فیلم «پلتفرم | Platform» محصول سینمای اسپانیا، یک روایت دست اول و درخشان در قالب یک قصه کارآمد، سریع و پر زد و خورد است که در مدلی مشابه ساختار توزیع سرمایه در جهان امروز، رفتار طبقات مختلف اجتماعی و اقتصادی را در طبقات پایینتر و تداوم همان رفتار از سوی طبقات پایینتر اجتماعی و اقتصادی که به طبقات فرادست صعود کردهاند، به شکلی تکان دهنده به تصویر کشیده است.
«تابناک»؛ فیلم سینمایی «پلتفرم | Platform» با عنوان اصلی «حفره | El hoyo» به کارگردانی گالدر گازتلو-اوروتیا محصول سال ۲۰۱۹، اثری علمی، تخیلی و ترسناک است، اما این فیلم فراتر از یک اثر ترسناک و سرگرم کننده است و لایههایی عمیقتر را شامل میشود که با مجموعهای از نشانه ها، کوشش شده رمزنگاری و تفسیر شود و با خود یک بینش اجتماعی و بازنگری در نگاه طبقاتی به همراه بیاورد.
مفهوم پشت سکو به طور غیرقابل انکاری هوشمندانه است. تقریبا کل فیلم در مکانی متعلق به آینده یا ساختاری که به اندیشههای کامو شبیه است، به نام «حفره» اتفاق میافتد؛ زندانی است با صدها طبقه که در هر طبقه دو نفر زندانیاند. هر روز سکویی از طریق سوراخ بزرگی که در وسط اتاق وجود دارد، پایین میآید و این تنها فرصت غذا خوردن زندانیان هر طبقه در کل روز است. در طبقه اول زندانیان به غذاهای لذیذ و خوشمزه زیادی دسترسی کامل دارند. اگر هر کس تنها سهم اندکی که برای زنده ماندن لازم است را بخورد غذای کافی برای زنده مانده تمام زندانیان سایر طبقات موجود است اما این هیچ وقت اتفاق نمیافتد.
تمام توجه ما در فیلم معطوف به «گورنگ» با بازیگری «ایوان ماساگویی» است. او بدون درک کامل شرایط، داوطلبانه برای ترک سیگار وارد این زندان شده و با خودش یک کتاب آورده است (هر فرد تنها یک وسیله میتوانست بیاورد). فیلم در طبقه ۴۸ شروع میشود و اولین همبندی گورنگ، نحوه کار زندان را به او میآموزد. به این طبقه معمولا مقداری ته مانده غذا میرسد.
اما شرورانهترین قسمت این سیستم که احتمالا هوشمندانهترین بینش اجتماعی این فیلم است، این که هر ماه، جفت زندانیانِ یک سلول، جایشان با جفت زندانیان سایر سلولها عوض میشود. پس امکان دارد امروز در طبقه ۸ باشید و ماه بعد در طبقه ۱۳۳. اگر برایتان سوال است که افراد در طبقات پایینتر چگونه زنده میمانند، پس شاید برای اتفاقات ناخوشایند فیلم آماده نباشید.
تمثیل اجتماعی روشن است: اگر داراها بیش از مقدار نیازشان مصرف نکنند، منابع برای ندارها هم کافی خواهد بود. هرچند نویسندگان، «دیوید دسولا» و «درو ریورو» و کارگردان «گالدر گازتلو-اوروتیا» صرفا به پرداختن به همین ایده رضایت نمیدهند و جوانب بیشتری را وارد کار میکنند. با در نظر گرفتن امکانات چینشی محدود، فیلمی است با چندین چرخش داستانی اثرگذار که هر یک از آنها بارقه جدیدی بر تصویر کلی میاندازد که بخش جدیدی از جامعه را روشن مینماید.
شخصا نحوه تاثیرگذاری تعویض طبقه بر افرادی که تا کنون در طبقات پایینتر بودهاند و هم اکنون به طبقات بالاتر راه یافتهاند برایم جالب بود. به جای اینکه برای افراد طبقه زیرین دلسوز باشند، با حرص بیشتر میخورند و برای مواقع کمبود ذخیره میکنند و هشیارند که امکان دارد دیگر هیچ گاه به چنین جایگاهی برنگردند.
سکو همچنین یک فیلم ناخوشایند و پیچیده ترسناک است، از آن دسته فیلمهایی که در صحنههای اکشن خشن انتهاییاش حمام خون به راه میاندازد. ساختارش باعث مورد قیاس واقع شدنش با «مکعب» و «برفشکن» شده است، اما همچنان من را یاد فیلمهای خشنتری چون “the raid” میاندازد.
هرچند در غایت آن چه باعث میشود سکو اثرگذار باشد این که مستقل است. سکو یک ریمیکس از فیلمهای این ژانر نیست بلکه فیلمی جسورانه در این ژانر است. سکو یک انرژی خاص و مخصوص به خودش را دارد. در حالی که ما نحوه کار جامعه در بحرانهای ویرانگر را هر روز میبینیم، میتوانیم ساعتی چند به تماشای این بازتاب از واقعیت جامعه بنشیینم.