سرویس دفاع مقدس «تابناک» ـ در بهمن ماه سال 1357، مبارزات چندین ساله مردم ایران با ظلم و ستم حکومتهای مستبد به نتیجه رسید و حضرت امام(ره) در 12 بهمن ماه 1357 پس از پانزده سال تبعید به میهن بازگشت. تن دادن حکومت به اجازه دادن برای ورود امام(ره) به ایران، به معنای اجتنابناپذیری وقوع انقلاب و اعتراف حکومت شاهنشاهی به این امر بود. با وجود این، باید گفت که حضرت امام(ره) و مردم در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی از هیچ انقلابی الگو نگرفتند، ولی انقلاب، خود به الگویی برای مردم منطقه و جهان تبدیل شد.
انقلاب اسلامی، از پیروزی تا جنگ تحمیلیهرچند ساختار کلی نظام در سال 58 شکل گرفت، چالشهای سیاسی ـ امنیتی نیز پیش روی کشور قرار گرفت. حضرت امام(ره) که در همان ماههای نخست پیروزی انقلاب در اندیشه تدبیر برای آینده انقلاب و طراحی پایههای مستحکم برای آن بود، دستور برگزاری نخستین همهپرسی درباره حکومت جمهوری اسلامی ایران را دادند که با رأی مثبت 2/98 درصدی مردم در تاریخ دوازدهم فروردین 1358 روبهرو شد.
مشارکت دادن جامعه در تشکیل نهادهای مردمی مانند مجلس شورای ملی، انتخابات ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و... برای استقرار نظام در سال 58 قابل توجه است. حضرت امام(ره) اداره امور حکومت را به جامعه سپردند و تأکید و شتاب ایشان در این تصمیم از یک سو و میزان ریسکپذیری آن از سوی دیگر، چندان زیاد بود که حتی مورد انتقاد بسیاری از دوستان انقلاب نیز قرار گرفت.
البته استقرار نظام بسته به امر مهم دیگری نیز بود و آن، ایجاد یکپارچگی ملی و همسویی میان گروهها و اقوام بود، چرا که در این مقطع، شاهد شکلگیری تحولات امنیتی در قالب شورش، کودتا، تجزیهطلبی و... در نقاطی چون خوزستان، کردستان، تبریز و ... با حمایت خارج بودیم. توطئهها و آشوبها، موجب ایجاد چالشهای سیاسی و امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران شد، به گونهای که وحدت ملی و تمامیت ارضی در این مقطع، تهدید شد.
بینظیرترین انقلاب در تاریخ معاصر جهان در این سال با تحولات قابل توجه دیگری نیز همراه بود که البته ریشه بسیاری از این رخدادها به این موضوع برمیگشت که درک ریشهها، عمق، و ابعاد انقلاب اسلامی برای بسیاری از کشورهای جهان و از جمله ایالات متحده آمریکا ـ که تا آن زمان، بیشترین نفوذ را در ایران داشت ـ مشکل بود. آمریکا برای به کنترل درآوردن انقلاب، تلاشهای خود را افزایش داد. جامعه و رهبر انقلاب با حساسیت ویژه ای به این موضوع نگاه کردند و تسخیر لانه جاسوسی در سیزدهم آبان 58 ـ که به تعبیر امام «انقلاب دوم» نامیده شد ـ واکنش طبیعی و منطقی به این حوادث بود.
در درون کشور نیز برخی گروههای سیاسی مانند حزب توده، در صدد سهم خواهی از حکومت برآمدند، به ویژه اینکه درک درستی از رویکرد انقلاب اسلامی نبود و از سوی دیگر، تلاشهای بسیاری هم برای ایجاد انحراف در اصول و اهداف انقلاب انجام شد. شکلگیری گروهکهای انحرافی و تروریستی در این راستا بود و انقلاب از وجود برخی شخصیتهای برجسته خود مانند شهید مطهری، سپهبد قرنی و آیتالله مفتح در سال 58 محروم شد.
آغاز جنگ تحمیلی (سال 1359)انقلاب اسلامی ایران در سومین سال خود با یک جنگ تحمیلی و همه جانبه روبهرو شد. این جنگ در 31 شهریور ماه 59 از سوی رژیم بعث عراق و یک جانبه علیه ایران آغاز شد. غیر مترقبه بودن جنگ، موجب از هم پاشیدگی زندگی مردم در ابعاد گوناگون شد، ولی با وجود کاهش قدرت بازدارندگی نظامی ایران، استراتژی دفاعی کشور در برابر تجاوز دشمن مبتنی بر سه محور اسلام، مردم و سرزمین در همان ماههای آغازین جنگ شکل گرفت.
