به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه هفتم تیرماه در حالی چپ و منتشر شده است که دلار ۲۰ هزار تومانی و آشفتگی در گرانیها در کنار گزارشها و یادداشتهایی درباره وضعیت مستاجران از یک سو و واکنش دفتر ناطق نوری به اتهامی در رابطه با حمایت او از طبری و نیز احتمال شکایت از رسایی در این باره در چند روزنامه برجسته شده است.
افتتاح دو طرح نفتی و آغاز رسمی احداث استراتژیکترین طرح کشور با دستور روحانی و تحلیلهایی درباره دو مسیره شدن صادرات نفت ایران در کنار موافقت رهبر انقلاب با مشوقهای ویژه برای پذیرش شرکتها در بازار سرمایه از دیگر مواردی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
علیرضا صفاخو طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان اماننامه برای «سوتزن»ها نوشت: رئیس دستگاه قضا در جریان یک گفتوگوی تلویزیونی به مناسبت فرارسیدن هفتم تیر و همچنین آغاز هفته قوه قضاییه نکاتی را در خصوص وضعیت مفاسد اقتصادی رایج مطرح کردند که با توجه به اینکه در تمام ادوار گذشته بیسابقه بوده است، انتظار میرفت خود رسانهها که هم مخاطب و هم ذینفعان حرفهای تحقق آن هستند بیش از پیش به آن بپردازند و از کنار آن با ناامیدی یا دلسردی عبور نکنند. در واقع خود رسانهها بهترین منبع نشر دیدگاههای مشورتی حقوقدانان و کارشناسان در خصوص مکانیزم اجرایی و موثر آن هستند تا این اتفاق رسانهها را به عنوان چشمان بیدار حاکمان مسئول، اما بیاطلاع، کماطلاع یا سهلانگار و همچنین ابزار فشار عمومی به آن دسته از مدیران ارشد و میانی در کشور که با وجود اخذ حقوق از بیتالمال دچار کمکاری یا لغزش اخلاقی و مدیریتی میشوند معرفی سازند و دستگاه قضا نیز ضمن حمایت از امنیت خبرنگار تحقیقی کاشفِ مصادیق تخلفات مدیران دستگاه حوزه خبری تفویض شده به او؛ این گروه از خبرنگاران را بابت انجام وظیفه حرفهای و اخلاقی بجای هرگونه چشمپوشی یا خدای ناکرده گرفتن حقالسکوت و معامله با فرد خاطی مورد تشویق هم قرار دهد.
در این وادی یکی از راههای کاهش و حذف فساد در بسیاری از کشورهای جهان شیوه افشاگری موسوم به "سوتزنی" است که در ادبیات جدید مبارزه با فساد پرکاربرد شده است و زمینه سلامت بیشتر جامعه و حکومتهای حمایتکننده را فراهم ساخته است. کما اینکه وقتی پلیس تخلفی همچون نزاع خیابانی، دزدی و... مشاهده میکند با دمیدن در سوت خود، همه مردم و سایر افسران پلیس را برای آگاهی و هوشیاری از محل وقوع جرم خبردار میکند. حال خبرنگاران واقعی که عمدتا در دسته خبرنگاران تحقیقی هستند میتوانند تخلفات شامل رفتارهای غیرقانونی و غیر اخلاقی مدیران و کارکنان یک سازمان از قبیل تقلب، رانت، رشوه، احتکار، تولید محصول غیرایمن و نقض قوانین یا مقررات را با ذکر مستندات کشف و آن را هم در قالب یک گزارش خبری – تحقیقی و البته با مراعات اصول اخلاقی تعریف شده در آموزههای حرفه روزنامهنگاری منتشر و به قول معروف سوتش را بزنند!
در این میان، اما در کشور ما چه بسیار موارد که اصحاب رسانه به عنوان بهترین سوتزنها سوت لازم را زده اند، اما نه تنها شاهد اقدام عملی موثر در به دردسر افتادن فرد خاطی نشده اند، بلکه خود نیز گرفتار شده اند.
در هر حال همانطور که در ابتدای این یادداشت به آن اشاره کردم، آقای ابراهیم رئیسی رئیس محترم قوه قضاییه با استناد به اصل امر به معروف و نهی از منکر که متاسفانه در غالب رایج آن در ایران منحصر به موضوع خاص توصیه به الزام مراعات حجاب رسمی شده است؛ به درستی "جامعه بیتفاوت در مقابل منکرات مانند فساد مالی را جامعه مرده" دانسته است. (ایرنا- ۲ تیر ۹۹)
لذا از آنجا که پارتی بازی یا مانند آن نیز مخل سلامت روند طبیعی مدیریت یک سیستم اداری است، اگر کسی از منکری مطلع شد، همان اصل که جناب رئیسی نیز به آن اشاره کردند ایجاب میکند تا خبرنگاران نسبت به آن عکسالعمل نشان دهند.
