تمام مخلوقات و موجوداتی که در جهان هستی وجود دارند از نظر آفرینش، یا مادی محض یا معنوی محض و یا ترکیبی از این دو و بصورت مادی و معنوی وجود دارند. و از میان هر یک از این اقسام و انواع موجودات میتوان بهترین و برترینهایی را انتخاب کرد.
بعنوان نمونه: از میان مکانها، برترین نقطه، زمینی است که کعبه معظمه در آن وجود دارد. و این اولین خانهای است که به امر خداوند متعال ساخته شده است. اِنّ اوّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاس لَلَّذی ببَکَّةَ مُبارکاً وَ هُدیً لِلعالَمینَ. یقیناً اولین خانهای که برای مردم بنا شده همان که در مکه است که پربرکت و وسیله هدایت برای جهانیان است. آلعمران/ 96.
از میان زمانها بهترین آن شبهای قدر است که خداوند فرمودند: لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر. شب قدر از هزار ماه بهتر و بالاتر است. قدر/3.
اما آنچه که مایه مباهات خالق و آفریدگار است، وجود مخلوقی به نام انسان است که خداوند در قرآن فرمودند: فَتبارَکَ الله اَحسنُ الخالقین. آفرین بر قدرت بهترین آفریننده. مومنون/ 14.
ارزش و جایگاه انسان:
ارزش و جایگاه انسان در بین تمام مخلوقات، برترین و بالاترین مقام را دارد. چرا که بعنوان خلیفةالله و جانشین خدا معرفی شده و رسیدن به این جایگاه و ارزش والا با کسب معارف الهی و با پشت سر گذاشتن آزمایشات الهی با موفقیت کامل میسر خواهد بود. انسان دارای ارزشهای متفاوت و مختلفی است که ملاک فضیلت و برتری انسانها نسبت به یکدیگر ایمان و دانش و تقوا است. که مومنین دارای ارزش خاصی هستند و دانشمندان و عالمان اهل عمل بالاتر از آنها قرار میگیرند. یَرفَع اللهُ اَّلذینَ آمنوا مِنکم وَ الَّذینَ اُوتوالعلمَ درجاتٍ وَاللهُ بما تَعملونَ خَبیرٌ. خداوند مومنان از شما را به درجهای و دانشمندانتان را به درجاتی (عظیم در دو جهان) بلند گرداند و خدا به آنچه (نیک و بد) انجام میدهید آگاه است. مجادله/11.
در باره ارزش مومن در قرآن و روایات زیاد وارد شده است و حضرت امام محمد باقر (ع) از رسول خدا (ص) روایت میکند: مَن سَرَّ مُومناً فَقد سَرَّنی وَ مَن سَرَّنی فَقَد سَرَّاللهَ کسی که مومنی را خوشحال کند بیتردید مرا خوشحال کرده و کسی که مرا خوشحال کند به یقین خدا را خوشحال کرده است.
در باره ارزش و جایگاه عالم نیز از امام باقر (ع) روایت شده است که: عالِمٌ یُنتَفِعُ بعِلمهِ اَفضَلُ مِن سَبعینَ اَلف عابدٍ دانشمندی که از دانشش سود برد از هفتاد هزار عبادت کننده (بیدانش) برتر است.
اما مقام و جایگاهی که بالاتر از این دو مرتبه قرار میگیرد اهل تقوا است که در نقطه اوج قرار دارد و بافضیلتتر و ارزشمندتر از همه هستند. اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقاکُم بیتردید گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. حجرات/13.
انواع کرامت:
در قرآن کریم نسبت به کرامت انسان دو بیان متفاوت و مختلف وجود دارد که در بعضی آیات از کرامت و برتری انسان نسبت به دیگر موجودات گفته شده و در برخی دیگر انسان را مورد نکوهش قرار داده و حتی او را فروتر از حیوانات معرفی میکند.
وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدمَ وَ حَملناهُم فِیالبرِّ وَ البَحرِ وَ رَزقناهُم مِنَ الطّیبات وَ فَضّلناهم علی کثیر مِمَّن خَلقنا تَفضیلاً. فرزندان آدم را حقیقتاً گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر نشاندیم و از چیزهای پاک به ایشان روزی دادیم و بر بسیاری از آفریدههای خود آنان را به گونهای برجسته برتری دادیم. اسراء/70.
لَقَد خَلقنا الانسانَ فی اَحسن تَقویم. حقیقتاً انسان را در بهترین بنیان آفریدیم. تین/4.
وَ خُلِقَ الانسانُ ضَعیفاً و انسان ناتوان آفریده شده است. نساء/28.
اِنَّ الانسانَ خُلِقَ هَلوعاً براستی که انسان حریص آفریده شده است. معارج/19.
این نمونه از آیات و آیاتی دیگری که هم از کرامت و شرافت انسان بر موجودات دیگر و هم نشان عدم برتری بر دیگر موجودات بلکه پستتر بودن او نسبت به آنان است، ما را به این حقیقت رهنمون میکند که انسان از دیدگاه قرآن دارای دو نوع کرامت است: کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی.
