سرویس بین الملل «تابناک» ـ رسانهها همواره نقش بسیار مهمی در پیشبرد سیاست خارجی کشورها داشتهاند، اما با پیشرفت های شگرف در این حوزه و به وجود آمدن رسانههای نوین این نقش بسیار پررنگتر شده است.
رسانههاي بينالمللي نخست با تأثير بر افكار عمومي و سپس از اين طريق بر فرآيند تصميمگيري در سياست خارجيتأثير ميگذارند. به طور كلي تأثير رسانههاي بينالمللي بر افكار عمومي را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:
1 ـ تأثيري كه بر افكار رهبران سياسي دارند و در واقع افكار تصميمگيرنده را در عرصههاي سياسي و اقتصادي هدايت ميكنند.
2 ـ تأثيري كه رسانههاي بينالمللي بر افكار عمومي تودههاي مردم دارند و آن را كنترل ميكنند. رسانههاي بينالمللي مهمترين ابزار ديپلماسي خارجي هر كشور هستند. بدون ابزار رسانهاي و ارتباطي مؤثر براي اقناع افكار عمومي و توجيه سياست خارجي در سطوح جهانی، هيچ كشوري نميتواند در صحنه بينالمللي، منافع و اهداف ملياش را دنبال كند، سياست خارجياش را پيش ببرد و جايگاهش را در نظام بينالمللی ارتقا دهد؛ بنابراين، هر كشوري چنانچه بخواهد سياستهاي خارجي يا اهداف ملياش را در خارج از مرزها به شكل منطقي پيگيري نمايد، بناچار باید پیشتر زمينههاي مقدماتي، رواني و فكري برای اجرای اين سياستها را فراهم كند. كشورهاي قدرتمند نفوذ خود را مديون رسانههاي بينالمللي هستند كه در پوشش اطلاعرساني و تنوير افكار عمومي، به تأمين منافع كشور و پيشبرد سياست خارجي ميپردازند. اين رسانهها در شناخت فرصتها و زمينههاي تحقق سياست خارجي نيز به كارگزاران خارجي كشورها كمك ميكنند.
در دوره جديد نه تنها سياست خارجي به عنوان يكي از بخشهاي مهم در محتواي رسانهها خود را نشان داده است، بلكه فراتر از آن روابطي تعاملي ميان رسانهها و سياست خارجي برقرار شده است.
از این رو، با نگاه گذشته نميتوان به دنياي ديپلماتيک امروز نگريست، زیرا شاید فردا همه به تصويرهاي ديپلماتيک رسانههاي جهان بسنده کنند. مگر در حال حاضر ديپلماتها جهان را از ويترين رسانههاي جهاني تماشا نميکنند؟
اكنون تلويزيون ميتواند در چند ثانيه، آخرين تصاوير حادثهاي كه در گوشهاي از جهان رخ داده، پخش كند. اهميت تلويزيون تا حدي است كه «تيموني كارئن»، دانشمند علوم سياسي آكسفورد تلويزيون را سومين ابرقدرت مينامد. چرا كه اين رسانهها هستند كه ميتوانند موضوعي را جهاني نمايند.
تلویزیونهای بین المللی با جلب حمايت داخلي از سياست خارجي كشور و مشروعيت بخشيدن به اقدامات آن كشور در سطح افكار عمومي بينالملل نمود مييابد. به طور كلي بايد اذعان داشت، رسانههاي جمعي به عنوان نهادهاي فراملي، جايگاه خود را در عرصه ديپلماسي به نمايش میگذارند. از این رو، شيوهاي جديد از ديپلماسي موسوم به ديپلماسي رسانهای بروز کرده و این شیوه، اصليترين جزء مكمل سياست خارجي شده است.
