یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی کشور ناشی از عدم مدیریت بر پسماندهاست. بررسیهای کارشناسی نشان میدهد علیرغم تلاش سازمانهای متولی از جمله سازمان حفاظت محیط زیست بخش عمدهای از پسماندهای مذکور در یک چرخه ناقص در طبیعت رها شده و سبب آلودگی منابع آب، خاک و هوا میشود.
به گزارش میزان، یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی کشور ناشی از عدم مدیریت بر پسماندهاست. بر اساس آمار سالانه در حدود ۸۰۰۰۰۰۰ تن پسماند خطرناک (حداقل ۲۰۰۰۰۰۰ در استان تهران) و در حدود ۳۲ میلیون تن پسماند صنعتی در کشور تولید میشود. بررسیهای کارشناسی نشان میدهد علیرغم تلاش سازمانهای متولی از جمله سازمان حفاظت محیط زیست بخش عمدهای از پسماندهای مذکور در یک چرخه ناقص در طبیعت رها شده و سبب آلودگی منابع آب، خاک و هوا میشود.
در حاشیه کلان شهرها موضوع تخلیه و رها سازی پسماندها یک چالش بزرگ زیست محیطی به حساب میآید. برای سالهای متوالی به دلیل فقدان برنامه ریزی مناسب و عدم وجود نظارت، استقرار صنایع بزرگ و کوچک و همچنین کارگاههای صنعتی در حاشیه شهرها بدون هیچ گونه چیدمان مناسب شکل گرفته است. این بارگذاری غیر کارشناسی حالا پس از گذشت دههها گریبان شهرها را گرفته و فشار سنگینی را بر سلامت عمومی تحمیل میکند.
شاید در ایامی که در آن به سر میبریم از شیوع یک بیماری تنفسی به نام Coovid-۱۹ (ویروس کرونا) بسیار در عذاب هستیم و نگرانی از تهدید سلامت خود و عزیزانمان توسط این میهمان ناخوانده به شدت همه ما را متاثر کرده است، اما باید گفت: عملکرد چندین ساله بخشهایی نظیر مدیریت شهری، بهداشت و محیط زیست چنان بلایی را بر سر شهرها و سکونتگاهها آورده که به مراتب از تاثیرات این ویروس مهلکتر است. آمار منتشر شده در تایید این موضوع حکایت از آن دارد که سالانه ۳۰۰۰۰ نفر بر اثر آلودگی هوا در سراسر کشور جان خود را از دست میدهند. این یعنی تلفات ناشی از آلودگی هوا دو برابر تلفات ناشی از سوانح جادهای است.
با توجه به اهمیت موضوع، سالهاست که آلودگی هوا در کلان شهرهایی نظیر تهران به موضوع مطالعات محققان داخلی و خارجی تبدیل شده است. مطالعاتی که میتواند هر گونه تصمیمگیری اجرایی در خصوص کاهش آلودگی هوای تهران را تحت تاثیر قرار دهد. اما آیا این مطالعات کامل و جامع است؟ آیا کلیه منابع آلاینده و سهم آنها در ایجاد آلودگی هوا به درستی تعیین شده است؟ متاسفانه در این تحقیقات یک خلاء بزرگ وجود دارد که به دلیل پراکندگی و نا محسوس بودن آن مغفول مانده است. کافیست به مصاحبهها و اخبار منتشر شده در خصوص آلودگی هوا معطوف شویم (۲۰ فروردین ۱۳۹۹ مسعود تجریشی معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست).