درباره ریشههای جنگ نیز باید گفت که ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی در بیان مواضع و دیدگاههای انتقادی نسبت به تحولات نظام جهانی با صراحت بیشتری گفته شد، به گونهای که غرب و آمریکا به این نتیجه رسیدند که رویکرد انقلاب اسلامی در راستای توازن منطقه ای مورد نظر آنان نیست. به همین دلیل، آمریکا در فروردین 59 رابطه خود را با ایران قطع کرد.
در این باره باید گفت که رویداد طبس، منجر به شکست عملیات نجات گروگانهای آمریکایی شد. کودتای نوژه همدان برای متوقف ساختن انقلاب بود و از سوی دیگر، کشورهای منطقه که از صدور انقلاب اسلامی نگران شده بودند، باید برای متوقف کردن آن کاری میکردند.
در میان کشورهای منطقه و در دهههای گذشته منتهی به انقلاب، عراق بیشترین چالشهای امنیتی و نظامی را با ایران داشت. رژیم بعث عراق در آغاز سال 59 با انجام تحرکات مرزی و ایذایی، تمایل خود را به انجام جنگ علیه ایران نشان داد، اما پیشبینی جنگ برای مقامات سیاسی کشور سخت بود.
در این راستا، گویا مسئولین در برابر آغاز جنگ تحمیلی در پایان شهریور 59 غافلگیری شده بودند. جامعه نیز به دلیل نداشتن آمادگی در رویارویی با چنین واقعهای، دچار نوعی بهت و حیرت شد. با وجود این، مسأله «اجتناب ناپذیری جنگ»، هنوز یکی از پرسشهای مهم و اساسی نزد نخبگان و صاحب نظران است و پاسخ به آن برای آینده کشور، از اهمیت راهبردی برخوردار است.
در تاریخ 31 شهریور ماه 59 تهاجم سراسری عراق به ایران با بمباران هوایی فرودگاه مهرآباد آغاز شد. در همان روزها و ماههای نخست جنگ، بخش زیادی از سرزمین ایران به اشغال ارتش بعث درآمد و نبود انسجام و هماهنگی در درون ارتش و نبود تجربه راهبردی برای مقابله با تجاوز نظامی عراق، موجب ناتوانی ارتش در دفاع موثر از سرزمین ایران شد. ضعف در فرماندهی کلان و اجرای طرحهای دفاعی ناقص ـ که عمدتا به تأیید بنی صدر میرسید ـ موجب شد تا مشکلات بسیاری برای شکلگیری راهبرد دفاع همه جانبه مردمی ایجاد شود.
مردم مناطق جنگی، به ویژه در خوزستان به فکر تشکیل هستههای دفاع مردمی افتادند و در برابر پیشروی ارتش مسلح عراق جانانه دفاع کردند. با وجود این، خرمشهر در همان ماههای آغازین جنگ سقوط کرد.
در درون کشور نیز اختلافات ادامه داشت و تأثیر منفی بر جبهههای جنگ گذاشت.
روند آزادسازی مناطق اشغالی (سال 1360)تحولات و رخدادهای سال 60 در قالب دو محور عمده «تشدید بیثباتیهای سیاسی در داخل» و «شکلگیری روند آزادسازی بخشی از مناطق اشغالی در جبهه خارجی» تعریف میشوند.
اختلافات درونی در آغاز سال 60 تشدید شد و گروهک منافقین و هواداران چریکهای فدایی خلق، درگیریهای خیابانی را به اوج رساندند. همچنین شکست بنی صدر در سازماندهی دفاع موثر در جبهه خارجی، موجب تأثیرگذاری منفی در میدان درونی شد. وی در 20 خرداد از فرماندهی کل قوا عزل و به دنبال آن، دو فوریت طرح بیکفایتی سیاسی رئیس جمهوری وی در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و سرانجام، شورشهای خیابانی، به آغاز مبارزه مسلحانه گروهک مجاهدین خلق با جمهوری اسلامی و واقعه 30 خرداد 60 انجامید.