برخی از نقشهاي کار بردي رسانهها در ديپلماسي رسانهاي عبارتند از:
1- ايجاد ارتباط درست با مخاطبان
2- خنثي کردن دروغ پردازي و شايعه پراکني در عرصه خبر و تبليغات از طرف رقبا
3- زمينهسازي توسط رسانهها براي فعاليتهاي ديپلماسي خارجي
4- تدوين استراتژي ديپلماسي رسا نهاي به روز، براي تنظيم سطح روابط بين ملل و دولت ها از ضروريات سياست خارجي است که جملگي ميتوانند در راستاي ديپلماسي رسانهاي در عرصه روابط بين الملل موثر باشند.
موج انقلابهای مردمی در خاورمیانه و جریان رسانهای غرببا آغاز موج انقلابهای مردمی در کشورهای عربی، تحرکات دیپلماتیک بین المللی برای دفع تهدیدات احتمالی و بهره گیری از فرصتها به سرعت افزایش یافت و رقابت شدیدی در سطح منطقهای و بین المللی برای جهت دادن به این تحولات در مسیر منافع بازیگران درگرفت. در این میان، رسانهها در خط مقدم کنش و واکنشهای دیپلماتیک قرار داشتند.
رسانهها به سرعت وارد ماجرا شدند و به سمتدهی انقلابها بر پایه منافع حاکمان خود پرداختند.
غرب تلاش فراوانی کرد که بتواند این موج ها را آن گونه که میخواهد هدایت کند و به نوعی از این موج ـ که علیه دیکتاتورهای دست نشانده غرب آغاز شده بود ـ جریانهایی مطابق با اهداف خود بسازد، به گونهای که سیاستمداران غربی همه تلاش خود را انجام دادند تا به نوعی این انقلابها را تا جایی که امکان داشت، مصادره کنند و یا آن را به گونهای در چشم جهانیان جلوه دهند که اهداف آنها را تأمین نماید.
دراین بین، جدا از سیاستگذاری ها و هزینهها و لابیگریهایی که غرب برای این اهداف انجام داد، رسانههای غربی نقش مهمی را در این تلاش غرب ایفا کردند، به گونهای که بی تردید، شاید بیش از نیمی از سیاست های غرب درباره تحولات منطقه توسط رسانههای آنها اعمال میشد.
از سوی دیگر، تاکنون غرب تلاش کرده، با استفاده از غول های رسانهای که در اختیار دارد، تحولات منطقه را به گونهای دیگر نشان دهد. در این بین، رسانهها به ویژه شبکههای خبری با استفاده از تاکتیک های رسانهای و به نوعی، تغییر مداوم آنان همه تلاش خود را برای تأثیرگذاری بر تحولات منطقه به کار بستند.
این رسانهها مطابق با سیاست های دولت های غربی درباره تحولات در هر کشوری تاکتیک رسانهای خاص خود را در پیش گرفتند. برای نمونه، نوع پوشش خبری که در مورد مصر و تونس داده شد، کاملا با پوشش تحولات بحرین متفاوت بود، به گونهای که رسانههای خبری غرب به ویژه رسانههای آمریکایی از همان جرقههای ابتدایی در بحرین این حرکت را با فرافکنی خبری اولا نوعی اغتشاش نشان دادند و دوم آن که کوشیدند، آن را برگرفته از دخالتهای ایران نشان دهند.
حتی شبکههای عربی وابسته به عربستان مانند العربیه نیزتلاش دارند با اتهامات واهی در مورد دخالت ایران افکار اهل تسنن را برای سرکوب بیشتر شیعیان فراهم کنند، تا مبادا کشوری بتواند در اتحادیه عرب به این سرکوب اعتراض کند.
دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران و تحولات منطقه
تحولات منطقه از سه عنصر تشکیل شده است. عنصر اول حرکتهای مردمی است. عنصر دوم دولتهای مستبد است و عنصر سوم قدرتهای خارجی و دخالت آنهاست که سبب پیچیدهتر شدن مسایل شده است.
