امیر قلعهنویی همیشه در بین تیمهای ایرانی، خاصه استقلال، خواهان داشته است؛ آن قدر خواهان داشت که روزگاری برایش لقب «ژنرال ارتش آبی» را ساختند؛ با این حال نبردنها و نتوانستنها، رفتهرفته امیر قلعهنویی را از استقلال دور و دور و به شمال و جنوب ایران نزدیکتر کرد؛ او در تمام سالهای ناکامیاش، تیمهای متفاوتی را تجربه کرد، ولی هرگز نتوانست جامی را که آخرین بار با استقلال برده بود، بالای سر ببرد.
به گزارش تابناک ورزشی، قلعه نویی با وجود آن که قهرمان نمیشد، اما هرگز تسلیم هم نشده بود؛ او حتی اگر شانسی هم برای جام نداشت، روحیهاش را نمیباخت و پرچم سفید را بالا نمیبرد؛ همین مورد است که استعفای امیر قلعهنویی را متمایز میکند. ژنرال آبیها حالا آن قدر ناامید شده که حتی حاضر به جنگیدن برای سهمیه آسیا در لیگ هم نیست؛ سپاهان هنوز دو بازی دیگر دارد و روی کاغذ شانس رسیدن به عنوان دومی در لیگ همچنان برایش محفوظ است، ولی داستان جدید این طور روایت شده که «ژنرال شکست بخورد». او دیگر نای جنگیدن برای دو بازی را هم ندارد.
حالا که قلعهنویی به ژنرال شکستخورده میماند، آیا تیم دیگری او را میخواهد؟ پاسخ به این سؤال همانند فعل و انفعالاتی که رخ داد تا قلعهنویی استعفایش را بنویسد، پیچیده است. او مردی نبوده که بدون تیم بماند و قاعدتا هنوز هم تیمهای زیادی هستند که دوست دارند قلعهنویی را روی نیمکت داشته باشند، ولی داستان از این قرار است که دستمزد قلعهنویی به هر مدیر و تیمی اجازه نمیدهد به داشتنش فکر کند؛ با نگاهی به تیمهای اخیری که قلعهنویی هدایت آنها را بر عهده داشته واضح است که همگی یا تیمهای صنعتی متمول بودهاند یا مدعیان خصوصی که دستشان به دهانشان خوب رسیده است. در بین این تیمها، اما قلعهنویی، امتحانش را پس داده است: تراکتور، سپاهان و ذوب آهن. او در همه این تیمها مربیگری کرده و بعید است دیگر فرصتی در کوتاهمدت از سوی این باشگاهها در اختیارش گذاشته شود. «بعید» که البته در دنیای فوتبال وجود ندارد، ولی دست کم میشود گفت او به سپاهان برنخواهد گشت و تراکتور هم سخت است تمایلی برای داشتن دوباره قلعهنویی داشته باشد. از تیمهای بالای جدول هم شاید فقط شهر خودرو وسوسه شود امیر قلعهنویی را داشته باشد، ولی برای آنها هم شرایط به این سادگی نیست؛ باشگاهی که نشان داده میتواند با مربیان جوان و کمنامونشانتر و البته ارزانتر، به کسب سهمیه نزدیک شود، چه نیازی به امیر قلعهنویی دارد که حالا در رساندن تیم پرمهرهای مثل سپاهان به آسیا هم ناتوان مانده؟ پس سرنوشت امیر قلعهنویی چه میشود؟ آیا او به توصیه پزشکانش گوش کرده و یک فصل را بدون هیاهو و استرس دنیای فوتبال، در کنار خانواده سپری میکند؟ شاید. البته امیر میتواند دست به همان فرمولهای قدیمی هم ببرد: برود و از «ته جدول» شروع کند و دوباره ذرهذره بالا بیاید! او پیشتر سابقه انجام چنین کاری را داشته؛ زمانی که به تیم استقلال اهواز رفت، آن تیم را در لیگ نگه داشت و بعد در بازگشتش به استقلال توانست آبیهای تهران را در یک بازه زمانی سهساله قهرمان لیگ کند. او چنین تجربهای با مس کرمان هم داشته؛ با این تیم بعد از اخراج از تیم ملی کار کرد و دوباره اعتماد مسئولان باشگاه استقلال را جلب کرد؛ از مس به استقلال را هم که دیگر همه میدانند: یک جام حذفی و یک قهرمانی دیگر در لیگ! وقتی این فرمول پیش از این برای قلعهنوییِ جوان جواب داده، چرا برای «ژنرال شکستخورده کنونی» جواب ندهد؟»