روایت فضای سیاسی کشور در نوزدهمین روز سال سی و پنجم انقلاب
اگر احمدینژاد امضا نکند، یک فکر بکر میکنیم!
رفتار دکتر احمدینژاد در ساعات گذشته هم یک حامی سرسخت دولت را پشیمان کرده و هم دیگران را به فکر واداشته است تا در مقابل کارهای پیشبینی ناشدنی فکری کنند و برخی هم از خود بپرسند، براستی وی چه چیزهایی را نمیداند؟
شاید بتوان گفت که فضای سیاسی کشور در روزهای اخیر، بیش از هر مسألهای با جریان انتخاباتی جدیدی در رسانههای نزدیک به دولت آشنا میشود؛ جریانی که به «جریان فریب رسانهای» شهرت یافته است. این جریان به دنبال قدرت طلبی از طریق فریب رسانهای است.
پس از این که رئیسجمهور بنا به گفته مقامات مسئول، سخنان غیر مسئولانهای درباره انتخابات نظام پزشکی بر زبان راند و در حالی که همه نهادهای استعلام شونده، نتیجه استعلام خود درباره صلاحیت نامزد مورد نظر دولت را منفی اعلام کرده بودند، رئیسجمهور یکی از نهادهای انقلابی را هدف گرفت؛ اما پس از مشخص شدن غیر مسئولانه بودن پاسخهای رئیسجمهور، رسانههای نزدیک به جریان انتخاباتی دولت، دست از تخریب نهاد انقلابی برنداشتند و هر روز خبری در این باره منتشر کردند.
این جریان رسانهای تا زمان انتخابات با راست و دروغ کاری ندارد، هر چه باعث جلب رأی شود، برایش اولویت خواهد داشت و ابایی هم ندارد شهروندانی را که روزگاری آنان را خس و خاشاک مینامید، امروز برایشان در رسانههای دولت فرش قرمز پهن کند. این جریان بر بستر بیاعتقادی و بیاصالتی رشد میکند و نتیجهاش وضعیت کنونی کشور است. مردم فراموش نکردهاند که همین جریان در انتخابات ۸۸ مردم را به جان هم انداخت و خود بیسر و صدا برنامههای بعدیاش را مدیریت کرد. در مورد جریان فریب رسانهای بیشتر خواهیم نوشت.
وزنکشی در ائتلاف سه نفره آغاز شده است
اما در حالی که اعلام شده ائتلاف سه نفره (حداد، قالیباف و ولایتی) کمیتههای تخصصی خود را فعال کردهاند، چینش این سه نفر در این سه کمیته، حرفهایی گفتنی برای مخاطبان باهوش سیاست دارد.
بنا بر تقسیمبندی اعلامی، ولایتی مسئول امور سیاسی و بینالملل، حداد امور اجتماعی و فرهنگی و قالیباف امور زیربنایی و اقتصادی شده است. با بیشترین حد از حسن نیت هم میتوان گفت که این تقسیمبندی به نوعی تعیین وزن افراد موجود در ائتلاف است. اینکه بالاترینشان یک کاندیداهای ریاستجمهوری شأن سیاسی و بینالمللی آن است و پس از آن شأن اجتماعی و فرهنگی، شاید در دورن خود حرفها داشته باشد!
شاید به همین دلیل است که محمد باقر قالیباف گفته که در تصمیم خود برای کاندیدا شدن جدی است و اعلام کرده این ائتلاف، یک مذاکره بوده و شاید مذاکرات دیگری نیز باشد اما حضور خودش را در صحنه انتخابات جدی میداند و در جلسهای که با پنجاه نفر از نمایندگان مجلس داشت، از آنها خواست به پیگیری اهدافش برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کمکش کنند.
یک نماینده نزدیک به قالیباف نیز در این باره گفته، البته ما باید در آینده هر چیزی را برای انتخابات متصور باشیم، ولی آن چیزی را که میتوانیم از جلسهای که نمایندگان با قالیباف داشتند، متصور شویم این است که وی برای حضور در صحنه انتخابات جدی است و خیلی هم محکم ایستاده است.
