مردم سوریه کشور خود را در بحرانی میبینند که حاصلی جز مرگ و ویرانی ندارد. نزدیک به دو سال است این بحران را آمریکا و شرکای اروپایی او در سوریه کلید زده و مثلثی از سه کشور قطر، عربستان و ترکیه را با خود همراه کردهاند.
بحران سوریه یک واقعیت تلخ و آشکار را نشان میدهد و آن مسلمانکشی، ویرانی و آوارگی خانوادهها در یک کشور اسلامی از سوی آمریکا و اسرائیل است. مردم سوریه چشم به موج بحرانی همراه با وحشت و ترس از آینده دارند. شاید بتوان گفت، بحران سوریه یکی از اساسیترین مشکلات شورای امنیت و جامعه جهانی در سال۲۰۱۲ بوده است و اگر آن را سنجهکارایی آن شورا در ۲۰۱۲ قرار دهیم، شورای امنیت سازمان ملل در انجام وظایف واگذار شده با شکست روبهرو شده است. بحران سوریه ظرفیت امتداد و گسترش به نقاطی بیرون از مرزهای این کشور را دارد. خطری که دامنه جنگ را گسترش خواهد داد و سراسر منطقه خاورمیانه را وارد مرحله جدیدی از تقابل نظامی و سیاسی خواهد ساخت و باید نگران این باشیم که؛ بحران سوریه نقطه عطف بسیاری از بحرانهای جدید در حوزه خاورمیانه و خلیجفارس خواهد شد.
سوریه دچار بحرانی است که لحظه به لحظه مرگ و ویرانی میآورد. تنها رژیمی که میخواهد بحران مرگ و ویرانی در سوریه همچنان امتداد داشته باشد، آمریکا و رژیم صهیونیستی است. رژیم اسرائیل منافع خود را در فرسایشی شدن این جنگ و مرگ جوانان سوریه و نابودی این کشور جستجو میکند. هر گونه تلاش برای پایان بخشیدن به بحران سوریه و یافتن راهی برای ایجاد آتشبس و حل سیاسی بحران، با منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در تضاد است. محصول فرسایشی شدن بحران سوریه، مرگ و ویرانی است که کشوری مسلمان و در خط مقدم مقاومت علیه حاکمیت صهیونیستها، گرفتار آن شده است.
بحران سوریه چشمانداز نوینی برای رصد رخدادهای جهانی فراهم ساخته است و ما شاهد اوجگیری دوباره نوعی بازی قدرت جهانی در فراسوی چهارچوب سازمان ملل هستیم، مطمئنا بحران سیاسی سوریه اگر آنچنان که امروز نمایان است، ادامه یابد، تنها در بیرون از مرزهای سیاسی شورای امنیت قابل حل و فصل است. نفوذ القاعده، مسأله اقلیتها، نبود آلترناتیو، مناسب نوع کنش خارجی و... همچنان مشکلات بیپاسخ این بحران هستند، بحران سوریه شاید نخستین صحنه از نوعی قدرتنمایی نوین در جهان پساآمریکایی است؛ این نخستین شفق است و برای روشن شدن کامل صحنه به زمان بیشتری نیاز خواهد بود.
تحلیلگران سیاسی بر این باورند که هرچند سوریه از مشکلات عدیده زیرساختی و گاه جدی در حوزههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رنج میبرد، ناآرامیهای این کشور از جنس و جوهره خیزشهای مردمی و بیداری اسلامی نیست، بلکه تابعی از رقابتهای راهبردی و ژئوپلتیکی منطقهای و همچنین برگرفته از معادلات جهانی است که هدفی جز تضعیف مقاومت اسلامی و مهار ایران را دنبال نمیکند.
حکام مرتجع عرب دچار انحطاط فکری و اخلاقی: بیگمان، افزون بر استکبار جهانی و صهیونیسم، کشورهای مرتجع عربی مانند عربستان ضربه زدن به مقاومت و در رأس آن حزب الله مدنظر دارند و در این مورد از هیچ تلاشی فروگذار نیستند، این موضوع را «سعود الفیصل» وزیر خارجه سعودی و برادر پادشاه عربستان در جریان استقبال از «سعد حریری» در ریاض آشکارا عنوان کرد. در این چهارچوب است که آل سعود، بحران آفرینی و خونریزی در منطقه و به ویژه سوریه را دنبال میکند. رژیم آل سعود در کنار رژیم آل ثانی با استفاده از تجربیات آمریکا در جریان اشغال عراق، اقدام به تزریق دلارهای نفتی به گروههای تکفیری و شرکتهای مزدور مانند «بلک واتر» برای بحران آفرینی در سوریه کرده است. این موضوع نشان میدهد که تا چه اندازه حکام مرتجع عرب دچار انحطاط فکری و اخلاقی برای پیشبرد افراد منحط خود شدهاند و در راستای منافع استکبار ضد ملتهای خاورمیانه دست به کار شدهاند.