سیاست خارجی ایران بر پایه حمایت از حرکتهای مردمی بنا شده است. این مسأله در قانون اساسی تصریح شده و به عنوان جزیی از وظایف دستگاه دیپلماسی است. لذا وظیفه دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، حمایت از حرکتهای مردمی در حال انجام درمنطقه است. در تحولات اخیر خاورمیانه نیز این رویکرد دنبال شد، به گونه که «علی لاريجاني»، رئیس مجلس شواری اسلامی در مصاحبه با شبکه العالم اظهار داشت: حمايت ما از تحولات اخير خاورميانه و مبارزات دمکراسيخواهانه مردم در کشورهاي منطقه کاملا آشکار بوده است و در تحولات بحرين، مصر و ليبي ما به صراحت از آرمانهاي مردم سالارانه و ديني ملتهاي منطقه حمايت کردهايم.
به طور منطقی در مقابل خیزشهای مردمی منطقه، فشار دولتهای حاکم قرار دارد که وظیفه دستگاه دیپلماسی تلاش برای کاهش فشارها و خشونتهای دولتهای حاکم بر مردم آنهاست. در برابر عنصر سوم که دخالتهای خارجی است وظیفه مشخص دستگاه دیپلماسی نفی دخالت و تلاش برای تبیین عدم مشروعیت دخالت خارجی و جلوگیری آن است. چرا که دخالتهای خارجی در مقابل حرکتهای مردمی است و سبب افزایش خشونتها میشود.
برای رسیدن به این اهداف باید علاوه بر کانال دیپلماسی رسمی از کانال دیپلماسی غیر رسمی در قالب دیپلماسی رسانهای نیز بهره جست.
مقابله رسانهای در برابر راهبرد خارج کردن ایران از معادلات منطقهروزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: دولت باراک اوباما ماجراهای جاری در لیبی را به دقت زیر نظر دارد و در این کشور هم معترضان دوشادوش نیروهای ناتو و خارجی عزم خود را برای بیرون راندن قذافی جزم کردهاند. با این همه، اوباما این تحولات را حاشیهای میداند و هر آنچه در جهان اسلام یا خاورمیانه رخ میدهد، از لنز ایران نگاه میکند.
مهار قدرت ایران همچنان اولویت نخست دولت در ایالات متحده است. هر تصمیمی که در منطقه و برای منطقه گرفته میشود، از یمن تا بحرین و سوریه در ابتدای امر این پرسش کلیدی را در خود جای داده که چه تأثیری بر ایران خواهد گذاشت؟ به سود این کشور است یا به ضرر؟
نویسنده این یادداشت در ادامه مینویسد: تریتا پارسی که ریاست شورای ایرانیان آمریکایی را در واشنگتن عهده دار است، باور دارد که ایران پیش شرط همه گفتارها و کردارهای مقامهای کاخ سفید است. حتی زمانی که مبنا بر خالی کردن پشت حسنی مبارک مصری هم بود آمریکاییها در آغاز کار به تأثیر آن بر ایران اندیشیدند. در مصر هم هیچ کس به این سوال فکر نکرد که آیا رفتن مبارک به سود مردم مصر است و یا به ضرر آنها، بلکه پرسش اساسی این بود که آیا این وداع به نفع ایران است یا ضرر آن؟
این تحلیل نشان میدهد که هدف غرب و رسانههای غربی مهار ایران برای جلوگیری از نقش آفرینی در ایران در تحولات منطقه است و رسانههای غربی نیز به تبع آن تلاش نمودند در این راستا عمل نمایند.
از این روی، برای مقابله با این راهبرد غرب که عمدتا از طریق جریان رسانهای غرب پیگیری می شود. میبایست از طریق فعالت رسانهای مقابله نمود.