وی درباره احتمال ائتلاف قالیباف با دیگر جریانهای حاضر در عرصه انتخابات گفت: قالیباف بر این باور است که کارش را با مذاکره پیش میبرد و این به معنای آن نیست، سه نفری که در صدر هستند با هم بجنگند، بلکه دوستی و مذاکره و وحدت رویه را حفظ میکنند تا منجر به اختلاف نشود؛ اما به معنای این هم نیست که ائتلافی شده و وی ائتلاف را تأیید نکند.
جریان انتخاباتی دولت به دنبال مشروعیت مذهبی است
چند روزی است که جریان انتخاباتی موجود در دولت ـ البته از روی تکبر ـ چراغ سبز به جبهه پایداری نشان میدهد. روزی عبد الرضا داوری، جبهه پایداری را زیر مجموعه دولت میداند و روز دیگر، رسانههای نزدیک به دولت با انتشار مصاحبههایی به نقل از دیگران میگویند که جبهه پایداری بدون دولت وزنی ندارد.
در واقع، هماکنون جریان انتخاباتی نزدیک به دولت، پول و رسانه و قدرت دارد، ولی آنچه ندارد، مشروعیت مذهبی و پایگاه کارآمد در میان روحانیت است. به همین دلیل، میکوشد به نوعی ضمن تحقیر جبهه پایداری، به نوعی چراغ سبز قدرت به آنان نشان دهد و حمایت هر دو طیف، یعنی طیف قم و تهران پایداری را جلب کرده تا پایگاه حداقلی از مشروعیت مذهبی را برای خود به دست آورد. البته جبهه پایداری در روزهای آینده، گاه تصمیمگیریاش فرا میرسد، ولی گویا طیف تهران به رهبری محصولی، چندان مقاومتی در مقابل جریان انتخاباتی دولت نداشته باشد.
در ساعات گذشته هم رسانههای نزدیک به دولت که در جستجوی مشروعیت مذهبی برای جریان انتخاباتی خود هستند، مصاحبهای با محبیان انجام داده و در آن ضمن تحقیر جبهه پایداری درباره رابطه دولت و پایداری نوشتهاند که:
من مقدار زیادی از موقعیت کنونی جبهه پایداری را ناشی از وزن و موقعیت دولت میدانم. جبهه پایداری فارغ از حامیان دولت، وزن زیادی در جامعه ندارد. در واقع آنها بیشتر در حال استفاده از رانت حامیان احمدینژاد هستند تا اینکه خودشان مستقل، ظرفیتهای صد در صد ویژهای را ایجاد کرده باشند.
اگر کاندیدایی که دولت مشخص میکند، جبهه پایداری موضع تندی نسبت به آن داشته باشند، طبیعتا جبهه پایداری از کاندیدای دولت فاصله میگیرد. در این صورت شاید اختلاف بین تهران و قم (لنکرانی نماینده طیف قم و محصولی نماینده طیف تهران پایداری) تشدید شود و شکاف پدید آید. اما اگر حساسیتها نسبت به کاندیدایی که دولت از آن حمایت میکند، زیاد نباشد و در عین حال توانایی آن کاندیدا بالا باشد، احتمال همگرایی بین جبهه پایداری و دولت هست. در هر صورت، دیدگاههای دولت و جبهه پایداری به هم نزدیک است چون جبهه پایداری از حامیان سابق دولت بودند و در دولت هم حضور داشتند.
اما زمان تصمیمگیری جدی جبهه پایداری درباره دولت فرا رسیده، چرا که انفعال در تصمیمگیری و چشم داشتن به قدرت با صرفنظر کردن از معیارها، آنان را جایی میکشاند که از دست احمدینژاد به اصلاحطلبان پناه میبرند. روز گذشته، حجتالاسلام بزرگواری از اعضای سابق جبهه پایداری این گونه از دست احمدینژاد به اصلاحطلبان پناه برده است:
ما اصولگرا هستیم و همه نیز میدانند و از سویی مخالف خط و مشی جریان اصلاحات بوده و هستیم؛ اما در دولت آقای خاتمی وقتی نماینده مجلس حتی اصولگراها که مخالف دولتشان بودند به وزارتخانه یا سازمانی مراجعه مینمود، احترام ویژهای برای آن نماینده قائل بودند. در دوران آقای خاتمی بهترین برخوردها را با نمایندگان از این حیث احترام گذاشتن به شأن مجلس شاهد بودیم؛ اما در دوران آقای احمدینژاد بدترین برخوردها با مجلس بویژه نمایندگان اصولگرا صورت گرفت.
