به گزارش «تابناک»؛ برای مدیران ایرانی به ویژه در بخش دولتی، یک روز یا روزکاری است و یا تعطیل. غیر این هر دو کارمند باید مرخصی بگیرد. اصولا مدیر ایرانی دوست دارد کارمند در مقابل چشمش باشد، کارمندی که دور از چشم مدیر کارش را انجام بدهد، دیده نمیشود، به همین خاطر است که عموما در ادارات دولتی در ایران کار اصالت ندارد، دیده شدن توسط مدیر و یا ماندن تا پاسی از شب در کنار دست مدیر است که اصالت دارد. تصور کنید بنا بر ضرورتی مثلا یک مدیر ایرانی در بخش دولتی ناگزیر باشد خودش در محل کار باشد و کارمندان و همکارانش دوری کاری داشته باشند، این مدیر یک روز هم چنین وضعیتی را نمیتواند تحمل کند، کلافه و بی قرار میشود و از فردا همه را فراخوان حضور میدهد.
این رفتار دلایل متعددی میتواند داشته باشد؛ یکی از این دلایل ممکن است این باشد که در بخشی حضور کارمندان برای سرگرم کردن مدیر مربوطه است. برای همین اگر کارمندانی کارشان را در دورکاری به موقع و با کیفیت لازم هم انجام بدهند، نمیتوانند رضایت مدیر را به دست آورند، چون مدیر از فقدان سرگرمی دچار کلافگی میشود. در برخی ادارات هم تصور مدیر این است که کارمندان باید برای او کار انجام ندهند و نه برای سازمان یا نهاد مربوطه. به همین دلیل به فرض انجام کار در زمان مقرر و کیفیت مورد نظر در شرایط دورکاری، مدیر احساس میکند که چرا کارمندانش (رعایا) حضور به هم نرسانده اند و خاطر او از آنان مکدر میشود.
با وجود این بیایید فرض کنیم مدیرانی هم هستند که کار برایشان مهم است؛ کار را نه برای شخص خودشان، بلکه برای نهاد یا سازمان مربوطه میدانند و آنقدر هم کار سرشان ریخته که احتیاج ندارند کارمندی حضور داشته باشد که آنان را سرگرم کند، در چنین شرایطی مدیر تازه با این بحران مواجه میشود که چه افرادی را دورکار کند و چه افرادی را نکند، چون نمیداند چه کاری دقیق در دست چه کسانی است؛ اهمیت کار آن افراد چیست؟ آن کار در ارتباط با چه افرادی دیگری در داخل یا خارج مجموعه انجام میشود و اینکه اصلا نمیداند، چگونه میشود آن کار را به صورت دور کاری انجام داد. در چنین وضعیتی مدیر دچار بی عملی میشود.
بنابراین، اگر از او پرسیده شود با دورکاری موافق دارد یا خیر، حتما میگوید موافق است؛ اما نمیتواند تصمیمی بگیرد؛ لذا همه کارمندانش در محل کار خود حاضر میشوند و هر کدام سعی میکنند به نحوی در ورود یا خروج تاخیر و تعجیل بنمایند. در چنین صورتی مصوبه آن نهاد بالادستی روی زمین میماند؛ خیابانهایی که بنا بود بر اساس آن تصمیم نهاد بالادستی برای حضور حداکثر یک سوم کارمندان، خالی و خلوت شود، یکباره ترافیک روز اول مهر را تجربه میکند به این خاطر که مدیر نمیتواند تصمیم بگیرد.
تنها شیوهای که ظاهرا در ادارات دولتی ایران برای دورکاری جواب میدهد، دور کاری کمی و نه کیفی است. بدین ترتیب که مدیر با شمارش تعداد کارمندان، فارغ از اینکه چه کاری و با چه کیفیتی انجام میدهند، گردشی آنان را به دور کاری که در این مدل مرخصی تشویقی، محسوب میشود بفرستند. چنین کاری چند فایده دارد؛ اولا مدیر از بحران تصمیم گیری رها میشود؛ دوم مصوبه نهاد بالادستی اجرا میشود؛ سوم در مورد اخیر خیابانها به منظور فاصله گذاری اجتماعی خلوت میشود و در نهایت کارمندان دولت از بلاتکلیفی خارج میشوند.