چند سال است آفت های مختلفی که به جان ورزش افتاده، انتقاد بسیاری
از دلسوزان را در پی داشته است. بی اخلاقی های درون صحنه های ورزشی و پشت
صحنه های آن، ناهنجاری هایی که گاه خبری از آنها به بیرون درز می کند،
دستمزدهای کلانی که هیچ نسبتی با دستمزد یک کارگر، یک استاد، یک هنرمند، یک
اندیشمند و... ندارد، آن هم از جیب مردم و برای ورزشکاری که شاید در یک
فصل دو بار هم به میدان نرود، ورزش ها و رشته هایی که دردی از کسی دوا نمی
کند و روحی را تعالی نمی بخشد و بیشتر بر تنومندی بازو و برجستگی عضله
تاکید دارند، تنها نمونه هایی از این آفت هاست که دل خیلی ها را آزرده و
لبشان را به شکوه می گشاید.
با این حال هر چند که این زخم ها چند
سال است که سر باز نموده و نارضایتی هایی را برانگیخته است، اما باید درود
فرستاد به روح کسانی چون استاد علی حاتمی، نویسنده و فیلمساز شهیر ایران
زمین که در سال 1349 یعنی درست 40 سال پیش و با اولین اثر سینمایی خود و
اولین فیلم موزیکال تمام رنگی تاریخ سینمای ایران، یعنی «حسن کچل» نسبت به
وقوع کج روی در ورزش هشدار داده و با ظرافت تمام فرق «ورزش برای ورزش» و
ورزش برای تعالی جامعه و روح انسانیت را مطرح نموده بود و به این ترتیب آن
چه را که خیلی ها هنوز که هنوز است در آینه نمی بینند، آن سینماگر بزرگ،
چهار دهه قبل با نگاه هنرمندانه، ظریف و دلسوزانه خود در خشت خام مشاهده
نمود.
به یاد بیاورید سکانسی را که حسن کچل برای طلب یاری به نزد
پهلوانی تنومند می رود و در کنار گود زورخانه نشسته و ضمن تماشای حرکات
ورزشی و تمرینی او به گفتگو با پهلوان می نشیند. در این صحنه، پهلوان
مغرورانه به بیان قهرمانی های خود می پردازد و از بلند کردن سنگ هفتاد منی
با افتخار یاد می کند و حسن کچل که تصوری دیگر از عالم و مرام پهلوانی دارد
و آنها را انسان هایی می داند که در پی رفع مشکلات مردم هستند، سوالاتی از
او می پرسد که به مذاق پهلوان خوش نیامده و در عین حال با پاسخ هایی مواجه
می شود که تصورات پیشینش را نقش بر آب می کند.
بخشی از دیالوگ های این سکانس را با هم بخوانیم:پهلوان: (با غرور) من سنگ هفتاد منی را بلند کردم.
حسن کچل: از کدوم چاه؟
پهلوان: (با دلخوری) بازم میگه چاه!
حسن کچل: از جلوی کدوم چشمه؟
پهلوان: (متعجب) چشمه!؟
حسن کچل: آره! همون چشمه که آب را به روی مردم شهر بسته.
پهلوان: من سنگ رو از روی زمین صاف بلندکردم.
حسن کچل: زدیش به سر دیوها.
پهلوان: (دلخور) بازم میگه دیو!؟ من سنگ رو گذاشتم سرجاش.
حسن کچل: (با تعجب) چرا!؟
پهلوان: واسه اینکه اگه یه بند انگشت اشتباه می کردم، بازنده بودم. آخه گوش تا گوش داور نشسته بود.
حسن کچل: (به طعنه) خسته نباشی پهلوون!
پهلوان: پاینده باشی جوون.
حسن کچل: ولی آخه دیوها چی می شن؟! اژدها؟!
پهلوان: (درحال تمرین) جوون من دارم از حالا خودمو برای بهار آینده آماده می کنم. می خوام تو اون بهار، سنگ صد منی رو ور دارم.
حسن کچل: (به طعنه) که دوباره بزاریش سرجاش!
پهلوان: آره.
حسن کچل: لواشک آلو! (زرشک)
پهلوان: (دلخور ومتعجب) چی!؟
حسن کچل: برگه هلو (زرشک)!
پهلوان: (دلخور) چی!؟
حسن کچل: (به طعنه) خسته نباشی پهلوون!
پهلوان: پاینده باشی جوون.
به
این ترتیب زنده یاد استاد علی حاتمی در این سکانس با زبانی هنرمندانه و
استعاری وظیفه قهرمانان را نه تنومند کردن هیکل و زور بازو و نه ورزش کردن
برای ورزش، بلکه رسالت آنان را کمک به جامعه و زدودن زشتی ها و یاری
نیازمندان با استفاده از موقعیت خود دانسته و غیر آن را شایسته طعن می
داند. اما آیا براستی غالب قهرمانان ورزشی ما امروزه و با وجود تمامی
شعارها و ادعاها این چنین هستند؟ آیا روند حاکم بر ورزش و سیاست های اتخاذ
شده قادر است که چنین پهلوانانی را تربیت کرده تا ضمن مبارزه با هیولای
درون و اژدهای نفس، سنگی از پیش پای مردم بردارند؟ شما خود قضاوت کنید!
در
پایان بخشی از اشعار تیتراژ فیلم حسن کچل را که به شکلی دلنشین و ریتمیک
توسط استاد مرتضی احمدی در این اثر اجرا شده و از حس و حالی خاص و
نوستالژیک برخوداراست، تقدیم همه هنر دوستان می کنیم:
آسمون آبیه همه جا, اما آسمون اون وقتا آبی تر بود...رو بوما همیشه کفتر بود...
حیاتا
باغ بودند, آدما سر دماغ بودند/ بچه ها چاق بودند, جوونا قلچماق بودند/
دخترا با حیا بودند, مردما با صفا بودند/ حوض پرآبی بود, مرد میرابی بود/
شبا مهتابی بود, روزا آفتابی بود/ حالی بود عالی بود, نونی بود, آبی بود/
چی بگم...نون گندم مال مردم اگه بود, نمی رفت از گلو پایین بخدا/ اگه هم
مشکلی بود, آجیل مشکل گشا حلش می کرد/ بچه ها بازی می کردند تو کوچه/ جمجمک
برگ خزون, جمجمک مورچه داره/ سلامی بود,علیکی بود, حال جواب سلامی
بود/سفره ها گر همه هفت رنگ نبود, همه آشپزخونه ها دود می کرد/ روغنی بود,
گوشتی بود, دمبه ای بود/ آی شب جمعه ای بود/ برکت داشت پولا, پول به جون
بسته نبود,آدم از دست خوش خسته نبود...