آقای رئیسجمهور چه چیزهایی را نمیداند؟
«امروز در روزنامههای رسمی کشور این برجها و پنتهاوسها تبلیغ میشود؛ در حالی که اشرافیگری به این تهوعآوری در ایران بیسابقه است. اینها نمادهای عریان نابرابریهای به شدت تهوع آور و مبتذل در جامعه است.
«اکنون تعداد بسیاری از مردم در صف فروش کلیه هستند و فروش کلیه امری متداول برای تأمین نیازهای اساسی خانوادهها شده است. لذا با این شرایط، شما هیچ نشانه دیگری برای فهم افزایش شکاف طبقاتی نیاز ندارید و میتوانید تمام شاخصهای اقتصادی همچون ضریب جینی را در سطل آشغال بیندازید، چون هیچ کدام نمیتوانند عمق استیصالی را که بر گروههای عظیمی از مردم وجود دارد، نشان دهند.
«امروز جامعه در آستانه بحرانهای بسیار عمیق است و کتمان این مسأله بیش از هر چیز دردناک است، چون پذیرش این نابسامانیها میتواند مقدمهای برای پیدا کردن راهکار و جبران مافات باشد. اما اگر اصل مسأله را منکر شوید، به این معناست که امکان یافتن راهکار را منتفی میدانید و این بسیار دردناک و مخرب است و میتواند عوارض غیرقابل کنترلی را بر جامعه، دولتهای دیگر و بر همه مردم و به ویژه گروههای پایین دست جامعه تحمیل کند.
پاراگرافهای بالا همه از یک جامعهشناس درباره وضعیت فعلی جامعه است. آیا رئیسجمهور اینها را نمیداند؟
جریان افزایش بهای خودرو و نقش دولت ادامه دارد
اما به رغم اینکه رئیسجمهور در مصاحبهای تلویزیونی به انتقاد از افزایش قیمت خودرو پرداخت و گفت که از مصوبه افزایش قیمت خودرو اطلاع نداشته، قاضی سراج عضو شورای رقابت خلاف این را اعلام کرد و گفت که رئیسجمهور مصوبه افزایش قیمت را تأیید کرده بود.
وی در این باره اعلام کرد: مصوبهای از سوی وزیران عضو کارگروه کنترل بازار به شماره ۲۱۹۶۰۴- ت ۴۸۸۰۲ ک مورخ ۹/۱۱/۹۱ تنظیم و از سوی معاون اول رئیسجمهور ابلاغ شد. این مصوبه به تأیید رئیسجمهور رسیده بود که به موجب بند اول آن شرکتهای داخلی سازنده خودروهای سبک مجاز شدند با هماهنگی سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نسبت به فروش خودرو به قیمت تجاری (قیمت حد فاصل قیمت بازار آزاد و قیمت محاسباتی با لحاظ نرخ مبادلهای ارزی که توسط سیستم مذکور تعیین میشود) اقدام کنند. در این مصوبه شرکتها موظف شدند تا ۹۵ درصد از وجوه ما بهالتفاوت قیمت محاسباتی با لحاظ نرخ ارز مبادلهای و قیمت تجاری در دورههای سه ماهه را به حسابی که توسط خزانهداری کل کشور مشخص میکند، واریز کنند تا در اختیار وزارت صنعت، معدن و تجارت قرار گیرد.
در پایان هم این که رئیس هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات نظام پزشکی گفت: آقای احمدینژاد چون رئیسجمهور است و قدرت دارد، فکر میکند میتواند در هر زمینهای صحبت کند؛ اما نیازی نیست که ما به او پاسخ دهیم.
وی افزود: اگر آقای احمدینژاد بخواهد حکم رئیس کل سازمان نظام پزشکی را امضا نکند، نیز مشکل مهمی نیست، چرا که در آن صورت برای حل این مسأله نیز یک فکر بکر خواهیم کرد.