سردار سرتیپ پاسدار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس در یادداشتی درباره عملیات سرنوشت که پس از پذیرش قطعنامه در راستای نشان دادن قدرت ایران به صدام و کشاندن دندان طمع او نسبت به خاک ایران رخ داد، ناگفتههایی را برای نخستین بار مطرح کرد.
به گزارش «تابناک»؛ پس از قطعنامه ۵۹۸ عملیات «دفاع سراسری» اجرا شد که در حقیقت مجموعهای از چند عملیات بود. با توجه به پذیرش قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران، صدام و حامیانش فکر کرده بودند که شاید ایران از موضع ضعف این قطعنامه را پذیرفته و بنابراین دست به تحرکاتی زدند و در محور جنوب چند عملیات انجام دادند که رزمندگان ایرانی توانستند با طراحی و اجرای عملیاتهایی دشمن را به عقب برانند.
سردار سرتیپ پاسدار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس در یادداشتی درباره عملیات سرنوشت نوشت: وضعیت جبههها تغییر کرده بود، پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ در تیر ماه سال ۱۳۶۶، آمریکا و قدرتهای بزرگ، اعلام کردند که هریک از دو کشور ایران و عراق که قطعنامه ۵۹۸ را نپذیرند؛
۱- بشدت محاصره اقتصادی خواهند شد
۲- بشدت تحریم تسلیحاتی میشوند
عراق در یک نمایش تبلیغاتی، قبول قطعنامه را اعلام و ایران اعلام کرد مشروط به شرایطی، قطعنامه را رد نمیکنیم که از جمله آن شرایط، جابجایی در بندها و مرتفع کردن برخی ابهامات بود.
بر خلاف ادعای بی طرفی آمریکا و شوروی، آنچه در عمل اتفاق افتاد کمکهای بی سابقه آنها و کشورهای عربی به صدام بود، به گونهای که ارتش عراق پس از شش سال، توانست حالت هجومی بخود گرفته و برای حمله به ایران آماده شود. فرماندهان نظامی ما با مشاهدۀ این علائم، معتقد بودند که اگر عملیات بزرگ و موفقی، با هدفِ تجزیۀ قوای دشمن، نداشته باشند هیچ خط دفاعی ما در مقابل هجوم ارتش بعثی عراق دوام نخواهد آورد وخطوط دفاعی ایران شکسته خواهد شد لذا از اصل معروف نظامی که "هجوم، بهترین دفاع است" بهره گرفتند.
به ویژه که عراق، به شکل غیررسمی، مجوز بکارگیریِ سلاح شیمیایی را از قدرتهای بزرگ گرفته بود. لذا هنگامی که فرماندهان ایران، از عملیات در منطقۀ جنوب ناامید شدند ضمن طراحی عملیات والفجر ده در جبهه شمالی، کلیه عقبهها و نیروهای پدافندی خود در جنوب را حفظ کردند. در حقیقت آنها از استراتژی "مراقبت در جنوب وحمله در شمال" بهره بردند.
حمله در شمال با موفقیت، انجام و چندین شهر عراق آزاد شد ولی عراق با بکارگیری وسیع سلاح شیمیایی در حلبچه، نیروهای خود را از منطقه درگیری شمال آزاد و به جنوب منتقل کرد؛ هرچند دشمن زودتر از ما به فاو رسید و حمله کرد، با وجود آنکه ایران، تمام قوای خود را به منطقۀ عملیات کربلای پنج و جزیره رسانده بود، باز هم آن مناطق، سقوط کرد.
وضعیت جبههها به گونهای دیگر شد و در نتیجه، حضرت امام با اعتمادی که به نظرات کارشناسان سیاسی و نظامی داشتند آتش بس را با تلخی و به تعبیر خود، به عنوان جام زهر پذیرفتند ولی صدام، که مدعیِ صلح بود زیر بار نرفت و چند روز بعد، بدون هیچگونه اشاره ای به قطعنامه 598، به ایران حمله کرد و خرمشهر برای دیگر بار و پس از هفت سال و در آخرین روزهای جنگ، محاصره شد.
جاده اهواز، خرمشهر بعنوان مهمترین محور مواصلاتیِ خرمشهر قطع شد و در چنین شرایطی، پیغام امام توسط حاج احمد آقا به برادر محسن منتقل شد که امام فرموده اند: «به همۀ فرماندهان سپاه بگوئید "یا سپاه، یا خرمشهر".»
هنگامی که آقا محسن این پیام حضرت امام را پشت بیسیم به فرماندهان قرارگاهها و لشکرها ابلاغ کرد، فرماندهان و رزمندگان، جان تازه ای گرفتند و در نبردی سخت و 48 ساعته، روی جاده اهواز خرمشهر، با دشمن درگیر شدند بگونه ای که تعدادی از فرماندهان یگان ها از جمله سرداران قاسم سلیمانی، احمد کاظمی، مرتضی قربانی و اسدی در کنار رزمندگانِ یگان خود، اسلحه بدست گرفته و با نیروهای عراقی جانانه جنگیدند.
حاج قاسم در 48 ساعت بیخوابی، آنچنان خسته شده بود که قبل از اذان صبح روز دوم، در تاریکیِ کانالی، برای لحظاتی به خواب فرو رفت، برای اقامۀ نماز صبح که بر می خیزد، متوجه می شود کمی آن طرف تر، تعدادی از افسران عراقی در حال گفتگو هستند که بلافاصله درگیری شروع می شود.
در چنین شرایطی، بحول و قوۀ الهی و با فداکاری رزمندگان، توانستیم دشمن را تا مرز به عقب برانیم. صبح روز سوم و در هنگامه ای که دشمن در نبردی سخت، به عقب رانده شده بود در اطلاعیه ای، گزارش این عملیات بعنوان "عملیات سرنوشت" در رسانه ملی منعکس شد. یعنی به جرأت می توان گفت: سرنوشت سپاه برای چندمین بار، با امضای امام، جاودانه شد.»