کرامت ذاتی:
مقصود آن است که خداوند انسان را به گونهای آفریده که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ ساختمان وجودی، از امکانات و مزایای بیشتری برخوردار است و از دارایی و غنای بیشتری بهره برده است و همه انسانها از آن برخوردارند و هیچکس نمیتواند بر موجود دیگر فخر فروشی بکند و آن را ملاک ارزشمندی در تکامل انسانی خود بداند. بلکه باید خداوند را بر چنین آفرینشی ستود همانگونه که خود فرمودند: فَتبارکَاللهُ اَحسَنُ الخالقین. مومنون/ 14.
کرامت اکتسابی:
مقصود از کرامت اکتسابی، دستیابی به کمالهایی است که انسان در پرتو ایمان و انجام اعمال صالح و شایسته اختیاری خود بدست میآورد. و این نوع کرامت از تلاش و کوشش و همت انسان میباشد که ملاک ارزشهای انسانی و تقرب الهی است. و با این نوع کرامت میتوان انسانی را بر انسان دیگر برتر دانست. و استعداد رسیدن به این کمال در وجود همه انسانها است اما بعضیها به آن دست مییابند و بعضی دیگر عاجز میمانند.
اِنَّ اَکرمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم براستی که گرامیترین شما در نزد خداوند با تقواترین شماست. حجرات/ 13.
اِنَّ الانسانَ لَفی خُسر اِلاّ الّذینَ آمنوا وَ عَملوا الصّالحات. بدرستیکه انسان در خسارت و زیان است مگر آنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند. عصر/ 2و3.
همانطوریکه در آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است، کرامت اکتسابی انسان بسته به اعمال اختیاری اوست و دستیابی به آن جز با تقوا، ایمان و اعمال نیکو و شایسته میسر نخواهد بود.
اراده و میل:
از رابطه قوی میان اراده و میل است که انسان میتواند بهره کافی ببرد و خود را به مراحل نهایی و کمال نهایی برساند و کمال نهایی انسان به میل او وابسته است و شکوفا کردن آن بدست خود انسان است. غرایز و امیال طبیعی خود بخود شکوفا میشوند مثل: خوردن، آشامیدن، گرسنگی، غریزه جنسی و عاطفی و . . . اما کمالات خودشان شکوفا نمیشوند بلکه باید آنها را شکوفا کرد و با اعمال اختیاری آن را انجام داد تا به مراحل نهایی نزدیک گردد و به کمال جاودانه و بی حدّ الهی برسد که زندگی جاودانه و کمال واقعی در قرب الهی است و باعث برتری انسان میگردد و کمالی فراتر و بالاتر از آن برای انسان متصور نیست و آخرین نردبان ترقی انسان محسوب میشود. وَ مَن یُطِع اللهَ وَ رَسولَه فقَد فازَ فَوزاً عَظیماً. هر کس از خدا و رسولش فرمانبری کند حقیقتاً به سعادت و فیروزی بزرگی دست یافته است. احزاب/71. وَ اَمّا الّذینَ سُعِدوا فَفِی الجَنّه خالدینَ فیها. و اما کسانی که خوشبخت شدند در بهشت جاودانه خواهند بود. هود/108.
بشر میتواند در راه کمال گام بردارد و به کمالاتی برسد که بر جهان مسلط شود و در راه رسیدن به قرب الهی باید با عمل و کوشش از آزمایشات الهی که از حوادث تلخ و شیرین و اتفاقات زیادی که در زندگی او بوجود میآید سربلند بیرون بیاید و شیاطین و هوا و هوسها را از خود دور کند و با اعمال شایسته و عبادات خود و با خلوص نیت از بندگان مخلص شود و با اطاعت از خداوند و تمسک به قرآن و اهل بیت (ع) به این حقیقت برسد و به مقام قرب و لقای حق دست یابد. وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقین. سرانجام نیک برای پرهیزگاران است. اعراف/128.
تقوای الهی:
همانطوری که اشاره شد تقوا یکی از مهمترین ملاک و ارزش انسانی برای رسیدن به کمال محسوب میشود. تقوای الهی و دینی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده و خطا و گناه و پلیدی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود.
تقوا ممکن است به دو شکل صورت بگیرد: 1- تقوایی که ضعف است 2- تقوایی که قوت است. نوع اول اینکه انسان خود را از آلودگیهای معاصی حفظ کند و از موجبات آنها فرار کند و همیشه خود را از محیط گناه دور نگهدارد مانند کسی که برای رعایت سلامتی خود کوشش میکند که خود را از محیط میکروبها و مرضها دور کند. نوع دوم اینکه در روح خود حالت و قوتی بوجود آورد که به او معنویت روحی و اخلاقی میدهد. اگر فرضاً در محیطی قرار بگیرد که وسائل و موجبات گناه و معصیت فراهم باشد آن حالت و ملکه روحی او را حفظ میکند و مانع از آلودگی میشود.