اگرچه شاید از آقای رئیسی که عنوان میکنند مستندهای پخش شده در رسانه ملی را دیده و بعد از پخش مستند، به دفترشان اعلام میکنند آن را پیگیری نمایند تا ببینند این قضیه به کجا رسیده است (ایرنا- ۲ تیر ۹۹) انتظار میرود این مستندات را از رسانههای مکتوب افشاگر یا ناشر و به همان تعبیر سوتزن را نیز اعلام و حتی در آیینی عمومی و پخش زنده تلویزیونی از خبرنگاران جسور افشاگر فارغ از اینکه رسانه آنها نزدیک به چه جناح فکری است به نمایندگی از ملت تقدیر و تشکر موثر به عمل آید؛ چرا که قطعا بسیاری از این خبرنگاران پای مخاطرات در این راه ایستادهاند.
آلبرت بغزیان اقتصاددان طی یادداشتی با عنوان شاید نرخ دلار کاهش یابد؛ اما قیمت سایر کالاها چطور؟ در آرمان ملی نوشت: نرخ دلار سرانجام هفته گذشته وارد کانال ۲۰ هزار تومان شد تا شهروندان نگران ادامه این روند شوند. برای پیشبینی آینده بازار ارز بهتر است ابتدا به دلایل و ریشه سیر صعودی قیمت دلار بپردازیم. بررسی بازار نشان میدهد که در چند ماه اخیر تغییری در شرایط تحریم یا درآمدهای نفتی ایران به وجود نیامده است. دولت هم که از ابتدا بودجه جاری سال ۱۳۹۹ را بدون اتکا به درآمدهای نفتی تنظیم کرد. پس اصولا اگر تغییری در این درآمدها هم به وجود آید باید تاثیر مثبت بر بازار ارز بگذارد. چراکه طبق گفته دولتمردان، از مدتها پیش صادرات نفت ایران به صفر رسیده و طبیعتا دیگر تغییر منفی در این حوزه معنایی ندارد. در بخش نقل و انتقال دارایی هم که از مدتها پیش کانالهای ارتباطی بسته شده و امسال شرایط بدتری برای ایران به وجود نیامده است. درنتیجه هیچ یک از این موارد تاثیری بر عملکرد بازار ارز طی هفتههای اخیر نداشتهاند. در نتیجه باید کاهش اراده بانک مرکزی در مدیریت بازار را عامل اصلی ورود دلار به کانال ۲۰ هزار تومانی قلمداد کرد. به نظر میرسد این بانک همچون گذشته برای حفظ ارزش ریال تلاش نمیکند و بازار را به حال خود واگذاشته است.
حتی در دیماه ۹۸ که اختلافات ایران و آمریکا در منطقه به اوج خود رسید، قیمت دلار جهش خاصی را تجربه نکرد، زیرا تیم اقتصادی دولت تمام عزم خود را برای حفظ ارزش پول جزم کرده بود و برای مدتزمان نسبتا طولانی نرخ دلار را در محدوده قیمتی ۱۱ تا ۱۲ هزار تومان نگه داشت. امروز حتی بهرغم شیوع کرونا شرایط اقتصاد ایران بدتر از روزهایی نیست که در نیمه دوم سال ۹۸ تجربه کردیم. تغییرات ارزی را از جهات دیگری هم میتوان تحلیل کرد. نرخ دلار یک موضوع است، تاثیر این نرخ بر سایر بازارها موضوعی مهمتر. با اینکه مسئولان دولت این روزها از کاهش نرخ ارز در کوتاهمدت سخن میگویند، اما دیگر قیمت سایر کالاها و محصولات بر اساس نرخ ارز ۲۰ هزار تومانی رقم میخورد. حتی کالاهایی که با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد میشوند درنهایت طبق ارز ۲۰ هزار تومانی به دست مردم میرسند. شاید دولت در کاهش نرخ ارز موفق عمل کند، اما نرخ سایر کالاها را چه میکند؟ وقتی محصولی نظیر میوه که صفر تا صد تولید و عرضه آن در داخل کشور صورت میگیرد، اما بر اساس نرخ ارز قیمتگذاری میشود از مردم نمیتوان انتظار داشت که اعتنایی به صحبتهای دولتمردان نشان دهند. اگر انتقال ارز به کشور راحت باشد که دیگر نباید درباره هزینهزا بودن آن صحبت کرد. وقتی نرخ ارز در بازار آزاد چنین رشدهایی را تجربه میکند، طبیعتا صادرکنندگان در سامانه نیما هم قیمتهای بالاتری برای ارز صادراتی در نظر میگیرند. پس نبود اراده مهمترین عامل افزایش قیمت ارز به حساب میآید و در نبود اراده، وفور ارز هم دردی را دوا نمیکند. شاید دولت هم برای پوشش کسری بودجه نیمنگاهی به بازار ارز دارد. از همین رو بانک مرکزی هم دنبالهرو بانکهای عامل شده و در مسیر آنها گام برمیدارد.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان ما تشنگان قدرتیم نوشت: امروز که روز هفتم تیر و سالگرد فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتالله بهشتی و ۷۲ نفر از خدمتگزاران صادق و لایق ملت ایران به دست گروهک تروریستی منافقین است، پاسخ دادن به یک سوال درباره شرایط امروز جامعهای که در آن زندگی میکنیم، با تکیه بر افکار و اندیشههای قافلهسالار این شهدا، میتواند راز و رمز پیچیدگیهای موجود را نشان بدهد.