ایجاد همسویی در درون پس از عزل بنی صدر، تقویت جبهه خارجی را به همراه داشت، به گونهای که اجرای عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا در منطقه دارخوین، به افزایش روحیه مقاومت و دفاع در جامعه انجامید. در ماههای میانی و پایانی این سال و در پی تغییر استراتژی جنگ، عملیاتهای مهمی چون ثامن الائمه و طریق القدس، طراحی و اجرا و بخشهایی از سرزمینهای اشغالی آزاد شد.
سال 60 از جنبه وقوع ترورهای هدفمند ضد انقلاب نیز قابل توجه است. متأسفانه در جریان این ترورها، شماری از رهبران و کارگزاران موثر نظام به شهادت رسیدند؛ انفجار حزب جمهوری و شهادت 72 تن از اعضای این حزب، ترور ناموفق حضرت آیتالله خامنه ای در مسجد ابوذر و انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت رجایی و باهنر از جمله این ترورها بود.
البته برآیند مجموعه این تحولات در راستای تحکیم موقعیت کشور در برابر رویدادهای درونی و بیرونی ارزیابی شد، به گونهای که انقلاب اسلامی در صحنه داخل از نشان دادن رفتارهای دمکراتیک بازنماند و در جبهههای جنگ، سلسله عملیاتهای موفقیت آمیزی به اجرا گذارد.
تغییر موازنه سیاسی و نظامی به سود ایران (سال 1361)تداوم پیروزیهای رزمندگان در جبههها، موجب تغییر موازنه سیاسی و نظامی به سود ایران شد. در آغاز سال 61 رزمندگان اسلام موفق شدند دو عملیات مهم و سرنوشت ساز را به اجرا گذارند؛ یکی، عملیات فتحالمبین با رمز یا زهرا(س) و دیگری عملیات بیت المقدس با رمز یا علی(ع) بود. فتح خرمشهر در سوم خرداد 61 موجب شد تا کشور در شرایط منحصر به فرد و تاریخی قرار گیرد. فشار روحی و روانی سنگینی تا این تاریخ روی مسئولین بود و آزادسازی خرمشهر، تا اندازه بسیاری در کاهش این فشار موثر بود. سخنان حضرت امام(ره) درباره اهمیت این واقعه، مبنی بر اینکه فتح خرمشهر، فتح خاک نیست، بلکه فتح ارزشهای اسلامی است، حکایت از اهمیت آن دارد.
دولت وقت ایران نیز خود را موظف دانست تا بودجه کشور را به گونه ای هزینه کند که مردم از نظر روانی با کمترین مشکلات، زندگی کنند؛ افزون بر اینکه شورایعالی بازسازی مناطق جنگی نیز در کشور تشکیل شد.
اما درباره صحنه خارجی و جنگ، تحت تأثیر مسأله ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، اختلاف نظر در درون کشور ایجاد شد؛ رفت و آمدهای منطقه ای برای برقراری آتش بس میان ایران و عراق شکل گرفت، ولی ایران از پذیرش پیشنهادهای ناقص آنها ـ که در بردارنده حقوق کشور نبود ـ خودداری کرد. ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، مهمترین پرسشی بود که مطرح شد. با وجود اعلام نظر قطعی حضرت امام(ره) به ادامه جنگ و پیشروی در خاک عراق، فرماندهان نظامی و مسئولین سیاسی درباره چگونگی اجرا، دارای دیدگاههای متفاوتی بودند و این اختلاف، تأثیر بسیاری بر نحوه ادامه دفاع گذاشت.
جمهوری اسلامی ایران با این تفکر که امکان دستیابی به پیروزی زودهنگام بر عراق مبتنی بر همان تاکتیکهای پیشین وجود دارد، عملیات رمضان را طراحی و اجرا کرد که دارای نتایج قابل قبولی برای ایران نبود. رژیم بعث عراق، سرنوشت سیاسی خود را در نتیجه این عملیات میدانست و به همین دلیل، با همه توان دفاع کرد.
پس از عملیات رمضان، به تدریج این موضوع روشن شد که استراتژی جمهوری اسلامی بر دستیابی به صلح با یک پیروزی بزرگ استوار است؛ بدین شکل که ایران با پیروزی در یک عملیات بزرگ، دشمن را در وضعیتی گذارد که به ارایه امتیاز به ایران و پایان دادن به جنگ تن دهد. این تفکر به تدریج بر استراتژی نظامی و سیاسی ایران در جنگ سایه افکند و تا پایان جنگ همچنان حاکم بود.