ادامه درگیریها در سوریه تنها به سود غرب و اسرائیل: بیگمان، ادامه درگیریها در سوریه تنها به سود غرب و اسرائیل خواهد بود و به نابودی زیرساختها میانجامد. شرایط آینده منطقهای نیز این گونه نخواهد بود که گروههای شورشی با این آسودگی به کارهای خود ادامه دهند. تنها راه بازگشت به گفتوگو بر پایه اراده مردم سوریه است، نه دخالتهای خارجی. کشورهای غربی و عربی نیز باید به حمایتهای خود از مخالفان پایان دهند.
آنچه در سوریه روی داده و میدهد، یک درگیری میان مخالفان سوریه و دولت نیست، بلکه میان گروههای خارجی و برخی از شهروندان سوری با دولت است؛ گروههایی که از کشورهای عربی، لیبی، لبنان و افغانستان به این کشور آمدهاند. ما نباید این گروهها را نماینده مردم سوریه بدانیم. آنان هیچ سنخیتی با جامعه سوری ندارند.
راهکار بحران سوریه: راهکار حل بحران سوریه، پذیرش روش دمکراتیک و احترام به آرای مردم در سوریه است. جمهوری اسلامی ایران از آغاز این بحران دیدگاه خود را بر دو اصل استوار کرد: خودداری از جنگ و پذیرش آراي مردم با برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم. نشست تهران که در آن بیش از دویست نفر از شخصیتهای سیاسی، مذهبی و طایفهای سوریه شرکت داشتند بار دیگر تأکید بر این دو اصل را برای حل بحران سوریه نشان داد. محور اصلی طرح ایران توقف خشونت و کشتار، برقراری آتشبس و آغاز گفتوگوی فراگیر ملی و فراهم ساختن زمینه برگزاری انتخابات آزاد بود.
مروری بر محورهای مهم پیشنهادهای ارائه شده در نشست تهران: تأکید بر حل اختلاف از طریق غیر نظامی و به شکل مسالمتآمیز؛
تأکید بر آغاز هر چه سریعتر گفتوگوی فراملی با مشارکت نمایندگان قشرهای مردم مانند رهبران مذهبی، احزاب سیاسی و اجتماعی، نمایندگان قومیتها و معارضه؛
کمک به حل مشکلات اقتصادی سوریه در مقابله با تحریمهای ناعادلانه اعمال شده؛
فرستادن کمکهای بشردوستانه به این کشور از طریق کشورها، سازمانهای بینالمللی و منطقهای؛
تشکیل کمیتهای که در آن نمایندگان دولت سوریه و مخالفان حضور داشته باشند و برای گامهای آینده این کشور گفتوگو کنند و در سیر طبیعی با حضور و مشارکت مردم گفتوگوها دنبال شود.
منابع: ۱ ـ سوریه؛ بحران مرگ و ویرانی، ابوالقاسم قاسمزاده، اطلاعات، چهارشنبه ۱۹ /۷/ ۱۳۹۱، شماره۲۵۴۲۷. ۲ ـ بحران سوریه، چشم اندازی نوین از سبک بازیگری قدرتهای جهانی، رضا بهارلویی، مردم سالاری، ۲ /۷/ ۱۳۹۱، شماره۳۰۱۷. ۳ ـ ۲نگاه به بحران سوریه، احد کریم خانی، کیهان: پنجشنبه ۱۶ /۶/ ۱۳۹۱، شماره ۲۰۳۰۰. ۴ ـ سوریه، محاصره از بیرون و جنگ در درون، ابوالقاسم قاسمزاده، اطلاعات، سهشنبه ۱۰ /۵/ ۱۳۹۱، شماره۲۵۳۷۴. ۵ ـ سوریه در برابر توطئههای جهانی، حمید حلمیزاده، ترجمه: محمد معرفی، کیهان، پنجشنبه ۱۹ /۴/ ۱۳۹۱، شماره ۲۰۲۵۱.