سيامك باقري، تحليلگر مسائل سياسي و بينالمللي میگوید در تحولات منطقه ايران از چند منظر به اين موضوع توجه داشته كه به نوعي كاركرد ديپلماتيك يا نقش آفريني در بحث تحولات منطقهاي داشته است. يكي از اين موارد، نوع موضعگيريهاي مقامات عالی کشور است که موضع اصلي ايران را مشخص ميكند که از طریق رسانهها در قالب ديپلماسي عمومي به مردم منطقه منعکس شد، از جمله مواضع رهبری و مواضع مقامات ردههاي گوناگون در جمهوري اسلامي كه نوعي ديپلماسي عمومي را درباره تحولات منطقه دنبال كردند و آثار خاص خود را به دنبال داشت.
وی بر این باور است، ديپلماسي رسانهاي ايران طي اين مدت به خوبي عمل كرده و بسيار قويتر از ديپلماسي سازماني و رسمي ظاهر شده و به ويژه شبكه عربي زبان العالم در اين مدت به خوبي تحولات را مخابره كرد و تحليلهاي خوبي در اين زمينه ارایه داد كه در راستاي شفاف سازي مواضع ایران انجام شد.
العالم و پیشبرد دیپلماسی رسانهای ایرانابوطالب البوحیه، نویسنده مطرح جهان عرب ابراز داشته: «با وجود این که العالم یک شبکه ایرانی و غیر عرب است، در مقایسه با شبکهها و رسانههای عربی در بسیاری از اوقات منعکس کننده آرای مردم عرب است.»
در این زمینه برای بازتاب آرای انقلابیون و اطلاع رسانی از تحولات شبکه بین المللی العالم همزمان با شروع تحولات و شعله ور شدن اعتراضات مردمی در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه به پوشش خبری این تحولات پرداخت. شبکه العالم به صورت ویژه و گستردهای این رویدادها را به مخاطبان جهانی انعکاس داد.
این شبکه همزمان با وقوع انقلاب مردمی تونس و مصر برنامههای عادی خود را قطع نمود و به پخش لحظه به لحظه و کامل تحولات این دو کشور پرداخت و سپس با ورود امواج انقلابی به سایر کشورهای عربی روند اطلاع رسانی شفاف و سریع خود از تحولات منطقه را ادامه داد.
«غسان جواد» نویسنده عرب در مقالهای که در روزنامه «اللواء» منتشر شده است، در این زمینه مینویسد: از اخلاق حرفهای در بیشتر شبکههای ماهوارهای خبری نیست و هر کدام شبیه ابزار اطلاع رسانی احزاب شدهاند و به دلیل ارتباطاتی که حاکم بر آنهاست، از پوشش کامل و دقیق همه تحولات منطقه عربی خودداری میکنند. برای این که همه شبکهها را به یک چوب نرانیم، باید بگوییم شبکه خبری عرب زبان العالم و برخی شبکههای دیگر به اخلاق حرفهای متعهد هستند و درصدد منحرف کردن افکار عمومی نیستند و حتی العالم حوادث کشورهایی که دارای روابط خوبی با تهران هستند را کاملا حرفهای و متعادل پوشش میدهد.
این نویسنده عرب همچنین اعتقاد دارد، شبکه العالم توانستهاند با ایجاد پشتوانه اخلاقی و حرفهای با انقلابها و انتفاضهها درکشورهای عربی همگام شود.
روزنامه السیاسه کویت مینویسد، بر پایه گزارش اخیر موسسه اسرائیلی «مطالعات سیاسی تل آویو» در جریان تحولات منطقه، مهمترین رسانه، شبکه «العالم» اعلام شده است. زیرا به ارایه و انعکاس دیدگاههای مخالفان در کشورهای عربی منطقه پرداخته و عملکرد آن در بررسی مسایل و بحرانهای داخلی منطقه و انعکاس صدای مظلومان، نگرانی و خشم رژیمهای استبدادی و اشغالگر را برانگیخته است.