تغییر ماهیت جنگ از تهاجمی به فرسایشی (سال 1362) جنگ در سال 62 به بنبست رسید و ماهیت آن از تهاجمی، به فرسایشی تبدیل شد. اراده برای پایان جنگ بر کلیه طرحهای دفاعی سایه افکنده بود. اجرای عملیاتهای محدود به عنوان مقدمه اجرای عملیاتهای بزرگ در ماههای پایانی 61 و اوایل 62 ناموفق بودند؛ بنابراین، انجام عملیات در مناطق غربی کشور مانند عملیات والفجر در دستور کار قرار گرفت.
جنگ در خطوط نبرد مستقیم دارای نتایج روشنی نبود؛ بنابراین، عراق اقدام به بمباران هوایی و موشکی شهرهای ایران و نیز برای متوقف ساختن پیشرویهای احتمالی ایران، از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد.
نگرانیهای غرب و منطقه درباره وضعیت حکومت صدام، موجب شد تا سیل کمکهای مالی و تسلیحاتی به عراق سرازیر شود و در همین هنگام بود که روابط سیاسی آمریکا و عراق، برقرار شد.
دولت نخستین برنامه پنجم توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور را تقدیم مجلس و تلاش میکرد تا صحنه جنگ را از صحنه زندگی مردم جدا کند؛ بنابراین، سیاستها و برنامهها در راستای عادی کردن زندگی مردم و اجرای فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی بود.
همچنین ضرورت جلوگیری از فرسایشی شدن جنگ، ایجاب میکرد تا فرماندهان نظامی به اجرای طرحهایی که در بردارنده ابتکار عمل نظامی باشد، بیندیشند. به همین دلیل در پایان سال 62 عملیات خیبر در منطقه «هورالهویزه» اجرا و منجر به تصرف جزایر مجنون شد.
مهمترین ابتکار عمل در این عملیات، تغییر وضعیت صحنه نبرد از خشکی به آبی بود؛ قابلیتهای نظامی ایران در نتیجه موفقیتهای این عملیات مورد توجه ناظران خارجی قرار گرفت.
گسترش ابعاد غیر نظامی جنگ (سال 1363)در سال 63، حوزه جغرافیایی جنگ گسترش یافت و در ابعاد غیر نظامی نیز گسترده شد. هدف نهایی از این اقدام عراق که با حمایت وسیع غرب و منطقه همراه شده بود، تشدید فشار به ایران بود، چرا که ایران نشان داده بود به رغم محدودیتها در زمینه تجهیزات و امکانات، قابلیت رخنه در دیواره دفاعی عراق و تغییر توازن نظامی به سود خود را دارد.
در این باره باید گفت، عراق که از پشتیبانی غرب و شرق اطمینان حاصل کرده بود، با استفاده از هواپیماهای فرانسوی «سوپر اتاندارد»، ضمن حمله به جزیره خارک، نفتکشهای حامل نفت ایران را مورد حمله قرار داد. این اقدام عراق در چهارچوب استراتژی تشدید فشار به ایران ارزیابی میشود. اقدام مقابله به مثل ایران و تهدید به بستن تنگه هرمز، موجب تشدید نگرانیهای منطقه و غرب شد؛ نتیجه این امر، افزایش تحرکات دیپلماتیک و ضرورت مداخله غرب برای تعیین سرنوشت جنگ بود.
عراق برای غلبه بر ناکامیهایش در اجرای استراتژی جنگی در صحنه نبرد و همچنین تشدید فشار روانی بر افکار عمومی جامعه ایران، به بمباران هوایی و موشکی شهرها و اماکن غیر نظامی ادامه داد و در جبهههای جنگ نیز به صورت گسترده از سلاحهای شیمیایی بهره برد.
جمهوری اسلامی ایران نیز برای ادامه جنگ با محدودیتهای مالی و تسلیحاتی زیادی روبهرو شد. طراحی هر گونه عملیات برای خارج ساختن جنگ از وضعیت بن بست، تحت فشارهای روحی سنگین صورت میگرفت. مشکلات ادامه جنگ و تردیدهای مطرح، موجب شد تا دو نوع دیدگاه عمده درباره نحوه ادامه جنگ پدید آید.
