در مراجعه به بیمارستانها سیر افزایشی را شاهدیم که نگران کننده است؛ افزایشی که در قیاس با اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد به بیش از ۲۰۰ درصد میرسد در حالی که آمار بستری در برخی بیمارستانهای کرونا به صفر هم رسیده بود!
به گزارش «تابناک»؛ این را دکتر حسین کرمانپور، مدیرکل روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کشورمان درباره شرایط این روزهای مراکز درمانی در تهران میگوید. شرایطی بحرانی که به تاکید وی نقطه شروعش را بایستی تعطیلات عید فطر خواند چراکه از ده دوازده روز بعد از آن تعطیلات مراجعات افزایش یافت. به نظر میرسد در آن تعطیلات مهمانیهای زیادی برگزار شده است، چون دوره بروز این بیماری بین یک تا هفت روز و اوج آن دو هفته است.
وی در ادامه از بروز ویژگی جدیدی در ابتلا به کرونا در کشور خبر میدهد و میگوید: بررسیهایی که با همکارانمان داشتیم، نشان میدهد از تک گیریها، به ابتلای دسته جمعی رسیدهایم؛ اینکه چند نفر از اعضای یک خانواده با هم مبتلا میشوند و کارشان به بستری میکشد یا چند تن از پرسنل یک اداره یا عدهای از جمع دوستان. این نشان میدهد که ابتلا به سمت خانوادگی شدن و هر جمع دورهمی مثل مراسم رفته است.
البته این تنها نکته بااهمیت در بررسیهای ایشان نیست و رئیس بخش اورژانس بیمارستان سینا در ادامه میگوید: یکی دیگر از نکاتی که با آن مواجه شده ایم این است که سن مراجعینی که بستری میشوند، قبلاً حدود ۵۵ سال به بالا بود، ولی اکنون این سن به حدود ۴۰ سال رسیده است. البته همه مبتلایان و مراجعان بستری نمیشوند و درباره سن بستری شدگان سخن میگوییم که جوان شده و کاهش یافته است.
وی در ادامه به تغییراتی که در هفته اخیر در بیمارستانها در دستور کار قرار گرفته اشاره میکند و میگوید: بیماران زیادی هستند که باید مراجعات دورهای به مراکز درمانی داشته باشند و عملاً از اواخر بهمن ماه ۹۸ تا اواخر فروردین ماه امسال امکان مراجعه نداشتند، چون از یک سو بخشهای مورد مراجعه شان را بسته و به جایش بخش کرونا دایر کرده بودیم، از سوی دیگر خودشان نگران ابتلا به بیماری جدیدی بودند و افزون بر این دو علت، ما هم تمرکز و فشار کاری مان روی کرونا بود و اگر مراجعه شان ممکن بود هم خدمت نمیگرفتند؛ روندی که تغییر آن در ماههای اخیر در دستور کار وزارت بهداشت قرار گرفته و مقدماتش اجرایی شده بود.
کرمانپور در این باره میگوید: از آخر اردیبهشت بخشهای مختلف بستری بیمارستانها در دست بازگشایی قرار گرفته بود، اما با شرایط اخیر از هفته گذشته بستن بخشها و تبدیل شان به بخش کرونا در دستور کار قرار گرفته و بار دیگر اورژانس را دو تا کرده ایم؛ یکی اورژانس کووید و دیگری اورژانس معمولی. البته اگر این روند ادامه بیابد، باز مجبوریم اورژانس را یکی کنیم و تنها در زمینه کووید فعالیت کنیم.
اما چه شد که اوضاع اینقدر تغییر کرد و بحران در این ابعاد بازگشت؟
این پزشک که از نزدیک دستی بر آتش دارد در پاسخ میگوید: ما مردم عجیب و غریبی هستیم؛ چه مردم و چه مسئولان. یک بار هجمه آموزشی را در دستور کار قرار میدهیم و بخشهای مختلف صدا و سیما اول، وسط و آخر سریالها درباره کرونا صحبت میکنیم، قبل از اذان و بعد از اذان باز در این باره حرف میزنیم و در بخشهای مختلف «اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ» را میخوانیم و در همه برنامههای آموزشی و بخشهای خبری پزشکان را میبینیم که درباره کرونا سخن میگویند و بعد که آمارها افت میکند همه این برنامهها را جمع میکنیم.