سوال این است که چرا جنگ قدرت میان صحنهگردانان سیاست کشور، پایانی ندارد؟
یکی از راههای یافتن پاسخ این سوال اینست که به جمله ماندگار و بسیار پندآموز شهید مظلوم آیتالله بهشتی مراجعه کنیم که میگفت: ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت.
این جمله را آن عالم عامل متعهد و مخلص در یکی از سخنرانیهایش اینطور تفسیر کرد که «جامعه وقتی جامعه پیشتاز متقین میشود که در خود آن جامعه هرکس جلوتر است معلوم باشد با فضیلتتر و باتقواتر است.»
همین بافضیلتتر بودن و باتقواتر بودن را نیز آیتالله بهشتی اینطور معنا میکرد که «وقتی او را در یک سمت و مسئولیت قرار میدهند اگر دید فردی از او شایستهتر و مناسبتر و بافضیلتتر و کاردانتر آمده و میخواهند این سمت را به او واگذار کنند، فوراً بگوید تا امروز نوبت من بود و از امروز به بعد نوبت این برادر، نوبت این خواهر است.»
این روحیه را در سالهای اول انقلاب بسیار میدیدیم. در آن سالها کسی برای وزیر و وکیل شدن به پارتی و پول و دوز و کلک متوسل نمیشد. بسیار اتفاق میافتاد که به افرادی اصرار میکردند اجازه بدهد نامش را در فهرست وزرای کابینه قرار دهند، ولی او نمیپذیرفت و میگفت شایستهتر از من هستند بروید به سراغ آنها.
به افرادی اصرار میکردند کاندیدای نمایندگی مردم در مجلس شود و نامش در فهرست فلان حزب یا گروه قرار گیرد، ولی قبول نمیکرد و میگفت من در خودم شایستگی نشستن روی صندلی قانونگزاری را نمیبینم. همین روحیه موجب میشد افراد شایستهتر به دولت و مجلس راه پیدا میکردند و در نتیجهی سپرده شدن مسئولیتها به افراد بافضیلتتر و باتقواتر، امور کشور با موفقیت پیش میرفت همانطور که در دوران دفاع مقدس و تحریمهای همهجانبه آن زمان دیدیم هر روز موفقیتها و علاقه مردم به انقلاب و اعتمادشان به نظام جمهوری اسلامی و مسئولین بیشتر میشد.
گذشت زمان متاسفانه باعث فاصله گرفتن از اصول و آرمانها و ارزشها شد و زمینه را برای جنگ قدرت فراهم کرد. تاسف بالاتر اینکه برای مقابله با این آفت بزرگ، اقدام بازدارندهای هم صورت نگرفت و راه برای استمرار و تشدید جنگ قدرت باز گذاشته شد. همین بیمهاری کار را از جنگ قدرت به جنگ ثروت، جنگ شهرت، جنگ رانتخواری و جنگ منصب کشاند و پرهیز از پذیرش مناصب جای خود را به مسابقه برای بلعیدن مناصب داد. امروز ما در جامعهای که قرار بود اسلامی و انقلابی باشد و بافضیلتترها عهدهدار مسئولیتها باشند، شاهد تلاشهای آشکار برای رساندن بیفضیلتترها و بیتقواترها به مناصب هستیم. اینکه هر روز در جامعه ما فقیرها فقیرتر و ثروتمندها ثروتمندتر میشوند، به همین دلیل است. اگر بخواهیم بدون تعارف، جواب سوال امروز را بدهیم، باید آن را در همین بازگذاشتن مجرای جنگ قدرت جستجو کنیم.
شهید مظلوم آیتالله بهشتی فقط ۱۵ ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در سال ۱۳۵۹ با فریاد رسا هشدار داده بود که ما هنوز نتوانستهایم عدالت را در جامعه انقلابیمان برقرار کنیم و تا زمانی که در این جامعه سیرها و خیلی سیرها و گرسنهها و خیلی گرسنهها هستند، این جامعه، اسلامی نیست. امروز اگر بهشتی در میان ما بود، میگفت این جامعه، با اینهمه اختلاف طبقاتی نهتنها اسلامی نیست، بلکه پسوند اسلامی برای آن، تهمتی ناروا به اسلام است. او همان وقت راه مبتلا نشدن به چنین وضعیتی را گوشزد کرده بود، ولی ما در ۳۹ سال گذشته فقط برای بهشتی سینه زدیم و به هشدارهای او توجه نکردیم. او با صدای رسا گفته بود: «من صریحاً میگویم در هر جامعهای که زمامدارانش تشنگان قدرت باشند، در آن جامعه خودبخود طاغوت جای خودش را بدست آورده است. اگر میخواهید جامعهمان طاغوتی نشود بکوشید زمامدارانتان تشنگان قدرت نباشند و عاشقان خدمت باشند.»