متاسفانه علیرغم اهمیت پسماندسوزی و نقش آن در ایجاد آلودگی هوای تهران، حتی اشارهای به این موضوع نشده است. از طرفی غالب مطالعات انجام شده در یک مرز سیاسی از شهر تهران و یا یک ناحیه محدود را تحت پوشش قرار داده و کلیه دادهها و اطلاعات اولیه از همین محدوده گردآوری شده است. به عنوان مثال در استان تهران، بررسی آلودگی هوا غالبا در محدوده مناطق ۲۲ گانه صورت میگیرد و بدیهی است، جمع بندیها و نتایج حاصله نیز متاثر از دادههای این محدوده خواهد بود. همه میدانیم که آلودگی هوا پدیدهای است که نمیتوان برای آن مرزی قائل شد و به شکل مستقیم متاثر از محدودهها و مناطق اثر گذار و فعالیتهای انسانی در این محدوده خواهد بود. تهران بر اساس تقسیم بندی سیاسی از ۲۲ منطقه تشکیل شده است، مناطقی که در برخی از آنها واحدهای صنعتی متعددی اعم از کارگاههای صنعتی و صنایع بزرگ فعالیت میکنند. فعالیتهایی که میتوانند منبع تولید انواع گازهای آلاینده باشند و احتمالا در سیاهه انتشار آلودگی هوا در تهران، تحت مطالعه قرار گرفته است.
بر اساس این تحلیل با توجه به متاثر بودن آلودگی هوای تهران از مناطق و استانهای هم جوار محدود کردن این موضوع به مرز سیاسی شهر تهران و یا حتی استان تهران نیز یک خطای راهبردی در مطالعات این بخش خواهد بود. متاسفانه تهران از نظر موقعیت جغرافیایی و اقلیمی در وضعیتی قرار گرفته است که استانهای صنعتی نظیر استان قزوین، استان البرز با توجه به تراکم بارگذاریهای صنعتی و شهری در این مناطق میتواند بر کیفیت هوای آن اثر گذار بوده و بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که انجام مطالعات بدون در نظر گرفتن عوامل اثر گذار در خارج از حوزه شهری کلان شهر تهران، یک مطالعه کامل نخواهد بود!
کافیست به فعالیتهایی متداولی که در استان تهران و استانهای همجوار در حال جریان است نظری داشته باشیم. در این مناطق علاوه بر فعالیتهای صنایع بزرگ، کارگاههای صنعتی و خدماتی بسیاری وجود دارد (حداقل۷هزار واحد صنعتی و خدماتی کوچک و بزرگ) که هر یک میتوانند منشاء آلودگی هوا در این پهنه باشند. این فعالیتها شامل برخی از واحدهای مجاز و دارای شناسنامه صنعتی و برخی واحدهای بدون هویت به دور از چشم سازمانهای نظارتی است و به دلیل عدم وجود ساز و کار مناسب، تنها بخش اندکی از پسماندهای ناشی از فعالیت آنها (کمتر از ۵ درصد) تحت مدیریت اصولی قرار میگیرد.
ذوب برخی ضایعات فلزی آلوده به انواع روغنهای صنعتی، سوزاندن ضایعات چوبی آلوده به پلی یورتانها و رزینهای صنعتی، انواع فومهای پلیمری، پیویسیها، پسماندهای برقی و الکترونیکی و ... در پناه تاریکی شب و در یک فرایند غیر اصولی، از جمله فعالیتهای بسیار خطرناک در این بخش است. هر یک از موارد ذکر شده میتواند حجم قابل توجهی از آلایندههای خطرناک را وارد اتمسفر شهرها کند. در کنار این موارد میتوان سوزاندن پسماندهای واحدهای خدماتی بین راهی و سکونتگاههای پراکنده را اضافه کرد. بدون تردید آلایندههای ناشی از این فرایند غیر اصولی (دی اکسینها و فورانها) میتوانند از نظر نوع و میزان آلایندهها، بسیار خطرناکتر از آلایندههای ناشی از خودروها باشد. این دسته از آلایندهها به دلیل ماهیت غیر متمرکز، پراکنده و بدون هویت خود، نه قابل محاسبه است و نه در مطالعات جامع کاهش آلودگی هوای کلان شهری مانند تهران لحاظ شده است.