چگونه است که به رغم کاهش آمار ابتلا و مرگ و میر کووید-19 در کشورمان در ماه های گذشته و بعد افزایش دوباره آن، مسئولان تاکید دارند که در موج نخست شیوع بیماری در کشور هستیم نه موج دوم؟ کرمانپور در پاسخ به این سوال میگوید: «برای وقوع موج دوم میبایست یک افت محسوسی را تجربه کرده باشیم و آمارها به خط صفر نزدیک شده و بعد دوباره افزایش یافته باشد در حالی که اینگونه نشده است. درست است که بعضی از بیمارستان ها از زیر بار کرونا خارج شدند اما یک بار هست که درباره شهر تهران صحبت میکنیم و یک بار درباره کل کشور حرف می زنیم. وقوع موج دوم در کشور صدق نمی کند و هنوز از موج اول در نیامده ایم اما در بعضی از شهرها که بعد از شیوع اولیه تا وضعیت سفید هم رفتیم و حالا دوباره شیوع رقم خورده، می توان گفت که موج دوم رخ داده است. مثلا می توان کیش را مثال زد که با اقدامات بسیار خوبی که در دستور کار قرار دادند جزء اولین شهرهایی شد که به وضعیت سفید رسید اما اکنون فکر می کنم وضعیتش قرمز است.
وی میافزاید: وقتی همه آن برنامهها جمع میشود و تنها «الهی عظم البلاء» میماند، چه بخواهیم و چه نخواهیم، پیامد آن برای مردم این است که موضوع خیلی جدی نیست. این پیام هم در کادر درمانی غفلت ایجاد میکند (چراکه از باقی بیمارستانها و شهرها که خبر ندارند) و هم در مردم و مراقبتها کم میشود. نتیجه این اتفاقات و بی خیالیها در نهایت شکل گیری این موجهای مخرب است که بازار را هم تحت تاثیر قرار میدهد و کار را به جایی میرساند که در تامین مایحتاج اولیه دچار مشکل میشویم. امثال ماسک که حالا بار دیگر کمیاب و نایاب شده است.
کرمانپور با تاکید بر اینکه برنامه ریزی مدون و افزایش تدریجی هشدارها و بعد نگه داشتن آن در سطحی معقول میتوانست از بروز این وضعیت جلوگیری کند، میگوید: به نظر میرسد که دوباره سودجویان وارد عمل شده و ماسک و مواد ضدعفونی را از بازار جمع آوری میکنند چراکه ماسک به ۸۰۰ تومان رسیده بود، اما حالا افزایش قیمت یافته و به ۲ هزار تومان رسیده است. اما مگر توان مردم عادی برای هزینه در این امور چقدر است؟ اگر هر فرد روزانه دو عدد ماسک استفاده کند میشود ۴۰۰۰ تومان که در ماه به ۱۲۰ هزار تومان میرسد. این مبلغ به ازای هر نفر به سبد خانوار تحمیل شده و سوای آن هزینه ضدعفونی کننده، شویندههای مختلف، دستکش و امثال اینها هم هست که اگر برای خانواده ۴ نفره محاسبه شود به یک میلیون تومان هم خواهد رسید که از هزینه مواد پروتئینی و گوشت در سبد خانوار بیشتر است.
او میافزاید: در نتیجه این وضعیت، دو واکنش از طرف مردم محتمل است؛ یا کنار میگذارند که منجر به وضعیت این روزها میشود و یا با وسایلی که دارند سر کرده و به عبارتی، بازی بازی میکنند. یعنی به جای استفاده از ماسک برای ۸ ساعت یا یک روز، یک هفته از آن استفاده میکنند و خب میدانیم ماسکی که این همه مدت زمان استفاده شود دیگر نقش محافظتی ندارد و ماست است! این ملاحظات موجب میشود که از دولتمردانمان، به ویژه آنهایی که در خط مقدم برنامه ریزی و بودجه هستند بخواهیم به کمک بخش درمان برای رفع دغدغه مردم بشتابند و یادآور شویم که هر چقدر بیشتر از این افزایشها و موجها تجربه کنیم، آسیب بیشتری متوجه بخش صنعت و دیگر بخشها هم خواهد شد.
