گاوصندوق خانه پيرزن فراموشكار وسوسهاي به جان پرستار خانگي انداخت و سناريوي دزدي يك ميلياردي رقم خورد. بچههاي اين پيرزن طلاجات، عتيقهها و اسناد باارزش خود را در گاوصندوق گذاشته و كليد آن را پنهان كرده بودند.
به گزارش ايران ساعت 8 شب 30 خردادماه سال جاري ماجراي سرقت از خانهاي ويلايي در زعفرانيه به پليس مخابره شد و وقتي بررسيهاي صحنه جرم نشان داد كه يك ميلياردتومان از گاوصندوق دزديده شده است بازپرس شعبه9 دادسراي ناحيه يك تهران دستور داد تا تيمي تخصصي از پايگاه شميرانات وارد عمل شود. در همان بررسيهاي نخست مشخص شد دزدي از پيرزني صورت گرفته كه بچههايش بهخاطر پيري و براي پرستاري و مراقبت كامل از وي، از يك سال پيش و از طريق آشنايي با يك شركت خدمات پرستاري از طريق آگهي بازرگاني در يكي از روزنامهها اقدام به استخدام يك پرستار زن كرده و در اين مدت نيز به شرط مراقبت كامل از مادرشان كه دچار بيماري فراموشي است، همه امكانات رفاهي خانه پدري خود را در اختيار پرستار قرار دادهاند.
بنا براين اظهارات و با تحقيق از بچههاي پيرزن مشخص شد، داخل خانه پدري آنها گاوصندوقي وجود داشته كه محل نگهداري همه دار و ندار و طلاجات هر سه فرزند خانواده بوده كه سكههاي طلا و نقره قديمي، ساعتهاي مچي طلا، اسناد و مدارك و اوراق سهام نيز بوده و در اين چند سال كليد در گاوصندوق نيز در جايي امن و در داخل خانه پدري نگهداري ميشد و تنها اين سه فرزند از محل كليد در گاو صندوق اطلاع داشته تا اينكه يكي از آنها براي برداشتن تعدادي از اسناد و مدارك به خانه پدري مراجعه و به محض باز كردن در گاوصندوق و اطلاع از سرقت خواهر و برادر ديگر خود و پليس را در جريان قرار داده است. شكي نبود كه سرقت داخلي است و وقتي كارآگاهان پي بردند پرستار خانواده با توجه به نزديك شدن به پايان قرار داد با وجود داشتن شرايط خوب ادعا كرده بهخاطر مشكلاتش نميتواند از پيرزن نگهداري كند، تجسسهاي خود را روي اين زن متمركز كردند. «شوكت» 52 ساله ابتدا هرگونه اطلاع از سرقت گاوصندوق را نپذيرفت تا اينكه با دستور قضايي خانهاش تحت بازرسي قرار گرفت و پليس بخشي از طلا و جواهرات دزدي را از اين خانه اجارهاي در زعفرانيه به دست آورد.
شوكت که ديگر چارهاي جز اعتراف نداشت، گفت كه در سه مرحله اقدام به سرقت و خارج كردن طلا و جواهرات و ديگر اموال با ارزش از داخل گاو صندوق كرده است و افزود: «در مدت يك سالي كه پرستار پيرزن فراموشكار بودم توانستم همه محلهاي نگهداري اموال با ارزش داخل خانه خصوصاً محل گاو صندوق را شناسايي كنم؛ با توجه به صحبتهايي كه از بچههاي پيرزن درخصوص نگهداري اموال با ارزش داخل گاو صندوق شنيده بودم، اطمينان داشتم كه درون آن اموال با ارزشي وجود دارد تا اينكه از حدود يك ماه پيش و هنگام وارسي خانه موفق به پيدا كردن كليد گاوصندوق شدم؛ پس از باز كردن در گاو صندوق، همانگونه كه تصور داشتم با مقدار زيادي طلا و جواهرات، سكههاي طلا و نقره قديمي، ساعتهاي طلا، پول و ارز خارجي روبه رو شدم و تصميم گرفتم دزدي كنم؛ به همين خاطر ابتدا سكههاي داخل گاوصندوق را دزديدم و تعدادي از آنها را در بازار طلاي تهران به ارزش 60 ميليون تومان فروختم. بعد ميخواستم طلا و جواهرات داخل گاوصندوق را بفروشم اما با توجه به اينكه فاكتور خريد آنها را در اختيار نداشتم و همچنين با توجه به ارزش بالاي آنها، كسي حاضر به خريد نشد و به همين علت طلا و جواهرات را به همراه پول و ارز خارجي به خانه خود برده و پنهان كردم؛ قصد داشتم تا پايان قرارداد به كار خود ادامه دهم تا بعد از آن كسي به من مشكوك نشود اما پيش از پايان اين زمان، يكي از بچههاي پيرزن با مراجعه به خانه به سراغ گاو صندوق رفت و رازم فاش شد.»