بر اساس مقدمه ذکر شده پرسشهایی مطرح است: آیا شهرکهای صنعتی استان تهران دارای برنامههای جامع مدیریت پسماند هستند؟ آیا پسماندهای تولید شده در مراکز صنعتی مستقر در شهرکهای صنعتی که به شکل متمرکز اداره میشوند به درستی تحت مدیریت قرار میگیرند؟ با توجه به فقدان امکانات و تجهیزات لازم از جمله تاسیسات پسماند سوزی استاندارد، تجهیزات بازیافتی استاندارد و خاکچالهای استاندارد، پسماند تولید شده توسط صنایع بزرگ و کوچک استان کجا رها میشود؟ محلهای متعدد تخلیه پسماند در کنار نهرها، مسیلها و اراضی ملی تحت چه برنامهای پاکسازی میشود؟ آیا برآوردی از میزان تولید آلایندههای ناشی از زباله سوزی در محیط و تاثیر آن بر کیفیت شهرهای استان به ویژه کلان شهر تهران صورت گرفته است و آیا سهم این بخش در سیاهه انتشار آلودگی هوای تهران مد نظر قرار گرفته است؟ آیا با مراکز غیر اصولی بازیافتی آلاینده که به شکل غیر موجه و غیر مجاز در پهنه استان پراکنده هستند برخوردی صورت میگیرد؟ آیا با دورهگردهای بلندگو به دست و مزاحم محلات که با جمع آوری و انتقال پسماندهای حجیم برقی، فلزی و الکترونیکی به حاشیه شهرها، منشاء اصلی شکل گیری مراکز آلاینده بازیافتی غیر مجاز در استان است برخوردی صورت میگیرد؟ آیا این موضوع مهم و امنیتی که بهداشت و سلامت دستکم چهارده میلیون نفر را در پایتخت و مرکز تصمیم گیری اجرایی کشور تحتالشعاع قرار داده، در دستور کار سازمانهای متولی مدیریت بحران و پدافند غیر عامل قرار خواهد دارد؟ آیا مسئولان محترم پارک پردیسان که در اتاقهای شیشهای مشرف به شهر هر روز شاهد تصاعد دود و آتش در حاشیه شهر هستند اقدامی در دست اجرا دارند؟ آیا این مسئله که به کیفیت سوخت و استانداردهای یورویی خودروها، طرح ترافیک شهری و هر بازی رسانهای دیگر مرتبط نیست جزو برنامههای اجرایی قرار خواهد گرفت؟ آیا از این تسلسل باطل و از این تعداد کارگروههای متعدد ناکارامد که دستاوردی جز ناامیدی عموم مردم از عملکرد مسئولان ذیربط به دنبال نداشته نجات خواهیم یافت؟ آیا میتوان به سلامت فرزندانمان در این اتمسفر آلوده امید داشت؟ آیا میتوان انتظار داشت جامعه پزشکی ما به جای درمان انواع سرطانهای ناشی از این آلایندهها به فکر پیشگیری باشند و نسبت به این موضوع حداقل یک بار اظهار نظر کرده و تذکر دهند؟ اینها سوالاتی است که به ذهن هر فرد دلسوز خطور خواهد کرد، لطفا این حق طبیعی را به ما بازگردانید و یا اگر ناتوان هستید مسئولیتها را به دیگران واگذار کنید.
تلفات آلودگی هوا سالانه ۳۰ هزار نفر یعنی دو برابر سوانح جادهای است که از نظر کارشناسی بخش عمده آن به ضعف مدیریت پسماند مربوط است.
متاسفانه طی سالهای گذشته شاهد استقرار واحدهای مختلف کارگاهی در اطراف شهرها هستیم که اغلب حتی شناسانه ندارند و هر کدام کانون آلودگی هوا هستند. در بازدید میدانی صبح زود از حاشیه شهر تهران خاکسترهای ناشی از پسماندهایی که شب قبل سوزانده شده موید این موضوع است: مشاهده امدیآف، نئوپان و انواع فومها و ضایعات صنعتی نیمسوخته قابل رویت است که علاوه بر آلودگی هوا بهداشت عمومی را به خطر میاندازد.