خروج از بن بست و تغییر موازنه به سود ایران ( سال 1364)جنگ در سال 64 و در پنجمین سال خود، در حالی ادامه یافت که شاهد خارج شدن آن از وضعیت بن بست و تغییر موازنه به سود ایران هستیم. از سوی دیگر، تداوم جنگ در سال 64 نشان دهنده ناکامی عراق در اجرای استراتژی فشار به ایران و از پا درآوردن آن بود.
البته عراق در این سال همچنان بر انجام حمله به شهرها و اماکن غیر نظامی اصرار ورزید و به حمله به تاسیسات نفتی ایران ادامه داد. شورای امنیت سازمان ملل نیز برای نخستین بار اقدام عراق در استفاده از سلاحهای شیمیایی را محکوم کرد.
حضرت آیتالله خامنه ای به عنوان رئیسجمهور وقت ایران به کشورهای سوریه، لیبی، چین و ژاپن سفر کرد؛ این سفرها بیانگر در پیش گرفتن رویکردی جدید در حوزه سیاست خارجی ایران بود. جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت در مجامع بین المللی حضور پر رنگتری داشته باشد. سفر سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان به تهران، بخشی از نتایج شکل گیری روند جدید در سیاست خارجی ایران بود.
همچنین دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی به مواضع اشتباه این سازمان درباره جنگ تحمیلی اعتراف کرد و دبیرکل سازمان ملل نیز بر حق بودن مواضع ایران صحه گذارد.
در میدان نبرد نیز فرماندهان به این نتیجه رسیدند که با تجربه عملیاتهای رمضان، والفجر، خیبر و بدر، نمیتوان عملیاتهای گسترده انجام داد. در عین حال، اجرای عملیاتهای محدود برای زنده نگه داشتن جنگ و فشار نظامی بر دشمن در دستور کار بود؛ افزون بر اینکه دیرکرد در اجرای عملیات گسترده، پذیرفته نبود. به همین دلیل، بحث و بررسی در مورد منطقه فاو از خرداد 64 و عملیات والفجر 8 در بهمن ماه 64 آغاز و بدین ترتیب بندر فاو فتح شد؛ این عملیات موجب شد تا توازن نظامی به سود ایران تغییر کند.
فتح فاو از این جهت نیز اهمیت داشت که بر خلاف تصور برخی مسئولین جمهوری اسلامی ایران ـ که آن را به نوعی برای ارایه امتیاز به ایران و پایان جنگ قلمداد میکردند ـ موجب افزایش حمایتها از عراق شد.
تصویب قطعنامه 598 (سال 1365)در سال 65، دامنه جنگ با هدف مقابله با برتری ایران تشدید شد. به همین دلیل، امام خمینی(ره) با درکی که از نتایج احتمالی ناشی از پیروزی ایران در عملیات فاو، مبنی بر فشار به ایران داشتند، سال 65 را به نام «سال استقامت» نام نهادند.
پس از فتح فاو، هیچ گونه تغییری در روش قدرتهای حامی عراق ایجاد نشد و فشار به ایران را در ابعاد جدیدی دنبال کردند. صدام که در بازپس گیری فاو ناامید شده بود، استراتژی «دفاع متحرک» را آغاز کرد؛ اشغال دوباره مهران در اردیبهشت 65 بر اساس این استراتژی انجام گرفت.
افشای ماجرای مک فارلین در سیزدهم آبان 65، کلیه تحولات سیاسی و نظامی جنگ را تحت تأثیر قرار داد. آمریکاییها در گفتوگوهای محرمانه با ایران، امیدوار بودند از اختلاف نظر جناحهای سیاسی ایران برای تحکیم موقعیت خود استفاده کنند، ولی افشای این ماجرا موجب شد تا موقعیت آمریکا حتی در منطقه هم دچار بحران شود.
تلاش ایران برای حفظ برتری و در مقابل، کوشش عراقها برای تغییر این وضعیت منجر به تصمیم ایران به اجرای عملیات موفقیت آمیز کربلای 5 شد. این عملیات هرچند به دلیل مقاومت عراق نتوانست منجر به فتح بصره شود، موجب تثبیت توازن به سود ایران شد. عراق نیز برای غلبه بر فضای به وجود آمده، با حمله به نفتکشها و پایانههای نفتی و مراکز صنعتی و اقتصادی ایران، هدف بینالمللی کردن جنگ را دنبال کرد.
