به گزارش تابناک مریم ورشوئی در هشمهری آنلاین نوشت: بهار که میرسد نمیدانیم دلمان به بارشها خوش باشد یا نه! وقتی نوبت به ترسالی میرسد تا خیالمان از بحران آب سالهای قبل کمیراحت شود، دلمان از یک بلای طبیعی یا غیرطبیعی دیگری باید بلرزد.
همینکه باران میبارد و علفهای هرز در مراتع قد میکشند، طراوت به طبیعت برمیگردد و جنگل در بستر شاخ و برگهای سبزش زیباتر میشود، هوا رو به گرمی میرود و بادهای گرم شروع به وزیدن میکنند و تراژدی دقیقاً از همین نقطه آغاز میشود؛ زیرا علفها خشک میشود و باد دستش را به آتش میدهد تا فصل غمانگیز سوختن درختان سر به فلک کشیده تکرار شود.
درد آنجاست که دقیقا در همین شرایط بخش اعظمی از منابع طبیعی بهدلیل خطای عمدی یا سهوی انسان میسوزد و بعد از آن سوال اینجاست وقتی این عامل هر سال تکرار میشود جای خالی آموزش را در نهایت قرار است چه کسی یا چه کسانی و با چه ابزاری پر کنند؟
این روزها که رقص باد و آتش زاگرس را بیرحمانه میسوزاند و در این میان به تر و خشک و حتی حیوانات زبانبسته هم رحم نمیکند، تکلیف این منابع ارزشمند از دسترفته را چه کسی باید روشن کند؟
مگر نه اینکه طبیعت و منابع طبیعی حق همگانی است پس چگونه میشود که ما برای یک خطای گاه ساده در رانندگی جریمه میشویم، اما برای از بین بردن هزاران هکتار از جنگلها و مراتع در کهگیلویهو بویراحمد، لرستان، یزد، بوشهر، کرمانشاه، خوزستان، مازندران و آذربایجان شرقی و غربی کسی پاسخگو نیست.
مقامهای استانی کهگیلویه و بویراحمد علت آتشسوزی عظیم این روزها را عمدیبودن حریق اعلام میکنند و برای تشخیص علت حادثه یک کمیته حقیقتیاب هم تشکیل دادهاند، اما حقیقت کاملا مشخص است ما هنوز آموزشهای لازم را به ساکنان و بومیان و گردشگرانی که در این فصل به مراتع و جنگلها میروند؛ ندادهایم.
در ایام شیوع کرونا وزارت بهداشت با یک پیامک ساده هشدارهای لازم را از طریق تلفنهای همراه به تک تک ما ایرانیان ارسال کرد، آیا امکان اینکه در این ماههای پرخطر تابستان نکتههای مهم را برای حفظ منابع طبیعی به مردم از این طریق آموزش دهیم؛ وجود ندارد؟ آیا همانطور که موج رسانهای برای آتشسوزی جنگلهای استرالیا به راه افتاد، این موج نمیتوانست در کشورمان هم ایجاد شود تا مردم برای سالهای بعد و نیز سال پیشرو هوشیارتر باشند؟ روز ۱۱ خرداد ۹۹ که اوج آتشسوزیها بود در صفحه نخست روزنامههای ما تیتر یک و یا عکس فقط چند روزنامه محدود به این آتشسوزی گسترده اختصاص یافت. از همه مهمتر در فضاهای مجازی صفحات پر مخاطبی داریم که باید قبل از وقوع چنین حوادثی با اشتراک گذاشتن اصول درست طبیعتگردی و جنگلگردی از چنین حوادثی جلوگیری کنیم.
بیشک وقوع این آتشسوزیها فقط بهدلایل خطای سهوی انسانی نیست؛ قاچاق چوب و ذغال، زمینخواری و خطای کشاورزان را هم نباید در این زمینه نادیده گرفت.
گاهی کشاورزان برای کشت گندم بیشتر و نابودی کاه و کلش باقیمانده از سال قبل بخشی از مراتع را به آتش میکشند. در جنگلهای زاگرس نیز درختان بلوط را میسوزانند و این سرمایه ملی را بهراحتی دود میکنند تا ذغال تهیه کنند تا جایی که این آتش گاهی دامن جنگلها را میگیرد و فاجعهای ملی میآفریند. از طرفی دیگر شکارچیان با تیراندازی جرقه ایجاد میکنند که در این فصل به آتشسوزی در مراتع و جنگلها منجر میشود. به نظر میرسد که باید قوانین سفت و سختتر و جرایم سنگینتری برای ایندست سودجویان نیز در نظر گرفته شود تا شاهد نابودی منابع طبییمان نباشیم.
گمان نمیکنم که این روزها کسی نداند بازسازی منابع طبیعی سالیان دراز زمان میبرد و چه بسا که هرگز این زخم کهنه مداوا نشود. بنابراین دهیاران باید در روستاها به آموزش روستاییان بهویژه چوپانان برای حفظ مراتع بپردازند و کودکان و دانشآموزان در مدارس مهربانی و چگونگی رفتار با طبیعت را بیاموزند، چرا ما در مدرسه کتاب یا کلاسی عملی برای حفظ و مراقبت از منابع طبیعی نداریم، وقتی تا به امروز زباله در همه جای کشورمان جولان میدهد و منابع طبیعی تخریب میشود و میسوزد!
باید فعالان گردشگری هم قبل از وقوع حوادث نکات لازم را به گردشگران آموزش دهند و همانطور که هلال احمر در ایام نوروز در ورودی شهرها بروشور نقاط گردشگری را به مسافران میدهد در این ایام نیز بروشوری برای حفظ منابع طبیعی و رعایت نکات سادهای که از آتشسوزیها جلوگیری میکند تهیه کند. قرار نیست که دود لذت یک نفر یا یک گروه به چشم کل کشور برود. اینکه دلمان بخواهد در طبیعت برای پختن کباب یا هرکار دیگری آتش روشن کنیم موجه نیست، چون طبیعت سرمایهای ملی است و باید حس تعلق نسبت به آن داشته باشیم. وقتی هنوز نمیدانیم انداختن تهسیگار یا ظروف شیشهای و حتی پلاستیکی مانند بطری آب در طبیعت مانند یک ذرهبین عمل میکند و به آتشسوزی منجر میشود، آیا نشاندهنده این نیست که ما آموزش کافی ندیدهایم و در این زمینه فرهنگسازی نشده است؟ در واقع طبیعت، جنگل و مراتع ملی در کوره جهل ما میسوزد و نابود میشود.