اما وقتی شرایط به گونهای است که با افزایش شمار مبتلایان و جان باختگان بار دیگر بازار تحت تاثیر قرار میگیرد و کمبودها بروز میکنند، برای موج دوم احتمالی که گفته میشود پاییز از راه خواهد رسید، اوضاع چگونه است؟ مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی در این باره میگوید: در حال حاضر سه نگرانی عمده برای نظام بهداشت و درمان ما وجود دارد که یکی از آنها نگرانی پاییز و زمستان است که آنفلوآنزا و بیماریهای دیگر هم ممکن است بر کووید سوار شوند و تشخیص و تفکیک دشوار شود، ضمن آنکه میدانیم کادر درمان هم مثل مردم خسته شده اند و در نتیجه این وضعیت، اشکالاتی که داشتیم و داریم در آن ایام ضربدر چهار خواهد شد.
وی میافزاید: توجه کنیم که تنها تفاوت مان با قبل این است که یک دوره «طرح کاد» [کارآموزیِ عملی]گذرانده ایم و تجربه اینکه چگونه با کرونا مواجه شویم را داریم که البته اتفاق خوبی است، اما از آن سو خسته هم شدهایم. سوای این نگرانی، نگرانی دوم این است که هنوز افق روشنی از اینکه دارو و واکسنی رونمایی شود پیش رویمان نیست. البته چیزهایی هست، اما این گونه که قاطع و امیدوارکننده باشند نیست. بماند که همین افقهای فعلی هم گاهی در دسترس مان قرار ندارد و شاید بد نباشد بگویم که گاهی با فقدان دارو برای درمان همکاران مان که در خط مقدم مبارزه هستند مواجهیم که به جهات مختلف اتفاق خوبی نیست.
کرمانپور در ادامه میگوید: نگرانی سومی که برای نظام بهداشت و درمان وجود دارد، این است که بر اثر تحریمها و زد و خوردهای سیاسی که وجود دارد و یا حتی مسائلی مثل انسداد و قرنطینههای فرودگاهی نتوانیم انتقال دارو از کشورهای دیگر داشته باشیم، یا این انتقال با چالش جدی مواجه شود یا به روشهایی انجام شود که هزینه هایش را افزایش میدهد. البته جدایی این سه نگرانی، یک دغدغه دیگر هم هست که مستقیم ربطی به کادر بهداشت و درمان ندارد و به نوعی محصول عملکرد همه ما در این مدت است؛ از مسئولان تا مردم، رسانهها و ... این که استرسها زیاد شده و افزایش هزینهها و کاهش درآمدها را شاهدیم و این موارد در کنار هم موجب میشود که سیستم ایمنی افراد دچار ضعف شود که این ضعف به معنای افزایش احتمال به کروناست.
وی میافزاید: اگر مردم شاد باشند و دغدغه روزمره زندگی نداشته باشند، طبیعی است که در مقابل ویروس ایستادگی بیشتری خواهند داشت. این در حالی است که با افزایش استرس و فشارها شاهدیم که عصبانیت افراد هم خیلی فرق کرده و شبیه عصبانیت روزها و ماههای ابتدایی شیوع ویروس در کشور نیست. یعنی کنترل خشم در افراد هم کمتر شده و کادر درمان و بیماران هم استثنا نیستند و نتیجه آن را در لت و پار کردن پزشکی در پیرانشهر و یا ضرب و شتم پزشکی دیگر در یاسوج میبینیم. کمبودها هنوز وجود دارد و منِ پزشک یا پرستار مجبورم به رغم کمبودها امور را پیش ببریم و اگر این شرایط مورد اعتراض کسی قرار گیرد، عصبانیت مانع بیان واقعیت و شنیدن آن میشود.
مدیر روابط عمومی نظام پزشکی در پایان میگوید: این اتفاقات در حال حاضر در حال وقوع است و اگر امروز فکرش نباشیم، فردا بروز و نمود خواهد یافت و در کمترین سطح منجر به شدت گرفتن خشونت کلامی میشود و در حالت بالاتر، زد و خوردها را افزایش میدهد و آنجاست که دیگر نمیتوانیم خارجیها را مثال بزنیم و بگوییم در فلانجا فلان اتفاق رخ داد چراکه به رغم همه اتفاقات رقم خورده در آن کشورها، تا این لحظه ندیدیم که کادر درمان را بزنند و جامعه شاهد این ماجرا باشد!