با وجود این، فشارهای بین المللی برای پایان جنگ با تصویب قطعنامه 588 شورای امنیت سازمان ملل ادامه یافت؛ این قطعنامه بدون اشاره به نام کشور متجاوز، خواستار توقف فوری جنگ بود.
آغاز پایان جنگ (سال 1366)آغاز روند شکلگیری پایان جنگ با تصویب قطعنامه 598، مهمترین تحول مربوط به سال 66 بود.
هفتمین سال جنگ در حالی ادامه یافت که فشارهای نظامی عراق در خلیج فارس بر ایران تشدید و موجب شد تا برتری ایران در جنگ زمینی تحت تأثیر قرار گیرد. جنگ نفتکشها به طور گستردهتری در این سال ادامه یافت. سیاست مقابله به مثل ایران و اجرای استراتژی قایقهای تندرو، عملا آمریکا را به میدان نبرد وارد کرد.
آمریکا سکوهای نفتی نصر و سلمان را نابود و کشتی ایران اجر را غرق کرد، به گونهای که در بعد نظامی، اساسا شش ماهه نخست سال 66 به درگیری ایران و آمریکا در خلیج فارس معطوف شد و سرانجام با برخورد موشک به اسکله «الاحمدی» کویت در سیام مهر ماه، آمریکا رسما از ادامه دادن نبرد عقب نشست.در بعد سیاسی و بین المللی، قطعنامه 598 تصویب شد و ایران با تلاشهای دیپلماتیک به دنبال تعدیل مفاد آن بود.
در بعد منطقه ای، کویت حمایت رسمی خود را از عراق اعلام کرد و عربستان نیز جمعه خونین را آفرید. در این حادثه، پلیس عربستان در یک حمله از پیش طراحی شده به حجاج ایرانی حمله کرد و 222 نفر را به شهادت رساند.
در بعد داخلی نیز کاهش توان دولت در تأمین هزینههای جنگ به شکل محسوسی خود را نشان داد. با وجود این، هیچ کدام از این تحولات منجر به پایان جنگ نشد.
پایان جنگ (سال1367)جنگ در سال 67 پایان یافت، ولی چگونگی آن قابل توجه است؛ به عبارت دیگر، نحوه پایان جنگ و اینکه چرا جنگ به این شکل پایان یافت، یکی دیگر از پرسشهای اساسی است که در پاسخ به آن نظریات متفاوتی طرح شده است؛ با وجود این، برخی تحولات پایانی سال در فهم چرایی پایان جنگ موثر هستند.
آمریکا در آغاز سال 67، به دو سکوی نفتی ایران در خلیج فارس حمله و همچنین ناوچه جوشن، ناو سهند و یک قایق تندروی ایران را نابود کرد. عراق نیز که در سال 66 به بازسازی ارتش و تغییر استراتژی نظامی پرداخته بود، در همان آغاز سال 67، در صدد بازپسگیری بندر فاو از ایران برآمد و با غافلگیر کردن نیروهای ایران در عرض 36 ساعت این کار را انجام داد.
به این ترتیب، منافقین که از سال 65، همه فعالیتهای خود را از فرانسه به عراق منتقل کرده بودند، خود را کامل در اختیار ارتش عراق گذاردند؛ آنان با حمله به مهران، شعار امروز مهران، فردا تهران را مطرح کردند.
آمریکا هواپیمای مسافربری ایرباس حامل 290 سرنشین را بر فراز آبهای خلیج فارس سرنگون کرد.حضرت امام(ره) در درون کشور دو اقدام اساسی انجام داد: نخست، انتصاب آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا به منظور ایجاد ستاد فرماندهی کل، هماهنگی ارتش و سپاه، تمرکز صنایع دفاعی و تأمین تجهیزات، تمرکز امور تبلیغی و فرهنگی و بهرهبرداری از کمکهای مردمی و دوم، اعلام بسیج عمومی برای دفاع در برابر تهاجمات عراق بود.
رئیس جمهوری اسلامی ایران طی نامه ای در 27 تیر ماه، پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران را به دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد؛ پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ، بحثهایی را درباره رویکرد سیاست خارجی ایران مطرح ساخت و این احساس پدید آمد که هزینههای جنگ، موجب دست کشیدن ایران از اصول انقلابی شده است؛ اما حکم تاریخی امام درباره اعدام سلمان رشدی در بهمن ماه 67 خط بطلانی بر این گونه تحلیلها بود.
تهیه و تنظیم: رضا مؤمنزاده