تقوا در نهجالبلاغه:
در نهجالبلاغه تقوا را به حالت معنوی و روحانی بیان کرده که حافظ و نگهبان از گناه است و ترس از خدا بعنوان یک اثر از آثار تقوا است. و تقوا، خوف و ترس از خدا را ملازم دل قرار میدهد.
ذِمَّتی بما اَقُولُ رَهینة وَ اَ نا بِه زَعیمٌ اِنَّ مَن صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَینَ یَدیهِ مِنَ المَثُلاتِ حَجَزتهُ التَّقوی عَن تَقَحُّم الشُّبُهات آنچه میگویم به عهده میگیرم، و خود به آن پای بندم، کسی که عبرتها برای او آشکار شود، و از عذاب آن پند گیرد، تقوا و خویشتنداری او را از سقوط در شبهات نگه میدارد. نهجالبلاغه/ خطبه 16.
اُوصیکُم عِبادَاللهِ بتَقوَی اللهِ الَّتی هِیَالزّادُ وَ بِها المَعاذَ زادٌ مَبلِغٌ وَ مَعاذٌ مُنجِحٌ ... اِنَّ تَقوَی اللهِ حَمَت اَولیاءَاللهِ مَحارِمَهُ وَ اَلزَمَت قُلُوبَهُم مَخافَتَهُ ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش میکنم که زاد و توشة سفر قیامت است. تقوا توشهای است که به منزل رساند، پناهگاهی است که ایمن میگرداند ... همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرمات باز میدارد و قلبهایشان را پر از ترس خدا میسازد. نهجالبلاغه/ خطبه 114.
اِعلَمُوا عِبادَاللهِ، اِنَّ التَّقوی دارُ حِصن عَزیز وَالفُجُورَ دارُ حِصن ذَلیل لایَمنَعُ اَهلَهُ ای بندگان خدا! بدانید که تقوا دژی محکم و شکست ناپذیر است اما هرزگی و گناه، خانهای در حال فروریختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواد کرد. نهجالبلاغه/ خطبه 157
فَاعتَصِمُوا بتَقوَی اللهِ فَاِنَّ لَها حَبلاً وَثیقاً عُروَتُهُ وَ مَعقِلاً مَنیعاً ذِروَتُهُ پس به تقوا و ترس از خدا روی آورید که رشته آن استوار، و دستگیره آن محکم و قله بلند آن پناهگاهی مطمئن میباشد. نهجالبلاغه / خطبه 190
فَاِنَّ التَّقوی فِی الیَومِ الحِرزُ وَ الجُنَّةُ وَ فِی غَدٍ الطَریقُ اِلیَ الجَنَّةِ تقوا، امروز سپر بلا، و فردا راه رسیدن به بهشت است. نهجالبلاغه / خطبه 191.
فَاِنَّ تَقوَی اللهِ مِفتاحُ سَدادٍ وَ ذَخیرَةُ مَعادٍ وَ عِتقٌ مِن کُلِّ مَلَکَةٍ وَ نَجاةٌ مِن کُلِّ هَلَکَةٍ بِها یَنجَحُ الطَالِبُ وَ یَنجُو الهارِبُ وَ تُنالُ الرَّغائِبُ همانا ترس از خدا کلید هر در بسته و ذخیره رستاخیز و عامل آزادگی از هرگونه بردگی و نجات از هر گونه هلاکت است. در پرتو پرهیزکاری، تلاش گران پیروز، پروا کنندگان از گناه رستگار و به هر آرزویی میتوان رسید. نهجالبلاغه / خطبه 230.
همچنین در خطبههای دیگر از کلام امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه در باره تقوای الهی میتوان یافت که در این مقاله به همین مقدار اکتفا میشود. تقوا سبب میشود که انسان نیروهای ذخیره وجود خود را در راههای لغو و حرام هدر ندهد و همیشه نیروی ذخیره داشته باشد. بدیهیاست که آدم نیرومند و با اراده و با شخصیت بهتر تصمیم میگیرد و بهتر میتواند خود را نجات بدهد. همانطوری که نور وسیله ای است برای نجات و رهایی، قوت و نیرو داشتن نیز به نوبه خود وسیلهای است که خداوند متعال قرار داده است.
وَ مَن یَتَّق اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حیثُ لایَحتَسِب وَ مَن یَتوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه ... وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مِن اَمرِه یُسراً. هر کس پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث سخت عالم) را بر او میگشاید و از جایی که گمان نبرد به او روزی عطا کند و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد و هر کس که خدا ترس و متقی باشد خدا (مشکلات) کار او را (در دو عالم) آسان میگرداند. طلاق/ 4-2.
منابع:
- قرآن کریم
- نهجالبلاغه
- ده گفتار، شهید مطهری
- اهل بیت (ع) عرشیان فرش نشین، استاد حسین انصاریان
- انسان شناسی، محمود رجبی