عملکرد العالم در تحولات منطقه به ویژه بحرین که دیگر رسانهها از پوشش آن خودداری کردند، موجب گردید که شبکه رقیبی همچون «بی. بی. سی» در وبسایت عربی خود بر تلاش العالم در پیشبرد دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقه اعتراف کند:
«باید گفت در کنار چادرهای برافراشته شده توسط معترضان بحرینی، خیمههای جدیدی نیز توسط شبکههای ماهوارهای افکنده شده بود، شبکههای العالم در بازتاب تحولات و ناآرامیهای بحرین در میدان اللولو، نقش به سزایی ایفا نماید و همچنین نقش موثری در جلب توجه مخاطبین نسبت به شبکههای رقیب خود داشت، تا جایی که دیده میشد که تظاهرکنندگان، پلاکاردهایی را در انتقاد از عملکرد شبکه الجزیره در انعکاس رویدادهای بحرین در دست داشتند.»
محمد سراج، نویسنده و روزنامه نگار مصری درمقالهای تحلیلی درباره تأثیرگذاری شبکه العالم در پیشبرد یکی از اصول سیاست خارجی ایران حمایت از جنبشهای رهاییبخش و اسلامی در منطقه مینویسد، از آغاز قیام ضد دیکتاتوری در تونس علیه بن علی و شعله ور شدن این آتش در میان سایر ملتهای عربی، شبکه العالم با همه امکانات خبری و عوامل و خبرنگاران و دبیران خبری خود در کنار ملت مظلوم منطقه با انتشار اخبار تحولات پرداخت و با قطع برنامههای عادی خود، همه وقت خود را به پوشش خبری انقلاب تونس و مصر تا رسیدن به پیروزی اختصاص داد.
این شبکه با حمایت جمهوری اسلامی ایران همراهی با مردم به پا خاسته علیه دیکتاتوری را تا دستیابی ملت ستمدیده به پیروزی کامل، به رسالت خود ادامه میدهد. ما از جمهوری اسلامی ایران که بیش از خود عرب ها از هویت عربی ما دفاع میکند سپاسگزاریم.
پایگاه اینترنتی «السفیر» نیز در مطلبی به قلم «وفیق ابراهیم»، استاد دانشگاه در بیروت اشاره کرد نمود که شبکه العالم در تبیین راهبردهای جمهوری اسلامی ایران موفق بوده است.
وی خاطرنشان کرد، العالم در دو ماه گذشته در پخش اخبار و برنامههای خود پیشرفت خوبی داشته است و گفته میشود که این امر مربوط به تمایل این شبکه خبری برای پوشش خبری تحولات جهان عرب میشود.
وی میگوید، ناظران بر این باورند که العالم وارد مرحله پختگی رسانهای شده و آرای مخالفان سیاستهای ایران و موافقان و مخالفان جهان عرب را بازتاب میدهد. العالم همه عواملی را که مانع فعالیتش بودند، پشت سر گذاشته و ثابت کرده است که رسانهها حتی رسانههای متعهد میتوانند برنامههای مفید و معتبر ارایه بدهند.
به نوشته روزنامه السفیر، العالم به اموری که باعث بروز اختلاف میان ایرانیان و عربها شود، نمیپردازد، زیرا ایرانیان و عربها دو قومی هستند که همیشه در کنار یکدیگر زندگی کردهاند و اشتراکات دینی، جغرافیایی و تاریخی و سرنوشت مشترک آنان بیش از اختلافات شان است.
روزنامه لبنانی السفیر همچنین نوشت که طبق نظرسنجیها، شبکه خبری العالم با وجود حملههای سیاسی، منع پخش برنامه هایش و پارازیتها جزء پنج شبکه خبری برتر جهان عرب است.
در پایان باید گفت، شبکه العالم با وجود سرعت تحولات و پیچیدگی و حساسیتهایی که در مواجهه با این تحولات وجود دارد و تصمیم گیری را بسیار سخت میسازد، پیشروتر از دیگر دستگاههای متولی دیپلماسی کشور عمل نمود و دیپلماسی رسانهای فعالی در چهارچوب سیاست خارجی ج. ا. ایران از خود بروز داد.
تهیه و تنظیم: «ج.س»