهای خود داشت. نقل قولی که مسعود بارزانی از وی و عملکرد شجاعانه او و همرزمانش در جلوگیری از سقوط اربیل داشته را شنیده ایم.
این مرد به واقع قهرمان است نه برای رزم آوریها و جنگ با طالبان و داعش. بلکه برای عرق ملی در وطن پرستی و نوع دوستی و مردم داریش. برای قلب بی کینه و ذهن بی تعصبش. برای حمایت و دفاع از تفکرات جوانان سرزمینش. مردم او را به این دلیل دوست دارند. این راز محبوبیت سردار بی کینه ماست. این نکته معمای ذهن این روزهای دشمنان ما را حل میکند که میپرسند "چطور مردم از هر قشری عزادار این مرد هستند؟ " و سعی دارند پرسش نابخردانهای را از طریق فضای مجازی در اذهان عمومی ایجاد کنند که آیا عزاداری برای قاسم سلیمانی کار درستی است؟
پاسخ این است : مردم ایران قلبشان عزادار سردار حاج قاسم سلیمانی است . آری امروز ما جوانان ایرانی عزادار پدری هستیم که تمام دخترانش را به یک میزان دوست داشت... پدر شهادتت مبارک