قدس: مرد جوانی که عاشق پلیسبازی بود، جزئیات اخاذی و دزدی از طعمههایش را در دفترچه خاطراتش مینوشت.
این مرد، کلکسیونی از عینکهای مختلف داشت و برای تغییر چهره هر بار از یک عینک متفاوت استفاده میکرد.
روز 15 اردیبهشتماه سال جاری، مردی با مراجعه به کلانتری خواستار بازداشت یک پلیس شد. این مرد که ترسیده بود، گفت: ساعت 8 شب با خودروی سمند در خیابان در حرکت بودم که مردی سوار بر موتوسیکلیت دستور ایست داد و خود را پلیس معرفی کرد. مرد موتورسوار ادعا کرد به رفتارهای من شک کرده و خواست تا به بازرسی بدنی از من و خودرویم بپردازد که ناگهان با چاقو به من حمله کرد و با سرقت گردنبند طلای من به ارزش 2 میلیون تومان و 100 هزار تومان پول پا به فرار گذاشت.
وقتی پرونده این اخاذی در اختیار بازپرس دادسرای شهرری قرار گرفت، وی به تیمی از کارآگاهان ماموریت داد تا به اقدامات عملیاتی اطلاعاتی دست بزنند.
در این مرحله وقتی تیم تحقیق پیبرد که مالباختگان زیادی با همین شیوه از سوی پلیس قلابی اغفال و تحت زورگیر قرار گرفتهاند به چهرهنگاری رایانهای وی پرداخته و همزمان به بازجویی از طعمههای آنان پرداخت. کارآگاهان در تجسسهای خود دریافتند پلیس قلابی به بهانه بلند بودن صدای ضبط خودروها ابتدا اقدام به متوقف کردن خودروها کرده و در نقش مامور اقدام به توقیف و صحنهسازی انتقال به پارکینگ کرده و در ازای گرفتن پول تحت عنوان رشوه از تخلف طعمههایش چشمپوشی میکند و گاهی از آنان سرقت میکند. در یکی از بازجوییها، پلیس از مالباختهای شنید چون همراهش پول نداشته به اصرار پلیس قلابی به بانک رفتهاند و با گرفتن پول به وی رشوه داده است. همین اشتباه جوان زورگیر کافی بود تا کارآگاهان با بررسی فیلم دوربینهای بانک چهره اصلی وی را به دست آوردند.
همه مالباختهها که در نقاط مختلف شهرری در دام پلیس قلابی گرفتار شده بودند با دیدن عکس وی تایید کردند صاحب تصویر همان زورگیر مامورنماست و نهتنها با تحت فشار قرار دادن آنها رشوه گرفته بلکه در فرصتهایی به سرقت دوربین عکاسی، لپتاپ و زنجیر طلا دست زده است.
محسن 35 ساله شناسایی شد و تحقیقات نشان داد وی کارنامه سیاهی را در پرونده خود یدک میکشد.
وقتی محسن شناسایی شد، ماموران در اقدامی غافلگیرانه او را بازداشت کردند و در بازرسی از خانهاش به مدارک جعلی سازمانها و ارگانهای مختلف دولتی، کپسولهای اشکآور و کلکسیونی از عینک به دست آوردند.
پلیس قلابی چارهای جز اعتراف نداشت و در بازجوییها پذیرفت با عوض کردن عینکها به تغییر چهره میپرداخت و در نقش پلیس به اخاذی و سرقت از طعمههایش دست میزد.
وقتی دفترچه خاطرات عجیب این زورگیر از سوی پلیس پیدا شد، محسن به ماموران گفت: «پس از هر سرقت جزئیات آن و حتی مشخصات مالباختهها را در آن مینوشتم و گاهی با خواندن خاطراتم لذت میبردم».