امروز هم منطق مرزبانی و سربازی، در ملت ما و یاران امام و رهبری موج میزند و شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از پاکبازترینِ این مرزبانها و سربازها است.
مرزبانی و سربازی، دو همزادند. تفکر مرزبانی و پاسداری از مرزهای فیزیکی و مرزهای قدرت نَرم یک کشور، آنگاه به ثمر مینشیند که با منطق سربازی و ایثار همراه شود؛ سرباز، آماده و بیدار است تا "سر" را که عزیزترین دارایی شخصی اوست، در راه پاسداری از مرزهای قدرت سخت و قدرت نَرم کشور، تقدیم کند.
امام خمینی به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و ترسیم کننده مرزهای قدرت نَرم نظام، در کانون توجه آحاد ملت بویژه مرکز ثقل نظام نوپای انقلاب اسلامی بود. از این رو، در سال ۱۳۶۸ و در پی زمزمه کسالت و بیماری ایشان، و بستری شدنش در بیمارستان، نگرانی شدیدی در لایههای مختلف ایجاد شد تجربه جنگ تحمیلی و دشمن زخم خورده بعثی نگرانیهایی بود که در نگاه سربازان حضرت روح الله منطق جدیدی از زلال مرزبانی و سربازی، در صحنه عمل ظهور نموده بود.
فرمانده کل سپاه بلافاصله بعد از بستری شدن حضرت امام (ره) در بیمارستان، سریع خود را به مرز رساند و اقدامات عملی برای تقویت سربازان و مرزبانان را به عمل آورد.
محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس، در این باره میگوید: «در روزهای پایانی حیات حضرت امام (ره)، دو سه روز بعد از اینکه امام در بستر بیماری قرار گرفتند، با خود فکر کردم وظیفه ام در این شرایط چیست؟ مدت کمی از عملیات مرصاد میگذشت. گفتم اگر خدای ناکرده اتفاقی برای حضرت امام بیافتد، ممکن است دشمنان و منافقان بخواهند از این شرایط سوءاستفاده کنند و حملهای شبیه مرصاد از مرز غربی کشورمان انجام دهند و وارد شهرهای غربی ما شوند و دست به ناامنی و کشتار مردم بزنند. سریع خودم را به کرمانشاه رساندم. به محض ورود به کرمانشاه، آماده باش دادم. همه یگانهای سپاه در غرب کشور به حالت آماده باش صد درصد درآمدند. شخصاً تیپها را سر مرز بردم و مطمئن شدم که مرزها در امنیت کامل باشند. همانجا در مرز غربی کشور بودم که اطلاع دادند حضرت امام (ره) به رحمت خدا رفتهاند. بعد از اطمینان از وضع مرزها، فقط برای وداع با پیر جماران، ساعتی به تهران آمدم تا قطرهای در دریای خروشان تشییع پیکر او باشم.»
فراخوان و آماده باش فرماندهان ارشد سپاه از دیگر اقدامات فوری صورت گرفته بود. جمعی از فرماندهان، از جمله سرداران: غلامعلی رشید، شهید حاج احمد کاظمی، حاج احمد غلامپور، حاج جعفر اسدی و … که به دعوت حزب الله لبنان، برای بازدید نظامی و کمک مستشاری، به منطقه جنوب لبنان رفته بودند به سرعت به کشور بازگشتند و خود را به مقر فرماندهی جبهههای جنوب رساندند.
محسن رضایی در روایت دیگری میگوید: «عصر روز سیزدهم خرداد، از کرمانشاه با حضرت آیت الله خامنهای که در جماران تشریف داشتند، تماس تلفنی گرفتم و به حضرت آقا عرض کردم: کرمانشاه هستم، نگران مرز نباشید، آماده باش دادهام. حضرت آقا هم که رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع بودند، تاکید فرمودند: اگر اتفاقی بیافتد به شما میگویم. در ادامه همان تماس تلفنی، آیت الله طاهری خرم آبادی که با جمعی از اعضای هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در جماران حضور داشتند، پشت تلفن آمد و گفت: وضع خیلی خوب نیست و منتظریم دکترها وضعیت را بگویند.»
منطق پاسداری و مرزبانی، فراتر از این، در رفتار آیت الله خامنهای رئیس جمهور وقت کشورمان نمود مییابد. آیت الله محی الدین حائری شیرازی درباره تکلیف شناسی و مرزبانی از مرزهای قدرت نَرم شیعه و نظام در سیره عملی حضرت آیت الله خامنهای میگوید: «زمانی از ایشان سوال کردم پس از اتمام دوران ریاست جمهوری چه خواهید کرد، ایشان در پاسخ با قاطعیت بر تبلیغ دین و فعالیتهای حوزوی تاکید کردند و ادامه دادند مگر اینکه امام بنده را از این کار نهی کنند و افزودند: اگر امام پس از پایان ریاست جمهوری از بنده بخواهند که مسئول عقیدتی سیاسی ژاندارمری یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان بشوم هیچگاه تردید نخواهم کرد.»
این خاطره را رهبر انقلاب از زاویهای دیگر، چنین روایت کرده است: «سال آخر ریاست جمهوری - دو، سه ماه مانده بود به آخر ریاست جمهوری من - در یکی از دانشگاهها برای یک جمع دانشجو صحبت میکردم و به سوالات پاسخ میدادم؛ یکی از سوالات این بود که شما بعد از ریاست جمهوری قصد دارید چه کار کنید و شغلتان چه باشد؟ گفتم: اگر امام به من بگوید برو بشو رئیس عقیدتی سیاسی فلان پاسگاهِ مرزیِ منتهیالیه جنوب شرقی کشور، من با افتخار میروم آنجا و مشغول خدمت میشوم! اگر این کار از من برمیآید و این کار را از من میخواهند، من حاضرم و به آنجا میروم؛ توطین نفس کردم. این را از باب اینکه شما فرزندان من هستید، به شما دارم میگویم. صحبت پدرفرزندی است؛ نمیخواهم راجع به خودم صحبت بکنم. هر جا و در هر زمانی به شما نیاز هست، آنجا حاضر باشید. این میشود بسیجی؛ بسیج یعنی این.» (بیانات مورخ ۱۳۸۶/۰۲/۳۱)
در مرور این خاطرات، به ویژه خاطره مقام معظم رهبری، تکلیف شناسی به موقع و توجه به مطلقِ مرز و مرزبانی، چه مرزهای شرقی و غربی کشورمان، و چه توجه همزمان به مرزهای قدرت سخت و مرزهای قدرت نرم را مشاهده میکنیم. امروز هم منطق مرزبانی و سربازی، در ملت ما و یاران امام و رهبری موج میزند. شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از پاکبازترینِ این مرزبانها و سربازها است.
هنوز صدای حاج قاسم سلیمانی در گوشمان است که شعر زیبایی درباره مرز و مرزبانی و شهادت (سروده سیدمحمدمهدی شفیعی که نخستین بار در سال ۱۳۹۵ در حضور مقام معظم رهبری ارائه شده بود) را پشت تریبون برای خانواده شهدای مدافع حرم قرائت میکرد:
کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی میکند / سرو باشی، باد یا طوفان چه فرقی میکند؟ / مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان / آسمان شام با ایران چه فرقی میکند؟ / قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم / حصر «الزهرا» و «آباد ان» چه فرقی میکند؟ / مرز ما عشق است هرجا اوست آنجا خاک ماست / سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟ / هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست / بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟ / شعله در شعله تن ققنوس میسوزد، ولی / لحظه آغاز با پایان چه فرقی میکند؟